vasael.ir

کد خبر: ۴۳۷۹
تاریخ انتشار: ۲۳ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۷:۳۶ - 11 February 2017
اقامه حکومت در عصر غیبت؛ آیت الله علم الهدی/ جلسه 24

عموم و اطلاق آیه ۳۱ سوره محمّد بر مشروع بودن جهاد در عصر غیبت دلالت دارد

پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت الله علم الهدی با اشاره به آیه ۳۱ سوره محمد(ص) گفت: از عمومیت و اطلاق لفظی آیه و همچنین اختصاص نداشتن خطابهای قرآن به مشافهین استفاده می‌شود جهاد در زمان غیبت مشروع و جایز است، چه اینکه امر غیر مشروع نمی­ تواند ملاک آزمایش الهی قرار گیرد.

به گزارش سرویس مبانی پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت الله سید احمد علم الهدی، عضو خبرگان رهبری و امام جمعه شهر مقدس مشهد در حالی بیست و چهارمین جلسه درس خارج فقه الحکومه خود را در هفدهم آبانماه سال 94 در مدرسه سلیمانیه مشهد برگزار کرد که در ادامه بررسی «جواز اقامه الحکم فی عصر الغیبه»، به دلایل نقلی جواز قیام و تشکیل حکومت در عصر غیبت اشاره کرد.

 

خلاصه درس گذشته

آیت الله علم الهدی پس از دلیل عقلی ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت به ادله نقلی در این باب اشاره کرد و گفت: قبل از پرداختن به آیات، توجه به این نکته ضروری است که استدلال ما به آیات قرآن به نحو استظهار است و نه تفسیر آن؛ زیرا تفسیر قرآن به معنای کشف القناع و پرده­ برداری از ظاهر آیه در حوزه­ اختیارات معصوم است و آنچه در اصول فقه در مورد حجیت کتاب بیان می ­شود حجیت ظواهر قرآن است.

وی در ادامه به آیه 5 سوره توبه اشاره و تصریح کرد: از آن رو که جمع مُحلّی به "ال" مفید عموم است می ­توان گفت آیه تمام افراد و انواع مشرکان از جمله شرک خفی که ادعای مسلمان بودن دارند و در ظاهر مسلمان­اند مانند معاویه، یزید، بنی امیه، بنی عباس و حتی در دوران معاصر محمدرضا پهلوی که ادعای شیعه بودن دارد، را شامل می­ شود؛ زیرا هر حکومتی غیر حاکمیت الله ناحق و طاغوت است و کسانی که ادعای حکومت دارند مانند معاویه و پهلوی گویا حق خدا را از آنِ خود دانسته و خودشان را در حکومت شریک الله قرار داده ­اند.

عضو خبرگان رهبری در پایان به آیه 95 سوره نساء نیز اشاره کرد و گفت: از آن رو که جمله «وَ کُلاًّ وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى» همه‌ مجاهدان را شامل است می­ توان گفت اگر کسی در زمان غیبت در مقام برخورد با طاغوت و حفظ دین از سقوط به جهاد اقدام کند از جمله افرادی است که قرآن او را به پاداش نیک وعده داده است. مانند امام (ره) که در مقابل کاپیتولاسیون و اصل استکبار انقلاب کردند. نتیجه گرفته می شود که قیام برای تشکیل حکومت در عصر غیبت جایز است.

 

خلاصه درس امروز

این استاد درس خارج در ادامه بررسی آیاتی که دلالت بر جواز قیام در زمان غیبت دارد به آیه ۳۱ سوره محمد(ص) که می فرماید «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنْکُمْ وَ الصَّابِرِینَ وَ نَبْلُوَ أَخْبَارَکُمْ» استشهاد کرد و گفت: از عمومیت و اطلاق لفظی آیه و همچنین اختصاص نداشتن خطابهای قرآن به مشافهین استفاده می‌شود که جهاد در زمان غیبت مشروع و جایز است. چه اینکه امر غیر مشروع نمی ­تواند ملاک آزمایش الهی قرار گیرد.

آیت الله علم الهدی دومین آیه ای را که در این جلسه بدان اسشتهاد کرد، آیه ۱۲ سوره توبه است که وی در بیان استدلال به این آیه تصریح کرد: با توجه به اطلاق و عموم لفظی آیه، قیام علیه تمام کافران بر تمام اهل ایمان لازم است. بنابراین کسانی که در زمان غیبت به سر می­ برند نیز باید با ائمه کفر مقاتله کنند و استشهاد امیرالمومنین به آیه در نبرد با مسلمانانی که نقض پیمان کردند (جنگ جمل) نشان می­ دهد ائمه کفر، طواغیتی که از میان مسلمانان هستند و به مردم ظلم می­ کنند را نیز شامل می­ شود.

