به گزارش خبرنگار پایگاه وسائل، کرسی علمی ـ ترویجی “کارکردهای عدالت در حکمرانی اخلاقی”، سه شنبه ۱۴ اسفند با حضور حجتالاسلام سیدکاظم سیدباقری به عنوان ارائه دهنده، حجتالاسلام محمد جداری عالی و ابوالحسن حسنی نیز به عنوان ناقد و با حضور حجتالاسلام سیدسجاد ایزدهی به عنوان دبیر علمی در سالن فرهنگ پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد.
حجت الاسلام سیدکاظم سیدباقری، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در ابتدای این کرسی علمی به عنوان ارائه دهنده بحث اظهار داشت: عدالت یکی از مباحث دیرپا در اندیشهورزیهای انسانی بوده است، خاستگاه آن نیز از روابط فردی انسانی بوده و سپس وارد عرصۀ اجتماعیسیاسی شده است.
وی افزود: از آن جا که انسان همواره بهانه و راهی برای فرار از قانون و بهرۀ ناشایست از قدرت داشته است، فیلسوفان سیاست و اخلاق بر نقش تاثیرگذار عدالت در مسیر اعمال حاکمیت تأکید داشتهاند.
حجت الاسلام سیدباقری، هدف بعثت انبیاء را اجرای قسط و عدل خواند و یادآور شد: قرآن کریم در این آیه این گونه به هدف ارسال پیامبران اشاره میفرماید: لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ(حدید،۲۵) و همچنین رسول اکرم(ص) در روایت مکارم الاخلاق، هدف از برانگیخته شدن خویش را کامل کردن اخلاق معرفی میفرماید: انّما بعثتُ لاتمّم مکارمَ الاخلاق (مجلسی، ۱۴۰۳، ج ، ص ۲۱۰)
حجت الاسلام سیدباقری به جایگاه اخلاق و عدالت در هدف رسالت و مسیر پویش انسان به سوی سعادت اشاره کرد و گفت: اخلاق و عدالت در راستای هدف رسالت در کنار یکدیگر نقش ایفا کردهاند که اگر اخلاق را واشکافیم، یکی از عناصر اصلی و بنیادین، آن عدالت است، به نحوی که نمیتوان از اخلاق بدون عدالت، صحبت کرد.
وی هسته اخلاق را عدالت خواند و یادآور شد: در مفهوم جامع اخلاق، عدالت و تقوی حضوری پر رنگ دارند؛ اگر برخی از امور اخلاقی مانند سخاوت و صداقت، در فردی نباشد، آن فرد دارای کمالی به نام بخشندگی یا راستگویی نیست و بخشی از فضایل اخلاقی را ندارد، اما اگر کسی عدالت را نداشته باشد، هستۀ سخت اخلاق را از دست داده است.
عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، بحث حکمرانی اخلاقی و مهار حاکم در اندیشۀ دینی-قرآنی را دارای اهمیت دانست و تأکید کرد: با توجه به اهمیت حکمرانی اخلاقی در قرآن، شرط اصلی و اولی حاکم اسلامی، عصمت معرفی شده است، زیرا معصوم از آنجا که به همۀ مفاسد گناه و ستم، آگاهی دارد، ستم نمیکند و از قدرت خویش بهرۀ ناشایست نمیبرد و به تعبیر دیگر، در این اندیشه، به صورت پیشینی جلوی فساد قدرت گرفته شده است.
حجت الاسلام سیدباقری یاد آور شد: با این همه، در نگاهی واقع گرا و از آن جا که در دوران غیبت، جامعۀ مسلمانان به حال خود واگذار نشده است و با در نظر گرفتن این نکته که حاکم، ممکن خطا کند، سازکارها و راهکارهای متفاوتی برای اعمال محدودیت و مهار قدرت حاکم پیش بینی شده که یکی از بنیادیترین آنها، عدالت است که نقشی کلیدی در حکمرانی اخلاقی و جلوگیری از تاخت قدرت دارد و با مهاری که بر او میزند، در کنار دیگر سازکارها، جریان قدرت را به سوی حق و اخلاق، هدایت میکند.
