به گزارش خبرنگار وسائل، علیرضا آزاد، عضو هیأت علمی دانشکده الهیات و معارف اسلامی در نشست «مقایسه حجاب در صدر اسلام و جمهوری اسلامی» از سلسله نشستهای به وقت زن که به همت کارگروه مطالعات زنان انجمن علوم سیاسی ایران شاخه خراسان و نشریه ایراندخت ۳۰ تیرماه در دانشکده علوم اداری و اقتصادی دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد به بررسی تفاوت تحلیلهای گفتمانی درباره حجاب در صدر اسلام و جمهوری اسلامی پرداخت که بخش اول این نشست پیشتر منتشر شد؛ آنچه که در ادامه میخوانید بخش دوم این نشست است که در ذیل تقدیم خوانندگان محترم میشود.علیرضا آزاد، درباره اینکه چه طور حجاب ابزار عمل دشمن شد، گفت: تعریف حکومت و دولت در صدر اسلام تا دوران مدرن و جمهوری اسلامی عوض شده است و مفهوم حکومت در نظریه سنتی نظریه شبانی بود و در فضای سنتی به چیستی و چرایی قدرت توجه شده است و نگاه حداکثری به مقوله حکومت در فضای سنتی بود، اما در نظریههای مدرن حکومت، نگاه حداقلی به مفهوم حکومت و قدرت وجود دارد و اساسا دولت براساس نظریه مصلحت شکل میگیرد نه براساس نظریه شبانی.
به نظر بنده نظریه ولایت فقیه یکی از نظریات مدرن سیاسی است و علاقه فوکو به انقلاب ما و کتاب هائی که درباره انقلاب ما نوشته است از همین موضوع است چراکه نمونه ایدئولوژیک دولت مدرن است و ما نوع تعامل یک حکومت سنتی در صدر اسلام با یک مقوله اجتماعی را در دستگاه سازوکار یک حکومت مدرن قصد شبیه سازی داریم در عین حال سازوکارهای این تبدیل را نداریم و نتیجه اصطکاک در جامعه میشود و این نوع تعامل قاطعیت و حجاب در صدر اسلام در پس زمینه یک حکومت با نظریه شبانی سازگار است.
وقتی در فضای دولت مدرن یک آیتم سنتی قرار است بازتولید شود و اجزای گفتمانی آن بازتولید نمیشود این تأسیس با مشکل مواجه میشود و به همین دلیل بعد از ۴۰ سال هنوز داستان امثال حجاب و فرهنگ در این جامعه حل نشده است چراکه قبل از تولید گفتمان هایش خواستیم احکام آن پیاده سازی شود که به نتیجه نرسیده است.
ارائه فتواها بدون نظام سازی مشکل ساز است
فتواهای فراوانی درباره مسائل پوشش و مسائل جنسی و خانواده وجود دارد، اما نظام جنسیتی ارائه نمیشود و این ضعف بزرگ ما در نظام سازی است که احکام را به دور از گفتمانها و با فاصله از نظامها وارد میکنیم و اینها اثری معکوس متفاوت با آنچه که در صدر اسلام بوده است، به جا میگذارند.
عدم تولید نظام / جای تحلیل گفتمان در فرآیندهای فقهی ما کمرنگ است
ما در یک دستگاه دولت مدرن با سیستم قدیمی قصد حرکت داریم که سبب نابودی میشود که ناشی از عدم تولید نظام است که اجزا با یکدیگر همخوانی ندارد و وقتی احکام بدون گفتمان وارد شوند وضعیت نابسامان میشود و احساس میشود که جای تحلیل گفتمان در فرآیندهای فقهی ما کمرنگ است و نیاز به اهتمام بیشتر دارد و در این مقولهها به شدت نیاز به نگاه گفتمانی داریم تا بتوانیم اسلام را به صورت واقعی پیاده کنیم.