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

ادامه­ آیات دال بر جواز قیام در زمان غیبت

سه. « وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنْکُمْ وَ الصَّابِرِینَ وَ نَبْلُوَ أَخْبَارَکُمْ ».[1]

بررسی عبارات و قیود آیه:

اولاً: آیه به صراحت بر اینکه جهاد فی سبیل الله ابزار آزمایش و امتحان مردم است دلالت دارد تا در نتیجه کسانی که در این راه مقاومت می کنند شناخته شوند. بر اساس این که آیه عام است می­ توان گفت جهاد فی سبیل الله و صبر و مقاومت در این راه ابزار آزمایش تمام مؤمنان است.

ثانیاً: اغلب مفسران از جمله مرحوم علامه طباطبایی در المیزان مراد از اخبار را اعمال انسان­ها بیان کرده­اند. در نتیجه معنای تعبیر «و نبلو اخبارکم» این است که خداوند انسان­ها را از طریق اعمالی که انجام می­ دهند مورد آزمایش قرار می دهد.

ثالثاً: بخشی از آیات سوره مبارک محمد در مورد اهل ایمان و بخشی درباره کافران است. خدای سبحان در آیات مربوط به مؤمنان با ضمیر مخاطب سخن فرموده و آیات مربوط به کفار را با ضمیر غایب بیان کرده است. چنانکه در آیه نخست سوره که درباره کافران است آمده: «الَّذینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبیلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُم»[2] و در آیه دیگر که درباره مومنان است آمده:

«فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ وَ لِلْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ مُتَقَلَّبَکُمْ وَ مَثْواکُمْ»[3].

از آن رو که آیه محل بحث با ضمیر مخاطب بیان شده است معلوم می ­شود آیه درباره ­­مومنان است: «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنْکُمْ وَ الصَّابِرِینَ وَ نَبْلُوَ أَخْبَارَکُمْ».

رابعاً: این آیه بر سایر آیات سوره که درباره مومنان است امتیاز دارد. چه خداوند سه مرتبه از ضمیر مخاطب استفاده کرده و اهل ایمان را مورد خطاب قرار داده است: «لَنَبْلُوَنَّکُمْ»، «الْمُجَاهِدِینَ مِنْکُمْ»، « أَخْبَارَکُمْ».

 

اختصاص نداشتن آیات قرآن به مشافهین:

گاهی گفته می­ شود آیات قرآن و احکام آن مختص به مشافهین و کسانی است که در زمان نزول قرآن طرف خطاب بوده اند. در این صورت تبعیت غیرمشافهین از آیات و احکام قرآن به تبع مشافهین می ­باشد. بر طبق روایات اهل بیت خطابات آیات قرآن مختص مشافهین نیست و تمام مشافهین و غیر مشافهین نسبت به خطابات قرآن مشترک­اند. آیات قرآن نیز بیان می­کنند که طرف خطاب قرآن اعم از مشافهین و غیر آنان است. چنانکه در آیات ابتدایی سوره جمعه تمام انسان­هایی که تا روز قیامت به امیین ملحق می ­شوند سوژه­ی دعوت رسول خدا بیان شده ­اند:

 «هُوَ الَّذِى بَعَثَ فىِ الْأُمِّیِّنَ رَسُولًا مِّنهْمْ یَتْلُواْ عَلَیهْمْ ءَایَاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الحْکْمَةَ وَ إِن کاَنُواْ مِن قَبْلُ لَفِى ضَلَالٍ مُّبِینٍ * وَ ءَاخَرِینَ مِنهْمْ لَمَّا یَلْحَقُواْ بهِمْ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الحْکِیم.»[4]

 

بررسی دلالت آیه:

در میان مجموعه آیات سوره محمد تنها آیه­ای که ملاک و محور آزمایش اهل ایمان را مشخص فرموده، آیه مورد بحث است که ابزار آزمایش مؤمنان جهاد و پایداری بر آن معرفی شده است. یعنی اگرچه مومنان متعبد و مقید به انجام عبادات­اند اما معیار آزمایش و امتحان برای ایشان جهاد و صبر و مقاومت در آن است. از آن رو که آیه عام است این معیار آزمایش منحصر به زمان حضور معصوم نیست بلکه ملاک امتحان در عصر غیبت نیز به شمار می­رود. بنابراین افراد مومن در زمان غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف با ملاک حضور در جهاد و صبر و مقاومت بر آن مورد آزمایش و امتحان قرار می­ گیرند.

