vasael.ir

کد خبر: ۲۳۵۵
تاریخ انتشار: ۱۴ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۵:۴۶ - 03 June 2016
امام خمینى و مستضعفان‏؛

استکبار ستیزی و حمایت از مستضعفان شاخص مکتب سیاسی امام خمینی است

پایگاه اطلاع رسانی وسائل: از مهم‌ترین آرمان‌هاى امام خمینى(ره) تحقق عدالت اجتماعى، کم شدن‏ فاصله طبقاتى، رفع تبعیضات ظالمانه، حمایت از محرومان و فقر ستیزى بود؛ از بررسى‏سخنرانى‌ها، پیام‌ها، توصیه‌هاى امام(ره) استفاده مى‌شود که مسأله رفع تبعیض و فقر ستیزى‏ یکى از اهداف بزرگ ایشان بود و همواره بر آن تأکید داشتند.

به گزارش سرویس پایگاه اطلاع رسانی وسائل، از مهم‌ترین آرمان‌هاى امام خمینى(ره) تحقق عدالت اجتماعى، کم شدن‏ فاصله طبقاتى، رفع تبعیضات ظالمانه، حمایت از محرومان و فقر ستیزى بود؛ از بررسى‏سخنرانى‌ها، پیام‌ها، توصیه‌هاى امام(ره) استفاده مى‌شود که مسأله رفع تبعیض و فقر ستیزى‏ یکى از اهداف بزرگ ایشان بود و همواره بر آن تأکید داشتند.

 

استضعاف در قرآن‏

واژه هاى استضعاف و مستضعفین ریشه قرآنى دارند، چنان که کلمه هایى چون مستکبران وطاغوتیان نیز چنین اند. این واژگان به فراموشى سپرده شده بود تا این که احیاگر بزرگ قرن، حضرت امام خمینى (قده) آن ها را دوباره معنا بخشید و بر زبان ها و قلم ها جارى کرد.

مستضعف یعنى کسى که به استضعاف کشیده شده و خودش و دیگران او را ضعیف‏و ناتوان مى شمارند در صورتى که واقع امر چنین نیست.

مستکبران نیز کسانى هستند که خودشان و دیگران آن ها را برتر مى شمارند در صورتى‏که واقع امر چنین نیست. کلمات استکبار و استضعاف را با توجه به یکدیگر باید معنا کرد.

در قرآن کریم براى مستکبران چند نشانه ذکر شده است:

1- برترى جویى و خود بزرگ نمایى، نه برترى واقعى؛ [1]

2- تفرقه افکنى در میان مردمان محروم و مستضعف؛ [2]

3- سرکوب بى رحمانه و کشتار مخالفان؛ [3]

4- به فساد کشیدن مردم و ترویج مفاسد؛ [4]

5- تحقیر و توهین مردم؛ [5]

6- اسراف و ولخرجى. [6]

از آیه هاى قرآنى استفاده مى شود که مستکبران افرادى اند که خود را برتر از دیگران‏مى دانند و نشان مى دهند. آن ها مى گویند: ما سیاست مدار، دانشمند و عاقل هستیم ومصالح شما را بهتر از خودتان تشخیص مى دهیم. از ما اطاعت کنید تا سعادت وخوشبختى شما را فراهم سازیم. با عناوین مختلف رنگ، نژاد، دین، مذهب، زبان، قومیت، ملیت، کشور، شهر و دیگر عنوان هاى اعتبارى در میان مردم تفرقه مى اندازند تاتضعیف شوند و نیروى اجتماعى خود را از دست بدهند. مفاسد اخلاقى را ترویج مى کنندو مردم را به عیاشى سرگرم مى سازند تا هویت انسانى خود را فراموش کنند و در برابرخواسته هاى شان تسلیم گردند.

زمین، آب، هوا، منابع طبیعى، نیروى علم و اختراع و صنعت، نیروى کار، نیروهاى ادارى، نظامى و انتظامى، قضایى همه و همه از مردم به وجود مى آید و خودآنان منابع عظیم قدرت و ثروت هستند، نه مستکبران. مستکبران اقلیتى بیش نیستند واگر توده هاى مردم با آنان همکارى نکنند قدرتى ندارند. قدرت آن ها غیر واقعى وپوشالى است. با حیله گرى و تلقینات دروغین، اکثریت را از خود بیگانه کرده تا نتوانندبه قدرت واقعى خویش پى ببرند و از آن بهره بگیرند. بنابراین، مستضعفین واقعاً ضعیف‏و ناتوان نیستند بلکه خودشان را ضعیف مى پندارند. مشکل مستضعفین ناتوانى واقعى‏نیست بلکه اختلافات درونى و نادانى و اطاعت کورکورانه از مستکبران است. مستکبران نیروهاى سرکوب گر را از خود مستضعفان فراهم مى سازند و بر سر خودشان مى کوبند، و استثمارشان مى کنند.

