vasael.ir

کد خبر: ۱۴۰۹۹
تاریخ انتشار: ۳۱ تير ۱۳۹۸ - ۱۵:۴۴ - 22 July 2019
بخش اول / نشست «مقایسه حجاب در صدر اسلام و جمهوری اسلامی» تبیین شد؛

پیامد‌های تحلیل‌های گفتمانی متفاوت از حجاب

وسائل ـ عضو هیأت علمی دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد گفت: حجاب در صدر اسلام در کانتکس اخلاقی و اجتماعی تعریف می‌شد، اما در بعد از جمهوری اسلامی در کانتکس سکسولوژی تعریف می‌شد یعنی ما نگاه جنسی به این مقوله داریم و می‌خواهیم به وسیله حجاب تمتعات جنسی را در سطح جامعه کاهش دهیم تا عرصه فساد کاهش پیدا کند، اما در صدر اسلام این نگاه نبود چراکه حجاب را در یک کانتکس سکسولوژی نگاه نمی‌کردند.
به گزارش خبرنگار وسائل، نشست «مقایسه حجاب در صدر اسلام پیامد‌های تحلیل‌های گفتمانی متفاوت از حجابو جمهوری اسلامی» از سلسله نشست های به وقت زن با حضور علیرضا آزاد، عضو هیأت علمی دانشکده الهیات و معارف اسلامی به همت کارگروه مطالعات زنان انجمن علوم سیاسی ایران شاخه خراسان و نشریه ایراندخت 30 تیرماه در دانشکده علوم اداری و اقتصادی دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد.
 
 
تحلیل گفتمان‌های حجاب در صدر اسلام و جمهوری اسلامی

علیرضا آزاد، عضو هیأت علمی دانشکده الهیات و معارف اسلامی در مقایسه حجاب صدر اسلام و جمهوری اسلامی به بررسی تحلیل های حجاب و دشواری سخن گفتن درباره آن و تأکید بر ضرورت بالنده کردن رکن نظام به واسطه نقدهای سازنده در کنار بالنده سازی رکن جمهوریت گفت: بحث ما درباره حدود شرعی حجاب و درباره دلایلی اختیاری یا اجباری بودن حجاب صحبت نمی کنیم. بحث ما درباره شیوه درست امر به معروف و نهی از منکر در حوزه حجاب نیست.
 
این مبحث صرفا جنبه توصیفی دارد و مقایسه میان چهار دهه حیات جمهوری اسلامی و گفتمانی است که در این چهار دهه درباره حجاب شکل گرفت با آنچه که صدر اسلام بوده است؛ به صورت پدیدار شناختی می خواهیم این دو دوره را توصیف و مقایسه کنیم.

پیش فرض ادعای ما آشنائی مخاطبین با تاریخ حجاب، سیر نزول آیات حجاب، تطور سیاست های حجاب در چهار دهه و آشنائی مختصر با مباحث تحلیلی شناسی فوکویی است که اگر اینها را فرض بگیریم که مخاطبان تا حدودی آشنا هستند تحلیل گفتمان می خواهد به ما بگوید چه کسی و چه چیزی و برای چه هدفی و با چه استدلالی، چگونه و در چه فضائی و با چه لحنی در چه مراحلی و با چه امکاناتی در مقابل چه چیزی با چه شرایط و ملاحظاتی گفته است و این گفته ها چه تأثیرات مستقیم و پیامدهای غیر مستقیم و مخالفت ها و پاسخ ها و پرسش ها و چالش ها و مخالفت ها و موافقت هائی را به دنبال داشته است و تحلیل گفتمان قرار است این کار را انجام دهد.

در واقع صحبت این نیست که چه شکلی باید عمل کرد بلکه صحبت بر سر این است که یک موضوع به چه صورت اتفاق افتاده است در عین حال ما تجویز نمی کنیم و باید و نباید تعریف نداریم و صرفا مقایسه است تا کسی که باید و نبایدی می خواهد تعریف کند متوجه باشد که در چه فضائی می خواهد این کار را صورت بدهد.


