vasael.ir

کد خبر: ۱۵۶۰۶
تاریخ انتشار: ۰۷ دی ۱۳۹۸ - ۱۷:۱۹ - 28 December 2019
فقه و تسلیحات کشتار جمعی / ۱۰

لزوم فقهی طرح منطقه‌ عاری از سلاح هسته‌ای / ممنوعیت سلاح هسته‌ای از منظر حقوق بین‌الملل و اسلام

وسائل ـ اثبات ممنوعیت استفاده از سلاح‌های کشتار جمعی علی الخصوص هسته‌ای در فقه اسلامی را می‌توان دلیل اصلی و مبنایی فکری، شرعی مطرح سازی و پیگیری طرح منطقه عاری از سلاح کشتار جمعی در خاورمیانه دانست و بر همین اساس رفتار ایران را باید مورد بررسی و تحلیل قرار داد. حقوق اسلامی در این زمینه با عبور از حقوق بین‌الملل موجود با نگاهی انسانی در زمینه‌ تسلیحات هسته‌ای نه تنها ممنوعیت استفاده را اثبات می‌کند که هر گونه تلاش برای تولید و نگاهداری آن را نیز وارد دایره حرمت می‌نماید.
به گزارش خبرنگار وسائل، ۱۷ مهر ماه رهبر معظملزوم فقهی طرح منطقه‌ی عاری از سلاح هسته‌ای: ممنوعیت سلاح هسته‌ای از منظر حقوق بین‌الملل و اسلام انقلاب اسلامی در دیدار با جمعی از نخبگان جوان و استعداد‌های برتر علمی، با اشاره به موضع قاطعانه و شجاعانه جمهوری اسلامی درباره حرمت شرعی استفاده از بمب هسته‌ای تأکید کردند: «ما با وجود اینکه می‌توانستیم در این راه قدم برداریم، بر اساس حکم اسلام عزیز کاربرد این سلاح را حرام قطعی شرعی اعلام کردیم، بنابراین هیچ دلیلی ندارد که برای تولید و نگه‌داشت سلاحی که استفاده از آن مطلقاً حرام است، هزینه کنیم».

حضرت آیت الله امام خامنه‌ای پیش از نیز در مواضع متعددی بر حرمت ساخت و استفاده از بمب هسته‌ای (و به طور کلی سلاح‌های کشتار جمعی) اشاره کرده‌اند. اما همانطور که روشن است هر فتوایی باید مستند به ادله قطعی شرعی باشد و این فتوای مهم و تاثیرگذار نیز از این قاعده مستثنا نبوده و بدون تردید بر ادله محکم شرعی استوار است.

به مناسبت فرمایش رهبر معظم انقلاب در خصوص این مهم، پایگاه فقه حکومتی وسائل اقدام به تبیین ادله و چرایی فتوای ایشان کرده است.‌

می‌توان گفت: یکی از جامع‌ترین کتبی که در این زمینه تدوین شده، کتاب «فقه هسته ای» است. این کتاب، مجموعه‌ای از مقالات ارائه شده در همایش ملی «فقه هسته ای» است که در سال ۱۳۹۱ از سوی گروه فقه و حقوق اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در قم و تهران برگزار شد.

از این رو، پایگاه فقه حکومتی وسائل مجموعه مقالات ارائه شده در این کتاب را به طور خلاصه در اختیار اندیشمندان گرامی قرار می‌دهد. آنچه در ادامه می‌خوانید، خلاصه پنجمین مقاله کتاب مذکور به نام «فتوای منع تولید و کاربرد سلاح‌های تخریب جمعی» است که به قلم حجت الاسلام و المسلمین سعید داوودی لیمونی و دکتر علیرضا داوودی لیمونی نگاشته شده است.
 
 
سلاح هسته‌ای از منظر حقوق بین الملل

مهمترین و البته جامع‌ترین مطلب در زمینه ممنوعیت یا عدم ممنوعیت تولید، نگاهداری و استفاده از سلاح‌های هسته‌ای را می‌توان در رای مشورتی دیوان بین المللی دادگستری پیدا نمود و بر همین اساس در این بخش بطور خلاصه به بررسی بخش‌هایی از این رای مشورتی خواهیم پرداخت تا موضع گیری حقوق بین الملل در این زمینه مشخص گردد.

در ۱۴ مه ۱۹۹۳، مجمع بهداشت جهانی اقدام به صدور قطعنامه‌ای نمود و نظر مشورتی دیوان بین المللی دادگستری را در خصوص این مسئله که آیا استفاده از سلاح‌های هسته‌ای توسط دولتی در جنگ، با توجه به آثار بهداشتی و زیست محیطی آن، نقض تعهدات این دولت براساس حقوق بین الملل و از جمله اساسنامه سازمان بهداشت جهانی می‌باشد یا خیر، جویا شد، هنگام طرح این مسئله در مجمع بهداشت جهانی، دولت‌های دارای سلاح هسته‌ای مخالفت شدید خود را با تصویب این قطعنامه اعلام نمودند.

هر چند درخواست نظر مشورتی سازمان بهداشت جهانی توسط دیوان بین المللی رد شد، اما در ۱۵ دسامبر ۱۹۹۴، مجمع عمومی ملل متحد با صدور قطعنامه k. ۷۵/۴۹، ضمن استقبال از درخواست نظر مشورتی توسط سازمان بهداشت جهانی، مستقلاً با طرح این پرسش که آیا تهدید به استفاده یا استفاده از سلاح‌های هسته ای، در هر شرایطی بر اساس حقوق بین الملل مجاز می‌باشد خواستار نظر مشورتی دیوان بین المللی دادگستری شد.

برای بررسی این حکم دیوان حقوق قابل اعمال در این موضوع را تفکیک و به بررسی آن پرداخت که نتیجه‌ی آن بدین صورت اعلام شد
 

الف. حقوق بشر

قواعد حقوق بشر برای رسیدگی و پاسخ به این حکم کافی نیست و نمی‌توان به آن استناد کرد چرا که حکم آن تابع قواعد حقوق مسلحانه است و نمی‌توان از حقوق بشر در زمینه مباحث حقوق بشردوستانه و مخاصمات مسلحانه بهره جست.
 