پیامبران در طول تاریخ از جانب خدا مبعوث مى شدند تا مردم به استضعاف کشیده رابیدار سازند تا خود را از قید و بند مستکبران آزاد نمایند. حضرت ابراهیم (ع) در برابر حکومت‏طاغوتى نمرود قیام کرد. حضرت موسى (ع) در برابر حکومت جبّار فرعون به پا خاست.

حضرت عیسى (ع) در برابر جباران عصر خود و به منظور نجات محرومان قیام کرد. حضرت محمد (ص) در برابر ابوجهل ها و ابولهب ها و قیصرها و کسرى ها قیام کرد و براى‏نجات محرومان و مستضعفان به جهاد پرداخت.

مبارزه با طاغوت و طاغوتیان و دفاع از حقوق محرومان یکى از مهم ترین اهداف‏پیامبران بوده است. [7]

قرآن کریم قتال در راه خدا را به منظور نجات مستضعفان یکى از وظایف مسلمانان‏مى شمارد و مى فرماید: " چرا در راه خدا و براى نجات مستضعفان جهاد نمى کنید؟ مردان و زنان وکودکانى که مى گویند: پروردگارا، ما را از این شهرى که ساکنان آن ستمکارندبیرون ببر و از جانب خود براى ما سرپرستى قرار بده و از نزد خویش براى ما یاورى‏تعیین فرما. مؤمنان در راه خدا جهاد مى کنند و کافران در راه طاغوت مى جنگند. پس شما با دوستان شیطان بجنگید که نیرنگ شیطان ضعیف است." [8]

جنگ استضعاف و استکبار، فقر و غنا همواره در طول تاریخ ادامه داشته و دارد. هرچند یک بار در گوشه اى از جهان به وسیله محرومان نهضتى بر پا مى شد و بر ضدمستکبران و ستمکاران و زراندوزان قیام مى کردند. گاهى در همان آغاز امر شکست‏مى خوردند و به وسیله عوامل استکبار سرکوب مى شدند و گاهى پیروز مى شدند و عوامل‏استکبار را کنار مى زدند و به طور موقت چند صباحى در مسند قدرت قرار مى گرفتند.

پیامبران در طول تاریخ همواره از محرومان حمایت مى کردند، یا خود در رأس چنین‏نهضت هایى بودند یا از نهضت کنندگان جانبدارى مى کردند.

 

انقلاب ایران و مستضعفان‏

کسانى که از سال 1341 در جریان مبارزات مردم ایران بر ضد رژیم شاهنشاهى، به رهبرى‏امام خمینى (قده) حضور فعال داشتند یا شاهد حوادث آن زمان تا زمان پیروزى سال 1375 و حوادث مهم بعد از آن، به ویژه دوران هشت ساله جنگ تحمیلى، بوده اند به خوبى‏ مى دانند که طبقات محروم و مستضعف بزرگ ترین نقش را در سرنگونى رژیم شاهنشاهى‏و خنثى ساختن توطئه هاى دشمنان داخلى و خارجى و تثبیت نظام اسلامى داشته اند. دراین دوران بسیار حساس و سرنوشت ساز، کارگران، پیشه وران، کشاورزان، دانشجویان، دانش آموزان و طلاب جوانى که غالباً از فرزندان همین طبقات بودند، در صحنه هاى مهم‏مبارزات حضور فعال داشتند. اکثر قریب به اتفاق زندانیان، شکنجه شدگان، تبعیدیان، شهدا و جانبازان از همین اقشار زحمت کش و محروم بودند؛ به طورى که مى توان گفت: پیروزى انقلاب اسلامى ایران مرهون ایثار و فداکارى و جهاد طبقات محروم و شریف‏است، چنان که امام خمینى (قده) بارها بدین مطلب اشاره نمودند. از باب نمونه:

" فقرا و متدینین بى بضاعت، گردانندگان و برپا دارندگان انقلاب هستند." [9]

" با پشتیبانى مردم مخصوصاً طبقات محروم بود که پیروزى حاصل شد و دست ستم شاهى از کشور و ذخایر آن کوتاه گردید." [10]

" مستمندان و فقرا و دور افتاده ها در صف مقدم جامعه هستند، همین ها و همین زاغه نشینان و همین حاشیه نشینان و همین محرومان بودند که این انقلاب را به ثمر رساندند ... همین ها هستند که الآن در جبهه ها مشغول به فدارکارى هستند." [11]