نکته دیگر قابل توجه این است که در صدر اسلام علاوه بر پوشش سر به مظاهر دیگر رفتار عفیفانه به شکلهای گوناکون در قرآن و سنت توجه شده است و وقتی قرآن درباره دختر حضرت شعیب صحبت میکند بیان میکند که راه رفتن او با حیا است و وقتی درباره عطر صحبت میکنیم در سنت نهی میشود از اینکه زنان با عطر در عرصه جامعه وارد شوند.
در مورد پوشش بدن در قرآن تأکید بیشتری میشود تا پوشش سر و تأکید فراوان در کنار مقوله پوشش بر روی مقوله زیور است و قرآن درباره زیور تأکید دارد و رفتارها و بروزهای خارجی عملکرد عفیفانه را به شکلهای متعدد میبیند و درباره راه رفتن، عطر، نمایش زیور آلات و لحن و پوشش سر و بدن به مظاهر گوناگون قرآن اشاره دارد.
نگاه چند بعدی به جای نگاه تک بعدی به مفهوم حجاب در گفتمان صدر اسلام
حال آنکه بعد از انقلاب حدود ۹۰ درصد فشار و اصرار و تأکید بر روی پوشش سر است و در واقع فاجعه است برای کشوری که فروش سالانه کتاب در آن با فروش یک روز لوازم آرایش برابر است چراکه تأکید بر پوشاندن مو است و فقط ۱۰ درصد درباره آرایش و بدن و عطر و زیور آلات صحبت میشود و این در حالی است که در گفتمان صدر اسلام نگاه تک بعدی به مفهوم حجاب نبوده است بلکه نگاه چند بعدی بوده است.
در صدر اسلام و ۱۸ سال بعد از بعثت پیامبر(ص) نخستین آیه حجاب نازل شد و تا آخرین آیه حجاب دو سال فاصله است؛ آیات حجاب در چهار مرحله نازل شده است. در آیاتی که به مفاهیم فرهنگی گره میخورند قرآن به صورت ملایم میخواهد فرهنگ را تغییر دهد و با شیب ملایم قرآن عمل میکند، اما ما بیست روز پس از پیروزی انقلاب صحبت از حجاب میکنیم و تقریبا دو سال بعد حجاب قانون میشود و در عین حال مخالفتها، مخالفتهای سادهای نبود.
حجاب در صدر اسلام عنصر هویت بخش دینی یا سیاسی نبود
حجاب در صدر اسلام عنصر هویت بخش دینی یا سیاسی نبود و با حجاب اعجاز و حقایق پیامبر(ص) اثبات نمیشد و با قضیه بی حجابی یقه فاسد و کافری را نمی شد گرفت، اما بعد از انقلاب این حاکمیت جمهوری اسلامی بود که حجاب را محور رفتار خود و محور هویت بخش سیاسی قرار داد نه غرب. دشمن با آن چیزی که شما میخواهید آن را حفظ کنید و روی آن تأکید دارید دست روی آن میگذارد هر جا که حساسیت باشد تنش ایجاد میشود.
حساسیت در عرصه حجاب چه طور به وجود آمد؟
ما وقتی حجاب را به عنصر هویت بخش خودمان تبدیل کردیم، غرب شبیخون فرهنگی میزند و اینگونه میشود که اگر حجاب قوی باشد هژمونی قدرت دارد و اگر حجاب سست باشد هژمونی قدرت از بین میرود؛ امروز افراد سیاسی فضای حجاب را به نفع خودشان مصادره میکنند، در اوائل دهه ۷۰ نیز بر همین اساس تهاجم و شبیخون فرهنگی داشتیم. اینجا این پرسش مطرح میشود که چرا این نگاه نسبت به حجاب شکل گرفت؟
ما در دهه اول انقلاب حجاب را مساوی عنصر هویت بخش سیاسی و اجتماعی و دینی خود قرار دادیم و این کار از طرف ما صورت گرفت و از آنجا که روی حجاب پافشاری شد دشمن در این عرصه وارد عمل شد و الزاما به این معنا نبود که غرب در تاریخ تمدنی خود با حجاب مشکل داشته است. تمرکز غرب بر روی حجاب در تعامل با جهان اسلام و عدم تمرکز در جنگ سرد به این دلیل است که طرف مقابل غرب، گفتمان سیاسی خود را بر روی حجاب تعریف میکند و غرب نیز در همین گفتمان بازی میکند.
