vasael.ir

کد خبر: ۴۷۴۶
تاریخ انتشار: ۲۴ اسفند ۱۳۹۵ - ۲۰:۲۱ - 14 March 2017
قواعد فقه حکومتی؛ آیت الله خاتمی مطرح کرد/ جلسه 26

حضرت علیّ منحرفان فکری را آزاد نمی گذاشت

پایگاه اطلاع رسانی وسائل – آیت الله خاتمی ذیل آیه 97 سوره طه به نکته ای قرآنی اشاره کرد و گفت: منحرفان فرهنگی را نباید آزاد گذاشت، منحرفان سیاسی را مولی علی آزاد گذاشت مانند خوارج نهروان که سیاسی بودند ولی در سیره علی علیه السلام سراغ نداریم که منحرف فکری را آزاد گذاشته باشد.

به گزارش سرویس مبانی پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت الله سیداحمد خاتمی، عضو شورای عالی حوزه های علمیه کشور و استاد درس خارج حوزه علمیه قم، 9 آبان ماه 1395 در جلسه بیست و ششم درس خارج حکومتی فقه، به بررسی دیدگاه فاضل تونی پیرامون قاعده لاضرر پرداخت.

 

خلاصه درس گذشته:

آیت الله خاتمی در تفاوت بین نظریه شیخ انصاری و آخوند پیرامون قاعده لاضرر گفت: برخی از بزرگان معتقدند که بین دو نظریه تفاوتی نیست بلکه این دو، دو روی یک سکه هستند البته با دو بیان متفاوت اما مرحوم بجنوردی قائل است که بین دو نظر تفاوت جوهری وجود دارد.

وی سپس به کلام مرحوم بجنوردی اشاره کرد و گفت: به نظر مرحوم بجنوردی بین نظر شیخ و آخوند تفاوت جوهری وجود دارد؛ زیرا در نظریه مرحوم آخوند(نفی حکم به لسان نفی موضوع) اگر خودِ موضوع حَرَجی نباشد قاعده لاضرر جاری نمی شود و لو اینکه متعلق حکم حَرَجی باشد، اما در نظریه شیخ انصاری(نفی حکم ضرری) این قاعده جاری می شود؛ زیرا هر حکمی که پیامدش ضرر باشد و لو اینکه متعلش باشد در نظریه شیخ نفی می شود.

عضو خبرگان رهبری در ادامه تصریح کرد: مرحوم بجنوردی می گوید ثمره این تفاوت در مسائل مختلف مانند معامله غبنی ظاهر می شود که چون خودش ضرری نیست طبق نظریه آخوند قاعده لاضرر جاری نمی شود اما طبق نظر شیخ جاری می شود.

وی در پایان به نظریه موحوم فاضل تونی (نظریه سوم) اشاره کرد و گفت: در نگاه فاضل تونی مراد از قاعده لاضرر، ضرری است که قابل جبران و تدارک باشد بنابراین در اسلام ضرری که قابل جبران نباشد، نداریم.

 

خلاصه درس حاضر:

آیت الله خاتمی در ابتدای درس به اشکال مرحوم شیخ انصاری بر نظریه فاضل تونی اشاره کرد و گفت: شیخ اعظم می گوید اگر مبنای ما نظریه فاضل تونی باشد در نمونه هائی که ضرر خارجی با عدم تشریع جبران نمی شود، این دیدگاه دچار اشکال خواهد شد؛ زیرا در چنین مواردی تنها با جبران خارجی، ضرر از فرد زیان دیده برطرف خواهد شد.

آیت الله خاتمی در ادامه به بحث از کلمه(لا) در قاعده پرداخت و بیان داشت: شیخ الشریعه و امام راحل بر این باورند که «لا» در هیئت ترکیبیه قاعده لاضرر، ناهیه است و مرحوم شیخ اصفهانی نمونه های قرآنی و روائی را برای تائید نظریه خویش بیان کرده است.