بنابراین، انقلاب ایران را مى توان یکى از مصادیق بزرگ نهضت هاى مستضعفان به‏شمار آورد و صاحبان اصلى انقلاب نیز همان ها هستند. ولى این انقلاب با دیگرانقلاب هایى که به وسیله طبقات محروم و مستضعف به وقوع پیوسته یک تفاوت مهم دارد: آن انقلاب ها غالباً ماهیت اقتصادى و ضد تبعیضاتى داشته و با تبلیغات در این محورهامردم به صحنه هاى مبارزه و پیکار کشیده مى شدند. برخلاف انقلاب ایران که ماهیت‏اسلامى داشت. امام خمینى به عنوان وجوب دفاع از اسلام و ارزش هاى دینى و مبارزه‏بر ضد ترویج مفاسد اخلاقى و امور ضد دینى مردم را بسیج مى کرد و به صحنه هاى مبارزه‏مى کشید، از این رو ایثار و فداکارى مردم به قصد قربت و جلب رضاى خدا و عمل به‏تکالیف شرعى انجام مى گرفت. پایدارى و مقاومت، ایثار و فداکارى تا مرز شهادت نیز از همین منبع معنوى سرچشمه مى گرفت.

امام خمینى در همه دوران مبارزات و بعد از آن سعى داشت نهضت از مسیر خدایى وقصد اخلاص و انجام وظایف شرعى خارج نگردد. حتى جهاد و تلاش در راه تأسیس‏حکومت اسلامى و تحکیم پایه هاى آن و خنثى ساختن توطئه هاى دشمنان را نیز به عنوان‏یک وظیفه شرعى و موجب رضاى پروردگار جهان معرفى مى کرد.

ولى این، بدان معنا نیست که امام خمینى توجّهى به امور زندگى و اجتماعى وسیاسى، و اقتصادى مردم نداشت و صرفاً به منظور تأسیس و تثبیت حکومت اسلامى جهادو تلاش کنند، بلکه به همه این ها کاملًا عنایت داشت ولى از طریق اجراى احکام و قوانین‏اسلام. امام عقیده داشت اگر حکومت اسلامى برپا شود و احکام و قوانین دینى به طورصحیح و کامل به اجرا درآید، و مسئولان نظام اسلامى در رده هاى مختلف به وظایف خودعمل کنند مشکلات اقتصادى، اجتماعى، سیاسى، اخلاقى، قضایى مردم حل مى شود. کشورشان آباد و در حد امکان زندگى خوب و مرفهى خواهند داشت.

 

امام خمینى و فقرزدایى‏

بى تردید مهم ترین هدف امام خمینى (قده) در مبارزات، سرنگونى رژیم شاهنشاهى و اقامه‏حکومت اسلامى بود که با ایثار و فداکارى و جهاد مردم شریف و دیندار به پیروزى رسید. ولى امام به خوبى مى دانست که حکومت وسیله است نه هدف. هدف امام فقط این نبود که‏حاکمانى بروند و حاکمانى دیگر جایگزین آنان شوند. بلکه عقیده داشت با استحکام نظام‏اسلامى و اجراى کامل و همه جانبه احکام و قوانین دین، مشکلات اقتصادى، سیاسى، اجتماعى، اخلاقى مردم حل مى شود و سعادت دنیا و آخرت آنان تأمین مى گردد. بنابراین، امام در تأسیس حکومت اسلامى اهدافى را تعقیب مى کرد که تحقق آن ها را ازآثار اجراى کامل احکام و قوانین اسلام مى دانست. در طول مبارزات نیز گاه گاه بدین‏مطلب اشاره مى کرد.

یکى از مهم ترین آرمان هاى امام خمینى (قده) تحقق عدالت اجتماعى، کم شدن‏ فاصله طبقاتى، رفع تبعیضات ظالمانه، حمایت از محرومان و فقر ستیزى بود. از بررسى‏سخنرانى ها، پیام ها، توصیه هاى امام استفاده مى شود که مسئله رفع تبعیض و فقر ستیزى‏یکى از اهداف بزرگ او بوده که همواره بدان تأکید داشت. آن بزرگوار به قدرى در این باره‏سخن مى گفت که به عنوان پناهگاه مستضعفان و پابرهنه ها شناخته شد. کسانى که دوران‏صدر پیروزى انقلاب را درک کرده اند و سخنان و موضع گیرى هاى امام خمینى و دیگرمسئولان نظام را شنیده اند به خوبى مى دانند که حمایت از محرومان و مستضعفان یکى ازمهم ترین و پر جاذبه ترین شعارهاى انقلابیون و مورد عنایت و تأکید رهبر انقلاب بود.

