vasael.ir

کد خبر: ۳۷۵۹
تاریخ انتشار: ۱۱ آذر ۱۳۹۵ - ۲۳:۳۱ - 01 December 2016
مبادی فقه سیاسی، استاد رضائیان /جلسه 13

اشراب محبت در ولایت داشتن حاکم شاهکار نظام سیاسی اسلام است

پایگاه اطلاع رسانی وسائل – حجت الاسلام رضائیان با اشاره به اینکه در نظام سیاسی اسلام محبت در مفهوم ولایت اشراب شده گفت: ولایت در حدیث غدیر به معنای حق تصرف محبتی در امور حکومتی است.

به گزارش سرویس مبانی پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجت الاسلام رضائیان، در سیزدهمین جلسه درس خارج مبادی فقه سیاسی که روز دوشنبه 27 اردیبهشت ماه سال 1395 در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها با حضور فضلای حوزوی برگزار شد به بررسی مفهوم ولایت در نظام سیاسی اسلام پرداخت.

وی در جمع بندی معنای لغوی ارائه شده در کتب لغتی "مفردات و مقاییس و مصباح و مجمع البحرین و صحاح" گفت: ماده ولاء به معنی "قرب" آن چنان است که بین دو چیز فاصلهای نباشد و این خصوصیت در مورد انسانها نشانه حق تصرف داشتن آنها میباشد.

حجت الاسلام رضائیان با نتیجه گیری از این بحث افزود: خلاصه بررسی معنی لغوی ولاء همه کتب لغت شیعه و سنی ما را به این حقیقت می رساند که:1ـ ولاء یک قربی است که این قرب در دوستی و تصدی به کار رفته است. 2ـ در لفظ ولایت هم این لغات مستقیم به معنی برعهده گیری امر دیگران معنی کرده اند.

وی در پایان به خصوصیات منحصر به فرد نظام سیاسی ولائی اسلام اشاره کرد و با بیان اشراب محبت در سیستم حکومتی اسلام و نقش فعال مردم در آن گفت: همه مردم در یک حقی در جامعه اشتراک دارند که این حق باعث میشود آنها فعال در نظام اقتصادی و فرهنگی باشند و عملا نشان‎دهنده آن هستند که خودشان جزء ساختار نظاماند که این جلوهای است منحصر به فرد در عالم سیاست.

تقریر درس سیزدهم مبادی فقه سیاسی استاد رضائیان به شرح ذیل است:

 

خلاصه جلسه قبل

در سیری که داشتیم بعد از نگاه به ماهیت نظام، سؤالی را مطرح کردیم که چه نظامی حق دارد که باشد و اعمال قدرت کند و کدام نظام شایسته موجودیت دارد و گفتیم این دو سوال دو روی یک سکه هستند و این یعنی حق بودن و حق داشتن دو روی یک سکه هستند که این دو ما را به مشروعیت سوق دادند و در ذیل بحث مشروعیت، مقبولیت را مطرح کردیم که ثابت شد در ساحت هر دو معنی، نوعی حقانیت نهفته بود و در حق و مبانی حق بحث کردیم و کلا در مورد مباحثی که تا الان داشتیم باید گفت؛ همه آنها مشترک بین اسلام و غرب در فضای گفتمان سیاسی بود.

 

ولایت، بحث اختصاصی نظام سیاسی اسلام

 واژه ولایت به فضای فقهی کلامی خودمان اختصاص دارد؛ هر چند واژه "ولایت" در جنبه کلامی و عرفانی و فلسفی اصطلاح خاصی پیدا کرده است ولی در معنای لغوی معنایی که از ولایت شده است خودش برای حل مباحث اصطلاحی بسیار روشنگر و مهم میباشد.