در صدر اسلام بر روی بعد ارزشی حجاب تأکید فراوان شده است و حجاب ارزشمند بود و در پژوهشهای اخیر مجلس نشان داده شده است آمار کسانی که حجاب را ارزشی دانند کاهش پیدا کرده است و رعایت کردن حجاب با ارزشمند شمردن حجاب متفاوت است؛ اینجا صحبت بر روی ارزشمند شمردن حجاب است و کاهش ارزشمندی حجاب به مراتب ناگوارتر از کاهش محجبهها است. توصیه به حجاب در صدر اسلام توصیه به یک امر ارزشمند است، اما امروزه در نظر ۴۵ درصد مردم توصیه به حجاب توصیه به یک امر ارزشمند محسوب نمیشود.
نادیده گرفتن یک امر مهم در امر به معروف
اگر بخواهیم امر به معروف نتیجه خود را داشته باشد در امر حجاب باید ابتدا تبدیل به یک ارزش اجتماعی شود و تبدیل به معروف اجتماعی شود تا بتوان آن را امر کرد همان طور که چند همسری مجاز است، اما عرف جامعه آن را نمیپسندد و نمیتوان به این کار امر کرد و برای امر و نهی کردن ابتدا باید به صورت یک ارزش اجتماعی دیده شود و نادیده گرفتن این حلقه مهم در امر به معروف، در عملکر ضعیف این واجب الهی موثر است.
برخی میگویند حجاب مانند موضوع کمربند ایمنی است که قانونی شد؛ استدلال این است که در استفاده مفید از کمربند هیچکس شک نداشت و با سیر قانونی روند عمل به آن تسریع شد، اما آیا در اینکه حجاب برای زن و مرد مفید است و ارزش اجتماعی است شکی وجود ندارد؟ آیا غیر از کتابهای شهید مطهری(ره) چیزی داریم؟ تا وقتی که حجاب را در نظر افکار ارزشمند نکردیم توصیه به حجاب اثر معکوس دارد.
تا وقتی حجاب به صورت امر ارزشمندی تلقی نشود و باور این موضوع نشود توصیه به حجاب در عمل اثرگذار نیست و این موضوع با کمربند ایمنی متفاوت است؛ درباره حجاب نیاز است تا افکار عمومی توجیه شود و حجاب ارزشمند شود، اگر ارزشمند شد میتوان قانون کرد و تا وقتی که امری ارزشمند نشود و صرفا مواجه قانونی با آن صورت بگیرد در واقع ارزشمندی و قانون آن به مرور از بین میرود.
دشمن آتش خود را بر روی مسأله حجاب فروریخت و کاملا مدیریت شده این دشمنی را انجام میدهد. اینجا این پرسش مطرح میشود که چرا عنصر هویت بخش روی حجاب قرار گرفت و چرا نباید بر روی عدالت قرار بگیرد؟
باور پذیری اجتماعی، حجاب در صدر اسلام را تعریف میکرد
در صدر اسلام چنین ویژگی نداشت و عنصر هویت بخش متعدد بود و عنصر اولیه بر روی عدالت اجتماعی بود و در فضائی آیات حجاب نازل نشد که حجاب را ارزش ندانند بلکه حجاب ارزش بود و الزاما قانون نیست که برخی هنجارها را شکل میدهد بلکه باورپذیری اجتماعی دلیل این امر است.