امام به دو انگیزه بر این هدف تأکید مى کرد:

 

انگیزه اول: انجام وظیفه دینى: زیرا کوشش در تحقق عدالت اجتماعى و دفاع ازحقوق محرومان و مبارزه با ستمکاران و چپاول گران اموال عمومى یکى از بزرگ ترین‏اهداف پیامبران و پیامبر اسلام بوده است. در قرآن مى گوید:

" ما پیامبران را با دلیل هاى روشن فرستادیم و با آنان کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم عدالت را برپا سازند." [12]

" اى کسانى که ایمان آورده اید عدالت را برپا سازید." [13]

حمایت از مستضعفان آن قدر مهم بوده که پیامبر اسلام و مسلمانان براى آنان در قرآن‏مورد خطاب قرار گرفته اند:

" چرا در راه خدا و براى نجات مستضعفان جنگ نمى کنید؟" [14]

امام خمینى در این خصوص فرمود:

" اسلام از اول براى همین امر قیام کرده که به این مستمندان عالم در مقابل مستکبران‏خدمت کند و این ستمگران را به جاى خود بنشانند و شما اشخاصى هستید که پیرویک همچو اسلام عزیز هستید و به این پیروى باید ادامه بدهید." [15]

 

انگیزه دوم: قدردانى از محرومان و مستضعفان: به عقیده امام، محرومان صاحبان‏اصلى انقلاب اند و اگر ایثار و فداکارى آنان نبود انقلاب به پیروزى نمى رسید. امام بارها وبارها بدین مطلب تذکر مى داد، از باب نمونه به چند فراز از سخنان ایشان اشاره مى کنیم:

" این پایین شهرى ها و این پابرهنه ها- به اصطلاح شما- این ها ولى نعمت ماهستند، اگر این ها نبودند ما یا در تبعید بودیم، یا در حبس بودیم یا در انزوا، این هابودند که همه ما را از این مسائل نجات دادند ... اگر تا آخر عمرمان به این ها خدمت‏کنیم نمى توانیم از عهده خدمت این ها برآییم ... شما امروز هم که ملاحظه مى کنیداین هایى که در جبهه ها الآن دارند جانفشانى مى کنند این ها از کدام طبقه‏هستند؟ ... الآن هم این هایى که جانشان را در دستشان گرفتند و شما را حفاظت‏مى کنند و آن هایى که در بین شهرها و در بین روستاها حفظ مى کنند شما و مردم راهمین طبقه هستند ... شما باید توجه به این معنا بکنید که ما را این ها آورده اند وکیل‏کرده اند، آورده اند وزیر کرده اند، رئیس جمهور کرده اند. این ها ولى نعمت ماهستند و ما باید ولى نعمت خودمان را قدردانى کنیم و خدمت کنیم." [16]

 

روحانیت و حمایت از محرومان‏

امام خمینى در زمان مبارزه با رژیم شاهنشاهى تا زمان پیروزى انقلاب و بعد از آن، درخنثى سازى توطئه هاى دشمنان و به ویژه در زمان جنگ تحمیلى همواره از همکارى‏علماى دین و روحانیون استفاده مى جست. از نقش حساس آنان در دفاع از اسلام و تأثیرتبلیغات آنان در میان توده هاى مردم به ویژه محرومان و مستضعفان به خوبى آگاه بود، ازاین رو، در نگهدارى انقلاب و دفاع از آرمان هاى اسلامى نیز تلاش روحانیون را یک امرضرورى مى دانست.

در حمایت از محرومان نیز به روحانیت دل بسته بود و انتظار همکارى جدى داشت، زیرا اولًا: چون روحانیت به ویژه طلاب و فضلاى جوان غالباً از خانواده هاى محروم‏هستند و طعم تلخ فقر و گرسنگى و محرومیت را چشیده اند در تعقیب هدف مقدس‏فقر ستیزى نیز بیشتر مى توان به آنان امیدوار بود.

و ثانیاً: حمایت از محرومین و مستضعفین یکى از مهم ترین اهداف اسلامى است که‏روحانیت وظیفه دارد در تبلیغ و ترویج آن کوشش کند. محرومان را به حقوق مشروعشان‏ آشنا سازد و در گرفتن حق، آنان را بسیج نماید، به مسئولان نظام تذکر دهد و آنان را ازحیف و میل اموال عمومى و تضییع حقوق مستضعفان بر حذر دارد.

و ثالثاً: روحانیون در طول تاریخ همواره پناهگاه و حامى محرومان بوده اند، و بایدموقعیت دینى واجتماعى خود را در میان مردم به ویژه طبقات محروم حفظ کنند.

