vasael.ir

کد خبر: ۶۱۱۶
تاریخ انتشار: ۰۵ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۲:۲۷ - 27 August 2017
گزارش وسائل از/ بخش چهارم

برگزاری نشست هم اندیشی فقه حکومتی در مشهد

وسائل _ نشست هم اندیشی فقه حکومتی با حضور مراکز، موسسات و فعالین فرهنگی علمی عرصه فقه حکومتی به مدت 3 روز در مشهد برگزار شد که بخش چهارم گزارش ارائه می شود.

به گزارش خبرنگار سرویس مبانی پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، نشست هم اندیشی فقه حکومتی از اول شهریور ماه به مدت 3 روز با حضور مراکز، موسسات و فعالین علمی عرصه فقه حکومتی در هتل پاسداران مشهد برگزار شد که گزارش حجت الاسلام حسن موسوی از نظریه استاد صمصمام الدین قوامی ارائه می شود:

 

حجت الاسلام و المسلمین قوامی حدود چهل سال بر موضوع «مدیریت»، مطالعه و پژوهش دارند. وی فقه الاداره و فقه مدیریت اسلامی را ذیل فقه سیاسی می داند و درس خارج فقه الاداره را نیز چند سال است که شروع کرده اند. وی معتقد است که تنها راه دستیابی به فقه مدیریت، فقه جواهری و اجتهاد است. ما می بینیم که در بسیاری از مراکز بحث مدیریت را پیش می برند اما مبتنی بر فقه جواهری و اجتهاد نیست.

جایگاه مدیریت اسلامی در فرایند 5 مراحله ای مطرح شده مقام معظم رهبری را عرض کنم: تشکیل حکومت اسلامی، تشکیل دولت اسلامی، جامعه اسلامی، کشور  اسلامی، تمدن اسلامی. بحث مدیریت اسلامی در مقام دوم است، یعنی تشکیل دولت اسلامی.

اگر چهارچوب حکومت اسلامی شکل گرفت، آنگاه مدیریت اسلامی می بایست محقق شود که بعد از چهل سال، رهبر معظم انقلاب تصریح دارند که هنوز به دولت اسلامی تشکیل نشده است، مهمترین علت آن هم این است که حوزه های علمیه نتوانسته اند از منابع فقهی، ابعاد مختلف مدیریت اسلامی را  استخراج کنند و در اختیار حاکمان قرار دهند.  

 

در چهار محور این بحث را ارائه می کنم

محور اول: مفهوم و گستره فقه

استاد قوامی معتقد است که ما دو عصر را گذراندیم. عصری پیش از تفکیک علوم و عصری بعد از تفکیک علوم است. پیش از تفکیک علوم زمانی بوده است که علوم شرعی، چون علم اخلاق و کلام و احکام از همدیگر جدا نبودند، اما عصر بعد از تفکیک علوم زمانی بود که علوم گسترش پیدا کرده است.

قبل از عصر تفکیک علوم، فقه معانی مختلفی پیدا می کرد؛ گاهی به همه علوم اطلاق می شد و گاهی به احکام. اما بعد از تفکیک علوم، شافعی فقه را به علم به احکام شرعی عملی که از ادله تفصیلی به دست می آید گفت. این اولین تعریف اصطلاحی بود که عقاید و اخلاق را از احکام جدا کرد. بعد از این تعریفی که شافعی مطرح کرد شیعه به تبعت از اهل سنت فقه را به همین معنا تعریف کردند.

از اینجا فاصله بین فقهی که قبل از تفکیک شامل عقاید و اخلاق و احکام می شد، با این فقه اصطلاحی زیاد شد. در نظر استاد قوامی سه دیدگاه عمده در باب فقه وجود دارد: 1. دیدگاه کلان و حداکثری؛ متأثر از معنای لغوی و شرعی و قرآنی فقه است که در اینجا فقه اکبر را به علم کلام، فقه اوسط را به علم اخلاق و فقه اصغر را به احکام اختصاص می دهد. 2. یک دیدگاه حداقلی است که متاثر از همان اصطلاح مطرح شده شافعی است. 3. حد اوسط: که نظر استاد قوامی است که نباید دست خود را از لحاظ استخراج احکام شرعی از مباحث عقاید و اخلاق کوتاه کنیم. 

مرحوم شیخ انصاری حکم شرعی را وارد بحث اخلاقی کردند. بحث وجوب شناخت حجت خدا، بحث اعتقادی است، اما وجوب که حکم شرعی است وارد بحث کلام شد. این دیدگاه اوسط دست ما را برای استخراج بسیاری از احکام شرعی که مربوط به مباحث مدیریتی است باز می گذارد.  

