به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت الله سید محمد حسینی قزوینی، استاد سطح عالی حوزه علمیه قم روز یکشنبه 22 شهریور 1393 در درس خارج فقه مقارن که در کدرسه عالی دار الشفای قم برگزار شد، با اشاره به شبهات وهابیت درباره تقیه گفت: وهابیت بدین خاطر شیعه را منافق دانسته است و قتل منافق را نیز واجب میداند.
وی با اشاره به آیاتی از قرآن مانند آیه 28 سوره آل عمران، افزود: باور به تقیه بحث قرآنی است و هیچ ارتباطی به شیعه و سنی ندارد.
استاد درس خارج فقه حوزه علمیه، تقیه را به دو نوع خوفی و مداراتی تقسیم کرد و این آیه را شامل هر دو نوع تقیه ارزیابی کرد و ادامه داد: آیه دوم در تأیید جایگاه قرآنی تقیه آیه 106سوره نحل است که می فرماید: «مَنْ کَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إیمانِهِ إِلاَّ مَنْ أُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإیمانِ وَ لکِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْراً فَعَلَیْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ.» یعنی کسى که پس از ایمان به خدا کافر می ىشود نه آنکه او را به زور واداشته اند تا اظهار کفر کند و حال آنکه دلش به ایمان خویش مطمئن است بلکه آنان که درِ دل را به روى کفر مى گشایند، مورد خشم خدایند و عذابى بزرگ برایشان مهیا است.
وی افزود: این محبت از روی تقیه برای جذب آنها به سوی اسلام است. از این تعلیل، عمومیت استفاده میشود. یعنی نمیتوان گفت که چون مورد بحث تعامل با غیرمسلمین است، پس در ارتباط با مسلمین کاربرد ندارد. زیرا مورد مخصِّص نیست.
استاد قزوینی با اشاره به کتاب «فتاوی اللجنه الدائمه للبحوث العلمیه و الإفتاء» که کتاب مرجع وهابیت به شمار میآید فرعی از این کتاب را بیان کرد و گفت: در این کتاب آمده است که اگر یک نفر سنی به مسجد شیعیان برود و چنانچه بخواهد تکتفّ کند ضرری متوجهش میشود، این جا این فرد میتواند دستانش را رها کند. یعنی بر اساس این فتوا، تقیه جایز است.
وی سپس به جایگاه روائی تقیه در احادیث شیعه اشاره کرد و اظهار داشت: امام صادق(ع) فرمود: «تقیه دین من و دین اجداد من است و کسی که تقیه را رعایت نکند دین ندارد.»
این استاد درس خارج فقه حوزه علمیه قم در ادامه بحث به ماجرای عایشه با پیامبر خدا (ص) اشاره کرد و گفت: "روزی عایشه به پیامبر خدا(ص) گفت مگر نه این که طواف حجر اسماعیل جزئی از طواف خانه است. پس چرا دستور نمیدهی که دیوار خانه خدا را خراب کنند و حجر را جزء خانه خدا کنند؟ پیامبر خدا(ص) فرمود: ای عایشه! اگر قوم تو نباشند که تازه وارد اسلام شدهاند این کار را میکردم. از این رو به این واجب شرعی عمل نمیکنم". این مصداق اتمّ تقیه است.
وی روایاتی از ابیشیبه و سیوطی را ذکر کرد و گفت: در کتاب ابیشیبه هم آمده است: «لا ایمانَ لِمَن لا تقیه له». جلال الدین سیوطی نیز میگوید: «لا دینَ لِمَن لا تقیه له». پس قرآن و سنت تقیه را تثبت میکنند.
آیت الله حسینی قزوینی در ادامه با اشاره به احادیثی از ابوهریره و عبدالله بن مسعود، ابراز داشت: ابوهریره میگفت: "در زمان پیامبر من دو انبار از احادیث پیامبر پر کردم. یکی را باز کردم و دیدم که اگر دومی را باز کنم عمر کله مرا میشکند. این کار همان یعنی تقیه است". از عبدالله بن مسعود نقل است که میگفت: "گاه حقیقت را نمیگویم تا یک یا دو شلاق یا شلاق را از خود دور کنم". این عمل همان تقیه است.
وی افزود: قول ابنتیمیه درباره شیعه این است که "شیعیان همانند یهودیان تقیه دارند؛ شیعیان عمدا دورغ میگویند و این علامت نفاقشان است. سرمایه شیعه تقیه است".
استاد قزوینی به یکی از کتابهای مهم درسی سطح کارشناسی ارشد دانشگاه اسلامی مدینه منوره در ردّ تشیع به نام «اصول مذهب الشیعه الأثنی العشریه» به قلم ناصر القفاری اشاره کرد و بیان کرد: این کتاب کتاب بینظیر وهابیت علیه شیعه در طول تاریخ است که عربستان از نویسندهاش تقدیر کرد. ما بحمدلله در سه جلد به زبان عربی بدان پاسخ دادیم. ناصر القفاری در صفحه 818 مینویسد: "اهل علمی که واقعیت شیعه را شناختهاند میدانند که حقیقت شیعه جز نفاق نیست. روایت شیعه هم آن را تثبیت میکند. تقیه در نزد شیعه کذب و نفاق است. با این حال آن را جزء دین میشمارند، بلکه معتقدند کسی که تقیه ندارد دین ندارد".
وی با بیان این که وقتی وهابیت میخواهند حرف دروغی بگویند ادعای اجماع میکنند یا از عبارت علمای اهل السنه و الجماعه استفاده میکنند.