vasael.ir

کد خبر: ۸۹۶۹
تاریخ انتشار: ۰۷ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۴:۵۹ - 29 July 2018
آیت الله کعبی/ جلسه 80

جهاد| بررسی عدم دلالت واژه امام جهاد در روایات بر امام معصوم

وسائل- امام عادل اعم است از معصوم و فقیه جامع الشرایط. امام یعنی رهبر. به این دلیل که هیچ ملاک و معیاری وجود ندارد که حتما کلمه امام حمل بر معصوم کنیم. واژه امام، در معصوم مصطلح فقهای متاخر است و نصوص اعم از معصوم است. جامعه ای که این روایات در آن صادر شده، اکثریت از اهل سنت بوده اند که اینان قائل نیستند که امام یعنی منصوب من الله.

به گزارش خبرنگار وسائل؛ آیت الله عباس کعبی عضو مجلس خبرگان رهبری در هشتادمین جلسه درس خارج فقه جهاد که در موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) به تاریخ دوشنبه بیست و سوم اسفند ماه 1395 برگزار شد در ادامه بررسی ابعاد و حکم جهاد ابتدایی در عصر غیبت به تبیین تفصیلی ادله قائلین به جواز وقوع جهاد ابتدایی در زمان غیبت معصوم پرداخت و اقدام به بررسی چگونگی استدلال به روایات ششگانه دال بر لزوم امامت امام عادل در جهاد ابتدایی پرداخت.

تقریر درس

آیت الله کعبی در جلسه  گذشته عنوان کرد: قدر مشترک بین همه روایات و فتاوا از قدماء و متاخرین و اجماع محصل و منقول، این است که جهاد ابتدایی تحت هدایت و پرچم امام جائر مشروع نیست و حرام است اما بیش از این مطلب را نمی توان اسنباط نمود یعنی اینکه بگوییم جهاد باید با امام معصوم(ع) باشد، از فتوای قدماء و روایات موجود به دست نمی آید.

 

مشروح این جلسه را می توانید در ذیل ملاحظه بفرمایید

بسم الله الرحمن الرحیم

جهاد ابتدایی 12

القائلون بحرمه الجهاد الابتدایی فی عصر الغیبه 11

بحث در روایاتی بود که شرط جهاد را وجود امام عادل می دانست. از نظر دلالی، دو نوع استدلال وجود دارد. گاه استدلال با توجه به مجموع روایات یعنی شش روایت با هم، و گاه به طور جداگانه صورت می گیرد.

اما استدلال به مجموع روایات شش گانه، متوقف بر سه امر است:

امر اول: امام یعنی امام معصوم(ع)

امر اول اینکه بپذیریم که مقصود از امام یا امام عادل، معصوم(ع) است؛ به حسب مرتکز شرعی. آنگونه که از مجموع روایات از لفظ امام برداشت می شود، امام معصوم(ع) است؛ نه مطلق رهبر عادل و فقیه در عصر غیبت. برخی از این روایات که واژه امام را در امام معصوم به کار برده عبارتند از: «الْإِمَامُ هُوَ الْمُنْتَجَبُ الْمُرْتَضَى وَ الْهَادِی الْمُنْتَجَى وَ الْقَائِمُ الْمُرْتَجَى اصْطَفَاهُ اللَّهُ بِذَلِکَ»[1] یا «فَالْإِمَامُ هُوَ الْمُنْتَجَبُ الْمُرْتَضَى وَ الْهَادِی الْمُجْتَبَى وَ الْقَائِمُ الْمُرْتَجَى اصْطَفَاهُ اللَّهُ لِذَلِکَ وَ اصْطَنَعَهُ عَلَى عَیْنِهِ فِی الذَّرِّ حِینَ ذَرَأَه‏»[2] روشن است که ین صفات مربوط به امام معصوم(ع) است. یا امام رضا(ع) می فرماید: «الْإِمَامُ الْمُطَهَّرُ مِنَ الذُّنُوبِ وَ الْمُبَرَّأُ عَنِ الْعُیُوبِ الْمَخْصُوصُ بِالْعِلْمِ الْمَوْسُومُ بِالْحِلْمِ نِظَامُ الدِّینِ وَ عِزُّ الْمُسْلِمِینَ وَ غَیْظُ الْمُنَافِقِینَ وَ بَوَارُ الْکَافِرِینَ»[3]  یا می فرماید: «إِنَّ الْإِمَامَةَ خِلَافَةُ اللَّهِ وَ خِلَافَةُ الرَّسُولِ ص وَ مَقَامُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ مِیرَاثُ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ ع إِنَّ الْإِمَامَةَ زِمَامُ الدِّینِ وَ نِظَامُ الْمُسْلِمِینَ وَ صَلَاحُ الدُّنْیَا وَ عِزُّ الْمُؤْمِنِینَ إِنَّ الْإِمَامَةَ أُسُّ الْإِسْلَامِ النَّامِی وَ فَرْعُهُ السَّامِی‏».[4]