بر اساس اشتراک مخاطبین و مشافهین و غیر ایشان در خطاب­های قرآن، در آیه شریفه مورد بحث از سوره محمد خطاب های «لَنَبْلُوَنَّکُمْ», «الْمُجَاهِدِینَ مِنْکُمْ» و « َخْبَارَکُمْ» تمام مسلمانان و هر فرد مورد خطاب قرآن را شامل است. بنابراین معیار آزمایش تمام مومنان چه مومنان حاضر در عصر نزول قرآن و چه مومنان سایر زمان­ها جهاد و مقاومت در آن است.

نتیجه اینکه از عمومیت و اطلاق لفظی آیه که هیچ مناقشه ای در آن ممکن نیست و با توجه به اختصاص نداشتن خطابهای قرآن به مشافهین استفاده می‌شود جهاد در زمان غیبت مشروع و جایز است. چه اینکه امر غیر مشروع نمی­ تواند ملاک آزمایش الهی قرار گیرد.

البته برای اثبات اصل وجوب جهاد نمی­توان به این آیه استدلال کرد و اثبات وجوب جهاد به ادله دیگر نیاز دارد. اما از این آیه می ­توان عمومیت جواز جهاد را در تمام زمان­ها استفاده کرد.

 

چهار. « وَ إِنْ نَکَثُوا أَیْمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فِی دِینِکُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَیْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُونَ »[5]

بررسی عبارات و قیود آیه :

أ. «فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ»

عبارت «فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْر» در آیه که عموم و اطلاق لفظی دارد حکم عامی را بیان می­ کند که تمام مکلفان را شامل می شود. بنابراین لزوم مقاتله با ائمه کفر در تمام ازمنه از آیه استفاده می­ شود.

ب. « وَ إِنْ نَکَثُوا أَیْمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فِی دِینِکُمْ »

این عبارت موضوع حکم مورد اشاره را شرح می­دهد و مشخصات ائمه کفر که لازم است مومنان با ایشان قتال کنند را بیان می­ کند. بنا بر این تعبیر، ائمه کفر کسانی هستند که پس از بیعت کردن، تخلف ورزند و در دین طعن ایجاد کنند.

 مرحوم علامه طباطبایی رحمة الله علیه درباره وجه تسمیه کسانی که نکث اَیمان می‌کنند به ائمه کفر فرموده است: حرکت کسانی که بیعت خود را از بین می­برند و در دین طعن ایجاد می­ کنند به مثابه کفرورزی به آیات الهی است و چون دیگرانی از این حرکت ایشان پیروی می­ کنند به افراد دسته­ اول پیشوایان کفر اطلاق می­ شود: «سماهم أئمة الکفر لأنهم السابقون فی الکفر بآیات الله یتبعهم غیرهم ممن یلیهم‏».

 

استشهاد امیرالمومنین به آیه در جمل:

 در جریان جنگ جمل وقتی سپاه امیرالمومنین برابر لشکر دشمن صف کشیدند، یکی از یاران امام محضر ایشان آمد و اجازه خواست تا به میدان رود و پس از اتمام حجت با طرف مقابل، نبرد کند. حضرت به او اجازه ندادند و وجود نازنین خودشان راهی میدان شدند. امیرالمومنین سپاه دشمن را مخاطب قرار داده فرمودند: آیا در مدت خلافت من، پیمانی بسته­اید که آن را بر هم زده باشم؟ آیا حلالی را حرام یا حرامی را حلال کرده‌ام؟ آیا حرامی را مرتکب شده ­ام؟ آیا برای خویشانم از بیت المال سهمی در نظر گرفته ­ام؟ آیا در تقسیم بیت‌المال مسلمانان یا قضاوت‌ها و تقسیم غنائم خلاف عدلی مرتکب شده ­ام؟ پس از اینکه همگان به پرسشهای امام پاسخ منفی دادند آن حضرت این آیه را تلاوت کردند و فرمودند: حال که به سخن من اقرار دارید باید توبه کنید و برگردید. در غیر این صورت مصداق این آیه هستید.