وی در ذیل آیه 97 سوره مبارکه طه به نکته ای قرآنی اشاره کرد و گفت: منحرفان فرهنگی را نباید آزاد گذاشت، منحرفان سیاسی را مولی علی علیه السلام آزاد گذاشت مانند خوارج نهروان که سیاسی بودند ولی در سیره مولی علی سراغ نداریم که منحرف فکری را آزاد گذاشته باشد. موضع علی علیه السلام در مسائل فرهنگی موضع قرآن است. منحرف فکری مبتلا به ویروس انحراف است هیچ جامعه ای برای ویروس، آزادی قائل نیست لذا مراقبند کسی از شهر خارج و یا به شهر داخل نشوند ویروس انحراف این گونه است.

 

تقریر درس

عَنِ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام‏ أَ لَا أُخْبِرُکُمْ بِالْفَقِیهِ حَقِ‏ الْفَقِیهِ‏ مَنْ لَمْ یُقَنِّطِ النَّاسَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ وَ لَمْ یُؤْمِنْهُمْ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ وَ لَمْ یُرَخِّصْ لَهُمْ فِی مَعَاصِی اللَّهِ وَ لَمْ یَتْرُکِ الْقُرْآنَ رَغْبَةً عَنْهُ إِلَى غَیْرِهِ أَلَا لَا خَیْرَ فِی عِلْمٍ لَیْسَ فِیهِ تَفَهُّمٌ أَلَا لَا خَیْرَ فِی قِرَاءَةٍ لَیْسَ فِیهَا تَدَبُّرٌ أَلَا لَا خَیْرَ فِی عِبَادَةٍ لَیْسَ فِیهَا تَفَکُّر.[1]

آیا شما را از حق فقیه خبر ندهم! کسی که مردم را از رحمت خدا مایوس نکند و آنها را از عذاب خدا در امان ندارد. (خدا که عقده ای نیست که مردم را عذاب کند.) فقیه کسی است که اجازه طرح معصیت خدا را نمی دهد. فقیه کسی که قرآن را از سر بی رغبتی کنار نمی گذارد. (ما در عرصه قرآن مشکل داریم. به ما گفته اند روزی 50 آیه بخوانیم . عهدنامه خدای سبحان است.) اگر انسان چیزی را نمی فهمد به آن درس نرود. قراتئی که در آن تدبر نیست ارزش ندارد. عبادتی که در آن تفکر نیست؛ (نداند که چرا رکوع و سجود می کند. چرا نیمه شب بر می خیزد. مرحوم بهجت می فرمود: هیچ چیزی لذیذتر از نماز نیست. شهید اول با دیدن طلوع فجر گریه می کرد. چرا که از نماز شب غافل مانده است.)

 

مفاد هیئت ترکیبیه قاعده لاضرر:

نظریه شیخ انصاری بیان شد که مرحوم بجنوردی آن را تایید کرده است. نظریه این بود که قاعده «لاضرر» مانند «لاحرج» است و می گوید حکمی که منشا حرج باشد در اسلام جعل نشده است. آخوند لاضرر را نفی الحکم بلسان نفی الموضوع گرفت مانند: «یا اَشباه الرجال و لا رجالَ.» فاضل تونی قاعده «لاضرر» را به معنای ضرر غیر متدارک گرفت. این سه تفسیر در صورتی است که «لا» نافیه باشد.

فاضل تونی می گوید: ضررها دو گونه است ضررهای جبران ناپذیر که ضرر واقعی است و ضررهائی که جبران می شود. روایت می گوید ضرر غیر متدارک در اسلام نیست یعنی اگر ضرری وارد شود؛ دین دستور داده است که جبران شود. در جریان سمره، پیامبر به مرد انصاری که متضرر بود، فرمود: فاقلعها...

