به گزارش سرویس مبانی پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، کتاب حکومت اسلامی، درسنامه اندیشه سیاسی اسلام، اثر حجت الاسلام و المسلمین احمد واعظی، ریاست دفتر تبلیغات حوزه علمیه است که به بررسی بایستههای حکومت اسلامی و شرایط حاکم پرداخته است.
نویسنده این کتاب را در چهار فصل تنظیم کرده است و هر فصل از چند درس تشکیل شده است:
فصل اول: دین و سیاست
فصل دوم: اسلام و حکومت
فصل سوم: معنا، تاریخچه و ادله ولایت فقیه
فصل چهارم: ویژگی های حکومت دینی و پاسخ برخی شبهه ها
گزارش فصل چهارم
مقدّمه
اندیشه سیاسی شیعه در عصر غیبت با نظریه ولایت فقیه گره خورده و شالوده نظام سیاسی ما بر پایه ولایت استوار است. از اینرو، در فصل گذشته به تفصیل به اثبات این ولایت و تاریخچه اعتقاد به آن در میان آثار فقیهان شیعه پرداختیم. در فصل حاضر، لازم است که ابعاد مختلف حکومت ولایی را بررسی و برخی ویژگیها و اهداف آن را بازگو نماییم. واقعیت این است که ایده حکومت دینی و ولایت فقیه در دنیای معاصر و در فضایی که سکولاریزم و حکومتهای لیبرال- دموکراسی از مقبولیت تامّی برخوردارند، با چالشها و هجومهای فراوانی روبه رو است. پذیرش و تسلیم اذهان آشنا و مأنوس با فلسفه های سیاسی سکولار و غیردینی در برابر نظریه سیاسی مبتنی بر ولایت فقیه و حاکمیت دینی، نیازمند دفاع مستدل و منطقی و روشنگریهای مستمر است. برخی شبهه ها و هجومها به ولایت فقیه از سر بغض و کینه توزی است و برخی دیگر ریشه در سوءتفاهمها و ابهامات دارد. در برابر قسم دوم شبهه ها، چاره ای جز تبیین مستدل و منطقی وجود ندارد. بنابراین، فصل حاضر دو هدف اساسی را دنبال میکند: از یکسو به برخی شبهات و ابهامات حکومت ولایی پاسخ می دهد و از سوی دیگر به برخی از ویژگیها و خصوصیات اساسی حکومت دینی و اهداف آن اشاره میکند.
حجت الاسلام واعظی در درس بیست و چهارم، فلسفه ولایت فقیه را توضیح و مباحث تشکیک در اشتراط فقاهت، و دفاع از لزوم ولایت سیاسی فقیه را بررسی کرد.
خلاصه درس:
-
جعل ولایت برای فقیه عادل برای جبران ضعف و نقص اجتماع است.
-
فقیهان شیعه، فقاهت را در زعامت و سرپرستی شئون جامعه شرط می دانند؛ حتی فقیهانی که به ولایت انتصابی فقیه معتقد نیستند.
-
فلسفه اشتراط فقاهت در زعامت سیاسی آن است که اهداف حکومت در رفاه و امنیت منحصر نمی شود و انطباق انحای روابط اجتماعی با احکام اسلامی نیز جزء اهداف است.
-
برخی از مخالفان ولایت فقیه، میان اجرای اسلام و تصدی و ولایت فقیه ملازمه ای نمی بینند. از نظر آنان، اداره جامعه، شأن سیاستمدار است نه شأن فقیه. فقیه مسلّط بر اصول و کلیّات است، حال آنکه اداره جامعه، همواره با جزئیات و متغیرات تماس دارد.
-
برخی دیگر از مخالفان ولایت فقیه، میان حکومت دینی با تصدی فقیه، ملازمه ای نمی بینند؛ زیرا اسلامیت نظام با نظارت فقیه نیز تأمین می شود.
-
مخالفان ولایت فقیه از چند نکته اساسی غفلت ورزیده اند: یکی از این نکات آن است که فقاهت تنها شرط زعامت سیاسی نیست تا خرده گرفته شود که اداره جامعه به خصوصیاتی نیاز دارد که اطلاع از کلیّات و اصول برای آن کافی نیست.
-
تجربه تاریخی نشان داده است که صرفِ نظارت فقها نمی تواند انطباق شئون مختلف جامعه و سیاسی اسلام را تضمین کند.
این استاد حوزه در درس بیست و پنجم، ویژگی ها و شرائط رهبری را برشمرد و اعتبار اعلمیّت در فقه را توضیح داد.
خلاصه درس:
-
یکی از وجوه امتیاز نظام سیاسی اسلام آن است که برای رأس هرم قدرت سیاسی، فضایل و کمالات خاصی را شرط کرده است.