وی با توجه به پیوند تکمیلی و تعاملی میان اخلاق، عدالت و سیاست و بایستگی نهادینه شدن عدل در جان حاکمان بر پایۀ اندیشۀ سیاسی اسلام تأکید کرد: عدالت در حکمرانی اخلاقی کارکردهایی چون احقاق حقوق شهروندان، دوری از استبداد، احتیاط در رفتار سیاسی و رفتار اعتدالی را داراست.
استادیار گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی افزود: اگر اخلاق را واشکافیم، عدالت یکی از عناصر بنیادین آن است؛ عدالت، امری اخلاقی است؛ بنیادین و جهانشمول که همۀ امور اخلاقی بر گرد آن میگردند.
وی ورود اخلاق به عرصۀ سیاسی ـ اجتماعی را ضروری برشمرد و تصریح کرد: عدالت رفتارها را اخلاقمند، متعادل و اعتدالجو (فارغ از معنای سیاسی) میکند؛ آنسان که اگر فرمانروایی به استبداد روی آورد یا ستم و نادآوری را در رفتار خویش حاکم سازد، از دایرۀ عدالت بیرون رفته است.
وی فصل مشترک اخلاق و سیاست را اراده خواند و گفت: در سیاست و اخلاق، عنصری به نام اراده وجود دارد که از منظر اسلامی وجود این اراده در رفتار انسانی برای مبارزه با نیروهای شر و بدی است که در حوزه اخلاق، مبارزه درونی با نفسانیت و با نیروهای شر شکل میگیرد و در حوزه بیرونی و در عرصه سیاست این مبارزه با نیروهای شر و طواغیت بیرونی است.
وی افزود: بنابراین برنامه مشترک اخلاق و سیاست رسیدن به عمل صالح سیاسی است که این عمل صالح، ویژگی اختیاری بودن، جمعی بودن و شاخصه تغییر و تحول دارد.
وی به رساله سه اصل مرحوم ملاصدرا اشاره کرد و گفت: این تک رسالهای است که به زبان فارسی نوشته شده است که ملاصدرا در این رساله میفرماید: سه امر هلاک کننده جان آدمی هستند، 1ـ جهل به معرفت نفس و نبود شناخت نفس، 2ـ حب جاه و مال و میل به شهوات و لذات و 3ـ تدلیسات نفس اماره و شیطان مکاره است که با وجود این سه، اراده برای مبارزه با خیر به کار میرود.
در ادامه حجتالاسلام محمد جداری عالی به عنوان ناقد، ابراز داشت: به نظر میرسد که در تعاریف و اصطلاحات باید دقت بیشتری صورت میگرفت، تا بحث جامعتر ارائه میشد.
وی با اشاره به تفاوت عدالت فردی و اجتماعی تصریح کرد: در این مقاله بیشتر به عدالت فردی و اخلاق فردی توجه شده و از عدالت اجتماعی غفلت شده است؛ در صورتی که عدالت منحصر در فردی فقط نیست و بخش مهمی از عدالت در عرصه اجتماعی است؛ بنابراین در این بحث بیشتر به عدالت حکمران پرداختهاید، نه عدالت در حکمرانی، یعنی از ساختار غافل شدهاید؛ در صورتی که حکمران یکی از ارکان سیاست است.
وی با اشاره به همراهی عدالت و اخلاق و بحث کارکردهای عدالت گفت: همراه بودن و از یک سنخ بودن عدالت و اخلاق و همچنین کارکردهای عدالت در این مقاله به اثبات نرسیده است.
وی جمعبندی مقاله را جامع خواند و افزود: ارتباط محتوا با جمع بندی مشخص نیست و به نظر میرسد که جمع بندی مقاله به عنوان سوژهای برای تقریر اصل مطلب مدنظر قرار گیرد که اگر جمع بندی بسط پیدا کند، مقاله ساماندهی جامعتری پیدا خواهد کرد.
همچنین ابوالحسن حسنی نیز مقاله مذکور را در بحث ارجاعات، مفاهیم کلیدی، روش، مبانی و تبیین مدعای بحث مورد نقد قرار داد./404/م