 

نقد شیخ انصاری بر نظریه فاضل تونی:

شیخ در رساله لاضرر می فرماید ضرر گاهی از ناحیه شارع می آید؛ این ضرر با نفی تشریع جبران می شود. اما ضرر خارجی با نفی تشریع ضرر جبران نمی شود بلکه با جبران خارجی، جبران می شود. اگر ضرر خارجی باشد و نفی ضرر نیز تشریع شده باشد باز جبران نمی شود. مانند جریان سمره مورد بحث است بلکه با جبران خارجی جبران می شود.

 

مبانی «لا» ناهیه:

دو نظریه می گوید «لا» ناهیه است.

نظریه اول:

مرحوم شیخ الشریعه اصفهانی صاحب این نظریه است؛ مرحوم آخوند در کفایه جمله ای دارد که مرحوم شریعت را عصبانی کرده است. «إنّ‏ النفی‏ بمعنى‏ النهی‏ و إن کان لیس بعزیز، إلّا أنّه لم یعهد من مثل هذا الترکیب.(2)» اینکه نفی به معنای نهی باشد موارد زیادی داریم و کم نیست. اما از این نوع از ترکیب «لا» به معنای ناهیه نیامده است. شیخ الشریعه موارد عدیده ای را از قرآن و روایات نقل می کند که این ترکیب «لا» در آن لا ناهیه است.

 

موارد قرآنی لا نافیه در معنای ناهیه:

آیه اول: «اَلْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ اَلْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی اَلْحَجِّ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ یَعْلَمْهُ اَللّهُ وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ اَلزّادِ اَلتَّقْوى وَ اِتَّقُونِ یا أُولِی اَلْأَلْبابِ﴿البقرة، 197﴾ حج در ماه های معین و معلومی است [شوال، ذی القعده، ذی الحجه] پس کسی که در این ماه ها حج را [با احرام بستن و تلبیه] بر خود واجب کرد، [بداند که] در حج، آمیزش با زنان و گناه و جدال [جایز] نیست. و آنچه از کار خیر انجام دهید خدا می داند. و به نفع خود توشه برگیرید که بهترین توشه، پرهیزکاری است و ای صاحبانِ خرد! از من پروا کنید.» اشهر معلومات حج سه ماه شوال و ذی قعده و ذی الحجه است اما اشهر الحرم رجب و ذی القعده و محرم است.

کسی که حاجی شد بر او آمیزش حرام است. مراد از فسوق، دروغ است که در حال احرام، حرام است. بعضهم قالوا بمعنا الفسوق مطلق المعاصی؛ جدال حرام است که مراد از آن یعنی لا والله ؛ بلا والله؛ گفتن است بحث تنها مکروه است اما اگر همین بقصد تفوّق باشد عنصر لا والله باشد. لا رفث نافیه است یا ناهیه؟ قطعا ناهیه است و حرام است و لا فسوق همیشه دروغ حرام است. لا والله بلا والله همیشه زشت است. شیخ الشریعه می گوید جناب آخوند شما چطور می گوئید چنین ترکیبی نداریم که «لا» ناهیه باشد. این قرآن است که این ترکیب را بیان کرده است.

آیه دوم: «قالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَکَ فِی اَلْحَیاةِ أَنْ تَقُولَ لا مِساسَ وَ إِنَّ لَکَ مَوْعِداً لَنْ تُخْلَفَهُ وَ اُنْظُرْ إِلى إِلهِکَ اَلَّذِی ظَلْتَ عَلَیْهِ عاکِفاً لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِی اَلْیَمِّ نَسْفاً  ﴿طه‏، 97﴾ [موسی] گفت: پس [از میان مردم] برو، یقیناً کیفر تو [به خاطر دور انداختن آثار رسالت و ساختن گوساله] در زندگی این است که [دچار بیماری مُسری ویژه ای شوی تا هر کس نزدیکت آید بگویی:] به من دست نزنید؛ و تو را وعده گاهی [از عذاب بسیار سخت قیامت] است که هرگز نسبت به تو از آن تخلف نخواهد شد، و [اکنون] به معبودت که همواره ملازمش بودی نگاه کن که حتماً آن را در آتش بسوزانیم، سپس سوخته اش را در دریا می پاشیم.»