ب. ممنوعیت کشتار جمعی

دیوان در این مورد اظهار داشت: (اگر توسل به سلاح‌های هسته‌ای در بردانده عنصر قصد (کشتار جمعی) نسبت به گروهی باشد که بر اساس ماده مذکور پیش شده، ممنوعیت کشتار جمعی در این مورد مطرح می‌گردد، به عقیده دیوان، تنها زمانی می‌توان به این نتیجه رسید که شرایط مربوط به هر قضیه مورد توجه قرارگیرد) بنابراین از نظر دیوان بین المللی دادگستری هرگونه استفاده از سلاح هسته‌ای به جنایت کشتار جمعی منجر نمی‌گردد، بلکه در هر مورد باید بررسی نمود که استفاده از این سلاح با قصد نابودی گروه‌های مربوط صورت پذیرفته یا خیر.
 

ج. حمایت از محیط زیست

دیوان در این بحث با دو مورد مواجه بود:
۱- اصل ۲۶ کنفرانس استکهلم ۱۹۷۲؛
۲-پروتکل اول الحاقی به کنوانسیون‌های چهارگانه ژنو مورخ ۱۹۷۷.

در نهایت دیوان در ارتباط با حقوق حمایت از محیط زیست اشاره داشت هیچ یک از قواعد موجود در این زمینه نمی‌تواند ممنوعیت کامل این تسلیحات به صورت مطلق اثبات نماید و در موضوع قواعد موجود هیچ کدام از این قواعد ماهیت عرفی ندارد که قابلیت استناد داشته باشد و بنابراین هیچ دلیلی برای این ممنوعیت از منظر حقوق محیط زیست وجود ندارد.
 

د. دفاع مشروع

دیوان با استناد به عنوان دفاع مشروع گزارش داد: (دیوان نمی‌تواند حق بنیادین هر دولت در بقای خود، هنگامی که موجودیتش در خطر است را نادیده بگیرد…با توجه به وضعیت کنونی حقوق بین الملل، از دیدگاه کلی دیوان به این نتیجه می‌رسد که نمی‌تواند به نتیجه‌ای قطعی در خصوص مشروعیت یا عدم مشروعیت استفاده از سلاح‌های هسته‌ای توسط دولتی در شرایط بسیار حاد دفاع مشروع که درآن شرایط موجودیتش در خطر می‌باشد، دست یابد).
 

ه. ممنوعیت سلاح هسته‌ای براساس معاهدات وحقوق عرفی

دیوان در این زمینه با بررسی چند مورد از معاهدات و حقوق عرفی مانند:
۱. معاهدات مربوط به منع آزمایشات هسته‌ای؛
۲. معاهدات مربوط به عدم استقرار سلاح‌های هسته‌ای؛
۳. معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای.

اعلام نمود هر چند اقدامات خوبی در این زمینه شکل گرفته است، اما دیوان در خصوص تشکیل عرف، در مجموع معتقد است که هرچند عرفی شکل نگرفته است، ولی عنصر معنوی در راستای توسعه تدریجی حقوق بین الملل درحال پیشرفت است بنابراین نمی‌توان ممنوعیتی را بر اساس این حقوق اثبات نمود.
 

و. حقوق مخاصمات مسلحانه

دیوان با بررسی حقوق بشر دوستانه به عنوان حقوق جاری در مخاصمات عنوان کرد که علی رغم وجود قواعد عرفی مهمی در این زمینه، اما نمی‌توان ممنوعیت استفاده از سلاح هسته‌ای بر اساس این قواعد را اثبات نمود. در نهایت دیوان ممنوعیتی در این زمینه را نتوانست اثبات کند که نشانگر عدم توانایی حقوق بین الملل در تامین و هدایت قوانین موجود به سمت ایجاد قواعد حامی صلح و امنیت بین المللی و ایجاد ممنوعیت پیرامون تسلیحات هسته‌ای است.

با توضیحات ارائه شده به سادگی می‌توان دریافت حقوق بین الملل ناتوان از موضع گیری قاطع و شفاف برای اعلام ممنوعیت تولید، نگاهداری و استفاده از سلاح‌های هسته‌ای می‌باشد، اما آیا نظام فقهی و حقوقی اسلام نیز در این زمینه توانایی انشاء حکمی متفاوت از حقوق بین الملل را دارد یا خیر؟
 

۲- سلاح هسته‌ای در فقه اسلامی

پیش از بررسی فقهی حکم سلاح هسته‌ای در اسلام به عنوان مقدمه باید یک مسئله تبیین گردد تا در سایه این تبیین بتوان نگاهی علمی‌تر و جامع‌تر به حکم تولید، نگاهداری و استفاده از سلاح‌های کشتار جمعی و علی الخصوص سلاح هسته‌ای داشت. مطلبی که در ادامه بدان اشاره خواهد شد در واقع تصحیح یک اشتباه مبنایی در نگاه به سلاح هسته‌ای است که به عنوان عدم درک درست از موضوع حکم نتیجتاً منجر به صدور حکم مبتنی بر این استنباط نادرست می‌شود بر همین اساس در گام اول این بخش به تبیین و تصحیح این اشتباه خواهیم پرداخت و در ادامه به اثبات حکم فقهی اهتمام می‌ورزیم.
 

۱-۲ بازدارندگی هسته‌ای و انشاء حکم

مهمترین آیه‌ای که در اثبات حکم فقهی سلاح هسته‌ای و هر گونه تسلیحات اعم از کشتار جمعی و غیر آن مورد استفاده قرار می‌گیرد آیه‌ی ۶۰ سوره‌ی انفال است. (وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ وَ آخَرینَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْ‏ءٍ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ)) ((هر نیرویى در قدرت دارید، براى مقابله با آن‌ها [دشمنان]، آماده سازید! و (همچنین) اسب‌های ورزیده (براى میدان نبرد)، تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید! و (همچنین) گروه دیگری غیر از این‌ها را، که شما نمى‏شناسید و خدا آن‌ها را مى‏شناسد! و هر چه در راه خدا (و تقویت بنیه دفاعى اسلام) انفاق کنید، بطور کامل به شما بازگردانده مى‏شود، و به شما ستم نخواهد شد!).