بله در روایت امام رضا(ع) ممکن است به امامت در اجتماع هم معنا بدهد و اعم از معصوم باشد. که امامت و رهبری الهی در صحنه اجتماعی جایگاهی مانند انبیاء و اوصیای الهی است. خلافت خدا و رسول و ائمه(ع) است. رهبری دین و نظام مسلمین و ایجاد صلاح دنیا و عزت مومنین در این امامت است. امامت روح الاسلام است: «إِنَّ الْإِمَامَةَ أُسُّ الْإِسْلَامِ». شاید روایت می خواهد بگوید جامعه اگر دچار خلا رهبری شد، پیشرفت نمی کند. جامعه ای که رهبری الهی داشته باشد، پیشرفته خواهد بود.

اما در مجموع روایات بسیاری وجود دارد که دلالت دارد منظور از «امام»، همان شخصی است که از طرف خداوند منصوب است و لامحاله که منظور امام معصوم(ع) است.

بنابراین  اگر در این شش روایت، اشتراط جهاد به امام عادل را به معنای وجود امام معصوم بگیریم، جهاد در عصر غیبت منتفی خواهد شد. این امر اول که باید ثابت شود.

امر دوم: شرط بودن کلمه «امام عادل»

امر دوم اینکه مجموع این روایات مورد استناد، در اشتراط باید در مقام بیان مشروعیت جهاد باشد. جمله، وصفیه است یا مفهومی که دارد لقب است. مانند: «وَ لَا جِهَادَ إِلَّا مَعَ الْإِمَامِ»[5] یا «لَا غَزْوَ إِلَّا مَعَ إِمَامٍ عَادِلٍ»[6] و یا «وَ الْجِهَادُ وَاجِبٌ مَعَ إِمَامٍ عَادِلٍ»[7] باید این جمله «با امام عادل» را مسوق بدانیم به سیاق جمله شرطیه. اگرچه به نحو وصف و لقب است، اما مثل اینکه جمله وصفیه در مقام بیان جمله شرطیه است؛ یعنی جمله «اذا کان الامام المعصوم حاضرا و مبسوط الید، وجب الجهاد»، مفهومش این است که «اذا لم یکن الامام المعصوم حاضرا و لم یکن مبسوط الید، لم یجب الجهاد». و در مفهوم شرط در علم اصول آمده که شرط للترتب است و لزوم علت و معلولی بین مقدم و تالی، و مفهوم داشته باشد و سنخ حکم وجود داشته باشد نه شخص الحکم. اینجا سنخ الحکم نفی شرطیت جهاد به وجود امام معصوم است.

 به عبارت دیگر امام معصوم، شرط وجوب است، نه شرط وجود. جمله وصفیه یا لقب است، اما این مسوق در سیاق جمله شرطیه است. اگر اینطور باشد و منظور از امام هم معصوم باشد، آن وقت می توان گفت جهاد، مشروط به امام معصوم است وگرنه جایز نیست.