موسی وقتی آمد دید مردم گوساله پرست شده اند از شدت عصبانیت لحیه برادرش هارون را گرفت و مجازات می کرد. موسی رفت نزد سامری و گفت چه کرده ای!؟ موسی برای سامری مجازاتی تدارک کرد که آن تبعید بود ( لامساس یعنی لا تمسّ احدا: حق ملاقات با کسی را نداری) جناب آخوند؛ این لامساس یعنی با هیچ کس ارتباط برقرار نکنید. پس در این ترکیب، لا ناهیه وجود دارد.

 

نکته آیه:

منحرفان فرهنگی را نباید آزاد گذاشت، منحرفان سیاسی را مولی علی آزاد گذاشت مانند خوارج نهروان که سیاسی بودند. ولی در سیره مولی علی سراغ نداریم که منحرف فکری را آزاد گذاشته باشد. مولی روزی آمد مسجد، دید قصاصین قصه می گویند. از اذان صبح قصه سرائی می کردند تا طلوع آفتاب، قصه های ایران رستم و ... را می گفتند. مولی دید هنوز داستان سرائی می کنند. حضرت با کتک و تازیانه او را از مسجد خارج کرد. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام رَأَى قَاصّاً فِی الْمَسْجِدِ فَضَرَبَهُ‏ بِالدِّرَّةِ وَ طَرَدَهُ.[3] موضع علی علیه السلام در مسائل فرهنگی موضع قرآن است. منحرف فکری مبتلا به ویروس انحراف است هیچ جامعه ای برای ویروس آزادی قائل نیست لذا مراقبند کسی از شهر خارج و یا به شهر داخل نشوند، ویروس انحراف این گونه است.

 

موارد روائی لا نافیه در معنای ناهیه:

1.« لَا إِخْصَاءَ فِی الْإِسْلَامِ، وَلَا بُنْیَانَ کَنِیسَةٍ.» کسی نمی تواند خود را خواجه کند. کسی حق ندارد کنیسه معبد یهود را بسازد.[4]

2.لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ‏ فِی مَعْصِیَةِ الْخَالِقِ.[5] یعنی اطاعت نکن. زن باید مطیع شوهر باشد اما اگر امر به بی حجابی کند. نباید اطاعت کند. طاعت والدین واجب است اما اگر والدین امر به انگشتر طلا کردند نباید اطاعت شوند. این لا نفی نیست بلکه نهی است. «وَ وَصَّیْنَا اَلْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ حُسْناً وَ إِنْ جاهَداکَ لِتُشْرِکَ بِی ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ  ﴿العنکبوت‏، 8﴾ انسان را درباره پدر و مادرش به نیکی کردن سفارش کرده ایم؛ و اگر آن دو نفر تلاش کنند تا بر پایه جهالت و نادانی [وبدون معرفت و دانش که روشنگر حقایق است] چیزی را شریک من قرار دهی، از آنان اطاعت مکن. بازگشت شما فقط به سوی من است، پس شما را به آنچه همواره انجام می  داده اید، آگاه می  کنم.»

3.لاَ غِشَّ بَیْنَ الْمُسْلِمِینَ، مَنْ غَشَّنَا فَلَیْسَ مِنَّا.[6] غش بین مسلمین نباید باشد.