محور گفتمان حجاب در صدر اسلام کرامت اجتماعی ناظر به شئونات فردی

در عین حال محور گفتمان حجاب در صدر اسلام کرامت اجتماعی ناظر به شئونات فردی بود و محور گفتمان حجاب در جمهوری اسلامی وظیفه شرعی ناظر به هژمونی سیاسی است و برای اثبات این مدعا 53 خرده گفتمان را در این دو فضا مقایسه کردیم که این موارد بررسی می شوند.

خلاصه این خرده گفتمان ها عبارت است از اینکه در صدر اسلام گفتمان حجاب، گفتمان حجاب و غیاب بود در جمهوری اسلامی گفتمان حجاب، گفتمان حجاب و حضور است در صدر اسلام با محوریت نقش همسری مقوله زن گفتمان کاوی می شد و در انقلاب با محوریت نقش مادری و به خصوص در میانه دهه هفتاد به بعد با محوریت مقوله خانواده صورت گرفت؛ حال آنکه محور گفتمانی حجاب در صدر اسلام خانواده و مادر نبود و حول محور مفهوم زن و همسر بود.


حجاب در صدر اسلام محور تقابل‌های گفتمانی نبود

در صدر اسلام تقابل های گفتمانی بین اسلام و کفر، اسلام و جاهلیت شکل می گرفت اما حجاب محور این تقابلات گفتمانی نبود اما در جمهوری اسلامی وقتی تقابل اسلام و غرب و انقلابی و طاغوتی شکل گرفت از جمله محورهای تقابل، مقوله حجاب بود و حجاب تبدیل به محورهای هژمونی های سیاسی و تقابل های گفتمانی سیاسی شد.


مقاومت مدنی و اجتماعی جدی نسبت به حجاب 

در صدر اسلام قبل و بعد از اسلام بدحجابی بود اما تبدیل به گفتمان نشده بود در جمهوری اسلامی قبل و بعد از انقلاب بدحجابی بود اما نکته این بود که از زمان رضاشاه به بعد بدحجابی تبدیل به گفتمان شد، مقاومت اجتماعی با حکم حجاب و آیات آن در صدر اسلام شکل نگرفت اما در جمهوری اسلامی مقاومت مدنی و اجتماعی جدی به وجود آمد و مقایسه از آن جهت است که استراتژیست و سیاست‌گذار فرهنگی اگر بر مبنای بحث دینی می خواهد حجاب را در جمهوری اسلامی توسعه یا کاهش بدهد، بداند که تحلیل گفتمانی حجاب چگونه است تا سیاست های بهتری را پیاده کند.

هرگز در صدر اسلام حجاب با مقوله خون شهدا و جهاد گره نخورد و حال آنکه در گفتمان جمهوری اسلامی پیوند ناگستنی پیدا کرد که فقط مربوط به جنگ هشت ساله نبود و حتی در گفتمان جهاد مدافعین حرم هم توسعه پیدا کرد در صدر اسلام بین ذائقه و خواست عمومی و حکومتی و حکم الهی در امر حجاب گسست و گسلی دیده نمی شد و حتی اگر فاصله ای بود به حد گسست نبود اما در جمهوری اسلامی به مرور در بعضی از مناطق و فرهنگ ها بین خواست حکومتی و ذائقه عمومی و حکم الهی گسل ایجاد شد در واقع شکافی ایجاد شد که هر چقدر هم دو طرف سعی کردند نتوانستند این شکاف را پر کنند و این شکاف باعث شد فاصله از حجاب به معنای فاصله از حکومت و دین قلمداد شود.

عنصر اقتصادی در تأمین حجاب در صدر اسلام بسیار نقش داشت اما در جمهوری اسلامی با توجه به گسترش صنعت نساجی و خیاطی عنصر اقتصادی در حجاب یا بی حجاب بودن نقش آفرین نیست. در صدر اسلام حجاب مظهر طبقه خاص اجتماعی بود و به همین دلیل برای کنیزان حجاب واجب نبود حتی نقل شده است که عمر شلاق می زد تا کنیزان حجاب را بردارند و حق حجاب نداشتند تا مبادا با طبقه زنان آزاده اشتباه گرفته شوند و اهل کتاب اختیار با خودشان بود.