امر سوم: اثبات عدم انفکاک نفی وجوب و حرمت

امر سوم اینکه بگوییم جمله شرطیه نفی وجوب می کند، اما نفی جواز نمی کند. لذا باید امر سومی ثابت شود و آن اینکه عدم انفکاک بین انتفاء وجوب جمله شرطیه و حصریه، و بین انتفاء مشروعیه. یعنی حالا که واجب نیست، پس حرام است. «اذا لم یجب، یحرم» این عدم انفکاک باید ثابت شود، چون ممکن است واجب نباشد اما جایز باشد. و در یک قاعده کلی باید بگوییم بحث اشتراط جهاد به امام عادل، از مواضعی است که «متی ما جاز فیه الفعل وجب، متی ما لم یجز یحرم». باید این را ثابت کنیم.

بنابراین ما سه مطلب را باید ثابت کنیم. یکی اینکه منظور از امام، امام معصوم باشد. دوم اینکه جمله وصفیه مسوق به سیاق جمله شرطیه است و شرط هم مفهوم دارد. ترتب لازم علت و معلولی. سوم اینکه ممکن است گفته شود نمی توان بین نفی وجوب و وحرمت تفکیک کنیم. این سه مطلب باید تمام باشد تا بگوییم جهاد در عصر غیبت جایز نیست.

اینکه خود وصف مفهوم ندارد، در علم اصول تحقیق شده که وصف و لقب مفهوم ندارد مگر اینکه بتوان به جمله شرطیه برگرداند و برایش مفهوم مخالف درست کنیم یا سیاق و قرائنی دال بر وجود مفهوم داشته باشد.

پاسخ امر اول

چه کسی گفته امام عادل یعنی معصوم؟ بلکه امام عادل اعم است از معصوم و فقیه جامع الشرایط. امام یعنی رهبر. به این دلیل که هیچ ملاک و معیاری وجود ندارد که حتما کلمه امام حمل بر معصوم کنیم. واژه امام، در معصوم مصطلح فقهای متاخر است و نصوص اعم از معصوم است. جامعه ای که این روایات در آن صادر شده، اکثریت از اهل سنت بوده اند که اینان قائل نیستند که امام یعنی منصوب من الله. علاوه بر اینکه گفته اند امام عادل و منظور این روایات نهی از جائر بودن رهبر جهاد است. می خواهد بگوید جهاد اموی و عباسی، جهاد تحت لوای جور است. پس اگر رهبر جهاد عدالت داشته باشد و شرایط جهاد را نیز بداند، عنوان امام عادل بر او صدق می کند.

البته این نکته، که امام عادل، اعم از معصوم است و اصطلاح متاخر است، جواب دارد. یکی اینکه  نصوص و متون در مورد اینکه امام کیست، قدیم تر از اصطلاح متاخرین است. اما اینکه خطاب ائمه اهل سنت بوده اند، خیر بلکه خطاب ائمه(ع) به شیعه بوده است و بین آنان ارتکاز داشت مه منظور از امام، معصوم مد نظر است.

اما اینکه امام به عادل وصف شده، به دلیل تاکید و احتراز از منصب غصبی است. و منافاتی ندارد که بگوییم امام عادل یعنی امام معصوم  اما اینکه گفته می شود این روایات به قصد ردع از قتال در معیت اهل جور است نه بیشتر، این عین مدعاست. روایت نمی گوید جهاد با اهل جور حرام است، بلکه می گوید جهاد مشترط به وجود امام عادل است. و این دو مطلب است. اینکه شما برداشت می کنید جهاد با امام عادل، پس جهاد با ائمه جور حرام است، اما با فقیه عادل جایز است، این استنباط شخصی است و از روایت به دست نمی آید. البته بله، قدر متیقن از این روایات حرمت جهاد تحت رهبری امام جائر است. اما ما می خواهیم بدانیم آیا بیشتر از چنین حرمتی، شامل حرمت جهاد با رهبری فقیه عادل در عصر غیبت هم می شود یا خیر؟

اینکه بگوییم منظور از روایات حرمت جهاد با امام جائر است، این عین مدعاست. اما اگر بشود منظور از امام عالد یعنی امام معصوم، آن گاه جهاد با فقیه عادل در عصر غیبت هم حرام خواهد بود.

