به گزارش خبرنگار سرویس جامعه پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، آیت الله سیفی مازندرانی، صبح چهارشنبه 6 بهمنماه سال 1395 در جلسه چهاردهم درس خارج فقه مسائل مستحدثه در مدرسه فیضیه، در بررسی و تحلیل روایات مربوط به شرائط قصر در نماز مسافر گفت: برخی از فقهاء در بعضی از مصادیق نماز مسافر، قول بالاحتیاط را پسندیده و حکم به جمع بین قصر و اتمام کردهاند، در حالی که قول بالاحتیاط مسئله را بدتر میکند و اصلاً جا ندارد چون فرض این است که تقصیر به خاطر تسهیل بوده است و احتیاط، کار را بدتر میکند.
آیت الله سیفی مازندرانی در مروری بر مباحث گذشته در ابتدای این جلسه از درس خارج فقه مسائل مستحدثه گفت: کلام در سفرهایی مثل تجاری و تحصیلی و اداری بود، از سفرهایی که اقتضای ذاتشان سفر نیست. در رابطه با این سفرها گفتیم در مثل این سفرها و بلکه هر سفری، اگر چهار ملاکی که در روایات وجود دارد، وجود داشته باشد نماز باید تمام خوانده شود. آنچه از کلام اصحاب برداشت میشد این بود که این ملاکات دارای دو شرط هستند و اگر آن دو شرط محقّق شوند، آن چهار ملاک به فعلیّت میرسند.
وی در تبیین دو شرط مذکور بیان داشت: کلام در شرط اول (عدم اقامه ده روز یا بیشتر در اثناء سفر) گذشت و گفتیم شرط دوم این است که در اثناء سفر، سفر دیگری را که از سنخ سفر شغلی او محسوب نیست، شروع نکند. مثلاً اگر در حال سفر تحصیلی است، سفری برای دید و بازدید خانواده انجام دهد، بر او تقصیر واجب میشود و دلیل بر این شرط نصوصی است که بیان خواهد شد.
استاد درس خارج حوزه علمیّه قم خاطر نشان کرد: بعضی از اصحاب، یک شرط دیگر هم بر این دو شرط اضافه کردهاند، که این شرط به سرعت سیر بر میگردد که نباید سرعت سیر شدید و خارج از حدّ متّعارف باشد، این شرط را محدّث کلینی گذاشته و شیخ طوسی در تهذیب ایشان را تبعیّت کردهاند و آنطوری که صاحب جواهر تصریح کرده، هیچیک از فقهای دیگر به این شرط تفوّه نکردهاند و مستند این شرط برخی از نصوص است که برخی صحیحه و برخی مرسله است.
وی نصوص مربوط به شرط ابداعی مرحوم کلینی را اینچنین تشریح کرد: در این نصوص آمده است: مکاری اگر «جدّ السیر» یا «جدّ به السیر» فیجب علیه التقصیر؛ لفظ جدّ السیر را اهل لغت به معنای اسراع و سرعت گرفتن در سیر گرفتهاند کما اینکه در مجمع البحرین آمده است، الجدّ بالسیر یعنی الاسراع و الاجتهاد فی السیر و شدّته. در همین روایات آمده است در حالی که در سفر است اگر سرعت داشته باشد سیرش، نمازش قصر است و اگر در جایی مستقرّ شود، نمازش کامل است. این تفصیل مستفاد از مرسله محمد بن عمران است که شیخ در تهذیب در تأیید قول شیخ کلینی آورده است.
رئیس معهد الاجتهاد الفعّال گفت: بسیاری از اصحاب، این طائفه از نصوص را به تأویل بردهاند و گفتهاند جدّالسیر به این معنا است که برای او سفری در بین اسفار شغلیش حاصل شود که او خود را به خاطر تغییر نوع سفر به تعب و سختی بیندازد، این معنا را بسیاری از نصوص تأیید میکنند.
وی سپس به تشریح نقض و ابرام صاحب جواهر نسبت به این تأویلات پرداخت و عنوان داشت: صاحب جواهر میگوید: سه وجه در تأویل این نصوص بیان شده که عبارتاند از: 1) این معنایی که شیخ و کلینی آوردهاند مقتضای جمع بین اطلاق و تقیید است؛ 2) تقصیر در حالت اسراع با مذاق شارع ملائمت دارد، چه اینکه در آیه شریفه نیز آمده است «یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر» و در حال اشتداد فی السیر، اتمام به نوعی عسر و حرج برای مسافر به حساب میآید؛ 3) اینکه بگوییم مطلقاتی که دالّ بر امر به اتمام نسبت به مکاری هستند، انصراف به سیر متعارف دارند و لذا اگر مکاری سیرش سرعت بگیرد چون خارج از حدّ متعارف است، ادلّه اتمام شامل حالش نخواهد شد.
