به گزارش خبرنگار وسائل، کرسی ترویجی «الگوی مفهومی عفاف جنسی ( فقه عفاف، حلقه مفقوده در تبویب فقه)» از سلسله همایشهای ملی الگوی زندگی عفیفانه با رویکرد اسلامی 19 دی به همت بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی و پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در ساختمان امام رضا(ع) مدرسه علمیه امام کاظم(ع) برگزار شد.
در این نشست حجت الاسلام والمسلمین حسین بستان استاد درس خارج حوزه به عنوان ارائه دهنده بحث، آیات سیدمحمد غروی و سیدمنذر حکیم به عنوان منتقد و حجت الاسلام بیاتی به عنوان داور حضور داشتند.
پیشتر بخش نخست این گزارش منتشر شد که مربوط به مطالب ارائه شده از سوی حجت الاسلام والمسلمین بستان بود، در این بخش سخنان ناقدان حاضر در این نشست در نقد نظریه مطرح شده و دفاع ارائه دهنده گرامی تقدیم خوانندگان محترم میشود.
آیت الله غروی در ادامه این نشست به ارائه انتقادات خود نسبت به مطالب حجت الاسلام بستان پرداخت و اظهار داشت: گاهی قصد ما ورود همه جانبه به زمینهای اسلامی یا تألیف کتابی جدید است و طبیعتا دست ما برای پرداخت به ابعاد مختلف آن باز است.
عفاف قبل از مفهوم فقهی، یک مفهوم اخلاقی است
این روال بسیار خوب است، به هر حال مسأله عفاف دست خود ما بوده و برای آن تعریف ارائه میدهیم و این مسأله را از منظر کتاب و سنت دیده و به دو بخش جنبههای فردی و اجتماعی تقسیم بندی میکنیم و امور دیگری که این جا طرح میشود، تقسیمبندی جالب و خوبی است.
خیلی از بحثهای اخلاقی، فقهی، اصولی و قواعد فقهی را میتوان در یک جا آورد که مورد نیاز است، در عین حال روشی که انتخاب میشود با روش فقه پیش برده میشود و هیچ مشکلی در این رابطه وجود ندارد.
اما یک وقت قصد ما ورود به فقه متعارف و دستکاری آن است که چارچوبهای خاص خود را میطلبد و باید موضوع فقه سنجیده شود.
به نظر عفاف قبل از مفهوم فقهی، یک مفهوم اخلاقی است، در بحثهای اخلاقی هم مطرح شده و مشکلی در این رابطه وجود ندارد و روایات زیادی هم در این زمینه وجود دارد که اصولا خود عفاف مانند بحثهای تقوا، توکل و صبر یک مفهوم اخلاقی است و آثار و لوازم خود را دارد.
این مفهوم اخلاقی در خود آیات و روایات هم مشترک است، ما هم عفت بطن داریم و هم عفت فرج که ملزوماتی دارد، طبیعتا برای فقه معنای خاصی داریم، که اگر فقه بخواهد دستکاری شود، محل بحث است.
یعنی در عین حالی که مؤلف و محققی موضوعی را به عنوان عفاف مطرح کند، چنین دسته بندیهایی داشته و مباحث مختلف آن را در چند مجلد تقسیم بندی و ارائه کند، نه این که مشکل داشته باشد، اما روال خاص خود را دارد.
در خود این مسأله حرف دارم که عفاف یک مفهوم اخلاقی و فقهی از آن جهت که باید باشد، نیست، بلکه یک مفهوم انتزاعی یا به تعبیری سازه است یعنی به نحوهای عمومیت دارد و در جاهای مختلف میتواند به کار گرفته شود، تمام هواها و انگیزهها با عفاف ارتباط پیدا میکند.
آیا ضرورتی برای انجام چنین کاری وجود دارد؟
نکتهای کلی نسبت به کار انجام شده وجود دارد که ضرورتی برای انجام چنین کاری وجود دارد یا خیر، حرفی نیست، چون ضرورت دارد، مجموعه مباحث اخلاقی، اجتماعی و دیگر مباحث مرتبط با عفاف یک جا با روش فقهی آورده شود و از کتاب و سنت هم استفاده میشود، حرفی نیست و مشکلی ندارد.
فقط نکته دیگری درباره مسأله نظر وجود دارد که صرفا به خواستگاری مربوط نمیشود، خود نکاح لوازمی همچون لمس، نظر، ارتباطات جنسی است که به این مناسبت مسائل نظر و لمس و دیگر مسائل مرتبط به صورتهای مختلف مطرح میشود و اینگونه نیست که صرفا بحث نظر و مانند آن را در ارتباط با یک مسأله فرعی کوچکی مطرح کنیم.
آنچه که بیشتر نظر من بر آن معطوف است، مسأله ساختار در نظر گرفته شده نیست، بلکه حرف در این است که فقه عفاف مطرح شود، چراکه مسأله عفاف یک مسأله اخلاقی و مفهوم مشترک است و اختصاصی به عفت جنسی هم ندارد؛ البته خود حجت الاسلام بستان به این مسأله اشاره کردهاند.
