vasael.ir

کد خبر: ۵۵۰۹
تاریخ انتشار: ۲۹ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۱:۳۹ - 19 June 2017
درس گفتار فقه القضاء، حجت الاسلام والمسلمین ارسطا مطرح کرد/ جلسه اول

معنای لغوی و موارد استعمال کلمه قضا در قرآن

پایگاه اطلاع رسانی وسائل- حجت الاسلام والمسلمین ارسطا در این جلسه به ۹ معنای لغوی کلمه قضا در معجم الوسیط و نیز موارد ده گانه استعمال واژه قضا در قرآن اشاره کرد.

به گزارش سرویس حقوق پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجت الاسلام والمسلمین محمد جواد ارسطا؛ عضو هیئت علمی پردیس دانشگاه تهران در اولین جلسه درس گفتار فقه القضاء به معانی کلمه قضا اشاره کرد.

تقریر درس

بسم الله الرحمن الرحیم

همانگونه که استحضار دارید در این سال ان شاء الله از ابتدای کتاب القضاء بحث را مطرح می کنیم و محور بحث کتاب تحریر الوسیله مرحوم امام است. تحریر الوسیله مرحوم امام بواسطه اینکه هم توسط یک فقیه بزرگ که مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانی باشد، متنش تدوین شده و بعد بواسطه مرحوم امام که خود یک فقیه فحل است، حواشی علمی بر آن زده و در متن مندرج شده است به همین جهت از اهمیت قابل توجهی برخوردار است.

عامل دیگری که باعث اهمیت کتاب تحریر الوسیله می شود آن است که کتاب تحریر الوسیله بعد از انقلاب در جمهوری اسلامی ایران مورد مراجعه دستگاههای مختلف قضایی بوده است و همین طور از این جهت که این کتاب بسیاری از فروعات بحث قضا را دارد دارای اهمیت مضاعفی است. بنابراین ما این کتاب را بعنوان محور بحث قرار دادیم که تقریبا جامعیتی دارد و بسیاری از فروعات باب قضا را دربر دارد.

نکته ی دیگری که در ابتدا بحث خوب است تذکر داده شود این است که بسیاری از مباحث در کتابهای فقهی ممکن است تکراری باشد یعنی فقیهی یک بحثی را مطرح کرده و فقیهی دیگر نیز همان بحث را مطرح کرده است.

صرف تکرار کردن یک بحث اشکال ندارد؛ زیرا فایده اولش این است که موجب انتقال علم می شود و قطعا باید باشد چنان که در سایر علوم مانند علم پزشکی، علم ریاضی، علم فیزیک و شیمی و به طور کلی در علوم مختلف انسانی و تجربی و فنی که در دانشگاهها تدریس می شود نیز همین روش اجرا می شود. که کاملا این قابل قبول است.

یکی دیگر از جهات تکرار، انتقال دادن معلومات است به مخاطبان جدید که این روش بدون شک یکی از بهترین راه های انتقال معلومات است.

لکن یک نکته دومی هم در این میان باید لحاظ شود که این نکته مهم تر است و آن این است که وقتی انسان مطلبی را بیان می کند اگر این مطلب مشتمل بر یک نوآوری و مشتمل بر یک نکته جدید است آن نکته جدید را عنوان کند، مثلا بگوید که من بر دستاوردهای دیگران این مطلب را افزوده ام تا بدین ترتیب راه برای پیشرفت علم هموارتر شود.

پس در واقع باید از ذکر سخنان تکراری حتی المقدور کاسته شود تا اینکه علم در عین حال که انتقال به نسل جدید پیدا می کند، ارتقاء هم پیدا کند.

بر این اساس ان شاء الله در این بحثها روی مباحثی که جای مناقشه است بیشتر توقف می کنیم و آن مباحثی که کمتر جای مناقشه دارد از آن مباحث با سرعت بیشتری عبور می کنیم.

امید است ان شاء الله در بحثهای قضا، بتوانیم مباحث جدید را با یک تفصیل بیشتری مطرح کنیم.

کتاب القضاء را چندین بار در جاهای مختلف تدریس کرده ام. حالا اینبار امید است که ان شاء الله توفیق بیشتری از سایر دفعات پیدا شود که مباحث جدیدی مثل قضاوت شورایی، مثل قضاوتی که زیر نظر یک مرجع تقلید صورت می گیرد و بعضی از مباحث مربوط به دستگاه قضایی را با یک دقت و تفصیل بیشتری مطرح کنیم.