 

چرایی طرح بحث مفهوم شناسی ولایت در مبانی نظام سیاسی

اینکه چرا ما در مورد ولایت میخواهیم صحبت کنیم بسیار مهم می باشد وقتی عموم فقها و متکلمین در عرصه دین و آنها که در جنبه اجتماعی اسلام صحبت کردند و فضای سیاسی و اجتماعی اسلام را ترسیم کرده اند همه این فضا را با ولایت و به وسیله ولایت می شناسند و خیلی جاها وقتی بحث از سیاست و امور حکومتی شده است، تعبیر والی آورده اند، حالا آیا این والی با آن نظام که ما صحبت کردیم نسبت خاصی دارد یا نه؟  

 

اشراب معنی لغوی ولایت در معنی اصطلاحی

اهمیت واژه والی تا چه حد است؟ اینها را مورد بحث قرار می دهیم و نهایتا این را هم مستحضرید که ما گاه از اصطلاح یک واژه بحث می کنیم که اصطلاح عین ریشه لغوی است و گاه اشراب نشده است.

در واژه ولایت نوعی اشراب معنی لغوی در اصطلاح صورت گرفته است و آنچه در واژه شناسی این لغت دقت شده است در اصطلاح هم اثر دارد و این واژه از واژگانی است که در قرآن کریم و روایات از اهمیت خاصی برخوردار است و این مهم در عرصه فقهی و کلامی وامدار عرصه واژگان دینی و گفتمان قرآنی و روایی است.

 

معنی لغوی ولایت

این ولایت در لغت یک معنی اصلی و چند معنی فرعی برایش در نظر گرفته اند:

 

معنی ولایت در کتاب مفردات و مقاییس و مصباح

ولایت یعنی قرار گرفتن چیزی کنار چیزی به نوعی که فاصله ای میان آنها نباشد این در کتاب مفردات آمده است و علما از این معنی اصلی یک تداعی گرفته اند و آن همان قرب و نزدیکی است این قرب و نزدیکی را در معاجم چه مصباح چه مقاییس و امثال اینها در این فضا مطرح شده است یعنی وقتی بین دو چیز فاصله ای نباشد همان قرب را تداعی می کند.

 

قرب در معنی نصرت و محبت و حق تصرف

مفردات در معنای ولایت می نویسد؛ ولاء و تولی و توالی و بعد از اینها معنی ولایت را استخراج کرده اند او می گوید: ولاء به فتح همچنین توالی به این معنی هستند که ولاء یعنی دو چیز یا بیشتر از یک جنس و بدون اینکه چیزی از غیر آن جنس حائل بین آن دو باشد وجود داشته باشند و این معنا گاهی در قرب استفاده می شود که آن قرب می تواند از جهات مختلفی استفاده شود مثل جهت قرب مکانی یا نصرت یا محبت که در همه این معانی، قرب اشراب و استفاده شده است و در حقیقت ولاء در معنای نصرت به طور حقیقت استفاده شده است.

ولاء همچنین در معنای مباشرت در کار و اختیار داری در آن گفته می شود و لذا می گویند "فلان ولّی الأمر" یعنی این فرد تصدی این امر را به عهده گرفت و فلانی اختیاردار فلان کار است.

برخی گفته اند "ولایت" به کسر واو و به فتح واو به یک معنی است مانند "دلالة" به فتح و کسر دال که یک معنی را می رساند و ولایت عبارت است از اینکه یک شخص کاری را برعهده بگیرد.

 

"معنی سرپرست برای والی" در کتاب مجمع البحرین و صحاح

در مورد والی مجمع البحرین می گوید: والی به کسی گویند که زعام امور دیگران را برعهده گیرد.

جوهری هم در صحاح همین را گفته که کسی که کار دیگری را برعهده گیرد ولی اوست.

 

خلاصه معنی لغوی همه کتب لغت شیعه و سنی

ولاء یک قربی است که این قرب در دوستی و تصدی به کار رفته است و در لفظ ولایت هم مستقیم به معنی برعهده گیری امر دیگران معنی کرده اند.

 

معنی اصطلاحی ولایت

دو نگاه مهم در معنی اصطلاحی ولایت در میان بزرگان ما وجود دارد که هر دو برخاسته از همین معنی لغوی آن است:

1. نگاه علامه طباطبائی رضوان الله تعالی علیه که اینطور می فرمایند: فالمحصل من معنی الولایة هو نحو من القرب یوجب حق التصرف و مالکیة تدبیری.