تمام محققانی که بدنبال بررسی نظر اسلام پیرامون سلاح کشتار جمعی علی الخصوص هسته‌ای هستند ناگزیر باید از این آیه بحث کنند. بی شک استناد به این آیه و عمومیت آن بدین معناست که هر نوع سلاح را داخل در مصادیق آن قرار دهیم و بنابراین یک کشور مسلمان باید از هرگونه سلاحی بهرمند شود تا بوسیله‌ی آن ضمن حفظ خود، از کیان اسلام دفاع کند؛ از طرفی برای مخالفت با حکم استخراجی از این آیه تنها می‌توان با استناد به روایات حاوی محدودیت‌های استفاده از بعضی سلاح‌ها و روش‌ها مانند ممنوعیت ارسال سموم یا قطع درختان اقدام به وارد کردن تخصیص در دایره مصادیق آیه نمود.

نکته‌ی مهم در این زمینه مشکلی است که ایراد تخصیص به آیه از طریق روایات با آن مواجه خواهد بود، چرا که بر فرض صحت استدلال به روایات در جهت تخصیص مصادیق، نهایت مطلبی که از این روایات استفاده می‌شود حرمت استفاده از این سلاح‌ها در زمان غیر اضطرار است و این ادله نسبت به تولید و نگاهداری و استفاده از این سلاح‌ها در زمان اضطرار تعرضی ندارند و حتی با وجود موارد تاریخی و روایی در اسلام مانند بحث تترس و یا قطع درختان توسط پیامبر در جنگ با یهودیان و موارد دیگر که بر اساس مصلحت جامعه‌ اسلامی محدودیت‌های ادعایی برداشته شده است، می‌توان گفت: استدلال این گروه کامل نبوده و با این ادله نقض می‌شوند و بر این اساس نمی‌توان حرمت تولید نگاهداری و استفاده از سلاح‌های کشتار جمعی را بر اساس این استدلال اثبات کرد مگر اینکه معتقد به حرمت این تسلیحات حتی در زمان اضطرار بود چنانکه محقق نجفی بدین امر حکم داده اند.

نگارندگان اعتقاد دارند که این استنتاج عمومی و تلاش برای تخصیص زدن آیه ناشی از یک اشتباه موضوع شناسی می‌باشد و بر همین اساس تلاش دارند با ارائه نگاهی جدید به معنای آیه و موضوع مورد بحث این روش را نقد و باطل نموده، بر اساس نگاه جدید خود عدم دلالت آیه بر سلاح‌های هسته‌ای را اثبات خواهند نمایند.
 

۲-۲- بررسی اجزاء مفهوم ساز آیه

برای درک درست معنای آیه و کشف مقصود اصلی شارع از این آیه و نیز حیطه‌ی مصادیق آن باید کلمات مهمی که شکل دهنده‌ی معنای آیه هستند را به دقت بررسی کنیم. دو واژه (ُقوَّةٍ) و (تُرْهِبُونَ) شکل دهنده‌ی معنای آیه و دایره مصداقی آیه می‌باشند و برای درک درست از آیه باید ابتدا معنای دقیق این دو کلمه را مورد بررسی قرار داد تا بتوان جایگاه آن‌ها را در آیه به دقت ترسیم کرد.
 
البته در ابتدا باید متذکر شد علی رغم اهمیت دو واژه (أَعِدُّوا) و (اسْتَطَعْتُمْ)، ولی در نهایت، معنا وابسته به معنای دو کلمه‌ی مورد نظر است. چرا که آماده سازی وظیفه‌ی هر کس در نظر گرفته شود (مسلمانان و یا حکومت‌های مسلمان) بی شک فراتر از استطاعت شان مورد نظر نیست، اما اینکه چه چیز باید آماده شود نکته‌ی مهم و مبهم این آیه است، آیا منظور آیه مطلق هر چه می‌تواند قدرت در نظر گرفته شود است و یا این که قیدی را می‌توان از آیه استفاده کرد و این ارتباط محکمی با معنای دو کلمه‌ی قوه و ترهبون دارد.

پیرامون معنای قوه، کتب لغت، «قوه» را در برابر ضعف به معنای توان انجام کار دلخواه معنا کرده اند که «اصل واحد در این لغت تمکّن از انجام فعل است که دارای مراتب شدت و ضعف است. این کلمه در حالت اطلاق بر حداکثر قوه دلالت دارد و شامل ۲ بخش معنوی و مادی می‌شود».

ترهبون که مشتق از ماده رهب است در کتب لغت برابر با خوف معنی شده، اما تفاوتی ظریف میان این دو بیان شده‌است؛ خوف و رهب هر دو به معنای ترس مستمر معنا شده اند، اما خوف را ضد امن بیان کرده اند یعنی خوف، حس ترس مستمر ناشی از نبود امنیت است، اما رهب در برابر واژه رغبت به عنوان معنای «ضد» نام برده اند. بر این اساس رهب به معنای ترسی است که مانع از رغبت به امری می‌شود و می‌توان گفت: این ترس نه حاصل از نبود امنیت، بلکه برخاسته از احتمال از میان رفتن امنیت به سبب انجام کاری است و این ترس مانع رغبت می‌شود. 

با دقت در ترکیب معنای دو لغت می‌توان به نتیجه‌ی جالبی دست یافت و آن این که منظور از قدرت در آیه آنچنان توانی است که ایجاد کننده‌ی حس ترسی شود که رغبت به انجام کاری را از میان ببرد و با در نظر گرفتن این معنای ظریف همانا هدف اسلام از این قدرت و توصیه‌ی آن به مسلمانان از میان بردن امنیت دیگران نیست، بلکه صرفا قدرتی هدف است که رغبت دشمنان را به تجاوز و ماجراجویی بر علیه مسلمانان از میان ببرد.
 
از این جا می‌توان نتیجه گرفت که هدف و نگاه اسلام برای کسب قدرت نگرشی عموماً دفاعی است و برای تقویت این معنا می‌توان استدلال کرد که اسلام بدلیل اینکه بدنبال آماده کردن شرایط هدایت و رستگاری تمام انسان‌ها است، کسب قدرت را در همین راستا به جهت آماده سازی شرایط تبلیغ می‌طلبد و منطقا برای دینی که با هدف تبلیغ معنا یافته‌است، کشتن تعداد بیشماری از مردم نقض هدف است؛ دفاعی بودن تمام جنگ‌های پیامبر گرامی اسلام نیز موید دیگری بر این امر است که هدف نه سلب امنیت، بلکه سلب رغبت به تجاوز از کفار است و هدف غائی افزایش امنیت مسلمانان است.