آیت الله سیفی مازندرانی در ردّ این تأویلات گفت: صاحب جواهر پس از بیان این سه تأویل به ردّ هر یک از آنها میپردازد، ایشان در ردّ تأویل اول میگوید: اولاً انصراف ادلّه مطلق از سیر متعارف ثابت نشده و ثانیاً اطلاق و تقیید فرع تمامیّت نصوص مقیده است، در حالی که نصوص مقیده به خاطر اعراض اکثر اصحاب و وجود شهرت عظیمه بر خلاف آن، موهون هستند. تأویل دوم نیز پسندیده نیست چون ما به اتفاق اصحاب، قطع داریم که مراد خداوند از واژه عسر در قولش که فرمود «یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر» امری است که تحمّلش عادتاً انسان را به حرج میاندازد، و دون این مقدار که به حرج منتهی نشود عسر به حساب نمیآید.
وی در پایان به ارائه قول تحقیق در مسئله پرداخت و گفت: ما در اینجا طرحی را که صاحب جواهر عنوان داشته نمیپسندیم بلکه قائلیم حمل در ما نحن فیه بر طرح اولویت دارد و وجه الحمل ما این است که روایات جد بالسیر را حمل بر حالتی کنیم که به خاطر تغییر نوع سفر، اشتداد و تعب و حرج بر او عارض شود و به اینخاطر نمازش قصر میشود.
کلام در سفرهایی مثل تجاری و تحصیلی و اداری بود، از سفرهایی که اقتضای ذاتشان سفر نیست. در رابطه با این سفرها گفتیم در مثل این سفرها و بلکه هر سفری، اگر چهار ملاکی که در روایات وجود دارد، وجود داشته باشد نماز باید تمام خوانده شود.
آنچه از کلام اصحاب برداشت میشد این بود که این ملاکات دارای دو شرط هستند و اگر آن دو شرط محقّق شوند، آن چهار ملاک به فعلیّت میرسند.
کلام در شرط اول (عدم اقامه ده روز یا بیشتر در اثناء سفر) گذشت و امروز شرط دوم را مورد بررسی قرار میدهیم و آن این است که در اثناء سفر، سفر دیگری را که از سنخ سفر شغلی او محسوب نیست، شروع نکند.
مثلاً اگر در حال سفر تحصیلی است، سفری برای دید و بازدید خانواده انجام دهد، بر او تقصیر واجب میشود و دلیل بر این شرط نصوصی است که بیان خواهد شد.
در اینجا بعضی از اصحاب، یک شرط دیگر هم بر این دو شرط اضافه کردهاند، که این شرط به سرعت سیر بر میگردد که نباید سرعت سیر شدید و خارج از حدّ متّعارف باشد، این شرط را محدّث کلینی گذاشته و شیخ طوسی در تهذیب ایشان را تبعیّت کردهاند و آنطوری که صاحب جواهر تصریح کرده، هیچیک از فقهای دیگر به این شرط تفوّه نکردهاند و مستند این شرط برخی از نصوص است که برخی صحیحه و برخی مرسله است.
در این نصوص آمده است: مکاری اگر «جدّ السیر» یا «جدّ به السیر» فیجب علیه التقصیر؛ لفظ جدّ السیر را اهل لغت به معنای اسراع و سرعت گرفتن در سیر گرفتهاند کما اینکه در مجمع البحرین آمده است، الجدّ بالسیر یعنی الاسراع و الاجتهاد فی السیر و شدّته.
در همین روایات آمده است در حالی که در سیر است اگر سرعت داشته باشد سیرش، نمازش قصر است و اگر در جایی مستقرّ شود، نمازش کامل است. این تفصیل مستفاد از مرسله محمد بن عمران است که شیخ در تهذیب در تأیید قول شیخ کلینی آورده است.
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَینِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِینٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: الْمُکارِی وَ الْجَمَّالُ إِذَا جَدَّ بِهِمَا الْمَسِیرُ فَلْیقْصُرَا.
بِالْإِسْنَادِ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِک قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمُکارِینَ الَّذِینَ یخْتَلِفُونَ- فَقَالَ إِذَا جَدُّوا السَّیرَ فَلْیقْصُرُوا.
