به گزارش خبرنگار پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، آیت الله مقتدایی، در جلسه هفتاد و یکمین درس خارج ولایت فقیه که یکشنبه 17 بهمن 95 در مدرسه مبارکه دارالشفاء برگزار گردید، به بررسی شرطیت عدم اصرار بر گناه صغیره در احراز عدالت ولی فقیه پرداخت.
خلاصه درس گذشته
آیت الله مقتدایی در ابتدای درس به مناسبت ولادت حضرت زینب سلام الله علیها به بیان نکاتی از زندگی آن بزرگوار پرداخت و گفت: جلالت شأن و مقام بالای ایشان بر همه معلوم است. ایشان دارای علم لدنّی بوده است و مستجاب الدعوة بودن از حالاتی است که برایشان نقل میکنند و اینکه ایمانش در حد امامت و تالی تلو معصوم بوده اند.
این استاد حوزه در ادامه بحث عدالت گفت: در عروه خواندیم که مراد از عدالت را ملکهای میداند که انسان را بر اجتناب از ارتکاب کبائر و اصرار بر صغائر بر میانگیزاند. مشهور میگویند اصرار بر صغیره خودش کبیره است و جمعی از بزرگان از جمله علامه ادعای اجماع میکنند که اصرار بر صغیره همان گناه کبیره است.
وی در بیان معنی لغوی اصرار افزود: کسی که بر کاری مداومت داشته باشد و ایستادگی در آن دارد و از خودش جدا نمیکند بر آن کار اصرار دارد و تعداد مرتبه را لغت ذکر نمیکند و احاله به عرف میکند و عرف باید تشخیص دهد که با چند مرتبه اصرار صدق میکند پس اصرار را به معنی اکثار و مداومت داشتن میگیریم.
آیت الله مقتدایی بیان داشت: با توجه به روایات، بسیاری از بزرگان تصریح کردند در اصرار فرقی نمیکند که نوعی واحد باشد و یا در چند نوع باشد در هر دو حالت صدق اصرار بر صغیره میکند و باعث لطمه زدن به عدالت میشود.
خلاصه درس حاضر
آیت الله مقتدایی درباره اینکه آیا ارتکاب صغیره بدون اصرار، مضر به عدالت است یا خیر، گفت: برای آن، دو قول است؛
بعضی قائلند ارتکاب گناه صغیره گرچه همراه با اصرار هم نباشد، مضر به عدالت است که جمعی از بزرگان از جمله حضرت امام(ره) و مرحوم خویی این نظر را دارند. آنها تعلیل می آورند که عدالت ملکه نفسانیهای است که حسن ظاهر کاشف از آن است و علم به آن نیز مشکل است و در اسلام چون امر عدالت را سهل گرفتند، لذا همان حسن ظاهر را کاشف از عدالت میدانند؛ یعنی همین مقدار مشاهده نشود که این انسان مرتکب گناه شد کافی است. پس کسی که مرتکب صغیره شده در اینکه معصیت کرده شکی نیست و فاسق شد و عناوینی که در روایت برای عدالت بود نظیر عفیفاً یا صالحاً و غیره در مورد مرتکب صغیره صادق نیست و موجب سلب عدالت میشود.
این استاد حوزه بیان داشت: در مقابل، قول دیگری میگوید مجرد ارتکاب صغیره مضر به عدالت نیست و اصرار بر صغیره مضرّ به عدالت است که برای گفته خود دو دلیل آورده اند، دلیل اول آنها روایت ابن ابی یعفور است و میگویند که امام اجتناب از کبائر را فرموده اند و اگر اجتناب صغائر نیز معتبر بود باید در عدالت امام بیان میکردند، زیرا امام در مقام بیان بود. پس معلوم میشود ارتکاب صغیره مضر به عدالت نیست.
وی افزود: بر دلیل آنها مناقشه ای وارد شده که می گوید با توجه به ذیل روایت ابن ابی یعفور راه تشخیص اجتناب از کبائر، این است که از جمیع عیوب اجتناب کند و در واقع ذیل روایت صدر را رد نمیکند بلکه توضیح میدهد. پس خود روایت پاسخ استدلال کنندگان به قول دوم میشود و در نتیجه شخص در صورتی عادل است که حتی از صغیره هم اجتناب کند البته همین مقدار که در ظاهر دیده نشد که صغیره مرتکب شود دلیل حسن ظاهر است و برای عدالت کافی است.
تقریر درس
شرطیت عدم اصرار بر صغیره در عدالت
گفتیم عدالت ملکه ای نفسانیه است که راسخ در نفس و باعث این است که انسان از گناه اجتناب کند.
متفرع بر این بحث این نکته پیش آمد که دو گونه گناه، کبیره و صغیره داریم و ملاکات هر کدام را ذکر کردیم و نیز در این جهت بحث شد که آیا ارتکاب گناه کبیره موجب سلب عدالت است یا خیر؟ بیان شد موجب سلب عدالت است.