عموم مفسر ین نیز در تفسیر این آیه بر این نکته توجه داشته اند چنانکه در تفاسیر اسلامی اعم از شیعی و سنی مانند المیزان، الکاشف، من وحی القرآن، الفرقان فی التفسیر القرآن، مجمع البیان فی التفسیر القرآن، تفسیر نمونه، التحریر و التنویر، روح المعانی فی التفسیر القرآن، فی ضلال القرآن، التفسیر المنیر و مفاتیح الغیب میتوان این معنا را صراحتاً و مضموناً یافت و در تمامی این تفاسیر نیز هدف از کسب قدرت ایجاد حالت ترس و عدم رغبت است که به اختصار بعضی از این تفاسیر را ذکر می‌کنیم.
 

۳-۲- نظر مفسرین در مورد تفسیر آیه ۶۰ سوره‌ی انفال:

در تفسیر گران سنگ المیزان علامه طباطبایی عنوان می‌کند «این آماده سازی به جهت دفاع از حقوق جامعه اسلامی و منافع حیاتی اسلام است و حاصل این آماده سازی و جمع آوری قدرت، ترساندن دشمن است که دافع دشمن است.» 

تفسیر نمونه نیز به همین معنا اشاره دارد و عنوان می‌کند «هدف این نیست که مردم جهان و حتی ملت خود را با انواع سلاح‌های مخرب و ویرانگر درو کنید، و آبادی‌ها و زمین‌ها را به ویرانی بکشانید، هدف این نیست که سرزمین‌ها و اموال دیگران را تصاحب کنید، و هدف این نیست که اصول بردگی و استعمار را در جهان گسترش دهید، بلکه هدف این است که " با این وسایل دشمن خدا و دشمن خود را بترسانید.» 

«رد دشمن و ممانعت از جنگ و نیز اجبار دشمنان به سمت معاهده و صلح با مسلمانان» در تفسیر من وحی القرآن به عنوان مقصود از آیه مطرح شده (فضل الله، ۱۴۱۹، ج. ۱۰، ص. ۴۰۹) و همچنین در کتاب الفرقان فی التفسیر القرآن نیز «آمادگی جهت دفاع از حدود و ثغور ممالک اسلامی» ذکر شده (صادقی، ۱۳۶۵، ج. ۱۲، ص. ۲۷۵) و یا در تفسیر شریف مجمع البیان در تفسیر آیه ذکر شده که «هدف، آمادگی پیش از حمله‌ی کفار است تا رغبت دشمن به حمله از میان برود».

در التحریر و التنویر عنوان می‌شود «قوت و قدرت یابی مسلمانان عاملی است که کفار دیگر جرات تجاوز به مسلمانان را نداشته باشند.» همین معنا در تفسیر روح المعانی، فی ظلال القرآن و التفسیر و البیان آورده شده است.

با نکات مطرح شده می‌توان نتیجه گرفت قدرتی که خداوند در آیه بدان تاکید دارد شامل مصادیقی است که ایجاد کننده‌ی حس عدم رغبت و ترس در کفار است و می‌توان بوسیله‌ی آن از دست اندازی کفار به جوامع اسلامی پیشگیری کرد و امنیت مسلمانان را با آماده سازی آن حاصل کرد.
 
با در نظر گرفتن این نکته، پس آنچه ایجاد کننده‌ی این وضعیت امنیت برای مسلمانان نباشد و یا حتی نتیجه‌ای عکس آن را حاصل کند و امنیت مسلمانان را مورد تهدید قرار دهد خارج از حیطه‌ی مصادیق آیه است. پرسش اصلی و مهمی که اکنون باید به آن پاسخ گفت: این است که آیا تسلیحات هسته‌ای دارای این قابلیت ایجاد امنیت می‌باشند؟ آیا این سلاح می‌توانند حس ترس را در دشمنان به جهت جلوگیری از دست اندازی به ممالک اسلامی ایجاد کنند؟

پاسخ به این سوال، ایجاد کننده‌ی جهت اصلی در بررسی ممنوعیت یا عدم آن در منظومه‌ی علمی دین اسلام است و در نگاه اول در پاسخ به پرسش مطرح شده بی شک همین معنا ظهور می‌کند که تسلیحات هسته‌ای بواسطه قدرت تخریب بالا و ترس ناشی از آن بی شک دارای ویژگی ایجاد ترس می‌باشند و در استراتژی دفاعی یک کشور اسلامی به عنوان عامل ایجاد حس ترس در کفار جایگاه مهمی خواهد داشت و دست یابی به آن ضرورتی در جهت دفاع از کیان اسلام خواهد بود، اما آیا واقعاً این پاسخی درست به این سوال است و نمی‌توان گفت که این پاسخ، اشتباهی ناشی از نگرشی تک بعدی و محدود به تسلیحات هسته‌ای است.

به نظر می‌رسد با نگاه دقیق در این پرسش می‌توان مدعی شد که سلاح هسته‌ای بر خلاف ظاهر اولیه‌ی آن دارای این قدرت نبوده و امنیت را در دوران کنونی به ارمغان نمی‌آورند؛ بلکه ادعای نویسنده بر این است که این تسلیحات حس ترس و عدم امنیت را در دارنده‌ی آن افزایش می‌دهند. برای اثبات این ادعا و توضیح این مطلب ابتدا به بررسی نظریه‌ی بازدارندگی در روابط بین الملل می‌پردازیم و در نهایت استدلال خود را برای این مطلب ارائه می‌کنیم.
 

۴-۲- بازدارندگی هسته‌ای ادعا یا واقعیت

نظریه‌ی بازدارندگی در روابط بین الملل دقیقا دارای همان معنای مطرح شده در آیه ۶۰ سوره‌ی انفال است و نتیجه‌ی آن نیز با آیه یکسان است. به همین جهت با کمک گرفتن از این نظریه‌ی مشهور در روابط بین الملل، سعی بر اثبات ابن نکته داریم که تسلیحات هسته‌ای در زمان کنونی دارای ویژگی بازدارندگی نیست، اما ابتدا این نظریه را بطور اجمالی و مختصر باید توضیح داده شود تا علاوه بر شناخت ارتباط آن با معنای آیه اجزای آن شناخته شود.