عَلِی بْنُ جَعْفَرٍ فِی کتَابِهِ عَنْ أَخِیهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُکارِینَ الَّذِینَ یخْتَلِفُونَ إِلَی النِّیلِ- هَلْ عَلَیهِمْ تَمَامُ الصَّلَاةِ- قَالَ إِذَا کانَ مُخْتَلَفَهُمْ فَلْیصُومُوا- وَ لْیتِمُّوا الصَّلَاةَ- إِلَّا أَنْ یجِدَّ بِهِمُ السَّیرُ فَلْیفْطِرُوا وَ لْیقْصُرُوا.
در این روایت آمده است اگر در همان سفری باشد که اختلاف و تردّد و سیر داشتند، باید روزه بگیرند و نماز را به اتمام بخوانند الّا اینکه جدّ بسیر داشته باشند، که در اینصورت افطار کنند و تقصیر کنند.
لغوییون مثل خلیل در معنای جدبالسیر آوردهاند: انکمش فی السیر به معنای سرعت گرفتن در سیر.
مجمع البحرین هم در معنای جد بالسیر آورده است: الاسراع فیه.
مرحوم کلینی هم به همین معنا گرفتهاند و لذا صاحب وسائل در تبیین قول کلینی به کلام شیخ طوسی در تفسیر کلام کلینی استناد کرده و گفته است: أَقُولُ: نَقَلَ الشَّیخُ عَنِ الْکلَینِی أَنَّهُ حَمَلَ هَذِهِ الْأَخْبَارَ عَلَی مَنْ یجْعَلُ الْمَنْزِلَینِ مَنْزِلًا فَیقْصُرُ فِی الطَّرِیقِ وَ یتِمُّ فِی الْمَنْزِلِ وَ یمْکنُ أَنْ یکونَ الْمُرَادُ فِی الْأَخِیرِ یقْصُرُ إِذَا جَعَلَ الْمَنْزِلَینِ مَنْزِلًا وَ یتِمُّ إِذَا جَعَلَ الْمَنْزِلَ مَنْزِلًا أَوْ یتِمُّ فِی مَنْزِلِهِ إِذَا دَخَلَ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ.
مصدر ایشان تهذیب شیخ است که ایشان نقل کرده است، در اثناء سیر باید تقصیر کند ولی وقتی که به منزل و قرار میرسد باید تمام بخواند؛ ممکن است هم اینطور بگوییم که اگر سیر متعارف داشت و منزل به منزل جلو رفت در سیرش، نمازش را تمام بخواند ولی اگر از سیر متعارف خارج شد و هر دو منزل را یک منزل رفت، در اینجا نمازش را قصر بخواند.
صاحب حدائق نیز در تشریح معنای مورد نظر کلینی آورده است: و الأقرب عندی ما ذکره جملة من أفاضل متأخری المتأخرین- أولهم علی الظاهر السید السند فی المدارک و المحقق الشیخ حسن فی المنتقی و المحدث الکاشانی و غیرهم- منان المراد به ما إذا زاد السیر علی ما هو المتعارف بحیث یشتمل علی مشقة شدیدة و القول بوجوب التقصیر علیه لهذه المشقة الشدیدة.
شیخ طوسی هم بعد از اینکه این قول کلینی را نقل میکند به مرسل محمد بن عمران استدلال میکند و بعد از آن چند خبری که ما در طلیعه بررسی روایات خواندیم را میآورد و سپس میفرماید: فَالْوَجْهُ فِی هَذَینِ الْخَبَرَینِ مَا ذَکرَهُ مُحَمَّدُ بْنُ یعْقُوبَ الْکلَینِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ هَذَا مَحْمُولٌ عَلَی مَنْ یجْعَلُ الْمَنْزِلَینِ مَنْزِلًا فَیقَصِّرُ فِی الطَّرِیقِ وَ یتِمُّ فِی الْمَنْزِلِ وَ الَّذِی یکشِفُ عَنْ ذَلِک مَا رَوَاهُسَعْدٌ عَنْ أَحْمَدَ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ الْأَشْعَرِی عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا یرْفَعُهُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْجَمَّالُ وَ الْمُکارِی إِذَا جَدَّ بِهِمَا السَّیرُ فَلْیقْصُرَا فِیمَا بَینَ الْمَنْزِلَینِ وَ یتِمَّا فِی الْمَنْزِلِ.
مراد از این منزل، منزلگاه و کاروانسراهای بین راهی است.
شیخ طوسی میگوید برای تأیید قول شیخ کلینی به روایت محمد بن یعقوب استناد میکند درا ین عبارتی که نقل شد.