اگر اصرار بر صغیره باشد باعث سلب عدالت است و معنای اصرار نیز بیان شد.
آیا ارتکاب صغیره بدون اصرار مضر به عدالت است یا خیر؟ در مسأله دو قول است:
1-بعضی قائلند ارتکاب صغیره ولو صغیره است مضر به عدالت است.
2-اصرار مضر است و گناه صغیره به تنهایی مضر به عدالت نیست.
قول اول را جمعی از بزرگان از جمله مرحوم خویی در شرح عروه در باب اجتهاد و تقلید مسأله را عنوان میکنند که ارتکاب صغیره مضر به عدالت شخص است.
امام(ره) هم در تحریر در تعریف عدالت میفرمایند: «و هی حالةٌ نفسانیة باعثة على ملازمة التقوى مانعة عن ارتکاب الکبائر بل و الصغائر على الأقوى» عدالت حالت نفسانیهای است که سبب میشود انسان ملازم تقوی باشد و از ارتکاب کبائر دوری کند و علی الأقوی از صغائر نیز دوری کند که نشان میدهد عدم ارتکاب صغیره هم از شروط عدالت است.
مرحوم سید در عروة در دو مورد بحث میکند:
1-در بحث اجتهاد و تقلید در مسأله 23 میفرماید: «العدالة عبارة عن ملکة إتیان الواجبات و ترک المحرّمات علی الاطلاق »
عدالت عبارت است از ملکهای که موجب میشود انسان واجبات را اتیان کند و محرمات را ترک کند و به صورت مطلق آورده است.
از اطلاق عبارت مرحوم سید در عدم تفصیل بین صغائر و کبائر استفاده میشود که در صدق عدالت ترک صغائر هم معتبر است.
2-در شرایط امام جماعت در مسأله12 میفرماید: «العدالة ملکة الاجتناب عن الکبائر و عن الإصرار على الصغائر، و عن منافیات المروّة الدالّة على عدم مبالاة مرتکبها بالدین، و یکفی حسن الظاهر الکاشف ظنّاً عن تلک الملکة.»
عدالت عبارت است از ملکه اجتناب از کبائر و اجتناب از اصرار بر صغائر و اجتناب از ارتکاب منافی مروت.
ایشان تفصیل قائل شده و اصرار بر صغائر را مضر به عدالت میداند و این دو کلام با هم منافات دارد. پس دو قول در مسأله بود که مطرح شد.
دلیل قول اول
کسانی که قائلند گناه صغیره گرچه همراه با اصرار نباشد مضر به عدالت است و نظر مختار همین است تعلیل می آورند عدالت، ملکه نفسانیهای است که راسخ در نفس و کاشف از آن حسن ظاهر است و علم به آن نیز مشکل است و در اسلام نیز امر عدالت را سهل گرفتند لذا همان حسن ظاهر را کاشف از عدالت میدانند یعنی همین مقدار مشاهده نشود که این انسان مرتکب گناه شد باعث حسن ظاهر است و برای ما کافی است.
دلیل کفایت حسن ظاهر را هم قبلا از روایات خواندیم و الان میخواهیم ببینیم حسن ظاهر منافات با ارتکاب صغیره دارد گرچه ارتکاب صغیره یک مرتبه باشد حسن ظاهر از بین میرود. مرحوم آیت الله خویی مثال خوبی میزند که شخصی بالای پشت بام میرود و به خانه همسایه سرک میکشد و نظر به اجنبیه دارد از گناهان صغیره است و این عمل را مخفیانه انجام داده است آیا میشود بگوییم حسن ظاهر دارد؟
خیر، این عیب است و معصیت است و خروج از زیّ عبودیت پروردگار است. پس کسی که این گونه عمل میکند دارای حسن ظاهر نیست. پس کسی که مرتکب صغیره شده در اینکه معصیت کرده شکی نیست و فاسق شد و عناوینی که در روایت برای عدالت بود نظیر عفیفاً یا صالحاً و غیره در مورد مرتکب صغیره صادق نیست.
البته در این مساله نگاه کردن باید بین کسی که عامداً نظر دارد و کسی که سهواً می بیند تفاوت قائل بود و مقصود ما افرادی هستندکه عامداً به زنان اجنبیه نظر دارند و اگر کسی این کار را انجام دهد عصیان امر پروردگار را انجام داده است و مخالفت نموده و موجب فسق و انحراف می شود و نمی تواند عادل باشد.
پس نتیجه این میشود که در صدق عدالت اجتناب از صغیره نیز شرط است.
دلیل قول دوم
در مقابل قول دیگری میگوید مجرد ارتکاب صغیره مضر به عدالت نیست و نیاز به توبه و استغفار نیز ندارد و اصرار بر صغیره مضرّ به عدالت است.