2.علامه امینی در تمام موارد می فرمایند که یک معنی جامع می توان در نظر گرفت و آن معنی "اولی بالشیئ" می باشد و در معانی دوستی و تصدی، معنی قرب طوری است که نسبت به آن برای شخصی اولویت می آورد.

همین معنی اولویت را علامه طباطبائی در نحوه قرب آورده اند که مجوز تصرف می شود ولی ایشان یک مقدار عام تر از معنی علامه امینی معنی کردند و این از اولویت اعم است.

 

قرب منظور اهل لغت در واژه ولاء

این در واقع در مباحث اهل لغت اشراب شده است یعنی این قرب به اندازه ای بین دو شیئ یا دو شخص موجود است که وقتی این قرب را داری بجای این، آن را بگذار و لذا اهل لغت هم این قرب را تشبیه می کنند؛ وقتی یک بازاری در مال دیگری تصرف می کند می گویند اشکال ندارد چرا که می گویند هر جا او هست این هم هست اگر او اجازه می دهد حتما شریک او راضی است یا حتما پدر او راضی و این بخاطر آن است که این از لحاظ نزدیکی به آن شدت و وسعت قربی دارد.

نسبت به پدر و مادر هم اینطور است یعنی وقتی نسبت به بچه می خواهد یک حکمی بدهد می گوید پدر و مادر او اجازه تصرف دارند چون نزدیک ترین افراد برای آن طفل حساب می شوند و به طور کلی خصوصیت معنی قرب ملحوظ در ماده ولاء حق تصرف می باشد.

در بحث لغت و اصطلاح نظر و تحقیق این دو بزرگوار برای بحث ما کفایت می کند.

 

ولایت در اصطلاح کلامی و فقهی شیعه

برای ولایت یک قربی در نظر گرفتیم که مجوز مالکیت و تصدی می شود و قبلا هم در سوال در بحث علت مشروعیت نظام گفتیم که سوال از مشروعیت تسری داده می شود به اینکه چه کسی اذن تصرف دارد و حالا آن واژه ولایت را آوردیم که معنایش در نظام فقهی و کلامی خودمان را بررسی کنیم و این واژه در اصطلاح فقهی و کلامی هر کدام دقت هایی خاص به خود، درباره اش شده است؛ ولی در اصل این واژه همان معنای لغوی "قرب اجازه دهنده برای تصرف" را در معانی اصطلاحی نیز دارد.

 

ولایت از منظر قرآن در نگاه فقهی

از نظر قرآن، ولایت فقط متعلق به خداست در همه مسائل فردی و سیاسی و لذا وقتی فقیه می خواهد وارد شود و در نظام سیاسی خود با مفهوم ولایت کار کند به یک آیه از قرآن برخورد می کند که می فرماید: هُنَالِکَ الْوَلَایَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَیْرٌ ثَوَابًا وَخَیْرٌ عُقْبًا. الکهف (44)

ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ [ﻛﻪ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﻯ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺳﻮ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺣﺎﻃﻪ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ] ﻳﺎﺭﻯ ﺩﺍﺩﻥ ﻭﻳﮋﻩ ﺧﺪﺍﻯ ﺑﻪ ﺣﻖ ﺍﺳﺖ. ﺍﻭ ﺍﺯ ﺟﻬﺖ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺑﻬﺘﺮ ﻭ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺗﺎﻣﻴﻦ ﻛﺮﺩﻥ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﻧﻴﻜﻮﺗﺮ ﺍﺳﺖ.

فقیه چطور با این سخن برخورد می کند؟ و در این فضا وقتی من مکلف در امور شخصی خودم می گویم؛ من ولایت را به شخصی دادم این یعنی چه؟ و چه تفسیر قرآنی و توحیدی دارد؟ یعنی این شخص اجازه تصرف دارد؛ خوب من از کجا اجازه تصرف داشتم که به این شخص اعطاء کردم؟ پس از نظر فقهی نیز باید اول به خود واژه نگاه کرد و بحث در اینجا بسیار مفصل است.