این روایت مرسل است و بدرد استدلال نمیخورد و آن روایاتی که سندش درست بود عبارت منزلین منزلاً نداشته و عبارت جدّ بهما السیر را فقط داشته است.
ایشان بعد از اینکه سه روایت مذکور را نقل میکند، میگوید: المنساق منها إرادة شدة السیر لهم و العنف فیه، أو بأن یجعلوا المنزلین منزلا کما نص علیه فی الکافی بعد المرسل السابق.
ایشان معتقد است ما برای جد بالسیر دو معنا میتوانیم لحاظ کنیم:
ما میگوییم ایشان بین این دو معنا مقابله انداخته در حالی که شدّه السیر اعم از جعل المنزلین منزلاً است و لذا معنای دوم را میتوان به همان معنای اول برگرداند.
شاید منظور ایشان به خاطر دو تعبیر مختلفی است که در روایات آمده است کما اینکه صاحب وسائل هم این دو معنا را از هم جدا کرده است.
صاحب جواهر پس از عبارت فوق، اذعان دارد که: فیجب حینئذ طرحها، لعدم ظهور عامل بها من الطائفة عدا ما یظهر من الشیخ فی التهذیب و الاستبصار من العمل به علی الثانی محتجا له بعد ما حکاه عن الکلینی أیضا بمرفوع محمد بن عمران الأشعری عن أبی عبد الله (علیه السلام) «الجمال و المکاری إذا جد بهما السیر فلیقصرا فیما بین المنزلین، و یتما فی المنزل»
و ربما مال الیه أو الی ما یقرب منه سید المدارک و المقدس البغدادی، و لعله لأنه مقتضی الجمع بین الإطلاق و التقیید، و لما یلاقونه فی الفرض من شدة الجهد و التعب المناسبین لشرعیة القصر، و لانصراف تلک الإطلاقات إلی السیر المتعارف.
باید نصوص را طرح کنیم چون بین علمای طائفه هیچکس را ندیدم که به این روایات عمل کند به جز شیخ در تهذیب و استبصار که ایشان هم فقط معنای دوم را برای جد بالسیر لحاظ کردهاند و متعرض معنای اول نشدهاند.
ایشان سپس به سراغ توجیه کلام شیخ طوسی و شیخ کلینی میرود و چند وجه تأویل برای کلام آنها ذکر میکند:
ایشان سپس این سه تأویل را بر نمیتابد و میگوید: لکن لا یخفی علیک أنه لا شهادة فی الخبر المزبور علی ذلک، بل أقصاه مساواته للنصوص السابقة فی المضمون، فاما أن تطرح جمیعها لقصورها بسبب الاعراض عن تقیید تلک الإطلاقات الممنوع انصرافها الی غیره، أو تحمل علی ما ذکرناه أولا من إنشائهم السفر الذی لا یدخل فی عملهم و صنعتهم عرفا بتقریب إرادة اتصال السفر کسفر الحج و نحوه من الجد فیها کما عن الذکری و إن کان بعیدا جدا، بل فی الریاض التأمل، فی المحمول علیه نفسه، قال: «لعدم دلیل صالح علیه إلا بعض التلویحات و الاشعارات المستخرجة من جملة من المعتبرة المعللة وجوب التمام علی کثیر السفر بأنه عمله و أن بیته معه، و بعض الصحاح الذی لم أفهم دلالته، و فی الاعتماد علیها بمجردها إشکال یصعب معه الخروج عن مقتضی الأدلة العامة، و الاحتیاط مما لا ینبغی ترکه فی المسألة» و هو عجیب، إذ لیس دلیل أعظم من قصور أدلة کثیر السفر عن تناوله، فیبقی حینئذ
ایشان میگوید یا باید همه این تأویلات را کنار بگذاریم و طرح کنیم چون اصحاب از این معنا اعراض کردهاند و وقتی که اعراض کرده باشند و شهرت عظیمه بر خلاف باشد، این نصوص دیگر صلاحیّت برای تقیید ندارند. همچنین ما منع میکنیم که این اطلاقات منصرف باشند وانصراف ادلّه مطلق از سیر متعارف ثابت نشده.
صاحب جواهر در ردّ تأویل دوم میگوید: ما به اتفاق اصحاب، قطع داریم که مراد خداوند از واژه عسر در قولش که فرمود «یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر» امری است که تحمّلش عادتاً انسان را به حرج میاندازد، و دون این مقدار که به حرج منتهی نشود عسر به حساب نمیآید. به هر حال در همه تکالیف یک نوعی از عسر و تعب وجود دارد و نمیتوان با استدلال به این آیه کلّیه تکالیف را استقاط کرد! پس اینکه بگوییم تقصیر در حالت اسراع با مذاق شارع موافقت دارد، این مطلب به کلام شعری بیشتر شباهت دارد تا یک استدلال فقهی.