بنابراین امر اول تمام نیست. صاحب «دراسات فی ولایت الفقیه» می گوید: روایات نگفته امام معصوم، فرمود امام عادل. امام عادل نیز با واژه امام جائر مقابله می کند. لفظ امام نیز در لغت و در کلمات ائمه(ع) منحصر به معصوم و ائمه اثنی عشر(ع) نیست. شاهد هم داریم. بلکه واژه امام در لغت به معنای رهبری است که جامعه دارد. امام جماعت، امام جمعه، امام حج، امام سیاست بلاد. امام اعم است و عدالت نیز اعم از عصمت است. البته مصداق اتم امام عادل، در زمان ائمه(ع) خود امام معصوم(ع) بوده است یا آن کسی که از سوی امام معصوم نصب شده است. اما آنچه در اخبار آمده، عنوان امام عادل در مقابل امام جائر است. نه امام معصوم در قبال امام غیر معصوم؛ همین که روایت می گوید امام عادل، شامل فقیه هم می شود. این بیان صاحب «دراسات فی ولایت الفقیه» است.

این فرمایش نیز پاسخ دارد. و آن اینکه انصراف امام عادل به امام معصوم است. دلیل نیز در علم اصول آمده است: «غلبه الوجود و کثره استعمال» حتی خلال زمان النصوص؛ یعنی حتی اگر روایاتی بیابیم که واژه امام اعم از معصوم باشد، مانند آنجا که می فرماید: «إِنَّ الْإِمَامَةَ زِمَامُ الدِّینِ وَ نِظَامُ الْمُسْلِمِین‏»[8] یا امام یقسم الفیء که منظور از تقسیم فیء یعنی رهبر جامعه، این ها استثناء بوده است. اعم اغلب استعمالات امام عادل را به معنای امام معصوم(ع) به کار می بردند. خصوصا که امام عادل مصداقش در عصر نص، ائمه(ع) هستند. بنابراین جهاد ابتدایی در آن زمان حتی با مومنین عادل از اصحاب ائمه(ع)، نیازمند اجازه امام معصوم(ع) است. در عصر غیبت نیز همینطور است. اجازه امام معلوم نیست پس جایز نیست.

به نظر می رسد واژه امام، در امام معصوم(ع) به کار برده شده است. گفته نشود که فقهای متقدم نیز از کلمه امام، امام معصوم استفاده کرده اند. بله، آن موقع که فقها می خواستند از فقیه تعبیر کنند، نمی گفتند امام، می گفتند فقهای مفوض. کلمه منصوب را یا برای امام به کار می بردند یا برای منصوب به نصب خاص. اینکه معنای لغوی امام اعم باشد یا واژگانی در آیات و روایات بیابیم که معنای اعم از معصوم(ع) را می گوید، ارتکازات شرعی را به هم نمی زند. و ارتکاز شرعی امام، به معنای امام معصوم است.

البته این نکته نیز مد نظر باشد که در اعلام امامت الهی نیز تقیه می کردند و نمی گفتند امامت از آن ماست. لذا عنوان عدل و جور به کار می بردند و شیعیان می دانستند که منظور از امام عادل، امام معصوم است.

پاسخ امر دوم

اینکه ممکن است «مع امام العادل»، ظهور در شرطیت نداشته باشد. بلکه  عدالت وصف است، در مقابل جائر. خود امام از قبیل لقب است. بنابراین با یک لقب و وصف رو به رو هستیم. اثبات جهاد مع الامام العادل بنا بر اینکه امام معصوم (ع) باشد، نفی ما عدا نمی کند. اگر عنوان عنوان عدالت صدق کند، نفی مقابل که امام جائر است، می کند. اما نسبت به فقیه عادل چون لقب در علم اصول مفهومی ندارد، وصف نیز جائر را خارج می کند و فقیه زمان غیبت را شامل نمی شود، از این جهت می گوییم جهاد با امام عادل، نفی جهاد مع الفقیه در عصر غیبت نمی کند.