واژه انگلیسی deterrence به معنای «پیش‌گیری از انجام عملی به سبب ترس، وحشت، تهدید و ترور» است. این مفهوم یک اثر روانی بر فرد مقابل دارد و او را از اندیشه انجام کاری باز می‌دارد. این نوع تهدید باید پیامی صریح داشته باشد و آن پیام باید تهدید به رنج و آسیب را انتقال دهد. 

معمولاً در بازدارندگی، عمل متقابل یا تلافی جویانه نقش اساسی دارد. این پیام باید طوری باشد که اگر دشمن، کاری را آغاز کند، بهای بسیار سنگینی را بپردازد. پس «بازدارندگی بین دو کشور الف. و ب. عبارت است از قدرت تهدید از ناحیه الف. علیه ب. به منظور پیش‌گیری از انجام کاری از ناحیه کشور ب، به صورتی که در فقدان این تهدید کشور ب. بتواند به آن مبادرت ورزد». این عمل نه یک منع و یا اقدام فیزیکی بلکه صرفا ایجاد حالتی است روانی، برای از میان رفتن مطلوبیّت و رغبت به عمل. همانگونه که مشاهده می‌شود این معنا دقیقا قابل انطباق با معنایی است که از آیه برداشت می‌شود.

«بازدارندگی دارای دو نوع است:
۱- بازدارندگی متعارف که مبتنی بر سلاح‌های سنتی و متعارف برای بازدارندگی است.
۲- بازدارندگی هسته‌ای که مبتنی بر سلاح‌های هسته‌ای در جهت ایجاد بازدارندگی است.».
 
دلیل قدرت تخریب بسیار زیاد سلاح‌های هسته‌ای حتی در برابر سلاح‌های کشتار جمعی دیگر، عموماً بحث بازدارندگی تاکید بیشتری نسبت به این گونه سلاح‌ها در مقایسه با دیگر سلاح‌های کشتار جمعی دارد، ولی می‌توان گفت: نتیجه‌ی حاصله از هر دو بحث یکی است و نظریات مطرح در این نظریه قابل انطباق بر دیگر سلاح‌های کشتار جمعی است.

واقع گرایان روابط بین الملل به عنوان یکی از جریانات فکری اصلی علم روابط بین الملل با تاکید بر کارایی بازدارندگی هسته‌ای عنوان می‌کنند که «تجهیز به سلاح هسته‌ای عملا باعث افزایش امنیت کشور شده و ایجاد کننده‌ی ترس برای دشمنان است و برای اثبات ادعای خود به کاربرد این نظریه در دوران جنگ سرد و عدم شکل گیری جنگ مستقیم، بین دو ابر قدرت جهان یعنی شوروی و آمریکا استناد می‌کنند» و بر این اساس گسترش تسلیحات هسته‌ای را عامل گسترش امنیت جهانی عنوان می‌کنند.
 
چنانکه کنث والتز در مقاله‌ی خود در نشریه (شورای امور خارجه) ضمن نقد رویه‌ی آمریکا در برخورد با برنامه‌ی هسته‌ای ایران متذکر می‌شود که «دست یابی ایران به سلاح هسته‌ای نه یک تهدید بلکه عاملی برای ایجاد ثبات بیشتر در جهان است، چرا که با دست یابی ایران به سلاح هسته‌ای از نگرانی‌های امنیتی این کشور کاسته می‌شود و بعد از آن ایران به سمت درون حرکت می‌کند و رقابت و درگیری ایران در جهان با منافع آمریکا کاهش می‌یابد» او حتی به مقامات آمریکایی توصیه می‌کند تا راه آسانی برای دست یابی ایران به این سلاح فراهم کنند.
 
این دیدگاه، عامل اصلی حرکت ایران به سمت سلاح هسته‌ای را تهدید امنیتی می‌داند که ناشی از مجهز بودن اسراییل به این سلاح است و راه حل رفع این تهدید را دست یابی ایران به سلاح هسته‌ای می‌داند. این دیدگاه با آیه نیز موافقت دارد چرا که با قبول این فرض، سلاح کشتار جمعی علی الخصوص سلاح هسته‌ای همان قدرت مورد نظر آیه است که باعث وحشت دشمن و عدم رغبت او به تجاوز به دلیل احتمال پاسخ غیر قابل تصور است و به نظر می‌رسد باور عمومی به این دیدگاه گرایش دارد.

این در حالی است که از لحاظ نظری، بازدارندگی دارای مخالفانی است مانند اسکات سیگن و استیون لی و آیک ژان که معتقدند «پیش فرض‌های نظریه‌ی بازدارندگی مانند انتخاب عقلایی و یا تصمیم گیری صحیح دارای کارایی عملی و مصادیق عینی بیرونی نیست و نمی‌توان به آن‌ها امیدوار بود» و بر این اساس مخالفین نظریات بازدارندگی گسترش سلاح‌های کشتار جمعی مخصوصا هسته‌ای را عامل بی ثباتی و کاهش امنیت فردی و بین المللی میدانند.
 
توجه به اثرات واقعی گسترش این سلاح‌ها می‌تواند نمایان کند آیا سلاح‌های هسته‌ای باعث افزایش امنیت برای دارنده‌ی آن و ترس دیگران می‌شوند و یا اینکه ترس و وحشت فراگیر حتی برای دارنده‌ی آن ایجاد می‌کنند و واجد هیچ امنیتی نیستند. این اثرات را در چند دسته می‌توان تقسیم بندی کرد.

۱- رقابت تسلیحاتی و دایره ترس فزاینده: از دید این منتقدین، دست یابی به یک سلاح کشتار جمعی نه پایان راه بلکه ابتدای مسیر رقابت دشمنان برای دست یابی به برتری و تولید سلاح‌های خطرناک‌تر و با قدرت بیشتر است و این رقابت در خط پایان نیست. سابقه‌ی تاریخی بازدارندگی نیز شاهد این مدعا هست. چرا که در تمام دوران جنگ سرد دو ابر قدرت دائما بدنبال تولید سلاحی استراتژیک جهت نابودی دشمن بودند و این چرخه ادامه دار منجر به وضعیت وحشت آوری برای جهان شد، چرا که کوچک‌ترین اشتباه تمام جهان را نابود می‌کرد و حتی استراتژی‌های دیوانه واری که اکنون مطرح است مانند استراتژی M.A.D که نابودی طرفین را در بر دارد از جمله نتایج وجود این سلاح‌ها است و عملا هیچ امنیتی ایجاد نمی‌شود. 