دو دلیل برای این قول بیان می شود:
1-«قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِاللَّهِ علیه السلام بِمَ تُعْرَفُ عَدَالَةُ الرَّجُلِ بَیْنَ الْمُسْلِمِینَ حَتَّى تُقْبَلَ شَهَادَتُهُ لَهُمْ وَ عَلَیْهِمْ فَقَالَ أَنْ تَعْرِفُوهُ بِالسِّتْرِ وَ الْعَفَافِ وَ کَفِّ الْبَطْنِ وَ الْفَرْجِ وَ الْیَدِ وَ اللِّسَانِ وَ تُعْرَفُ بِاجْتِنَابِ الْکَبَائِرِ الَّتِی أَوْعَدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهَا النَّارَ مِنْ شُرْبِ الْخُمُورِ وَ الزِّنَا وَ الرِّبَا وَ عُقُوقِ الْوَالِدَیْنِ وَ الْفِرَارِ مِنَ الزَّحْفِ وَ غَیْرِ ذَلِکَ» من لا یحضره الفقیه، صدوق، ج3، ص38
ابن ابی یعفور می گوید از حضرت امام صادق علیه السلام سوال کردم عدالت را چگونه بشناسیم تا شهادتش در جامعه له یا علیه افراد قبول شود؟
امام در پاسخ شش مورد را بیان فرمودند و برای مورد ششم فرمودند: «تُعْرَفُ بِاجْتِنَابِ الْکَبَائِرِ الَّتِی أَوْعَدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهَا النَّارَ» بشناسید به اینکه اجتناب نماید از کبائری که وعده آتش برای آنها قرار داده شده است.
تقریب استدلال
اجتناب از کبائر مطرح شد و اگر اجتناب صغائر نیز معتبر بود باید در عدالت امام بیان میکرد زیرا امام در مقام بیان بود پس معلوم میشود ارتکاب صغیره مضر به عدالت نیست. روایت نیز همان طور که قبلاً گفتیم صحیحه است و از حیث سند معتبر است.
مناقشه در دلیل اول قول دوم
در پاسخ میگوییم قبول داریم که عدالت رجل به اجتناب کبائر است اما از کجا بفهمیم که این شخص اجتناب از کبائر دارد؟
برای فهم اینکه ایشان اجتناب دارد در ادامه روایت میفرماید: «وَ الدَّلَالَةُ عَلَى ذَلِکَ کُلِّهِ أَنْ یَکُونَ سَاتِراً لِجَمِیعِ عُیُوبِهِ
راه تشخیص اجتناب از کبائر داشتن، این است که از جمیع عیوب اجتناب کند.
این تفسیر امام از اجتناب از کبائر است. ولی اگر صغائر را انجام دهد اجتناب از جمیع عیوب صادق نیست در این صورت نمیتوان گفت که اجتناب از کبائر نیز دارد پس راه تشخیص اجتناب از کبائر این است که حتی از صغائر اجتناب کند تا ما بدانیم که ساتر جمیع عیوب است و در نتیجه از کبائر نیز اجتناب دارد. پس خود روایت پاسخ استدلال کنندگان به قول دوم میشود و آن عباراتی که در روایات داشتیم برای شخص عادل که میگفت «ان یکون مأموناً، صالحاً، خیّراً، عفیفاً» شامل این شخص مرتکب صغیره نمیشود.
در واقع ذیل روایت صدر را رد نمیکند بلکه توضیح میدهد. همین مقدار که دیدید ساتر عیب است و حسن ظاهر دارد کفایت میکند. ممکن است شخصی حیله گر باشد و مراعات می کند اما ما بدان جهت کاری نداریم.
نتیجه
شخص در صورتی عادل است که حتی از صغیره هم اجتناب کند. البته به واقع کاری نداریم بلکه همین مقدار که در ظاهر دیده نشد صغیره مرتکب شود دلیل حسن ظاهر است و برای عدالت کافی است.
اینجا بحث در عدالت قاضی و امام جماعت است و علماء نیز اینگونه بحث کردند البته با توجه به بحث ولایت فقیه اگر بخواهیم در رهبری عدالت را بحث کنیم که هفته گذشته جلسه کمیسیون تحقیق خبرگان رهبری بود شدت عمل ملاک است و در آن جلسه بیان شد که علاوه بر حسن ظاهر باید اطمینان به حسن ظاهر در حد اعلاء باشد که این جهت احتیاط است و الا مقتضای ادله همان چیزی است که در امام جماعت و قاضی مطرح است و علی القاعده همان شرائط در ولی فقیه مطرح است منتهی از باب احتیاط با شدت بیشتری مطرح است.
تا اینجا دلیل اول قول دوم و مناقشه در آن بود و دلیل دوم را در جلسه آتی بحث خواهیم کرد.
تقریر: محسن جوادی صدر