به همین جهت بود که امام خمینى (قده) بارها و بارها و به مناسبت هاى مختلف انجام‏وظیفه مهم دفاع از حقوق محرومان را به روحانیون تذکر مى داد، از باب نمونه:

" آن چیزى که روحانیون هرگز نباید از آن عدول کنند و نباید با تبلیغات دیگران ازمیدان به در روند حمایت از محرومین و پابرهنه هاست. چرا که هر کسى از آن‏عدول کند از عدالت اجتماعى اسلام عدول کرده است. ما باید تحت هر شرایطى‏خود را عهده دار این مسئولیت بزرگ بدانیم و در تحقق آن اگر کوتاهى بنماییم‏خیانت به اسلام و مسلمین کرده ایم." [17]

 

مسئولان نظام و حمایت از محرومان‏

مهم ترین مسئولیت حکومت اسلامى برپا ساختن عدالت اجتماعى، رفع تبعیضات ظالمانه، کم کردن فاصله طبقاتى، فقر زدایى و دفاع از حقوق محرومان و مستضعفان است، زیرا سیره و آرمان همه پیامبران، به خصوص پیامبر اسلام (ص) و ائمه اطهار (ع) درطول تاریخ همین بوده است. مسئولان حکومت اسلامى وظیفه دارند تحقق این آرمان مقدس الهى را در صدر برنامه هاى خود قرار دهند و در این باره تلاش کنند، روشن است که اجراى چنین مهمى بسى دشوار و نیاز به طرح و برنامه ریزى دقیق و منسجم و همکارى و همفکرى همه مسئولان در رده هاى مختلف دارد. امام خمینى (قده) گرچه براى تحقق این هدف طرح کامل و جمعى را پیشنهاد نکرد ولى رهنمودها و توصیه هاى مهمى در این‏مورد داشت که مى تواند براى همه مسئولان مفید و کارساز باشد، در این جا به برخى ازآن ها اشاره مى شود:

 

توصیه اول: به اسلام شناسان و قانون گزاران: ایشان در این باره فرمود:" به عهده علماى اسلام و محققین و کارشناسان اسلامى است که براى جایگزین‏کردن سیستم ناصحیح اقتصاد حاکم بر جهان اسلام طرح ها و برنامه هاى سازنده ودربرگیرنده منافع محرومین و پابرهنه ها را ارائه دهند و جهان مستضعفین و مسلمین‏را از تنگنا و فقر معیشت به درآورند. البته پیاده کردن مقاصد اسلام در جهان وخصوصاً برنامه هاى اقتصادى آن و مقابله با اقتصاد بیمارسرمایه دارى غرب واشتراکى شرق بدون حاکمیت همه جانبه اسلام میسرنیست وریشه کن شدن آثارسوء ومخرب آن، چه بسا بعدازاستقرار نظام عدل وحکومت اسلامى هم چون جمهورى اسلامى ایران نیازمند به زمان باشد. ولى ارائه طرح ها واصولًا تبیین جهت گیرى اقتصاد اسلام درراستاى حفظ منافع محرومین و گسترش مشارکت عمومى آنان ومبارزه اسلام با زراندوزان بزرگترین هدیه وبشارت آزادى انسان از اسارت فقروتهیدستى به شمارمى رود. [18]" مجموعه قواعد اسلامى در مسائل اقتصادى هنگامى که در کل پیکره اسلام به‏صورت یک مکتب منسجم ملاحظه شود و همه جانبه پیاده شود بهترین شکل ممکن‏خواهد بود. هم مشکل فقر را از میان مى برد و هم از فاسد شدن یک عده به وسیله‏تصاحب ثروت جلوگیرى مى کند و در نتیجه کل جامعه را از فساد حفظ مى کند." [19]" در این فرصت به همه مسئولان کشورمان تذکر مى دهم که در تقدم ملاک ها هیچ‏ارزش و ملاکى مهم تر از تقوا و جهاد در راه خدا نیست، و همین تقدم ارزشى والهى باید معیار انتخاب و امتیاز دادن به افراد و استفاده از امکانات و تصدى‏مسئولیت ها و اداره کشور و بالاخره جایگزین همه سنت ها و امتیازات غلط مادى‏بشود. چه در زمان جنگ و چه در حال صلح، چه امروز و چه فردا، که خدا این‏امتیاز را به آنان عنایت فرموده است. و صرف این امتیاز لفظى و عرفى کفایت‏نمى کند که باید هم در متن قوانین و مقررات و هم در متن عمل و عقیده و روش ومنش جامعه پیاده شود. و مصلحت زجر کشیده ها و جبهه رفته ها و شهید و اسیر و مفقود ومجروح داده ها ودریک کلام مصلحت پابرهنه ها وگودنشین ها ومستضعفین بر مصلحت قاعدین درمنازل ومناسک ومتمکنین ومرفهین گریزان ازجبهه وجهاد وتقوا ونظام اسلامى مقدم باشد. [20]

