به گزارش خبرنگار سرویس سیاست پایگاه اطلاع رسانی فقه حکومتی وسائل؛ این نشست علمی قصد دارد که به مقایسه رهبری دینی در دو دوره استقرار و تثبیت نظام جمهوری اسلامی در ایران بپردازد. این مقایسه به دلیل آن که دوره استقرارِ نظام، با رحلت حضرت امام (ره) به پایان میرسد و دوره تثبیت آن با آغاز رهبری حضرت آیتالله خامنهای توأم است؛ به نوعی مقایسه رهبری این دو شخصیت بزرگ و محوری تاریخ معاصر ایران نیز هست.
به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی فقه حکومتی وسائل؛ اولین جلسه از این نشست علمی در تاریخ 6 دی ماه برگزار گردید و این نشست دوم از این موضوع می باشد که در سالن علامه طباطبایی(ره) دانشگاه امام صادق(ع) برگزار می گردد.
دکتر شجاعی زند مباحث خود را در 5 فراز و 1 جمعبندی تدوین نموده است که در جلسه اول پس از مقدمات به بیان 4 فراز اکتفا شد و ادامه بحث و جمعبندی به جلسه دوم که در تاریخ 13 دی ماه در دانشگاه امام صادق علیه السلام برگزار میشود موکول شد.
محورهای ذیل که در این نشست علمی طی دو جلسه مورد بحث قرار می گیرد:
1. تغافل جامعه علمی کشور از پرداختن به این قبیل موضوعات؛
2. تأملی کوتاه در صفات و مشخصات رهبری دینی و تجلی و تجمیع آنها در عنصر «تدبیر»؛
3. دشواری مقایسه میان رهبران به دلیل «تفاوتهای موقعیتی» و «موقعیتی بودن ذاتی رهبری»؛
4. اثر این دو عنصر بر لزوم «مختار» و نه تابع و مقلد بودن رهبری است؛
5. اشاره موجزی به نظریه کاریزمای وبر و نقض و ابرامهایی که تجربه رهبری در دو دوره جمهوری اسلامی به آن وارد ساخته است؛
6. ارائه تصویری از موقعیتهای متفاوت این دو دوره، ذیل عنوان «دوره استقرار» و «دوره تثبیت»؛
7. بررسی برخی از مهمترین مسائل و چالشهای دوره دوم و تدابیری که مقام معظم رهبری در قبال آنها اتخاذ کردهاند؛
8. جمعبندی و نتیجهگیری.
رهبری در باور شیعی، یک اصل اعتقادی است و در عین حال بر یک سلسله اصول راهبردی مربوط به اقتضائات حفظ و هدایت جامعه پیروان نیز ابتنا دارد. یکی از جلوههای بارز از وجوه کاربردی رهبری دینی که موجب پویایی و سرزندگی دین در شرایط مختلف سیاسی- اجتماعی است؛ عنصر «تدبیر» است. تدبیر به عنوان یکی از چند صفت اصلی رهبری دینی، همان تصمیمگیری صائب و به موقعی است که باید در حوادث واقعه برای جامعه پیروان اتخاذ گردد. اهمیت این صفت در این است که یک چشم به اصول و مبانی اعتقادی دارد و چشم دگر به مصالحِ دین و مؤمنین. لذا مستلزم اولاً «علمِ دین» است و ثانیاً «آگاهی از اوضاع» و البته «شجاعت» در اتخاذ تصمیم و صدور رأی و عنداللزوم، احکام صریح اجرایی. این مجموعه با افزوده شدنِ دو عنصر اساسی مربوط به ساحت عمل و تعامل، کامل میشود: «عدالت» و «تقوی» که هم حکم هدف را دارند و هم مبنا برای عمل.
همین عنصرِ تدبیر است که در عین حال، دو ویژگی به ظاهر متعارضنما به رهبران دینی متعاقب هم میبخشد: «استقلال» در عین «استمرار». بدین معنا که میتوان در ایشان از یکسو، صَرف نظر از فاصله زمانی و تفاوتهای موقعیتی، نوعی شباهت و یکسانی مشاهده کرد و از آن به وجود نوعی تداوم و استمرار در اهداف پی بُرد و از سوی دیگر، نوعی تمایز و تباعد که مبینِ استقلالِ عمل آنان است. بدین نکته باید توجه داشت که استمرار، جلوهگاه غایاتِ اعتقادی این رهبران است و استقلال، مبین و معرِّفِ تدبیر و خط مشی راهبردی ایشان. مصادیق بارز این وضعیت به ظاهر دوگانه را میتوان در وحدت اعتقادی و تفاوتهای راهبردی ائمه معصومین (ع) نیز مشاهده کرد. 823/909/حم