۲- شیوع دایره ترس فزاینده در سطح جهانی: دست یابی به تسلیحات هسته‌ای نه تنها باعث رقابت تسلیحاتی دو طرف می‌شود بلکه دیگر کشور‌ها را وارد این بازی خطرناک می‌کند. چرا که کشور‌های دیگر نیز خود را در معرض خطر می‌بینند و بدنبال این هستند که تماشاگر این رقابت نباشند و تلاش برای دست یابی به این سلاح‌ها مانند ویروسی خطرناک گسترش می‌یابد و در نهایت جهان تبدیل به صحنه‌ی خطرناک نابودی همگان به خاطر گسترش این تسلیحات است.
 
تاریخ بازدارندگی باز هم موید خوبی بر این امر است که در تمام دوران جنگ سرد اروپا به دلیل ترس از اینکه عرصه‌ی رقابت دو ابر قدرت هسته‌ای بود و امنیت خود را در گرو فعالیت این دو ابر قدرت می‌دید اقدام به دست یابی به سلاح هسته‌ای کرد، اما این نه تنها امنیت را حاصل نکرد؛ بلکه میزان تهدید را افزایش داد. چرا که رقابت دو طرفه تبدیل به رقابتی با اطراف جدیدی شد و تهدید به جای صرف دو ابر قدرت، این کشور‌ها را نیز تهدید می‌کرد، زیرا تا پیش از این هدف سلاح هسته‌ای نابودی رقیب بود، اما با دست یابی اروپا به این سلاح‌ها شوروی استراتژی خود را باید بر ضد آن‌ها نیز تسری می‌داد. 

۳- از میان رفتن عوامل متعارف برتری: با گسترش این سلاح‌ها حتی کشوری بسیار کوچک با جمعیت پایین نیز می‌تواند خطرناک شود و عوامل متعارف برتری مانند جمعیت، موقعیت سرزمین و منابع موجود بی معنی می‌شوند. این در حالی است که عوامل متعارف باعث می‌شود کشور‌ها با محاسبه‌ی قدرت متعارف خود تصمیم به آغاز جنگ را سخت‌تر اتخاذ کند، اما با قدرت نامحدود این سلاح‌ها عملا حتی یک کشور ذره‌ای نیز می‌تواند آغاز کننده‌ی یک جنگ جهان سوز باشد و یا یک دیکتاتور دیوانه برای جلب منافع شخصی خود در عملی دیوانه وار جهان را به سمت نابودی بکشاند.

۴- حرکت به سمت فروپاشی اقتصادی: گسترش رقابت هسته‌ای عملا باعث اختصاص میزان زیادی از سرمایه‌ی جهانی برای تولید و تقویت این سلاح‌ها می‌شود و حاصل آن جز اتلاف این سرمایه‌ها و افزایش فقر و بدبختی در جوامع چیزی نیست. شوروی به عنوان ابر قدرت هرچند از قدرت هسته‌ای برخوردار بود، اما هزینه‌هایی که برای گسترش آن انجام می‌داد عملا فقر و بدبختی را به بار آورد. اکنون نیز کشور‌های دارای این سلاح‌ها هزینه‌های گزافی را برای به روز رسانی و نگاه داری این سلاح‌ها انجام می‌دهند در حالیکه بسیاری در درون آن کشور‌ها و جهان نیازمند کمک برای ادامه زندگی هستند.

۵- نابودی اعتماد بین المللی: وجود این سلاح‌ها در یک کشور برای همسایگان و دیگر کشور‌ها عامل ایجاد بی اعتمادی نسبت به نیات و اهداف آن کشور دارنده‌ی سلاح هسته‌ای است و عملا این سلاح‌ها فرآیند صلح و ارتباط بین المللی را با مشکل مواجه می‌کنند و امکان برقراری ارتباط مبتنی بر اعتماد را منتفی می‌کنند.

۶- تروریسم هسته‌ای: خروج کنترل این سلاح از قدرت کشور‌ها و دست یابی گروه‌های تروریستی به این سلاح‌ها بزرگترین ترس جهان است. بعد از فروپاشی شوروی بزرگترین ترس جهان سرنوشت هزاران موشک هسته‌ای شوروی بود که آمریکا را وادار به دخالت کرد و حال اگر این سلاح‌ها در اختیار این گروه‌ها قرار می‌گرفت. دیگر امنیت در جهان معنایی نداشت این گروه‌ها بدلیل عدم وابستگی مشخص به مکان و عدم امکان پیگیری آن‌ها بسیار راحت‌تر از کشور‌ها از این سلاح‌ها می‌توانند استفاده کنند. بی شک گسترش این تسلیحات هسته‌ای نتیجه‌ای جز تسهیل دست یابی تروریست‌ها به این سلاح‌ها را ندارد.

۷- ترس داخلی از اشتباه استراتژیک: برداشت غلط از رفتار رقیب زمانی که سلاح متعارف تنها سلاح جهان باشد، خسارت چندانی به بار نمی‌آورد، ولی با وجود این سلاح‌ها یک اشتباه بسیار کوچک در تصمیم گیری عملا نابودی جهان را در پی دارد. وجود اختلافات داخلی که خود حاصل داشتن این سلاح‌ها است میان مسئولین اگر منجر به تصمیمی اشتباه و غیر عاقلانه شود هیچ راه جبرانی ندارد.

موارد مذکور گوشه‌ای از اثرات ضد امنیتی تسلیحات هسته‌ای و بطلان نظریه‌ی بازدارندگی و باور به امنیت زایی این سلاح‌ها است و در طرف دیگر به عنوان شاهدی بر بطلان این نظریه می‌توان یادآوری کرد که بار‌ها شاهد جنگ کشوری که فاقد سلاح هسته‌ای بوده است، در برابر کشور دارنده آن بوده ایم و شگفتی اینجاست که در اکثر این موارد کشور فاقد سلاح هسته‌ای آغاز کننده‌ی جنگ بوده است.
 
