vasael.ir

کد خبر: ۸۹۴۷
تاریخ انتشار: ۰۲ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۳:۰۷ - 24 July 2018
آیت الله کعبی/ جلسه 78

جهاد| بررسی دلالت روایات دال بر جواز جهاد ابتدایی در عصر غیبت

وسائل- روایت طلحه بن زید اطلاق دارد و شامل عصر غیبت و دولت فقیه مبسوط الید و عادل هم می شود. بنابراین شاید از اطلاق آن استفاده شود که جهاد ابتدایی جایز است، مگر اینکه بگوییم اطلاق درست نیست و امام می خواهد بگوید که این حکومت جور مطابق خدا و سنت رسول نمی جنگد.

به گزارش خبرنگار وسائل؛ آیت الله عباس کعبی عضو مجلس خبرگان رهبری در هفتاد و هشتمین جلسه درس خارج فقه جهاد که در موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) به تاریخ شنبه بیست و یکم اسفند ماه 1395 برگزار شد در ادامه بررسی ابعاد و حکم جهاد ابتدایی در عصر غیبت به تبیین تفصیلی ادله قائلین به جواز وقوع جهاد ابتدایی در زمان غیبت معصوم پرداخت و اقدام به بررسی شش روایت مطرح در این زمینه نمود.

تقریر درس

آیت الله کعبی در جلسه  گذشته عنوان کرد:  شکی نیست که مواضع نقل شده در روایت، مواضع رباط است. به قرینه صحیحه عبد الله بن مغیره که در آن روایت صریح است که مواضع مذکور مربوط به مرزبانی است نه امر جهاد. روایت تصریح می کند که فرد از جهاد در قزوین سوال پرسیده است در حالیکه قزوین موضع رباط است و دشمن در دیلم قرار دارد و بدین ترتیب روایت نمی تواند ناظر بر جهاد باشد.

مشروح این جلسه را می توانید در ذیل ملاحظه بفرمایید

بسم الله الرحمن الرحیم

جهاد ابتدایی 10

القائلون بحرمه الجهاد الابتدایی فی عصر الغیبه 9

بحث به روایاتی رسید که در مقابل سه روایتی بود که اجازه جهاد ابتدایی در عصر غیبت را نمی داد. روایت یونس را خواندیم.

روایت دوم:

«أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِیرَةِ عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَیْدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ دَخَلَ أَرْضَ الْحَرْبِ بِأَمَانٍ فَغَزَا الْقَوْمَ الَّذِینَ دَخَلَ عَلَیْهِمْ قَوْمٌ آخَرُونَ قَالَ عَلَى الْمُسْلِمِ أَنْ یَمْنَعَ نَفْسَهُ وَ یُقَاتِلَ عَلَى حُکْمِ اللَّهِ وَ حُکْمِ رَسُولِهِ وَ أَمَّا أَنْ یُقَاتِلَ الْکُفَّارَ عَلَى حُکْمِ الْجَوْرِ وَ سُنَّتِهِمْ فَلَا یَحِلُّ لَهُ ذَلِکَ»[1]

از نظر سند، طلحه بن زید، عامی است و به همین دلیل روایت ضعف پیدا می کند. البته مستحضرید که ضعف روایت به معنای روایت مجهول و ساختگی نیست. ممکن است روایاتی ضعیف باشد اما اصحاب به آن عمل کرده باشند. اما در اینجا طریق شیخ به این روایت ضعیف است و شیخ نیز به آن عمل نکرده است. اما از نظر دلالت، روایت طلحه بن زید چنین است:

از حضرت سوال می کند از مردی از طریق امان، وارد دارالحرب می شود. مانند زمان ما که ویزای اقامتی یا گرین کارت می گیرند. پس از ورود، جنگی در می گیرد. حضرت می فرماید: مسلمان باید از خود دفاع کند نه از دار الحرب. اگر مجبور به جنگ شود، بنابر حکم خدا و رسولش باید باشد. با کفار بنابر حکومت کفر بجنگد، این جایز و حلال نیست.

این روایت، ضعیف است، اما از نظر دلالت این که می فرماید: « یُقَاتِلَ عَلَى حُکْمِ اللَّهِ وَ حُکْمِ رَسُولِهِ» اطلاق دارد و شامل عصر غیبت و دولت فقیه مبسوط الید و عادل هم می شود. بنابراین شاید از اطلاق آن استفاده شود که جهاد ابتدایی جایز است، مگر اینکه بگوییم اطلاق درست نیست و امام می خواهد بگوید که این حکومت جور مطابق خدا و سنت رسول نمی جنگد. بلکه اهل جور برای حفظ حاکمیت خود می جنگند. پس مقاتله بر روش اهل جور و برای حاکمیت جور جایز نیست و این مطلب خارج از بحث ماست که حرمت جهاد ابتدایی در عصر غیبت است.

روایت سوم:

«مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَى عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ وَاصِلٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا تَقُولُ فِی هَؤُلَاءِ الَّذِینَ یُقْتَلُونَ فِی هَذِهِ الثُّغُورِ قَالَ فَقَالَ الْوَیْلُ یَتَعَجَّلُونَ قَتْلَةً فِی الدُّنْیَا وَ قَتْلَةً فِی الْآخِرَةِ وَ اللَّهِ مَا الشَّهِیدُ إِلَّا شِیعَتُنَا وَ لَوْ مَاتُوا عَلَى فُرُشِهِمْ»[2] از امام سوال می کند درباره کسانی که در مرزها کشته می شوند. لابد کسانی هستند که به جهاد رفته اند اما زیر پرچم حاکمیت جور. امام می فرماید: وای بر آنها. هم در دنیا کشته می شوند، و هم در آخرت کشته می شوند. به خدا قسم شهید نیست مگر شیعه ما ولو در بستر بمیرد.