" خدا نیاورد آن روزى را که سیاست ما و سیاست مسئولین کشور ما پشت کردن به دفاع از محرومین و رو آوردن به حمایت از سرمایه دارها گردد. و اغنیا و ثروتمندان از اعتبار و عنایت بیشترى برخوردار بشوند، معاذ اللّه که این با سیره و روش انبیا و امیرالمؤمنین و ائمه معصومین (ع) سازگار نیست." [21]

امام خمینى که یک فقیه عالى رتبه و یک اسلام شناس واقعى و یک متفکر درد آشناى‏فقر و محرومیت توده مردم بود عقیده داشتند که احکام و قوانین اسلام به گونه اى از سوى‏خدا نازل شده که اگر درست و همه جانبه و با توجه به اوضاع اسفبار مردم فقیر ومستضعف، و سوء استفاده مستکبران و زراندوزان، مورد مطالعه و تحقیق فقها و علماى‏درد آشناى اسلام قرار گیرد و به صورت یک طرح کلى و همه جانبه در اختیار قانون گذاران‏واقع شود و به صورت قوانین درآید و به وسیله مسؤولین اجرایى کشور پیاده شود مى تواندتضمین کننده عدالت اجتماعى، و کم شدن فاصله طبقاتى و ریشه کن شدن فقر ومحرومیت باشد.

و تحقق این امر بسیار مهم بر عهده فقها و اسلام شناسان و قانون گذاران نهاده شده‏است.

 

توصیه دوم: چگونگى گزینش کارگزاران: امام خمینى (قده) در خصوص انتخاب کارگزاران و مسئولان نظام اسلامى در تصدى پست هاى مختلف، نیز توصیه هایى داشتند که به نمونه هایى از آن اشاره مى شود:

" ثروتمندان هرگز به خاطر تمکن مالى خود نباید در حکومت و حکمرانان و اداره‏کنندگان کشور اسلامى نفوذ کنند و مال و ثروت خود را به بهانه فخر فروشى ومباهات قرار بدهند و به فقرا و مستمندان و زحمکتشان افکار و خواسته هاى خود راتحمیل کنند." [22]" رئیس جمهور و وکلاى مجلس از طبقه اى باشند که محرومیت و مظلومیت مستضعفان و محرومان جامعه را لمس نموده و در فکر رفاه آنان باشند نه سرمایه داران‏و زمین خواران و صدرنشینان مرفه و غرق در لذات و شهوات که تلخى محرومیت‏و رنج گرسنگان و پابرهنه گان را نمى توانند بفهمند." [23]

" آن هایى که در خانه هاى مجلل، راحت و بى درد آرمیده اند و فارغ از هم رنج ها و مصیبت هاى جان فرساى ستون محکم انقلاب و پابرهنه هاى محروم تنها ناظر حوادث بوده اند و حتى از دور هم دستى بر آتش نگرفته اند نباید به مسئولیت هاى کلیدى تکیه کنند که اگر به آن جا راه پیدا کنند چه بسا انقلاب را یک شبه بفروشند و حاصل همه زحمات ملت را بر باد دهند." [24]

ایشان تأکید مى کرد که کارگزاران نظام در سطوح مختلف نمایندگى مجلس، ریاست جمهورى، وزرا، معاونان آن ها، استانداران، مدیر کل ها و دیگر کارگزاران نبایداز افراد ثروتمند و رفاه طلب انتخاب شوند. در این تأکیدهاى فراوان و جدى به چند نکته‏مهم توجه داشت:

 

اول: امام عقیده داشت با توجه به این که تحقق عدالت اجتماعى و حمایت ازمحرومان از بزرگ ترین اهداف نظام اسلامى است در صورتى این امر مهم، تحقق مى یابدکه کارگزاران نظام از افرادى باشند که طعم تلخ فقر و محرومیت را چشیده باشند و ازطبقات محروم باشند، تا با ایمان و اخلاص در تحقق این امر تلاش و جدیت نمایند، زیراافراد ثروتمند و رفاه طلب چنین انگیزه اى ندارند.