-
مهم ترین صفت والی جامعه اسلامی، فقاهت و شناخت عالمانه و عمیق وی از اسلام است.
-
اشتراط فقاهت، از ادله روایی ولایت فقیه به صراحت استفاده می شود.
-
در بسیاری از ادله، شیعیان به رجوع به راویان احادیث ترغیب شده اند که مراد فقیه است؛ زیرا صرف نقل حدیث، بدون درایت و فقاهت، مرجعیت را به دنبال ندارد.
-
عدالت، شرط مهم دیگری است که در زعیم جامعه اسلامی لحاظ شده است.
-
خداوند در قرآن شریف به بیانات مختلف مردم را از تبعیت کسانی که بی عدالتی به طریقی در آنان متبلور است، منع کرده است.
-
از ادله روایی استفاده می شود که ولایت فاسق و جائر از سنخ ولایت طاغوت است.
-
برخی صفات و شرائط رهبری، نظیر عقل و تدبیر و توانایی، جنبه عقلایی دارد.
-
یکی از مباحث قابل تأمل و بحث انگیز در شروط رهبری، اعتبار اعلمیت است.
-
به نظر اکثر فقها افتا اعلمیت است، اما در سایر شئون فقیه نظیر ولایت بر قضا و ولایت بر امور حسبه شرط نشده است.
-
اداره جامعه، علاوه بر حکم شناسی، نیازمند موضوع شناسی و اطلاع از اوضاع سیاسی-اجتماعی داخلی و جهانی است. از این رو، اعلمیت مذکور در برخی روایات را نباید بر خصوص قدرت در استنباط –حکم شناسی- حمل کرد.
مؤلف کتاب در درس بیست و ششم، با موضوع قلمرو تبعیت از رهبری، مباحث جایگاه رهبری در نظام ولایی؛ اقسام مخالفت و امکان مخالفت با ولی فقیه را تحلیل کرد.
خلاصه درس:
-
با توجه به اصل عدم ولایت از یک سو، و ولیّ حقیقی و منحصر بودن خداوند از سوی دیگر، هر گونه ولایتی، مشروعیت خویش را مستقیم یا با واسطه از نصب الاهی اخذ می کند.
-
بر اساس ولایت انتصابی فقیه، سایر اجزا و ارکان نظام سیاسی، مشروعیت خویش را از ولایت فقیه اخذ می کند و این امر حاکی از جایگاه رفیع این منصب است.
-
صرف رأی مردم، کسی را صاحب قانون گذاری و امر و نهی نمی کند.
-
مخالفت با صاحبان اقتدار سیاسی به مخالفت عملی و نظری تقسیم می شود.
-
عصیان مدنی با مخالفت عملی محقق می شود و صرف اعتقاد به ناصواب بودن یک فرمان یا قانون موجب عصیان مدنی نمی گردد.
-
مخالفت عملی با فرمان ها و احکام ولی فقیه جایز نیست، همچنان که مخالفت نظری با وی لازم نیست.
-
تفاوت نظام ولایت فقیه با دیگر نظام ها در آن است که مخالفت عملی با احکام حکومتی، افزون بر عصیان مدنی، مخالفت با شرع را نیز دربردارد.
-
مستند فقهی لزوم اطاعت از احکام ولایی فقیه عادل، روایاتی نظیر مقبوله است.
-
اطاعت از احکام حکومتی ولی فقیه، اختصاص به مقلّدان وی ندارد، بلکه بر هر مکلفی، هرچند مکلف مجتهد و فقیه، اطاعت لازم است.
نویسنده محترم در درس بیست و هفتم، حکم حکومتی و مصلحت را توضیح و اقسام حکم را تبیین کرد. وی همچنین مبنای صدور حکم حکومتی و احکام اولّی و ثانوی را مورد بررسی قرار داد.
خلاصه درس:
-
سه معنای شناخته شده برای حکم وجود دارد: حکم شرعی، حکم قاضی، حکم حکومتی.
-
مراد از حکم شرعی، آن است که شارع وضع و جعل می کند.
-
فتوای مجتهدان، استنباط و درک شرعی است، یعنی فقیه در مقام استنباط و افتا، کشف و اِخبار از حکم شرعی می کند و چیزی را انشا نمی کند.
-
قاضی در مقام دادرسی، انشای حکم می کند و حکم او از سنخ افتا نیست.
-
شأن فقیه عادل در استنباط و انشای حکم در مقام قضا خلاصه نمی شود.
-
بر اساس ولایت و نیابت عامع فقیه، قلمرو انشای حکم حاکم شرع و فقیه عادل، محدود به رؤیت هلال و اقامه حدود الاهی نیست.
-
حکم حکومتی و حکم قاضی، هر دو انشا هستند.