کانتکس اخلاقی و اجتماعی یا کانتکس سکسولوژی حجاب؟

حجاب در صدر اسلام در کانتکس اخلاقی و اجتماعی تعریف می شد اما در بعد از جمهوری اسلامی در کانتکس سکسولوژی تعریف می شد یعنی ما نگاه جنسی به این مقوله داریم و می خواهیم به وسیله حجاب تمتعات جنسی را در سطح جامعه کاهش دهیم تا عرصه فساد کاهش پیدا کند اما در صدر اسلام این نگاه نبود و کنیزان خیلی زیبا روی تر از زنان عادی عرب بودند و برای آنان حجاب واجب نبود چراکه حجاب را در یک کانتکس سکسولوژی نگاه نمی کردند و به همین دلیل است که در بیش از صد روایات فقط انگشت شمار روایاتی در رابطه بین حجاب و تحکیم بنیان خانواده وجود دارد و این دو را به یکدیگر در صدر اسلام ربط نمی دادند.


کمونیست‌ها هم طرفدار حجاب بودند

بعد از جمهوری اسلامی این دو مقوله را به شدت به هم مرتبط می کنند چراکه بدحجابی در کانتکس جنسی تعریف می شود و حجاب برای ممانعت از تمتعات جنسی توجیه می شود؛ حجاب مظهر یک طبقه اجتماعی در صدر اسلام بود اما در جمهوری اسلامی الزاما حجاب مظهر یک طبقه اجتماعی نیست بلکه تا یک حدی کمونیست ها طرفدار حجاب بودند از دو منظر چراکه بدحجابی را عنصر غربی می دانستند و در مخالفت با رویکرد غرب گرایانه حجاب را خوب می دانستند و دوم اینکه آنها به دنبال یک جامعه بی طبقه بودند و حجاب تأمین بی طبقه بودن جنسی جمعیت زنان را می کرد و بعدها در جمهوری اسلامی نوع پوشش از نوع حیث پارچه و مدل های ایرانی و اسلامی تعریف طبقات را به دنبال دارد و افراد در حجاب طبقه بندی می شوند.

در صدر اسلام حجاب دینی از دل حجاب عرفی و با فاصله اندک از حجاب عرفی شکل گرفت و در جمهوری اسلامی حجاب عرفی به سوی حجاب فقهی و با فاصله روز افزون از حجاب شرعی شکل گرفت؛ بین حجاب شرعی و حجاب عرفی فاصله شد و فاصله ها عمیق شد که طبق آماری که ارائه شده است 65 درصد مردم حجاب عرفی دارند و نه الزاما حجاب شرعی که این اتفاق در صدر اسلام رخ نداد.
 

بحران جنسی از دلایل تغییر استدلال‌ها درباره حجاب

بعضی از استدلال ها برای حجاب بعد از جمهوری اسلامی است که در طول این 1400 سال این شیوه استدلال وجود نداشته است؛ در خصوص آیه 27 اعراف و 89 نحل در بین مفسرین سلف دیده نمی شود که به اینها استناد داشته باشند اما در بین متأخرین چند دهه اخیر استدلال های جدیدی در این راستا شکل می گیرد.
 
امروزه به این امر توجه نمی شود که در آن زمان چه برای مردان و چه برای زنان برآوردن نیازهای جنسی چندان دشوار نبود و ما با مقوله بحران جنسی در صدر اسلام مواجه نبودیم و مقوله حجاب در یک فضای آرام شکل می گیرد؛ طبیعتا در جامعه ای که به شدت بحران مسائل جنسی وجود دارد پیاده کردن چنین حکمی طبیعی است که با واکنش هائی مواجه شود.