 

چگونگی استدلال به آیه:

با توجه به اطلاق و عموم لفظی آیه قیام علیه تمام کافران بر تمام اهل ایمان لازم است. بنابراین کسانی که در زمان غیبت به سر می­ برند نیز باید با ائمه کفر مقاتله کنند. به بیان دیگر چون بر اساس اطلاق و عموم آیه هر نوع قتالی در برابر ائمه کفر مجاز است، مبارزه با کسانی که نکث ایمان کرده و در برابر حاکمیت الله حکومت تشکیل داده­اند ضرورت دارد.

استشهاد امیرالمومنین به آیه در نبرد با مسلمانانی که نقض پیمان کردند نشان می ­دهد ائمه کفر طواغیتی که از میان مسلمانان هستند و به مردم ظلم می­ کنند را نیز شامل می ­شود.

بنابراین موضوع آیه لزوم مقاتله با کفار بیرونی که علیه مسلمانان قیام کنند و طواغیت داخلی است که نقض عهد کرده ­اند و در خط مبارزه با دین قرار گرفته و می ­خواهند حدود الهی را از بین ببرند.

 

اشکال به استدلال:

اشکال دقیقی در اینجا وجود دارد که استدلال پیش گفته را با چالش مواجه می­ کند. توضیح اشکال این که حرف "فا" در ابتدای عبارت « فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ » فاء جزای شرط است. لذا « قاتلوا ائمه الکفر » جزای شرط­های پیشگفته در صدر آیه می ­شود. وقتی حکمی به عنوان جزای شرط شد تحقق آن محدود به تحقق شرط است. بنابراین اطلاق لفظی « فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ » از بین می ­رود و حکم مقاتله با ائمه کفر به صورت تحقق شرط­ های مندرج در صدر آیه یعنی نکث ایمان و طعن در دین محدود می ­شود. یعنی موضوع حکم مقابله در آیه فقط به کسانی مربوط است که در برابر ولی امر مسلمین بیعت شکنی کنند.

با توجه به از بین رفتن اطلاق و صریح بودن آیه در مورد خاص، پاسخِ مورد مخصص نیست، اشکال را از بین نمی ­برد.

 

پاسخ اشکال:

در قرآن آیات فراوانی داریم که خداوند متعال جمله­ شرطی ه­ای را بیان فرموده و جواب و جزای شرط را به صورت یک قاعده­ کلی آورده است و این از رموز فصاحت قرآن کریم است. در این صورت افراد داخل در شرط داخل در موضوع حکم کلی جزا می ­باشند. به بیان دیگر افراد شرط به طور قطعی موضوع حکم جزا هستند اما این به این معنا نیست که حکم جزا موضوع و فرد دیگری ندارد.

از جمله در آیه «وَ مَن یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَلِبُون»[6]‏ جزای غالب بودن حزب الله یک حکم کلی است و کسانی که ولایت خدا و رسول را بپذیرند و ایمان آورند از جمله افراد حزب الله به شمار می ­روند. گو اینکه آیه فرموده است: وَ مَن یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ - فهو من حزب الله - فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَلِبُون.  

در آیه مورد بحث نیز چنین است که حکم «فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ» کلی است. لذا گرچه افراد ناقض ایمان و طعن­ کننده در دین به طور قطعی از افراد ائمه کفر می­ باشند و در موضوع حکم قتال قرار دارند، اما چنین نیست که فقط کسانی که نقض ایمان کرده­اند ائمه‌الکفر باشند. با این توضیح می ­توان از جواب شرط «فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ»، عموم و اطلاق لفظی استفاده کرد و لزوم مقاتله با افرادی که در امر کفر پیش قدم­اند چه در زمان حضور معصوم و چه غیبت وی را نتیجه گرفت.

البته از امر قاتلوا می‌توان وجوب هم فهمید ولی ما فعلا در مقام اثبات اصل جواز و مشروعیت جهاد و قیام در عصر غیبت هستیم.

 

نتیجه استدلال به کتاب

بر اساس چهار آیه مورد اشاره، عمومیت حکم جواز قیام و جهاد در عصر ظهور و غیبت معصوم روشن شد. البته آیات قرآنی مربوط به جهاد فراوان است لیکن دلالت این آیات در تبیین مدعای مورد بحث درباره­ اثبات عمومیت جواز روشن­ تر از بقیه است./229/202/

 


[1] . سوره محمد, آیه 31.

[2]   محمد / 1

[3]   همان / 19

[4] . سوره جمعه, آیات 2و3.

[5]   توبه / 12

[6]   مائده / 56

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۹ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۱:۵۱
طلوع افتاب
۰۶:۰۱:۰۶
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۹
غروب آفتاب
۲۰:۰۵:۰۴
اذان مغرب
۲۰:۲۳:۵۳