 

معنای لغوی واژه قضاء

اولین بحثی که در کتاب القضاء مطرح می کنیم راجع به خود کلمه قضا است.

بعضی از آقایان فقها در ابتدای کتاب القضاء وارد معنای لغوی کلمه قضا شده اند، چنانکه روش رایج در حوزه های علمیه نیز همین است. ابتدا از معنای لغوی یک کلمه شروع می کنند و بعد به سراغ معنای اصطلاحی می روند تا مشخص شود آیا معنای اصطلاحی دارد یا ندارد؟

در اینجا از این شیوه رایج استفاده می کنیم، نکته جدیدی که در این بحث می خواهیم مطرح کنیم، چگونگی جمع کردن بین معانی مختلف کلمه قضاء است.

معجم الوسیط یکی از کتاب های لغت معتبری است که توسط مجمع اللغة العربیه در مصر منتشر شده و یک جمعی از لغت شناسان عرب زبان روی این معجم کار کرده اند و کتاب خوبی از کار درآمده و جزو کتاهابی معتبر لغت عربی محسوب می شود و در قرن بیستم به اصطلاح این کتاب سامان پیدا کرده است. ویژگی این کتاب این است که علاوه بر معنای قدیمی که لغات دارند به معنای جدید لغت توجه و تفکیک هم شده است، تا خواننده دچار اشکال نشود و بداند که معنای جدید کدام است تا از معنای قدیم تفکیک کند.

در کتاب معجم الوسیط در باب معنای کلمه قضا این چنین آمده: قضی قَضیاً، قضاءً و قضیّةً

سه تا مصدر برای قضا بیان شده یکی مصدر: قضیا، دیگری قضاءً، بعدی مصدر قضیّهً

معنای قضای را اینگونه بیان کرده: حَکَمَ و فَصَلَ یعنی حکم کرد و حل و فصل کرد.

سپس به چگونگی تعدیه لفظ قضا پرداخته است که اگر لفظ قضا بخواهد تعدیه شود با چه الفا‌‌ظی تعدیه صورت می گیرد؟ گفته: و یقال قضی بین الخصمین و قضی علیه و قضا له و قضی بکذا.

خود کلمه قضا، جزو افعال متعدی است. لکن افعالی که متعدی هستند گاهی اوقات بوسیله یک حرف تعدیه پیدا می کنند و در معنای مختلفی به کار می روند.

قضی بین الخصمین، یعنی یک شخص بین دو نفر که با یکدیگر تنازع و دعوایی داشتند قضاوت کرد و دعوای آنها را حل و فصل کرد.

و قضی علیه: یعنی یک شخص علیه دیگری قضاوت کرد، یعنی به ضرر دیگری قضاوت کرد.

و قضی له: یعنی به نفع دیگری قضاوت کرد.

و قضی بکذا: یعنی به حکم مشخصی حکم داد.

مثل اینکه قاضی حکم داد به اینکه مال معینی متعلق به زید است یا این شخص فرزند فلان پدر و مادر است.

پس کلمه قضا گذشته از اینکه خودش متعدی است می تواند به وسیله حرف هم تعدیه پیدا کند، قضا بین الخصمین، قضی علیه، قضی له و قضی بکذا.

این حالتهای مختلف تعدیه فعل قضاءست.

بعد از این صاحبان المعجم الوسیط به معانی مختلف کلمه قضا اشاره کرده اند. مجموعا 9 معنا یا 10 معنا را برای کلمه قضا بیان کرده اند.

الان کاری که می خواهیم انجام دهیم این است که معانی چند گانه کلمه قضا را مطرح سپس ببینیم آیا بین این معنای چندگانه می شود جمع کرد یا خیر؟

 

معنی اول

قضی الله اَی اَمَرَ: گفته است معنی اول قضا، امر کردن است. شبیه آیه شریفه قرآن که می فرماید:

"وَ قَضی‏ رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ"یعنی اَمَرَ رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ .خداوند متعال امر کرده است که ای مردم جز خدا را نپرستید.