-
مبنای انشا و صدور حکم حکومتی، رعایت مصلحت مسلمین و نظام اسلامی است.
-
آیا مطلق مصلحت می تواند مبنای صدور حکم حکومتی شود؟ یا آن که باید به درجه ای از اهمّیت باشد که نادیده گرفتن آن، موجب اختلال نظام و هرج و مرج شود؟
-
پاسخ به این پرسش در گرو روشن کردن این نکته است که حکم حکومتی از احکام اوّلی است یا آنکه از احکام ثانوی محسوب می شود.
-
احکام ثانوی در طول احکام اوّلی هستند.
این استاد حوزه در درس بیست و هشتم، مبحث حکم حکومتی و ولایت مطلقه فقیه را توضیح داد و ولایت مطلقه فقیه را تبیین کرد.
خلاصه درس:
-
امام خمینی(ره) حکومت و نظام اسلامی را از احکام اوّلی می دانند.
-
از نظر ایشان حکومت، یکی از اجزای فقه نیست، بلکه همه فقه در خدمت حفظ نظام مسلمین است. از این رو، حفظ حکومت اسلامی از اهمّ واجبات الاهی است.
-
بر این مبنا، صدور حکم حکومتی، منوط به تحقق یکی از عناوین ثانوی نیست.
-
حضرت امام در سال های نخست انقلاب، برای رعایت احتیاط، حقّ صدور حکم حکومتی و مخالفت با ظواهر شرع را منوط به پیش آمد عناوین ثانوی دانسته بود.
-
بحث ولایت مطلقه فقیه پیوند مستقیمی با بحث قلمرو صدور حکم حکومتی دارد.
-
ولایت مطلقه فقیه را نباید با حکومت مطلقه مطرح در فلسفه سیاسی، یکی دانست.
-
در حکم حکومتی، هم عنصر تنفیذ و هم عنصر انشایی حکم وجود دارد، بر خلاف افتا.
-
لازمه ولایت مطلقه فقیه آن است که اگر مصلحت اقتضاء کرد، فقیه عادل می تواند حتی بر خلاف احکام الزامی شرع - وجوب و حرمت- تنفیذ و اجرای حکم کند.
-
ولایت مقیّده فقیه به معنای آن است که فقیه فقط در دایره غیر الزامات شرعی، حقّ صدور حکم حکومتی دارد و ولایت او، مقید به عدم وجود الزامات شرعی است.
-
از نظر امام خمینی(ره)، در موارد تزاحم مصلحت حفظ نظام با ملاکات و مصالح هر حکم شرعی، هماره مصلحت حفظ نظام اهم و مقدم است.
رئیس دفتر تبلیغات حوزه علمیه در درس بیست و نهم اهداف و وظایف حکومت دینی را بیان کرد و ماهیّت حکومت از نظر اسلام و همچنین اهداف حکومت دینی را مورد بررسی قرار داد.
خلاصه درس:
-
یکی از وجوه تمایز حکومت دینی از دیگر اَشکال نظام سیاسی، اهداف و وظایف خاصی است که این حکومت دنبال می کند.
-
در دوران معاصر، به ویژه در حکومت لیبرال- دموکراسی، از نظریه «دولت حداقل» و محدود کردن وظایف و اهداف دولت حمایت می شود.
-
حکومت های لیبرال دموکراسی، مقولاتی نظیر خیر، سعادت، اخلاق و معنویت را مربوط به حریم خصوصی، و خارج از قلمرو و اهداف و وظایف دولت می داند.
-
بررسی اهداف و وظایف حکومت دینی، منوط به ترسیم جایگاه آن از نظر اسلام است.
-
حکومت از نظر اسلام، یک امانت و مسئولیت خطیر است که برخورداری از آن هیچ امتیاز و منزلتی در پی ندارد.
-
ارزش حکومت به ادای امانت الهی است و ادای امانت الهی منوط به پیاده کردن اهداف و وظایفی است که برای حکومت و صاحبان آن ترسیم شده است.
-
اهداف حکومت دینی را می توان به دو دسته اصلی –اهداف معنوی و دنیوی- تقسیم کرد.
-
در روایات و آیات، بر اهداف معنوی حکومت تأکید فراوانی شده است.
مؤلف این کتاب در درس سی ام در ادامه اهداف و وظایف حکومت دینی، وظایف کارگزاران حکومت دینی را توضیح داد.
خلاصه درس:
-
اموری نظیر اقامه حق و امحای باطل، گسترش قسط و عدل، اقامه حدود الهی، امر به معروف و نهی از منکر، تعلیم معارف الهی، از مهم ترین اهداف حکومت دینی است.
-
مراد از اهداف دنیوی حکومت دینی، آن دسته از اهدافی است که به طور عقلایی تحقق آنها از حکومت ها انتظار می رود.