بنابراین استفاده می شود که وجوب جهاد با امام عادل، بنابر اینکه عادل را بر معصوم حمل کنیم، مانع وجوب و مشروعیت جهاد را با امام شرعی غیر معصوم در زمان غیبت نیست.

چرا؟ گاه می گویید لقب مفهوم دارد و منحصر است. گاه می گویید مفهوم ندارد، و قید عادل جائر را از بین می برد، امام هم منحصر به معصوم(ع) نیست. فقیه عادل عصر غیبت را حتی اگر امام ندانیم، اما روایت در صدد حذف آن نیست.

پس این روایات مانند این است که بگوید «جاهد مع امام المعصوم». غایت امر همین است. ما می خواهیم بدانیم این مطلب،  آیا نفی «جاهد مع الفقیه العادل» می کند یا نه؟

اما اینکه گفته شده مفهوم حصر در مثل لا جهاد الا مع العادل یا لا غزو الا مع الامام، چون حصر است، در بیان شرطیت است که امامت شرط است و این سایر شروط جهاد ابتدایی مانند بلوغ و قدرت و... را نفی نمی کند. پس جمله مفهوم ندارد و به مثابه جمله وصفیه است. ما همانطور که بلوغ و قدرت و ... را جدا می دانیم، می گوییم فقه عادل را در مقام بیان نبوده است. نه سلبا و نه ایجابا. و ما به اطلاقات و عمومات می توانیم تمسک کنیم برای اینکه بگوییم جهاد مع الفقیه العادل صحیح است. یعنی حتی اگر امر اول را ثابت بدانیم که منظور از امام، امام معصوم است، باز هم با توجه به اینکه لقب مفهوم ندارد، وصف نیز در مقام طرد عنوان جائر است، و در مقام بیان از جهت عنوان فقیه عادل نیست، می توان به اطلاقات و عمومات برای صحت جهاد مع الفقیه العادل تمسک کرد.

خلاصه اینکه: وصف همان عادل است، یعنی غیر جائر و مفهوم ندارد. پس امام عادل، می شود لقب. غیر عادل از عنوان عادل خارج می شود. عنوان عادل برای اخراج جائر است. فقیه هم عادل است. می مانیم ما و لقب امام. مگر اینکه بگوییم فقیه عادل نیست. ما نمی گوییم عادل یعنی امام معصوم.

امام عادل دو کلمه است: یک امام است که به معنای معصوم است. یک عادل است که اعم از معصوم است. ما اینطور گفتنم. یکی عنوان مفهوم لقب دارد(امام) و یکی عنوان مفهوم وصف دارد(عادل) و این دو یعنی لقب و وصف، در اصول گفتیم مفهوم ندارد. این جمله به مثابه اینکه می گوید: جاهد مع الامام المعصوم. نهایت همین است. ما می گوییم در مقام بیان این جهت نیست که لا تجاهد مع الفقیه العادل. بلکه می گوید لا تجاهد مع الجائر آن را نفی می کند. پس نسبت به فقیه ساکت است. چون نه از حصر استفاده می شود، و نه از مفهوم لقب و وصف.

پاسخ امر سوم: انشاء الله جلسه بعد....

پایان جلسه هشتادم

***


[1] . الکافی، ج1 ، ص203.

[2] . بحارالأنوار، ج 25 ، ص150.

[3] . الکافی، ج1 ، ص198.

[4] . همان.

[5] . کامل‏الزیارات، ص335،  الباب الثامن و المائة نوادر الزیارات - وسائل‏الشیعة، ج11، ص118.

[6] . عیون اخبار الرضا، ج2، ص124.

[7] . وسائل‏الشیعة، ج15، ص49.

[8] . الکافی، ج1 ، ص198.

120/907/د

مقرر: قطبی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۷ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۴۹:۱۳
طلوع افتاب
۰۶:۲۱:۰۰
اذان ظهر
۱۳:۰۴:۴۳
غروب آفتاب
۱۹:۴۷:۴۶
اذان مغرب
۲۰:۰۵:۳۵