 

معنای دوم

قضی علیه، انهی الیه امر؛ قضا الیه یعنی اینکه امر خودش را به دیگری رسانید، انهی الیه امره: امر خودش را به دیگری رسانید.

صاحبان المعجم الوسیط گفته اند که مَثل این معنا، آیه قرآن: "قَضَیْنا إلى بَنِی إسْرائِیلَ فِی الْکِتابِ"

یعنی خداوند می فرماید: ما در کتاب تورات امر خودمان را به بنی اسرائیل رساندیم.

 

معنای سوم

قضی الصلاه و الحج و دین؛ اَی اَداها، یعنی ادا کردن و یا به تعبیری به جا آوردن، گفته می شود قضی الصلاه، یعنی نماز را ادا کرد، قضی الحج، یعنی حج را ادا کرد، قضی الدین، یعنی دین خودش را ادا کرد. این هم یک معنا از قضی است.

اینجا قضا به معنای به جا آوردن در زمان مقرر است. اگر کسی نمازش را در زمان مقرر بخواند، گفته می شود قضی الصلاه، یعنی در زمان مقرر نمازش را انجام داد، قضی الحج یعنی در زمان مقرر حج را انجام داد، قضی الدین یعنی در همان زمان مقرر خودش دین را ادا کرد.

 

معنای چهارم

قضی الصلاه به معنی اداها بعد؟ معنای چهارم از قضا با معنای قبل در ضدیت است.

معنای قبلی ادا کردن و به جا آوردن در وقت مقرر بود، معنای دیگر که معنای چهارم باشد، بجا آوردن بعد از وقت مقرر است، قضی الصلاه، یعنی نمازش را بصورت قضا به جا آورد، یعنی بعد از وقت مقرر به تعبیر فارسی مردم می گویند قضای نمازش را به جای آورد.

 

معنای پنجم

قضی عبرتهُ یعنی هرچه اشک داشت ریخت.

 

معنای ششم

قضی الشیء، یعنی آن چیز و یا آن کار را ساخت، تقدیر کرد به معنای اندازه گیری، ما در فارسی کلمه تقدیر را گاهی به معنای تشکر به کار می بریم، می گوییم باید از فلانی تقدیر شود، یعنی سپاسگزاری و تقدیر شود، این معنای غلطی است که در فارسی برای کلمه تقدیر بکار می برند، تقدیر به معنای سپاسگزاری نیامده است و جزو استعمالات اشتباهی است که در فارسی برای این کلمه وجود دارد.

 

معنای هفتم

قضی حاجته، یعنی به حاجت خودش رسید، قضی اجله، یعنی فلان شخص به اجل خودش رسید، یعنی آن زمان معینی که برای عمر شخص تعیین شده بود این فرد به پایان آن رسیده است.

 

معنای هشتم

قضی نحبه، گاهی اوقات کلمه قضا به معنی مردن بکار می رود، در این صورت معمولا با کلمه نحب به معنی مدت و زمان آمده و به معنی مرگ هم آمده، قضی نحبه به این معناست؛ گوینده می خواهد بگوید که فلانی آن مدت زمانی را که خداوند برایش در نظر گرفته بود، گذراند، سپری کرد. در نتیجه قضی نحبه به معنای این است که فلانی از دنیا رفت و مُرد.

 

معنای نهم

قضی علیه، یعنی قتله؛ در قرآن هم به همین معنا در مورد حضرت موسی(ع) به کار رفته است هنگامی که با آن فرد قبطی مواجه شد و دید که آن فرد به یکی از بنی اسرائیل تعرضی کرده است با آن فرد قبطی درگیر شد و "فَوَکَزَهُ مُوسی فَقَضی عَلَیْهِ" بنابراین قضی علیه به معنی قتله می آید؛ ملاحظه می فرماید به این ترتیب در کتاب المعجم الوسیط 9 معنی برای کلمه قضا ذکر شده، 9 معنایی که با همدیگر متفاوت هستند بنابراین کلمه قضا بنظر می رسد که مشترک لفظی باشد ولی آیا اینطور است؟ آیا واقعا مشترک لفظی است یا خیر؟

 

سؤال

کلمه قضا در زبان قرآن و در تعبیر قرآن به چه معنایی بکار رفته است؟

 

جواب

در قرآن کلمه قضا به معانی مختلفی آمده، بعضی از مفسرین 7 معنا را برای کلمه قضا در قرآن ذکر کردند، بعضی دیگر از مفسرین 8 معنا و بعضی 10 معنا و بعضی هم 13 معنا ذکر کرده اند.