در فرهنگ عرب جاهلی و در فرهنگ ایران باستان حجاب ارزشمند بوده است و در شاهنامه بر حجاب به عنوان یک ارزش تأکید می شود. در عین حال حکم حجاب در صدر اسلام در فضائی بیان می شود که حجاب ارزشمند قلمداد می شود و اصل آن ارزشمند است و نشانه شخصیت زن است اما در جمهوری اسلامی حجاب در زمانی تشریع می شود که ما در عین اینکه در ایران باستان تمجید حجاب را داریم اما حدود 50 تا 60 سال است که در این کشور بدحجابی و بی‌حجابی به عنوان ارزش ترویج می شود.
 
 
پیامد‌های تحلیل‌های گفتمانی متفاوت از حجاب


توجه به تفاوت گفتمان دینی برای سیاست‌گذاری های دینی در عرصه حجاب

طبیعتا نوع تشریع حجاب در فضائی مانند صدر اسلام با نوع تشریع آن در فضای بعد از انقلاب تفاوت دارد؛ عدم توجه به این تفاوت های گفتمانی شاید باعث شده است علی رغم این همه هزینه های مالی، معنوی، فکری و سیاست‌گذاری متعدد و دستگاه‌های عظیمی که در این فضا کار می کنند نتیجه ای نداشته است.
 
برای سیاست‌گذاری های دینی در عرصه حجاب حواس‌مان به تفاوت گفتمان دینی در صدر اسلام و دوره جمهوری اسلامی باشد تا این سیاست‌گذاری ها به درستی انجام شود؛ ما به دنبال این نیستیم که حجاب را تضعیف کنیم بلکه این تحلیل ها باعث می شود که سیاست‌گذاری ها جدی تر و عمیق تر و محکم تر صورت بگیرد تا اشتباهات گذشته دوباره تکرار نشود.


کمی گرایی ملاک‌ها و شاخص‌های ارزیابی ایمانی از جمله تفاوت‌های گفتمانی است

به نظر می رسد از جمله تفاوت های گفتمانی در صدر اسلام و جمهوری اسلامی چه در بحث حجاب و سایر مظاهر ایمانی این است که ملاک ها و شاخص های ارزیابی ایمانی از صدر اسلام به بعد به مرور در تاریخ فقه و تا به امروز روز به روز کمی گراتر شد چراکه به روایتی برنخوردم که ملاک برای انتخاب همسر عفاف و زن عفیف باشد و حال آنکه اکثر مذهبی های ما فکر می کنند که ملاک انتخاب همسر مومن محجبه است در حالی که در روایات اینگونه نداریم و این تفاوت گفتمان ها را نشان می دهد.

ملاک ها در صدر اسلام به شدت کیفی است ولی به مرور در دستگاه فقه ملاک های کمی بر ملاک های کیفی می چربد و در حال حاضر ملاک های کیفی به محاق رفته است؛ ملاک های کمی به معنای دین داری و رویکرد دین گرایانه را شامل می شود.
 
از طرفی گفتمان عفاف در نیمه دهه هفتاد در جمهوری اسلامی به گفتمان حجاب نزدیک می شود که تا قبل از آن بسیار کمرنگ بود و تا به حدی می رسد که گفتمان عفاف قوی تر از حجاب می شود و صحبت این است که حجاب را برای عفاف می خواهند و عفاف اصل است؛ این موارد تطور گفتمانی است که در اوائل کمیت را توسعه دادیم و به تدریج از آنجا که احساس می کنیم این نگاه درست نیست در حال جبران هستیم.

در دادگاه های ما به مدت بیش از 30 سال هر کس که دادگاه می رفت بانوان متهم مجبور بودند که چادر بگذارند و در زمان حال متوجه شده ایم که نباید کمی به موضوع حجاب نگاه کرد و امروز نگاه کمی به حجاب در حال اصلاح است.
 
لحن آیات قرآن درباره تکالیف لحنی است که ما در مسأله روزه و شراب می بینیم؛ این لحن ها به این شکل در آیات حجاب دیده نمی شود و لحن بسیار متفاوت است. با اینکه بی حجابی گناه دارد اما در لسان قرآن به حدی نبود که حتی عذاب اخروی برای آن ذکر شود و یا حد و تعزیزی در طول تاریخ فقه برای آن وضع شود.