 

منشأ اختلاف در معنی ولایت بین شیعه و سنی در نگاه فلسفی و کلامی

نکته بعدی این ولایت را در جنبه کلامی هم تسری دادند و هم محبت که این منشأ اختلاف نظام هستی شناسی سیاسی شیعه و سنی که شروعش به نوعی با حدیث غدیر بوده است( هر چند نگاه ما کلا به حوزه سیاسی و اینکه ولایت در حوزه سیاست مخصوص خدا می باشد، قبل امیرالمومنین در مورد خود پیامبر اسلام و قبل تر در انبیاء سابق نیز یکی است و تفاوتی ندارد) ما عمدتا در این دو تا محمل برای معنی ولایت اختلاف داریم که آیا معنی ولایت استفاده شده در حدیث متواتر قطعی السند غدیر که هیچ خدشه سندی ندارد و به قدری افراد مختلفی آن را نقل کرده اند از بزرگان شیعه و سنی و به حد تواتر رسیده است، «محبت» است یا معنی ولایت در این حدیث و این واقع تاریخی اسلام «حق تصرف در امور حکومتی و حاکمیتی و علمی و فقاهتی و همه شئون ولائی رسول خدا» می باشد؟ این دو تا محمل دو تا محمل غالب آن دوران یعنی زمان صدور بوده است و لذا بزرگان اهل سنت و شیعه به این دو تا محمل، حمل کرده اند.

 

ولایت سیاسی اسلام، حق تصرف محبتی است

ما در نظام ولایی گفتیم برای ما تصدی مهم است ولی ما قائلیم این تصدی همراه با محبت است یعنی ولایت آن تصدی است که متصدی با کسی که تصدی به روی او صورت می گیرد قربشان، قرب محبتی است.

 

ولایت رسول خدا در امتداد ولایت الله

لذا «النَّبِیُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ»  اینکه ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ، ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﻮﻣﻨﺎﻥ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺍﻭﻟﻰ ﻭ ﺳﺰﺍﻭﺍﺭﺗﺮ ﺍﺳﺖ که در سوره الأحزاب آیه 6 مطرح شده است و این حق اولویت بر گرفته از همان ولایتی است که در آیه شریفه اطیعوا الله و اطیعوا الرسول وجود دارد که این ولایت همراه با محبت است یعنی چنانچه الذین آمنوا اشد حبا لله به سبب حق ولایت الله بر عباد است این ارتباط بین مومنین با خدا بر اساس حب و محبت است نه بر اساس تبعیت از یک حاکم دیکتاتور، این در مورد اطاعت از رسول خدا هم صادق است یعنی هر کسی در دائره ولایت نبی مکرم اسلام قرار بگیرد علی القاعده ذاتا آن محبت رسول الله را هم داراست الّا کسی که بصورت ظاهری و صوری با او اعلام بیعت بر ولایت کرده است و واقعا او را به عنوان ولی قبول ندارد و در حقیقت ولایت سیاسی در اسلام بر اساس یک عشق و حب شدید مومنین به معشوق حقیقی خود که الله است و حاکمیت او و ولی او بنا شده است و این یعنی جریان حاکمیت اسلام، متفرع آن محبت است.

 

ولایت در حدیث غدیر؛ به معنی حق تصرف

همه مباحثی که صورت گرفته است و همه قرائن ما را به اینجا می رساند که ولایت ملحوظ در "من کنت مولاه فعلیٌّ مولاه"  ولایت در تصدی است و الا این ولایت به معنی محبت نیاز نبود آنجا آن هم برای یک نفر مطرح شود؛ هر چند ولایت به معنی حق تصرف در اسلام هم بر پایه محبت فطری انسانهای بالقوه به انسان بالفعل و کامل می باشد ولی محل نزاع ما با اهل سنت این محبت نیست آنها محبتی که عموم مومنین واجب است نسبت به همدیگر داشته باشند را مطرح می کنند و ما در جواب آنها می گوییم که قرینه های حالیه و مقالیه را باید لحاظ کرد و مگر در قرآن این آیه موجود نیست که:  

وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَیُطِیعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَٰئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ. التوبة (71)

ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻭ ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺎ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺩﻭﺳﺖ ﻭ ﻳﺎﺭ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮﻧﺪ؛ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﻛﺎﺭﻫﺎﻯ ﻧﻴﻚ ﻭ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻛﺎﺭﻫﺎﻯ ﺯﺷﺖ ﻭ ﻧﺎﭘﺴﻨﺪ ﺑﺎﺯ ﻣﻰ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺑﺮﭘﺎ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺯﻛﺎﺕ ﻣﻰ ﭘﺮﺩﺍﺯﻧﺪ، ﻭ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﻣﻰ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ؛ ﻳﻘﻴﻨﺎ ﺧﺪﺍ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﻮﺭﺩ ﺭﺣﻤﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ؛ ﺯﻳﺮﺍ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﺍﻧﺎﻯ ﺷﻜﺴﺖ ﻧﺎﭘﺬﻳﺮ ﻭ ﺣﻜﻴﻢ ﺍﺳﺖ.

شما می گویی این اولویت همان محبت است و این جا کسی شک نداشت که محبت علی علیه السلام مثل سائر مومنین واجب است و نیاز نداشت پیامبر اکرم دوباره بفرماید.

 

قرائن دال بر معنی حق تصرف بودن ولایت در واقعه غدیر

 و بعد آمدند محمل تاریخی برایش ساخته اند که فلان قوم با علی علیه السلام اختلافی داشتند فلذا رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم این کار را کردند که اختلاف آنها با علی علیه السلام حل بشود این هم خلاف حکمت است که کل مردم را در گرما حفظ کنی که نهایتا به قوم خاص یاد آوری کنی در صورتی که حکمت اقتضاء می کند پیامبر اکرم بروند در آن قبیله و علی علیه السلام را تعریف کنند که دوست من است و مشکل بعدی اینکه بعد از آن هم با همه مردم بیعت بگیرد و لذا تصدی اصل است ولی محبت در آن اشراب شده است.

 

بی نظیر بودن اشراب محبت در ولایت سیاسی اسلام

ما در این فضا به اصل بحث خود می پردازیم که وقتی ما در نظام سیاسی از سه رکن صحبت کردیم و این نظام که رکن سومش تعامل بود اینجا یکی از وجوهش روشن می شود که تعامل در اسلام ولائی شیعه از سنخ محبت است و از سنخ حقی است که در ذیل سه وجه زیر پدیدار می شود:

1ـ وجه محبت به سبب تصدی حاکم بر امور دنیایی و آخرتی مردم

2ـ وجه محبتی که بناست قانون الهی را به مردم بگوید

3ـ حق برادران بر همدیگر که این حق برادران برای همدیگر در نظام اسلامی برای آنها تکلیف و حق ایجاد می کند.

لذا اینکه مومنین برای رای دادن بر اساس تکلیفشان می روند، و این نحوه تعامل عاشقانه با ولایت ولی که در نظام سیاسی اسلام و جمهوری اسلامی با قبول همه نقایص برخی مسئولین آن مطرح است، در کل دنیا بی نظیر است و همه مردم  در یک حقی در جامعه اشتراک دارند که این حق باعث می شود آنها فعال در نظام اقتصادی و فرهنگی باشند و عملا خودشان جزء ساختار نظام هستند و این جلوه ای است منحصر به فرد در عالم سیاست.

 

پاسخ به اشکال هاور ماس 

پاسخ خیلی ها در فضای تعاملی نظام سیاسی اسلام مثل هاور ماس داده می شود که این نظام هم حالت سیستماتیک دارد و هم حالت کنش و رسانش متقابل دارد و در عین حال که چارچوب ولایت ها روشن است ولایت های طولی و عرضی که این باید در ترسیم مهندسی و نظام اسلامی مورد بحث قرار بگیرد، در عین حال نظامی است که این خورده نظام ها دارند کار خود را انجام می دهند و مردم همه اینجا فعال هستند و منفعل نیستند و این فقط در نظام ولائی موجود است که این نظام در عین حال که شایسته است مردم هم آن را شایسته محبت می دانند.

مقرر: حامد حسن زاده /907/328

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۱ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۴۳:۳۶
طلوع افتاب
۰۶:۱۶:۴۰
اذان ظهر
۱۳:۰۴:۰۹
غروب آفتاب
۱۹:۵۰:۵۸
اذان مغرب
۲۰:۰۸:۵۸