مانند حمله آرژانتین به نیرو‌های انگلیسی در جزایر مورد اختلاف مالویناس (فالکلند) و یا حمله سوریه و یا مصر به اسراییل در سال ۱۹۷۱ و یا حمله موشکی عراق به شهر‌های اسراییل در سال ۱۹۹۱ در حالی که هم انگلستان و هم اسراییل دارای سلاح هسته‌ای بودند، اما این سلاح‌ها مانعی از آغاز جنگ بر علیه آن‌ها نبود که این امر شاهدی بر این است که حتی در صورت بهره مندی از سلاح هسته‌ای دلیلی برای عدم حمله به شما وجود ندارد و بازدارندگی امری بی معناست.

با دقت در ادله ارائه شده و نگرش نوینی که در مسئله بازدارندگی هسته‌ای رشد و توسعه یافته است می‌توان دریافت که دست یابی به سلاح هسته‌ای عملا نه تنها امنیت را افزایش نمی‌دهد بلکه تهدیدی برای امنیت است. هر چند شاید در یک نگاه جزیی و در مواردی خاص بتوان برای این سلاح‌ها میزانی از تاثیر مثبت را قائل شد، اما بی شک با دلائل ذکر شده تردیدی در این امر نیست که سلاح کشتار جمعی علی الخصوص سلاح هسته‌ای ارمغانی جز ناامنی و نابودی برای کشور‌ها ندارد و در مجموع اگر تمام تاثیرات این سلاح را بر امنیت کشور دارنده‌ی آن در نظر بگیریم، ارمغانی جز ترس دائم و نفی امنیت نخواهد داشت.

با تبیین نکات مورد اشاره در ارتباط با نگاه تخصیصی به آیه ۶۰ سوره انفال و بررسی عدم بازدارندگی سلاح هسته‌ای اکنون باید دید نگاه حقوق بین الملل به عنوان مبنای عمل و قضاوت بین المللی و نگاه اسلام به عنوان مبنای عمل جامعه و نظام اسلامی به کاربست سلاح هسته‌ای در جنگ‌ها چیست و چه موضعی به صورت رسمی در این زمینه وجود دارد.

با این استدلال عملاً هر گونه استفاده از آیه ۶۰ سوره انفال به عنوان یک عام قاعده ساز منتفی است و سلاح هسته‌ای به صورت تخصصاً از دایره مصادیق آن خارج می‌شود نه بر اساس تخصیص مصادیق. این امر موجب می‌شود هرگونه دلیل قابل اقامه در این موضوع با یک عام قرآنی در تضاد نباشد و قدرت تاثیر بیشتری برای ادله قائلین به حرمت سلاح هسته‌ای ایجاد می‌نماید.
 

۲-۳- ادله ممنوعیت سلاح هسته‌ای در اسلام

موضوع استفاده از تسلیحات هسته‌ای عملاً در ۴ حالت قابل تصور است:
۱- جهاد ابتدایی بدون وجود ضرورت استفاده؛
۲- جهاد ابتدایی با وجود ضرورت استفاده؛
۳- جهاد دفاعی بدون وجود ضرورت استفاده؛ 
۴- جهاد دفاعی با وجود ضرورت استفاده.

اختلاف علماء عملا در مصداق چهارم این صورت‌ها شکل می‌گیرد جایی که در مقام دفاع نیاز به استفاده از سلاح هسته‌ای برای حفظ یک جامعه مسلمان است و در موارد دیگر عملاً اختلاف چندانی مشاهده نمی‌شود مخصوصاً در صورت‌های اول و چهارم این امر اجماعی است و بدلیل عدم اذن جهاد ابتدایی در زمان غیبت حالت دوم نیز خارج از محدوده بحث تلقی می‌شود و صرفاً صورت چهارم باقی می‌ماند، اما این بحث نیز با نفی عمومیت آیه نیز مطرح نمی‌شود چرا که اطلاقات موجود در باب حرمت استفاده از سم و آتش و موارد مشابه تمامی موارد چهارگانه را دربر می‌گیرد.
 
بر این اساس هیچ شبهه‌ای در ممنوعیت استفاده از سلاح‌های هسته‌ای باقی نمی‌ماند و بر این اساس بدلیل ممنوعیت تمامی ابعاد کاربردی سلاح هسته‌ای و با اثبات ضرر‌های امنیتی ناشی از تولید و نگاهداری از این سلاح‌ها می‌توان ادعا نمود در تمامی حالات قابل تصور تولید، نگاهداری و استفاده از تسلیحات هسته‌ای ممنوع و حرام است.

لازم به ذکر است مواردی مانند سم و ... بدلیل کاربرد غیر نظامی مانند پزشکی دارای ممنوعیت جامع در تولید و نگاهداری نمی‌باشند بلکه تبدیل آن‌ها به سلاح و استفاده در کشتار افراد ممنوع می‌باشد.

با اثبات این امر که سلاح هسته‌ای نمی‌تواند عاملی برای افزایش امنیت ملی تلقی شود و با در نظر گرفتن تاثیرات غیر قابل کنترل یک سلاح هسته‌ای و درک این مطلب که سلاح هسته‌ای کاربردی به جز نابودی بخش اعظمی از غیر نظامیان برای فشار بر دشمن را ندارد، حال پرسش اصلی این است که آیا هیچ وجدان بیداری برای رسیدن به پیروزی این امر را تایید می‌کند؟
 
در حالی‌که در تاریخ دین مبین اسلام از سوی نبی مکرم اسلام و ائمه اطهار علیهما سلام هرگز مشاهده نشده که برای دست یابی به هدف مقدس امر خطایی مجاز شمرده شود و علی الخصوص در رفتار امیر المومنین حضرت علی (ع) در دوران زمام داری ایشان به خوبی می‌توان مشاهده کرد که هرگز حضرت برای دست یابی به هدف والای خود از راه‌های خطا و ناصواب استفاده نمی‌کردند.
 
برای مثال ایشان در جواب قطع آب بر روی لشکریان خود توسط امویان در جنگ صفین هرگز حاضر به مقابله به مثل نشدند. از طرف دیگر در ادله اسلامی نیز می‌توان با استناد به دو قاعده «وزر» و «حرمت سعی بر فساد» حرمت تولید، نگاهداری و استفاده از این سلاح را اثبات کرد.