رأی مشهور اصحاب ما این است که به اعراض مشهور، خبر صحیح، سندش موهون میشود ولی ما قائلیم که سند با اعراض مشهور موهون نمیشود چون روایات اطلاق لفظی دارند و این اطلاقات با اعراض مشهور از حجّیت نمیافتند. امّا این سخن ما در مشهور است که در مقابلش غیر مشهور است که تعداد معتنابهی دارند، اما در جایی که شهرت عظیمه و قریب به اجماع در کار باشد، ما هم مثل مشهور روایت را موهون میدانیم، چون خیلی بعید است که مضمون یک روایت در عهد ائمه باشد ولی معظم فقهای ما به آن فتوا نداده باشند یا برخلافش فتوا داده باشند.
نکته دیگر هم این است که سرعت سیر اگر به حدّ حرج برسد، ما هم ملتزمیم که نماز قصر میشود ولی کلام در جایی است که صرف تعب معمولی است و به حدّ حرج هم نمیرسد و اینهایی که سرعت میگیرند این کار یک وجه عقلائی دارد، مثلاً میدانند که قرار است باران بیاید لذا سرعتشان را بیشتر میکنند.
نکته دیگر اینکه برخلاف صاحب جواهر که قائلاند که باید این روایات را طرح کنیم، ما میگوییم حمل اولی است، چون ما نصوص دیگری داریم که میتواند شاهد باشد مثل روایت اسحاق بن عمار که در آن آمده است: «سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُکارِینَ الَّذِینَ یکرُونَ الدَّوَابَّ یخْتَلِفُونَ کلَّ أَیامٍ کلَّمَا جَاءَهُمْ شَیءٌ اخْتَلَفُوا فَقَالَ عَلَیهِمُ التَّقْصِیرُ إِذَا سَافَرُوا.» در اینجا سافروا به معنای سفر غیر شغلی است و میتوان روایاتی را که در آنها جد بالسیر آمده است را حمل کرد بر جایی که به خاطر سفر مازادی که از سنخ سفر خودشان نبوده به زحمت و اشتداد افتادهاند.
صاحب حدائق هم این وجه الحمل را پذیرفته است.
یک روایت دیگر هم مستند این وجه الحمل قرار گرفته است که اصدق شاهداً بر این وجه الحمل است و آن روایت صحیحه محمد بن جزک است که در آن آمده است: کتَبْتُ إِلَیهِ جُعِلْتُ فِدَاک إِنَّ لِی جِمَالًا وَ لِی قُوَّامٌ عَلَیهَا وَ قَدْ أَخْرُجُ فیها إِلَی طَرِیقِ مَکةَ لِرَغْبَةٍ فِی الْحَجِّ أَوْ فِی النَّدْرَةِ إِلَی بَعْضِ الْمَوَاضِعِ فَهَلْ یجِبُ عَلَی التَّقْصِیرُ فِی الصَّلَاةِ وَ الصِّیامِ فَوَقَّعَ ع إِنْ کنْتَ لَا تَلْزَمُهَا وَ لَا تَخْرُجُ مَعَهَا فِی کلِّ سَفَرٍ إِلَّا إِلَی مَکةَ فَعَلَیک تَقْصِیرٌ وَ فُطُورٌ.
در این روایت امام (علیه السلام) میگویند اگر کار تو فقط در راه مکه است و عادتت نیست که غیر از این سفر بروی، اگر در سفر دیگری وارد شدی باید قصر بخوانی و افطار کنی.
در نهایت میگوییم: معظم فقهاء اعراض کردهاند از روایات جد بالسفر، و از طرفی هم روایاتی که وجه التقصیر را تغییر نوع سفر قرار دادهاند بسیارند، لذا میتوان گفت: مقصود از تقصیر در روایات جد بالسفر، تقصیر به خاطر تغییر نوع سفر است.
برخی در این مسئله قول به احتیاط را پسندیدهاند یعنی باید جمع بخواند چون هم احتمال قصر میرود و هم احتمال اتمام، در حالی که قول بالاحتیاط مسئله را بدتر میکند و اصلاً جاندارد چون فرض این است که تقصیر به خاطر تسهیل بوده است و احتیاط که کار را بدتر میکند.