الان یک نگاه سریع به معانی کلمه قضا در قرآن می اندازیم و در نهایت ببینیم آیا در بین این معانی مختلف می توان جمع کرد و یا اینکه باید به مشترک لفظی بودن قائل شد، یعنی بگوییم قضا یک لفظ است ولی دارای معانی مختلف است یکبار وضع شده مثلا برای ادا کردن، یکبار وضع شده برای حکم کردن، یکبار وضع شده برای معنای سوم، چهارم و ... کدامیک از نتایج را می توانیم بدست بیاوریم.

 

موارد استعمال کلمه قضا در قرآن

معنای اول

معنای اولی که برای قضا در قرآن آورده شده خلق است، آفرینش، آفریدن؛ خداوند متعال در آیه 12سوره فصلت می فرماید:" فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ" یعنی خداوند هفت آسمان آفرید، یا آسمانها را هفت گانه آفرید.

 

معنای دوم

به معنای امر کردن، دستور دادن، در آیه 23 سوره اسراء می فرماید:" وَ قضی ربّکَ الا تعبدوا الا ایّاه"یعنی خداوند دستور داده است که غیر از او را نپرستید، این معنا در معجم الوسیط هم آمده است.

 

معنای سوم

به انجام رساندن، به پایان رساندن و فارغ شدن، خداوند در آیه 200سوره بقره می فرماید: "فَإِذا قَضَیْتُمْ مَناسِکَکُمْ" وقتی که مناسک حج را به پایان برسانید، یعنی فارغ شوید.

در آیه 41 سوره یوسف می فرماید: "قُضِیَ الْأَمْرُ الَّذِی فِیهِ تَسْتَفْتِیانِ"در سوره یوسف که آن دو نفر زندانی خواب می بینند و می آیند خدمت حضرت یوسف و در مورد تعبیر خواب خودشان سؤال می کنند، حضرت تعبیر می کند خواب را و بعد می فرماید: "قُضِیَ الْأَمْرُ الَّذِی فِیهِ تَسْتَفْتِیانِ" یعنی به پایان رسیده این امری که شما در موردش از من سؤال کردید، یعنی مقدر شده و خداوند این امر را به پایان رسانده است.

 

معنای چهارم

به معنی اعلام کردن است، بعضی ها گفتند در این آیه ۶۶ سوره حجر :" وَ قَضَیْنا إِلَیْهِ ذلِکَ الْأَمْرَ أَنَّ دابِرَ هؤلاءِ مَقْطُوعٌ مُصْبِحِینَ" ما اعلام کردیم و یک وحی قطعی و جازم صادر کردیم که فلان قوم دیگر دنباله ای نخواهند داشت؛ در صبح هنگام عذاب الهی بر فلان قوم نازل می شود و اینها از بین می روند و دیگر نسلی بعد از آنها بوجود نخواهد آمد، زنده نخواهند ماند تا صاحب اولادی شوند. این قضینا الیه یعنی ما اعلام کردیم و بصورت قطعی بیان کردیم و مشخص کردیم.

 

معنای پنجم

بمعنی تعیین کردن بصورت الزامی، حَتَمَ یعنی تعیین کردن، الزام کردن و به طور الزامی معین کردن، در آیه 2 سوره ی انعام می فرماید: " قَضَى أَجَلاً " یعنی اجل را بصورت قطعی تعیین کرد.

 

معنای ششم

به معنی حکم کردن، خداوند در آیه شریفه می فرماید:"إِنَّ رَبَّکَ یَقْضِی بَیْنَهُمْ" پروردگار تو بین آنها حکم می کند؛ در آیه دیگری می فرماید: آنچه که می خواهی حکم کن که تو فقط می توانی در محدوده دنیا حکم کنی.