حجاب حق یا تکلیف؟

به نظر می رسد تا یک حدی با حجاب به عنوان یک حق برخورد می شده است نه تکلیف و در عین حال تکلیفی بود که سایه ها و لایه هایی از حق در آن وجود داشت و الزاما حق الله نیست بلکه بخشی از آن حق الله، حق الناس و حق النفس است؛ اما در بعد از جمهوری اسلامی در آن قرائت فقهی که به تبع گفتمان فقه جواهری در عمل شاهد آن هستیم حجاب را کاملا تکلیفی فردی ـ اجتماعی می دانیم که زن وظیفه دارد آن را انجام دهد و نگاه تکلیف گرایانه است.


آیا همه اسلامیت ما به قضیه حجاب گره خورده است؟
 
در صدر اسلام فضای اجتماعی و باورهای فرهنگی افراد را مجاب می کرد که حجاب داشته باشند اما به این فرمت وظیفه گرایانه نبود؛ ما با اینکه 54 باب فقهی داریم اما یک باب درباره حجاب نیست اگر این نگاه تکلیف گرایانه که امروز ما تصور می کنیم بوده است و همه اسلامیت ما به قضیه حجاب گره خورده است چرا در 1400 سال فقهای ما یک باب مستقل درباره حجاب باز نکردند.

در عین حال مقدس اردبیلی دو پهلو صحبت می کند و یکی از فتواهایش این است که حجاب را فقط در زمان نماز برای زن واجب می داند و در غیر از نماز مستحب می داند و شیخ صدوق و ابن جنید حجاب را برای کنیز واجب نمی دانستند؛ فضا، فضائی نیست که بتوان گفت اسلامیت ما با قضیه حجاب گره خورده است و این ضریبی که به حجاب درباره اسلامیت ما زده شده بعد از انقلاب اضافه شده است.


مقایسه لحن قرآن در دو مسأله حجاب و عدالت اجتماعی

ضریب بیش از حد دادن و اولویت های نسنجیده به اموری که دارای اولویت واقعی نیستند سبب نابودی و تباهی است؛ به همان میزان که احکام باید برای ما اسلامی باشند در عین حال ما باید به ضریبی که قرآن و اسلام به امور مختلف داده است توجه کنیم.
 
این امر عجیب است که لحن آیات و روایات این است که کسی که ربا می خورد به جنگ با خدا رفته است اما پشت تریبون های علنی گفته می شود که بی حجابی علنی بدتر از فساد مالی مخفیانه است؛ آیا لحنی که قرآن و اسلام در ارتباط با عدالت اجتماعی و فساد اقتصادی دارند با لحنی که در ارتباط با حجاب دارد، قابل مقایسه است؟


غیر دینی عمل کردن درباره حجاب اشتباه است 

همان طور که این آیتم ها از دین می آید در واقع ضریب این آیتم ها هم از دین می آید؛ رعایت نکردن این ضریب ها به معنای غیر دینی عمل کردن است و نسبتی که دین بین امور مختلف برقرار کرده است اگر رعایت نشود در واقع غیر دینی عمل کردن است؛ از جمله تفات هایی که در گفتمان صدر اسلام و جمهوری اسلامی اتفاق افتاد عدم تناسب ضریبی بود که در منظومه معرفت دینی به قضیه حجاب شده بود.

در صدر اسلام برخورد حاکمیتی با قضیه بدحجابی نداریم و در جمهوری اسلامی مملو از برخوردهای حاکمیتی با مقوله بدحجابی است. در اینجا این پرسش مطرح می شود که اگر در آن زمان حجاب ابزار دشمن به حساب می آمد شاید همانند امروز عمل می شد که درست است اما در عین حال حواس‌مان باشد که چه طور حجاب ابزار عمل دشمن شد؟/504/241/ح


ادامه دارد...
 

تهیه و تنظیم: فاطمه ترزفان




ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۹ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۳۳:۱۱
طلوع افتاب
۰۶:۵۸:۱۴
اذان ظهر
۱۳:۱۱:۵۳
غروب آفتاب
۱۹:۲۴:۵۴
اذان مغرب
۱۹:۴۱:۵۲