محقق نجفی در جواهر الکلام هنگام بحث پیرامون استفاده از سم در نبرد‌ها (که خاصیت کشتار جمعی دارد) را مطرح می‌کند و تصریح می‌کند که استفاده از آن حرام است و آنگاه این قول را به شیخ طوسی در نهایه، ابن زهره در غنیه، ابن ادریس در سرائر، محقق حلی در مختصر النافع، علامه حلی در تبصره، شهید اول در دروس و محقق کرکی در جامع المقاصد نسبت می‌دهد ... ایشان حتی در صورتی که پیروزی در جنگ بر استفاده از سم متوقف باشد نیز آن را جایز نمی‌داند چرا که روایتی که از استفاده سم منع کرده، اطلاق دارد و شامل این مورد هم می‌شود.

آیت الله سید عبد الاعلی سبزواری پس از استشهاد به روایت رسول اکرم (ص) که از ریختن سم در شهر‌های مشرکین منع کرده اند، این بحث را مطرح می‌کند که اگر پیروزی در جنگ منحصر به این کار بود، اختیار در دست، ولی امر است که باید همه جهات و خصوصیات را ملاحظه نماید.

در این صورت وقتی، ولی امر در ایران اسلامی فتوا به حرمت تولید و استفاده از هر گونه سلاح‌های کشتار جمعی را صادر می‌کند، روشن است که حکم او بر همگان حجت و یک سند قطعی در نظام جمهوری اسلامی ایران شمرده می‌شود.

بی شک این سلاح و تبعات آن همانگونه که تبیین شد یکی از مصادیق آیه ۲۰۵ سوره بقره می‌باشد که خداوند در آن ضمن نهی از تضییع حرث و نسل در زمین به صراحتا از کسانیکه که نسل بشری را تهدید و دارایی‌های او نابود می‌کنند، تبری جسته که در تفاسیر نیز بدین نکته اشاره شده است.

تاثیرات گسترده و طولانی مدت این سلاح بر انسان‌های بیگناه و نیز نسل‌های آینده موجب می‌شود این مسئله تحت قاعده‌ی وزر قرار گیرد که در قرآن کریم خداوند فرموده‌است: ((وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى ((چرا که نسل‌های آینده در صورت استفاده از این سلاح باید بار گناه دیگران را به دوش بکشند و رنج گناهی را تحمل کنند که خودشان در آن سهمی نداشته اند و بر مبنای گناه پدرانشان مورد ستم واقع شوند که این امر در دین اسلام مورد نهی واقع شده است.
 

نتیجه گیری

بر اساس تمامی ادله‌ ارائه شده می‌توان به عنوان یک نظر فقهی می‌توان ادعا نمود که تسلیحات هسته‌ای نمی‌توانند امنیت را ایجاد و از دست اندازی دشمنان بر سرزمین‌های اسلامی جلوگیری کنند و عملا در مصادیق مورد نظر آیه قرار نمی‌گیرند. چرا که آیه همانگونه که استدلال شد بر اموری دلالت دارد که بتواند حس ترس را ایجاد کرده و عامل بازدارندگی باشد و امنیت را برای کشور‌های اسلامی به ارمغان بیاورد، اما سلاح هسته‌ای عکس این وضعیت را ایجاد کرده و با ایجاد رقابتی بی پایان در دست یابی به سلاح‌های جدید‌تر و احتمال تروریسم هسته‌ای امنیت را نه تنها از دارندگان آن، که از تمام جهان سلب می‌کند و همین درک باعث تلاش جهانی برای کنترل و نابودی این تسلیحات در قالب دو نظریه کنترل و خلع سلاح شده است.
 
با وقوع چند حادثه‌ی فاجعه بار مانند چرنوبیل در شوروی سابق (اوکراین) و فوکوشیما در ژاپن حتی نگرش جهانی به استفاده‌ی صلح آمیز از این نیروی عظیم دچار تردید اساسی شده است. خسارت عظیمی که این دو واقعه ایجاد کرده علی الخصوص در چرنوبیل که باعث مرگ تعداد زیادی، پخش آلودگی تا انگلستان و غیر قابل سکونت شدن منطقه‌ی وسیعی در اوکراین برای زمانی بین ۳۰۰ تا ۶۰۰ سال شده نشان داد که چه خطری حتی در استفاده‌ی صلح آمیز از این انرژی وجود دارد، تا جایی که بخشی از کشور‌های جهان مانند ژاپن سوییس و دیگر کشور‌ها برنامه‌ای برای نابودی نیروگاه‌های هسته ایی خود تدارک دیده اند.

با توجه به همین امر سلاح هسته‌ای از مصادیق آیه خارج است و نمی‌توان بر اساس عمومیت آیه بر جواز این گونه سلاح‌ها استدلال کرد و با توجه به تمامی مسائل مذکور و اینکه تسلیحات هسته‌ای برای نسل بشری خطر ساز است و با استناد به آیه ۲۰۵ سوره‌ی بقره در باب حرمت تضییع حرث و نسل و نیز بر اساس قاعده وزر که مطرح شد می‌توان حرمت قطعی این گونه سلاح‌ها را استدلال کرد.

اثبات ممنوعیت استفاده از سلاح‌های کشتار جمعی علی الخصوص هسته‌ای در فقه اسلامی را می‌توان دلیل اصلی و مبنایی فکری، شرعی مطرح سازی و پیگیری طرح منطقه عاری از سلاح کشتار جمعی در خاورمیانه دانست و بر همین اساس رفتار ایران را باید مورد بررسی و تحلیل قرار داد.

حقوق اسلامی در این زمینه با عبور از حقوق بین‌الملل موجود با نگاهی انسانی در زمینه‌ی تسلیحات هسته‌ای نه تنها ممنوعیت استفاده را اثبات می‌کند که هر گونه تلاش برای تولید و نگاهداری آن را نیز وارد دایره حرمت می‌نماید.
 
برای مشاهده اصل مقاله اینجا را کلیک کنید./204/241/ح
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۷ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۵:۳۷
طلوع افتاب
۰۶:۱۰:۴۳
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۳۵
غروب آفتاب
۱۹:۵۵:۴۶
اذان مغرب
۲۰:۱۴:۰۲