 

دوم: در صورتى که افراد ثروتمند و رفاه طلب در مصادر امور، به ویژه پست هاى‏کلیدى مانند مجلس، ریاست جمهورى، وزارت، معاونت هاى وزیران، مدیر کل ها، استاندارها قرار بگیرند این خطر جدى وجود دارد که در تدوین قوانین و مقررات، در تهیه‏طرح ها و در مراحل اجرا، منافع خود و وابستگان و افراد هم طبقه خود را بر تأمین منافع‏محرومان و مستضعفان ترجیح دهند و به تدریج نظام اسلامى را از مسیر اصلى خود یعنى‏حمایت از محرومان و تأمین عدالت اجتماعى منحرف سازند.

 

سوم: اگر ثروتمندان و سرمایه داران در مقام هاى کلیدى نظام به کار گمارده شوند، طبعاً راه براى نفوذ افراد هم طبقه آن ها باز مى شود و محرومان و مستضعفان یعنى صاحبان‏اصلى انقلاب، به تدریج کنار زده خواهند شد.

 

چهارم: در صورتى که طبقات محروم یعنى حامیان اصلى انقلاب احساس کنند که‏امور مهم کشور در قبضه سرمایه داران و رفاه طلبان قرار گرفته نسبت به اصل نظام و تأمین‏اهداف انقلاب بدبین مى شوند و به تدریج از صحنه هاى انقلاب کنار مى کشند و این‏بزرگ ترین ضایعه است.

 

پنجم: در صورتى که رفاه طلبان در مصادر مهم امور کشوردارى قرار گیرند بیم آن‏مى رود که به تدریج روح تجمل گرایى بر ادارات حاکم گردد. تأسیس ساختمان هاى‏مجلل ادارى و غیر ادارى، تزیین هرچه بیشتر اداره هاى دولتى، تأسیس هتل هاى بسیارلوکس و چند ستاره، برگزارى کنفرانس ها و کنگره هاى پرهزینه و تشریفاتى و کم فایده، سفرهاى تشریفاتى و کم سود داخلى و خارجى و ده ها امور تجملاتى دیگر به صورت یک‏ارزش حکومتى در مى آید. در این صورت، اموال عمومى که باید در راه تأمین عدالت‏اجتماعى و فقرزدایى و تأمین نیازهاى واقعى توده هاى محروم و مستضعف صرف شود به‏مصرف تجملات غیر ضرورى خواهد رسید؛ کارى که با اهداف مهم انقلاب اصلًا سازش‏ندارد.

بدتر از همه این که چون مسئولان نظام با تجمل گرایى و اشرافى گرى خو گرفته اند وآن را به عنوان یک ارزش مى شناسند، از این رو امکان دارد در تصمیم گیرى هاى خودتجمل گرایى و زندگى اشرافى و خوى رفاه طلبى را ترویج کنند و آن را به صورت یک‏فرهنگ عمومى در آورند و جامعه اسلامى را به سوى تجمل گرایى بکشند. علاوه بر این، رفتار ادارى و زندگى خصوصى چنین کارگزاران رفاه طلبى براى طبقات متوسط جامعه‏الگو و سرمشق مى شود، به زندگى تجملاتى آن ها نگاه مى کنند و سعى مى نمایند به هرطریق ممکن ثروت بیشترى به دست آورند و زندگى خود را حداقل شبیه زندگى طبقه‏رفاه طلب سازند.

این توقعات و افزون طلبى ها در حد معینى متوقف نخواهد شد و در اجتماع‏اختلال هاى فراوانى به وجود خواهد آورد.

طبقات محروم جامعه نیز از این چشم و هم چشمى ها مصون نخواهند ماند. آنان نیزاز دور و نزدیک کم و بیش، به تجملات زندگى طبقات متوسط و بالا نظاره مى کنند وسطح توقعاتشان روز به روز بالاتر مى رود. و چون به خواسته هایشان دسترسى ندارندنسبت به حکومت بدبین مى شوند و اگر قدرت داشته باشند نارضایتى هاى خود را اظهارمى دارند. و امکان دارد در مواقع لزوم از نظام حمایت نکنند. علاوه بر این، فقر وتهیدستى منشأ بروز مشکلات فراوانى در جامعه خواهد شد.

با توجه به این آفت ها بود که امام خمینى (قده) همواره تأکید شدید داشتند که مسئولان‏نظام از افراد طبقات محروم انتخاب و گزینش شوند.