مرحوم شیخ الشریعه گفته است این نفی بمعنای نهی است. وی می گوید: الفصل الثامن إنّ «حدیث الضرر» محتمل عند القوم لمعان: أحدها: أن یراد به النهی عن الضرر، فیکون نظیر قوله تعالى‏ «فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی الْحَجِّ» و قوله تعالى‏ «فَإِنَّ لَکَ فِی الْحَیاةِ أَنْ تَقُولَ لا مِساسَ» فی «مجمع البیان» معنى لا مساس: أی لا یمسّ بعض بعضا، فصار «السامریّ» یهیم فی البریّة مع الوحش و السباع لا یمسّ أحدا و لا یمسّه أحد، عاقبة اللّه تعالى بذلک، و کان إذا لقی أحدا یقول: لا مساس: أی لا تقربنی و لا تمسّنی. [7]

 

نظریه دوم:

نظریه مرحوم امام است که این لا نافیه به معنای لا ناهیه است و لکن نهی مولی الهی نیست بلکه نهی مولوی سلطانی است. /902/239/ر

مقرر: حسن حسینعلی

 

پاورقی:

[1]. الکافی، کلینى؛ ج‏1 ؛ ص36 دار الکتب الإسلامیة - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
[2]. قاعدة لا ضرر؛ شیخ الشریعه اصفهانى، فتح‏الله بن محمدجواد، ؛ ص24؛  قاعدة لا ضرر - قم، چاپ: اول، 1410 ق.
[3]. وسائل الشیعة ؛ شیخ حر عاملى، ج‏5 ؛ ص244 ح 6451 ؛ مؤسسة آل البیت علیهم السلام - قم، چاپ: اول، 1409 ق.
[4]. السنن الکبرى للبیهقی ج 10 ص 41 ح 19793؛ أَخْبَرَنَا أَبُو الْحُسَیْنِ بْنُ بِشْرَانَ، بِبَغْدَادَ، أنبأ أَبُو الْحَسَنِ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ الْمِصْرِیُّ، ثنا مِقْدَامُ بْنُ دَاوُدَ، ثنا النَّضْرُ بْنُ عَبْدِ الْجَبَّارِ، ثنا ابْنُ لَهِیعَةَ، عَنْ عَطَاءٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللهُ عَنْهُمَا أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: لَا إِخْصَاءَ فِی الْإِسْلَامِ، وَلَا بُنْیَانَ کَنِیسَةٍ.
[5]. من لا یحضره الفقیه، ابن بابویه ؛ ج‏4 ؛ ص381 ح 5832 انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم - قم، چاپ: دوم، 1413 ق.
[6]. سنن الدارمی الغمری بَابٌ 10 فِی النَّهْیِ عَنِ الغِشِّ (ص: 610) ح 2737؛ أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الصَّلْتِ، حَدَّثَنَا أَبُو عَقِیلٍ: یَحْیَى بْنُ الْمُتَوَکِّلِ قَالَ: أَخْبَرَنِی الْقَاسِمُ بْنُ عُبَیْدِ الله، عَنْ سَالِمٍ، عَنِ ابْنِ عُمَرَ: أَنَّ رَسُولَ الله صَلى الله عَلیهِ وسَلم مَرَّ بِطَعَامٍ بِسُوقِ الْمَدِینَةِ فَأَعْجَبَهُ حُسْنُهُ، فَأَدْخَلَ رَسُولُ الله صَلى الله عَلیهِ وسَلم یَدَهُ فِی جَوْفِهِ فَأَخْرَجَ شَیئًا لَیْسَ بِالظَّاهِرِ (1)، فَأَفَّفَ بِصَاحِبِ الطَّعَامِ، ثُمَّ قَالَ: لاَ غِشَّ بَیْنَ الْمُسْلِمِینَ، مَنْ غَشَّنَا فَلَیْسَ مِنَّا.
[7]. قاعدة لا ضرر؛ شیخ الشریعه اصفهانى، فتح‏الله بن محمدجواد، ص24؛- قم، چاپ: اول، 1410 ق.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۳ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۴۰:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۱۴:۳۶
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۵۶
غروب آفتاب
۱۹:۵۲:۳۴
اذان مغرب
۲۰:۱۰:۳۹