حجاب بانوان در صدر اسلام مانند حجاب مردها در حال حاضر بود که باور اجتماعی وجود داشت و برای باورپذیر کردن آن نمیجنگیدند، اما در جمهوری اسلامی برای باور پذیر کردن این موضوع باید جنگید و وقتی این سیستم چیزی جز حقوق زن در اسلام شهید مطهری ندارد نباید روی این موضوع که نمیتواند گفتمان تولید کند، اصرار داشته باشد.
بدون تولید تئوریک نمیتوان قانون حجاب را اجرایی کرد
نمیتوان بدون تولید تئوریک درباره حجاب فقط با اعمال قانون این امر اجرا شود؛ در بلند مدت جواب نمیهد و در اینجاست که نقد حکم اسلام به بالندگی کمک میکند چراکه باید فهمید نقطه ضعفها کجاست و برای شناسائی نقطه ضعفهای فرهنگی باید کار کرد و به همین اندازه تئوری تولید کنیم. در حالی بعد ارزشی، امر به معروف و عنصر هویت بخش را به یکدیگر گره زده ایم که این کار درست نبود.
در صدر اسلام حجاب کارکرد خاکستری نداشت / تولید گفتمان محجبههای بدون اعتقاد
در صدر اسلام حجاب کارکرد خاکستری نداشت به این معنا که در عین اینکه ابعاد مثبت دارد ابعاد منفی هم تولید کند؛ حجاب در صدر اسلام تولید نفاق نمیکرد و طوری با آن تعامل نشد که حجاب ریاگونه شود و منفعت طلبیهای نابه جا در آن نقش چندانی ایفا نمیکرد، اما نوع تعامل و مواجه ما با مقوله حجاب بعد از انقلاب باعث شد در کنار کارکردهای مثبت، گفتمان محجبههای بدون اعتقاد تولید شد.
در عین حال بسیاری از آنها با اعتقاد هستند، اما نفاق و ریا هم کم نبود؛ در صدر اسلام اینگونه نبود بدین معنا که حاکمیت دینی و سیاسی در سطح جامعه این مقوله را به شکلی اشاعه داد که رنگ آن سفید باقی بماند، اما شکل مواجه ما با حجاب به گونهای شد که رنگ آن خاکستری شد. وقتی برخی مفاهیم وابسته به حجاب در استخدام دخیل میشود، برخی افراد ریاگونه این امر را رعایت می کنند.
تفاوت ریشه مشکلات اجتماعی در صدر اسلام و جمهوری اسلامی
امروزه ریشه مشکلات اجتماعی را بی اخلاقی میدانند و ریشه بی اخلاقیها را رذایل جنسی و ریشه رذایل جنسی را بی حجابی میدانند و به خاطر اینکه میخواهند مشکلات اجتماعی را حل کنند در صدد هستند که حجاب را توسعه دهند.
این محور گفتمانی حجاب در قرائت برخی مسؤولان جمهوری اسلامی است، اما در اسلام اینگونه نبوده است و ریشه مشکلات اجتماعی را بی عدالتی میدانستند و بی عدالتیها به دلیل بی اخلاقی است و بی اخلاقها به دلیل بی اعتقادی است.
هیچ دینی به اندازه اسلام بر روی عدالت اجتماعی تأکید نکرده است
در نتیجه این نگاه حل مشکلات اجتماعی عقاید محور میشود؛ بر همین اساس دوسوم آیات قرآن مکی است که در آنها احکام وجود ندارد و تشریح احکام در مدینه است. ۱۳ سال اول بر روی عقاید کار شد و بعد از درست کردن عقاید تلاش کردند که اخلاق را درست کنند. کل آیات الاحکام مجموعا ۸ درصد آیات قرآن است و اخلاق ۳۲ درصد آیات است و چهار برابر احکام فقهی قرآن بر روی اخلاق تأکید دارد.
در صدر اسلام میخواستند بی اعتقادی را از بین ببرند و در پرتو درست شدن عقاید، اخلاق درست میشود و به شدت تأکید بر عدالت اجتماعی دارد تا مشکلات اجتماعی حل شود؛ هیچ دینی به اندازه اسلام بر روی عدالت اجتماعی تأکید نکرده است و راه حل مشکلات اجتماعی را عدالت میداند.