 

معنای هفتم

به معنی فعل و انجام کار آمده، آیه ۲۸ سوره قصص "أَیَّمَا الْأَجَلَیْنِ قَضَیْتُ فَلا عُدْوانَ عَلَیّ" این آیه مربوط می شود به گفتگوی حضرت موسی و شعیب، وقتی که حضرت شعیب دید که موسی جوان خوبی است و دو تا دختر شعیب نزد پدرشان از موسی تعریف کردند که جوان با حیایی است و برای ما اینکار را انجام داده و از چاه آب کشیده برای اینکه گوسفندان خودمان را سیراب کنیم و بعد هم آمده است به سمت شعیب و در پیشاپیش دختران شعیب راه رفته و پشت سر دختران شعیب راه نرفت، برای اینکه از پشت سر نگاه به قد و قامت آن دختر نکند و در معرض احیانا نگاه شک و تردید آمیز قرار نگیرد لذا حضرت موسی (ع) وقتی که دختر شعیب برگشت به نزد او و گفت پدر من می خواهد برای تو اجرتی قرار دهد به جهت آنکه زحمت کشیدی و آب از چاه کشیدی برای سیراب کردن گوسفندان ما، حضرت موسی جلو راه افتاد و به دختر شعیب گفت تو راهنمایی کن که به سمتی بروم و من پشت سر تو حرکت نمی کنم ما طایفه پیامبران اینچنین هستیم، از پشت سر زنان به قامت آنها نمی نگریم، چون چنین نگاهی در معرض خطر گناه است.

در اینجا وقتی که حضرت موسی (ع) به نزد شعیب(ع) رفت و صحبت شد در مورد نحوه کار کردن و اینکه مهریه آن دختری که به عقد و ازدواج موسی در بیاورد که در روایات اسمش بعنوان صفورا یاد شده، چقدر است، مقرر شد که آن مهریه 8 و یا 10 سال کار کردن موسی باشد برای شعیب؛ آیه اش این است:

"أَیَّمَا الاَجَلَینِ قَضیْت فَلا عُدْوَانَ علیّ" اینجا قضیت بمعنی انجام دادن، یعنی هر کدام از این دو مدت را کار کنم برای تو بر من ایرادی وارد نباشد.

 

معنای هشتم

 به معنی اراده در قرآن آمده "وَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُن فَیَکُونُ" خداوند متعال وقتی که اراده می کند کاری را می گوید باش پس موجود می شود.

 

معنای نهم

به معنی عهد و پیمان می آید "إِذْ قَضَیْنَا إِلَى مُوسَى الْأَمْرَ" ما با حضرت موسی پیمان بستیم، پیمان خدا با حضرت موسی برای ادای وظایف پیامبری و رسالت.

 

معنی دهم

بمعنی مرگ است و بمعنی کشتن و یا بقتل رساندن، "فَوَکَزَهُ مُوسی فَقَضی عَلَیْهِ" حضرت موسی با آن قبطی درگیر شد و مشتی را حواله آن قبطی کرد و آنرا کشت.

این یک نگاهی به معانی مختلف کلمه قضا، هم در لغت و هم در قرآن، ادامه بحث که ان شاء الله برای جلسه آینده است، پاسخ دادن به این سوال است که آیا بین این معانی چند گانه که دیدیم در کتاب لغت 9 معنا ذکر شده بود و در قرآن 10 معنا ذکر شد، می توان جمع کرد یا خیر.

اگر می توان جمع کرد آن معنای جامع چه معنایی است؟

تعداد قابل توجهی از آقایان فقها و مفسرین گفتند بله می توانیم بین این معانی چند گانه جمع کنیم، لکن معنای جامع را مختلف گفتند. بعضی گفتند که معنای جامع پایان دادن است، بعضی گفتند معنای جامع عبارت است از بطور الزامی معین کردن، بعضی دیگر گفتن معنی جامع اتقان است. حالا باید اینها را بررسی کنیم و ببینیم این معانی جامع مختلفی که گفته شده چیست اولا و برای این معنای جامع که گفته شده است، چه دلیلی می توان ارائه داد ثانیا و در ادامه این بحث را مطرح می کنیم که آیا در مباحث فقهی با این معنای جامع سر و کار مشخصی پیدا می کنیم؟ آیا اثر فقهی معینی بر این معنای جامع یا بر معانی متعدد کلمه قضا مترتب می شود یا خیر؟/229/ ف

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۸ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۲:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۰۱:۴۷
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۶
غروب آفتاب
۲۰:۰۴:۱۹
اذان مغرب
۲۰:۲۳:۰۶