همچنین این مسأله که بسیاری از بحثها ذیل بحث نکاح آمده است، به خاطر صرف عقد نیست، بلکه به جهت جایگاهی است که نکاح در اسلام دارد و مباحث مختلف در ذیل آن مطرح شده است. فقه همین است، اما اگر انسان بخواهد یک بحث اجتماعی وسیع و گستردهای انجام دهد، مسألهای دیگر است.
کار حجت الاسلام بستان کار جدیدی است
بر اساس گزارش وسائل، در ادامه آیت الله سید منذر حکیم نیز نقدهای خود بر مطالب ارائه شده بیان کرد و گفت: کار حجت الاسلام بستان کار جدیدی است و هنوز بحثی به گستردگی و جامعیت آن مشاهده نکردهایم، در حقیقت دو بحث مبنایی در این رابطه وجود دارد که آیت الله غروی به یکی از آنها اشاره کردند.
بحث مبنایی این است که کاستی در بحث عفاف وجود دارد که باید رفع شود، وقتی وارد بحث میشویم، اساسا تعریفی از بحث عفاف نشده و به ذهن مخاطب و آنچه متعارف است، واگذار شده و هیچ بحث علمی این گونه پا نمیگیرد.
گاهی یک بحث بدیهی در جریان است، مشکلی ندارد، اما گاهی یک بحث چالشی مانند عفاف است که وضعیت متفاوت میشود. آیت الله غروی عفاف را یک نتیجه، صفت و داده اخلاقی تعریف کردند که بحث بسیار مهمی است و باید روشن شود.
اگر مشخص شود که این بحث، یک مفهوم یا صفت اخلاقی و رفتار است که محصول و معلول است و شاید به این دلیل فقها به معلول نپرداخته و به ازدواج، حجاب، زنا، لواط، استمناع و آنچه در رفتار انسان مطرح است و به عفت یا بیعفتی منتهی میشود، بحث مهمی است که باید مفهوم شناسی شود.
کتاب فقه العفاف، نیازمند روششناسی و مفهوم شناسی است
حجت الاسلام بستان در کتاب خود به طور بایسته مفهوم شناسی نکردهاند، البته یک اشکال جزئی هم این جا وجود دارد که عنوان را فقه عفاف بیان کرده، اما ظاهرا مقصود وی عفاف جنسی بوده است، یعنی معنون از عنوان اخص شده است، که با تعریف از عفاف این اشکال رفع شود.
بحث دوم این است که آیت الله غروی اشاره کردند که اگر این بحث یک مفهوم اخلاقی شد، آیا فقه ما در قلمروی اخلاق هم دخالت میکند، یعنی حکم فقهی در یک موضوع اخلاقی جا دارد یا خیر؟
اگر چنین کسی با چنین مبنایی پیدا شد که معتقد باشد، قلمروی فقه اعم از رفتار، کردار، اعتقادات و اندیشهها است، تمام مباحث اخلاقی هم یک حکم اخلاقی حسن و قبیح و هم یک حکم فقهی واجب، حرام و مکروه دارد.
در صورتی که این مبنا روشن شود، فقیه میتواند پیرامون این مفهوم اخلاقی یا صفت و کردار در انسان مانند تقوا و صبر بحث کند و در باب استحباب صبر و وجوب آن صحبت شود.
در مرتبه بعد آیا فقیه میتواند مصادیق تقوا، موارد جزئی، رفتارها و موانع تقوا را میتوان بحث کند؟ همان طور که فقیه از موانع، مبطلات و جزئیات نماز بحث میکند، اگر این دو بحث روشن شود، بحث عفاف مطرح شده توسط حجت الاسلام بستان واضحتر خواهد شد.
البته چند نکته دیگر به عنوان کاستی در این بحث وجود دارد که باید مورد بررسی قرار گیرد، نخست بحث روش شناسی و پیشینه بحث است.
البته ایشان به پیشینیه بحث در کتب حدیثی و فقهی اشارهای کردند، اما بازهم بسیار جای کار دارد که فقها چگونه به این عنوان با اینکه در آیات و روایات وارد شده است، نپرداختهاند، به خاطر اخلاقی بودن این بحث یا دیگر مباحث؟ البته بعد از ارائه تعریف بحث، چراکه تعریف حقیقت عفاف را به ما نشان میدهد.
ابراز روش شناسی فواید بسیاری دارد
حجت الاسلام بستان در مهندسی بحث خود روشی را به کار بردهاند که در پرداختن به محتوای هر بحثی روشی و در نحوه استنباط آیات و روایات روش خاصی دارند و روششناسی خود را ابراز نکردهاند، در حالی که ابراز این روش شناسی میتوانست مفید باشد.
شبکه مسائلی که در بحث عفاف خوب بوده و باید مطرح شود، میبایست در این جا مطرح شود، البته ممکن است گفته شود، آنچه در کتب فقهی تاکنون مطرح بوده، دنبال شده است، نه آنچه باید باشد که این امر را میتوان در قلمروی بحث مطرح کرد.