 

محور دوم: ماهیت مدیریت و تقسیم بندی آن

تعریف های مختلفی از بحث مدیریت می شود، اما تعریف قابل قبول و همگانی وجود دارد که می گوید مدیریت فرایند به کارگیری موثر و کارامد منابع مادی و انسانی با استفاده از برنامه ریزی سازماندهی و هدایت و کنترل برای رسیدن به اهداف سازمانی است.

یکی از نوآوری هایی که استاد قوامی در بحث مدیریت داشت این است که یک تقسیم بندی برای علم مدیریت ارائه دادند که بر اساس این تقسیم بندی تمامی مباحثی که در بحث مدیریت وارد می شود، در این چهارچوب قرار می گیرد.  

چهارچوب نوآوری استاد قوامی در دسته بندی دانش مدیریت، چهار محوراصلی و دو عرصه دارد: 1. مبانی یا وظایف اصلی مدیر است که سازماندهی، برنامه ریزی کنترل و هدایت از وظایف اصلی مدیر است.  2. مدیریت منابع اسلامی 3. مدیریت رفتار سازمانی که اصلاح و تغییر رفتار افراد و کارمندان و مدیران جزء این محور است.  4. فرهنگ سازمانی که آن فرایند تشخیص فرهنگ موجود و تبدیل به فرهنگ مطلوب است.

این چهار محور در دو عرصه کمی و کیفی حضور پیدا می کند؛ عرصه کمی آن مدیریت های مضافی هستند که داره محدوده خاصی هستند، به طور نمونه مدیریت نظامی. عرصه کیفی آن دسته ای هستند که محدوددیت خاصی ندارند مانند مدیریت توسعه و بحران.

سوال:

در این چهار محور کار شده است، امتیاز شما چیست؟

جواب:

ما عرض کردیم که این تقسیم بندی به نحوی است که تمامی علوم مختلف با مدیریت را در خود جای می دهد. بله کتاب تخصصی در رابطه با فرهنگ سازمانی در بازار زیاد است اما یک چهارچوبی تعریف شده باشد که تمامی این علوم و مباحث را در یک قالب جا بدهد و از آن خارج شود، استاد قوامی ابداع کرده است.

 

محور سوم: رابطه فقه با مدیریت

فقه مدیریت و فقه سازمانی، حصه ای از فقه در موضوع مدیریت است. تعریف حجت الاسلام قوامی از فقه الاداره عبارت است از: فقهی که متکفل تبیین احکام شرع در موضوعات مختلف مدیریتی و اداری از طریق پاسخگویی به سوالات مدیریت است.

فقه و مدیریت در محور موضوع با همدیگر پیوند می خورند، هر دو فعل مکلف را تبیین می کنند. تأثیر متقابل بین مدیریت و فقه چیست؟ یکی اینکه سوال آفرینی می کند که سوالات تخصصی مدیران از طریق مدیریت به فقیه منتقل می شود و او باید پاسخگو باشد. موضوع سازی می کند مانند بحث رانت خواری که برای فقیه فقه الاداره موضوع می شود که بتواند پاسخگو باشد، و تبیین موضوع می کند که ارزیابی و سازماندهی چیست؟

تأثیر فقه بر مدیریت چیست؟ این است که غناسازی و غنابخشی می کند، بحث مدیریت را توحیدی و وحیانی می کند. روش های مدیریتی را اصلاح می کند. روش های غربی با روش اسلامی در مدیریت کاملاً متفاوت است. فقه قواعد سازمانی جدیدی را به علم مدیریت ارائه می کند مانند منصب بر اساس استعداد و بحث قاعده استعدادسنجی.  

 

محور چهارم: روش شناسی فقه الاداره

مسأله محوری فقه الاداره؛ ابتدا مسأله شناخته می شود. یک نظام مساله محور بر اساس بانک جامعی که در این موضوع تهیه شده است مطرح می شود. در گام بعد نظریه سازی می شود به همان روش فقه جواهری، اقوال بررسی می شود و نظریه مختار طرح می شود. وقتی مسائل در کنار هم قرار گرفت نظریه پردازی می شود. نظریه «امامت و امارت» یکی از این نظریات است. در نهایت نظام اداری اسلام شکل می گیرد./503/629

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۴ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۷:۱۱
طلوع افتاب
۰۶:۰۴:۴۳
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۲
غروب آفتاب
۲۰:۰۱:۱۶
اذان مغرب
۲۰:۱۹:۵۲