در اوایل انقلاب با توجه به اینکه عدالت خیلی طول میکشد تا محقق شود و سالها ما بی هویت باقی میمانیم. اگر جمهوری اسلامی بودن هنر باشد برخی کشورها جمهوری اسلامی بودند و صرف این موضوع نوآوری نبود و ما چیزی میخواستیم که به دنیا نشان دهیم که با همه متفاوت هستیم.
باید با عدالت ورزی به دنیا نشان میدادیم که عدالت عنصر هویت بخش ما است، اما حجاب گزینه وافی به این مقصود بود چراکه نمود بیرونی دارد و هیچ کشوری در دنیا نیست که حجاب در همه جای کشور اجباری باشد و این امر شاخص و عنصر هویت بخش شد.
چه طور شد که تمرکز قدرت از عدالت گرفتیم و بر روی حجاب گذاشتیم؟
وقتی حجاب به قدرت گره میخورد و بی حجابی فراوان میشود به جای اینکه یقه مسؤولان امر، وزارت ارشاد، دفتر تبلیغات و صدا وسیما گرفته شود، یقه بدحجاب گرفته میشود. لازم نیست در خیابان تجمع کنید باید جلوی دفتر نهادها و دستگاههائی تجمع کنید که پول گرفتند؛ ۲۷ دستگاه بودجه بهبود وضعیت حجاب را میگیرند؛ چرا مسؤولان با این هزینههای میلیاردی و بسیط در قدرت نتوانستند حجاب را درست کنند و فشار بر روی بدحجابی میآورید.
در حال حاضر تعامل با حجاب فرهنگی نیست و سیاسی است
در حال حاضر تعامل با حجاب فرهنگی نیست و سیاسی است و این موضوع حاکم بر بحث فرهنگ و دین است و الگوهای سیاستگذاری را از دل الگوهای فرهنگی بیرون نمیآورند. هدف بنده درباره این بحث گسترش صحیح عفت عمومی است شیوه صدر اسلام را شیوه صحیحی میدانم، اما عین آن را در جامعه پیاده کردن بدون در نظر گرفتن ملاحظات اشتباه است.
زیرپا گذاشتن الگوی صدر اسلام و الگو نگرفتن از آن اشتباه است؛ ما باید در تولید گفتمان جدید حجاب از گفتمان صدر اسلام الگو بگیریم و با توجه به ملاحظات عصر خود آن را پیاده کنیم. روشی که بعد از انقلاب است هرچند در صورت و محتوا سعی شده است که شبیه صدر اسلام باشد، اما این الگوی امروز متفاوت از الگوی صدر اسلام است.
سیاست مشت آهنین یا طراحی سیاستهای حجاب در قم
در آینده دو راهکار بیشتر برای حاکمیت در مواجه با حجاب وجود ندارد یا باید سیاست مشت آهنین در پیش بگیرند و از این ملاحظات دست بردارند و واضح و آشکار با هرگونه مظاهر بدحجابی مقابله سخت داشته باشند که گمان نمیکنم با شرایط موجود، حاکمیت دست به چنین کاری بزند.
یا باید از ابعاد حاکمیتی حجاب و تولیت سیاسی حجاب به مرور و به تدریج و با شیب ملایم فاصله بگیرد و آن را تبدیل به یک امر صرفا شرعی با تولیت مبلغان دینی کند و سیاستهای حجاب در قم طراحی شود نه تهران و حامیان حجاب در قم باشد. منظور شهر نیست بلکه گفتمان حجاب است که بیشتر معنای دینی پیدا کند تا معنای سیاسی؛ امیدوارم در آینده حاکمیت به چنین نتیجهای برسد در این صورت گفتمان جدیدی درباره حجاب وارد میشود./200/241/ح
تهیه و تنظیم: فاطمه ترزفان