-
ایجاد امنیت، دفاع از مرزها و برقراری رفاه و ایجاد آبادانی و گسترش تعلیم و تربیت و اصلاح شئون مختلف جامعه از اهمّ اهداف دنیوی حکومت است که در آیات و روایات بر آنها تأکید شده است.
-
حکومت دینی از این ویژگی برخوردار است که اهداف دنیوی خویش را متناسب با اهداف معنوی خود تعقیب می کند.
-
تأمین اهداف حکومت دینی، به ویژه اهداف معنوی آن، وظایف و مسئولیت های خاصی را متوجه کارگزاران حکومتی می کند.
-
رعایت تقوای الهی، شایسته سالاری، زهد و ساده زیستی و مساوات در برابر قانون و امتیازات اجتماعی از اهمّ وظایف کارگزاران حکومت دینی است.
حجه الاسلام احمد واعظی در درس سی و یکم با موضوع حکومت دینی و دموکراسی، ماهیت دموکراسی و همچنین ناسازگاری ذاتی اسلام و دموکراسی را مورد بررسی قرار داد.
خلاصه درس:
-
در مقابل دیدگاهی که به امکان سازگاری میان حکومت دینی و دموکراسی معتقد استّ برخی به ناسازگاری ذاتی اسلام و دموکراسی و برخی دیگر به تقابل و ناسازگاری میان ولایت فقیه و جمهوریّت و دموکراسی معتقدند.
-
دموکراسی به معنای واقعی کلمه، یعنی حکومت مردم، آرامانی دست نیافتنی است.
-
تفاسیر و تلقی های متفاوتی از دموکراسی وجود دارد و اساساً این واژه انعطاف پذیر است.
-
تفاسیر متنوع از دموکراسی را می توان به دو نگرش کلّی طبقه بندی کرد. نگرشی که آن را صرفاً یک روش اداره شئون اجتماعی می داند و نگرشی که نگاه ارزشی به آن دارد.
-
نگرش ارزشی، انتخاب اکثریت را مرادف با انتخاب خیر و سعادت جامعه می داند. بنابراین، چگونه زیستن باید بر اساس خواست اکثریت رقم بخورد.
-
در دنیای معاصر، نگاه ارزشی به دموکراسی، رنگ باخته است و مدافعان اندکی دارد.
-
به زعم برخی، منشأ ناسازگاری میان اسلام و دموکراسی، دو اصل مبنایی دموکراسی است.
-
تکثّرگرایی معرفت شناختی و حقّ انتخابگری مطلق، دو مبنای اصلی دموکراسی است.
-
اسلام به حقانیت تعالیم خویش تأکید دارد. پس به تکثّرِ حقیقت و امیختگی حق با باطل معتقد نیست و حق را از باطل قابل تشخیص می داند.
نویسنده در درس سی و دوم در ادامه مباحث حکومت دینی و دموکراسی، شبهه ناسازگاری ولایت فقیه با دموکراسی را مطرح کرد و به آن پاسخ گفت و همچنین آفات دموکراسی را مورد بررسی قرار داد.
خلاصه درس:
-
سازگاری میان اسلام و دموکراسی امکان پذیر است.
-
دیدگاهی که به تقابل ذاتی اسلام و دموکراسی فتوا می دهد، در واقع تفسیر خاصّی از دموکراسی دارد و از دموکراسی تکثّرگرا دفاع می کند.
-
دموکراسی مطلق و بدون چارچوب، معنا ندارد. در دنیای کنونی، بسیاری از کشورها اصول و ارزش های لیبرالی را به عنوان چارچوب و مهار دموکراسی پذیرفته اند.
-
در مقابل لیبرال دموکراسی، می توانیم اسلام را چارچوب دموکراسی روشنی قرار دهیم.
-
ایده جمهوری اسلامی پذیرش حاکمیت ملی در چارچوب حاکمیت الهی است.
-
نظریه ای که به تقابل و ناسازگاری ولایت فقیه با جمهوریت و دموکراسی معتقد است، این تقابل را بر تحلیلی خاص از ولایت فقیه استوار می کند.
-
اگر کسی به غلط، ولایت فقیه را ولایت بر محجوران و قاصران تفسیر کند، در جمع آن با جمهوریت و دموکراسی دچار اشکال می شود.
-
ولایت فقیه از سنخ ولایت نبی اکرم و معصومان علیهم السلام بر مؤمنان است.
-
دموکراسی دچار آفات فراوانی است.
-
بزرگترین آفت دموکراسی در دنیای مدرن، آن است که انتخاب مردم را بنگاه های عظیم اقتصادی و با اهرم تبلیغات و مهندسی اجتماعی جهت دهی می کنند.