 

نفوذ فرصت طلبان‏

براى مصون ماندن انقلاب از انحراف فقط این مقدار کافى نیست که از گزینش ثروتمندان‏براى تصدى پست هاى کلیدى جلوگیرى به عمل آید بلکه علاوه بر این باید سعى شود که‏افرادى گزینش شوند که واقعاً به آرمان هاى انقلاب ایمان داشته باشند؛ به گونه اى که‏همواره آرمان ها را بر منافع خود ترجیح دهند، وگرنه بیم آن مى رود که سود جویان وفرصت طلبان به تدریج در کادر ادارى کشور نفوذ کنند و از درون به انقلاب و انقلابیون‏لطمه وارد سازند. اگر واقعاً به آرمان هاى انقلاب ایمانى نداشته باشند وقتى پست هاى‏کلیدى را اشغال کردند امکان دارد در آنان خوى زر اندوزى و رفاه طلبى غلبه کند و حمایت‏از محرومان ومستضعفان را نادیده بگیرند و به تدریج خودشان متکبر و طاغوتچه شوند وآه و ناله محرومان را نشوند و انقلاب را از مسیر حمایت از محرومان منحرف سازند. این‏یکى از آفت هاى بزرگ انقلاب ها و نهضت هاى مردمى است که بسیارى از آن ها بعد ازچندى با چنین خطرى مواجه گشته و از درون پوسیده اند.

آن چه در این نوشتار بدان اشاره شد مطالبى فشرده، در خصوص یکى از آرمان‌هاى‏ مهم اسلام و انقلاب یعنى تأمین عدالت اجتماعى، کم شدن فاصله طبقاتى، جلوگیرى ازتراکم ثروت هاى ظالمانه و غیر مشروع و در نهایت فقر زدایى و تأمین حدّ متوسط معیشت‏براى عموم مردم بود. امام خمینى (قده) براى تحقق این هدف مهم رهنمودهایى داشتندکه بدان ها اشاره شد. اکنون پس از مطالعه رهنمودهاى ایشان این سؤال ها مطرح‏مى شود:

1- امام خمینى از فقهاى اسلام و کارشناسان مسائل اقتصادى، اجتماعى خواسته اندکه با مطالعه دقیق و همه جانبه مسائل اسلامى و اقتصادى، طرح جامعى را در این خصوص‏تهیه کنند، آیا در این مورد اقدام اساسى به عمل آمده و تاکنون به کجا رسیده است؟

2- به مجلس شوراى اسلامى توصیه کرد که در تصویب طرح ها و قوانین همواره‏تأمین عدالت اجتماعى و فقر زدایى را منظور بدارند، چه مقدار به توصیه هاى امام عنایت‏شده است؟

3- در انتخاب و گزینش مسئولان نظام توصیه شده بود فقط از افرادى استفاده شود که‏طرف دار آرمان هاى انقلاب و از جمله فقرزدایى، باشند تا چه اندازه به این رهنمود مقیدبوده ایم؟

4- آیا تدوین قوانین و جریان امور به سوى فقرزدایى و کم شدن فاصله طبقاتى پیش‏مى رود؟

5- در فقر زدایى تا چه حد پیش رفته ایم؟

6- موانع رسیدن به هدف مطلوب چیست؟ پاسخ صحیح و دقیق به این سؤال ها نیاز به آشنایى کامل و دقیق از اوضاع اقتصادى‏طبقات محروم این زمان و مقایسه آن ها با زمان قبل از پیروزى انقلاب دارد که متأسفانه فعلًاچنین امکانى در اختیار من نیست.

 

ابراهیم امینى‏

/825/م

 

پى نوشت‌ها:

[1]. احقاف (46) آیه 20 وفصلت (41) آیه 15.

[2]. قصص (28) آیه 4.

[3]. اعراف (7) آیه 88.

[4]. قصص (82) آیه 4.

[5]. زخرف (34) آیه 45.

[6]. یونس (01) آیه 48.

[7]. نحل (61) آیه 63.

[8]. نساء (4) آیه 67.

[9]. صحیفه نور، ج 02، ص 532.

[10]. همان، ج 12، ص 091.

[11]. همان، ج 71، ص 642.

[12]. حدید (57) آیه 52.

[13]. نساء (4) آیه 531.

[14]. همان، آیه 57.

[15]. صحیفه نور، ج 71، ص 752.

[16]. همان، ج 61، ص 33.

[17]. همان، ج 02، ص 442.

[18]. همان، ص 821.

[19]. همان، ج 4، ص 671.

[20]. همان، ج 02، ص 321.

[21]. همان، ص 921.

[22]. همان، ج 12، ص 821.

[23]. همان، ص 781.

[24]. همان، ج 02، ص 421.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۹ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۳:۰۶
طلوع افتاب
۰۶:۰۸:۵۳
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۹
غروب آفتاب
۱۹:۵۷:۲۱
اذان مغرب
۲۰:۱۵:۴۳