مبانی بحث نیز که اشاره شد، این یک بحث مبنایی است که قلمروی فقه، اخلاق و بحث فردی و اجتماعی را شامل میشود که بعد از چهل سال به این جا رسیدیم که ببینیم فقه اجتماعی داریم یا خیر، نکات مقدماتی است که در ارزیابی کار بسیار اثرگذار خواهد بود.
آیت الله محمد امین زین الدین در نجف کتاب بسیار مفیدی با عنوان «العفاف بین السلب و الایجاب» در این زمینه دارند که عنوان را روی عفاف بردهاند که بسیار کمک کننده است.
اصراری روی واژه خاصی برای عنوان کتاب وجود نداشته است
حجت الاسلام بستان بر اساس گزارش وسائل، در پایان به جمع بندی مطالب و پاسخ به نقدهای اساتید حاضر در جلسه پرداخت و اظهار داشت: پرداختن به تعریف فقه اجتماعی و مبنای آن، باز کردن بحث روش شناسی، پیشینه بحث حقیقتا ضرورت دارد.
اما درباره این که گفته شد بحث عفاف، اخلاقی است و باید به جای آن «جنس» یا واژه دیگری قرار دهیم، باید بگویم که روی واژه خاصی همچون عفاف یا جنس اصراری وجود ندارد و شاید به دلیل این که عنوان مناسبتری پیدا نکردیم این عنوان گذاشته شده است.
اگر کلمه جنس آورده شود، هرچند ارتباط روشنتری به مسأله دارد، اما جنس فعل و عمل نیست و لزوما باید قید زده شود، به عنوان مثال واژه «عفاف جنسی» را میتوان مطرح کرد و باید روی آن فکر شود.
اما این که عفاف مفهوم اخلاقی است، دو جنبه دارد و جنبه اخلاقی آن هم درست است، اما همین اخلاقیات ما یک نمود رفتاری هم داشته و امر درونی نیست که بگوییم ملکه نفسانی و صفتی در درون ما است، بلکه بروز دارد و منظور از فقه عفاف جنبههایی است که در رفتار ما بروز میکند.
اگر اخلاق را امر نفسانی بدانیم، این سؤال مطرح میشود که چرا میخواهی فقهی بررسی کنی و جای فقه این جا نیست، بنابراین میگوییم که منظور امور بیرونی است.
به عنوان مثال در آیه 60 سوره نور« وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِينَةٍ وَأَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» اینجا تعبیر آیه این است که اشکالی در تخفیف حجاب یا برداشتن آن برای زنان سالخورده وجود ندارد و این طلب عفاف در واقع اشاره به بروز خارجی عفاف میکند.
بروز عفاف منبعث از درون است
به گزارش وسائل، آیت الله غروی در ادامه گفت: اتفاقا بروز عفاف منبعث از درون است و به دلیل خاصی از درون میخواهد زینت خود آشکار کند، اما چرا یستعففن گفته؟ این خود نکته دارد و جنبه نفسانی مسأله را بیان کرده است، یعنی اگر استعفاف داشتید، طبعا سعی در پرهیز و جمع کردن خود میکردید.
اصل معنای لغوی بحث عفاف همان کف نفس و خویشتن داری اعم از جنسی و غیرجنسی است، اما بروز بیرونی دارد که شامل جنبه درونی میشود و دلیل بحث از آن در فقه به خاطر بروز بیرونی آن است. چرا اخلاق را از فقه خارج کنیم، به جای آن فقه را معنای وسیعی بگیریم که اخلاق را تحت پوشش خود بگیرد، این مبنای دیگری است.
آنچه جنبه درونی دارد را از جنبههای بیرونی به لحاظ منطقی میتوان تفکیک کرد، امر مهم در این رابطه عدم اثرگذاری قابل توجه آن در نتیجه بحث است، یعنی با هر مبنایی باید تکلیف آن مشخص و پاسخ داده شود که نظر اسلام در این رابطه چیست؟ این که عفاف اخلاقی است یا فقهی در ثمره بحث تفاوتی ایجاد نمیکند.
اگر کسی بگوید اخلاقیات را فقه بدانیم، میتواند محدودیت را حل کند، اما بحث در خصوص مسائل اخلاقی هدف ما تأمین نمیکند که صرفا بخواهیم روی آنها متمرکز شویم.
نیاز ما بیشتر همان بروز و نمود بیرونی صفات اخلاقی بوده است که بحثهای فقهی داشته و درصد کوچکی از کلیت این بحث، جنبه درونی و اخلاقی است.
حجت الاسلام بستان در پاسخ به این پرسش که چرا علما در گذشته این کار را نکردند، بیان داشت: فقها دسته بندی هایی داشتند که کل فقه را به چهار محور تقسیم کرده و همه مباحث را اعم از آنچه از اصول اربعمائه در این 4 قالب ریختهاند.
برخی از آنها دسته بندی شده و برخی دسته بندی نشده باقی مانده است که ذیل برخی از بحثهای مرتبط جا داده شدهاند، مانند این که ذیل احکام مصلی و احکام ساتر درباره پوشش زن گفتهاند، زن باید در نماز پوشش داشته باشد، بعد رفته اند سراغ این که پوشش زن چگونه باید باشد./200/241/ح
تهیه و تنظیم: مهدی شاهی