روایت از نظر سند تام نیست به دلیل وجود علی بن معبد و قاسم بن سلیمان که توثیق، مدح یا ذمی در حقشان وارد نشده است و نمی توانیم بگوییم موثق است. علی بن معبد نیز کتاب دارد، ولی این به خودی خود دال بر توثیق نیست.

از نظر دلالت نیز استفاده می شود کسانی که زیر پرچم دستگاه جور با حکومت کافر می جنگند و جهاد می کنند و کشته می شوند، ماجور نیستند و ماثومند و روز قیامت باید جوابگو باشند. یکی از شرایط جهاد این است که تحت پرچم امام(ع) باشد و چون شیعه از امام دستور می گیرد، اگر در جبهه بجنگند شهید است و اگر پشت جبهه بماند و مطیع امام باشد، باز هم شهید است.

این روایت نیز در مقام بیان حکم جهاد در عصر غیبت نیست. مگر اینکه بگویم حکومت فقیه عادل مبسوط الید مانند حکمت امام است و از این بابت مطلب را درست کنیم که خارج از بحث ماست.

روایت چهارم:

مرحوم کلینی نقل می کند: «عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَى عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَقِیَ عَبَّادٌ الْبَصْرِیُّ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ ص فِی طَرِیقِ مَکَّةَ فَقَالَ لَهُ یَا عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ تَرَکْتَ الْجِهَادَ وَ صُعُوبَتَهُ وَ أَقْبَلْتَ عَلَى الْحَجِّ وَ لِینَتِهِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى‏ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بایَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ فَقَالَ لَهُ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع أَتِمَّ الْآیَةَ فَقَالَ التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاکِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع إِذَا رَأَیْنَا هَؤُلَاءِ الَّذِینَ هَذِهِ صِفَتُهُمْ فَالْجِهَادُ مَعَهُمْ أَفْضَلُ مِنَ الْحَجِّ»[3]. عباد بصری، امام سجاد را در بین راه مکه می بیند که به قصد حج حرکت می کرد. به امام گفت: یا علی بن الحسین(ع) حج را به خاطر سختی اش رها رده ای و حج را به جهت آسانی اش انتخاب کرده ای؟ و آیه جهاد را برای امام خواند. حضرت پاسخ داد: آیه را تا آخر بخوان. او هم بقیه آیه را خواند: « التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاکِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ» سپس امام فرمود: زمانی که چنین مجاهدانی را یافتم که این صفات را داشته باشند، جهاد با آنان افضل از حج خواهد بود.

روایت معروف است و از نظر سند کلام در عثمان بن عیسی است که منحرف از حق بود و از امام رضا(ع) اعراض داشت و به امامت امام اعتراف نداشت و از بزرگان واقفیه بود. اموال امام را به دست گرفت و به امام نمی داد. توبه و رد اموال به امام رضا(ع) نیز ثابت نشده است. نصر بن صباح نقل می کند او توبه کرده و اموال را رد کرده، ولی خود نصر بن صباح معتبر نیست. اگرچه ابن قولویه و علی بن ابراهیم و ابن شهر آشوب، او را توثیق کرده اند. همچنین برخی نیز گفته اند عثمان بن عیسی از اصحاب اجماع است. اما سماعه بن مهران ابن عبد الرحمن حضرمی، گفته شده از واقفیه است و حتی بنابر وقف بودن، توثیقش کرده اند؛ بنابر حجیت خبر ثقه. اما بنابر وقف و حجیت خصوص خبر عادل، باید گفت غیر موثق است چون عدالت ندارد و اصح در بین مبنای رجالی که توثیق ملاک است یا عدالت، گفته شد توثیق ملاک است. لذا اصحاب از این روایت به موثقه سماعه تعبیر رده اند.

از نظر دلالت چیزی بیشتر از ذکر شرایط لازم برای جهاد نیست. اینکه جهاد متوقف بر ایمان است. و امام ویژگی های مومن مجاهد را ذکر فرموده است و معلوم است و قطع داریم که علت عدم حضور امام در جهاد، دعوتِ امام جائر است. از این روایت استفاده می شود جهاد تحت لوای حاکم جائر غیر مشروع است. آنهم جهاد ابتدایی در زمان بنی عباس. اما اگر پرچم دار جهاد جائر نباشد، مانند ولی فقیه در عصر غیبت، ممکن است استفاده شود که اگر این شرایط فراهم باشد، آن موقع جهاد واجب می شود و امام جهاد را بر معیت رهبر الهی چه امام معصوم چه فقیه جامع الشرایط که این شرایط را داشته باشد. این روایت در مقام حرمت جهاد مع الجائرین فی مواجهه الکفار است که چنین جهادی صحیح نیست.

احتمال دیگر در روایت این است که امام اسرار و ویژگی های باطنی مجاهدین را بیان فرموده نه بیشتر از آن.

روایت پنجم:

مرحوم کلینی رویات بلندی را در فضلیت «انا انزلنا» نقل می کند که در انتهای روایت حضرت چنین می فرماید: «لَا أَعْلَمُ أَنَّ فِی هَذَا الزَّمَانِ جِهَاداً إِلَّا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ وَ الْجِوَارَ»[4]

 یعنی در زمان ما جهادی را نمی شناسم فقط حج و عمره می بینم. در واقع مجاورت، چه در بیت الله الحرام و مدینه، چه منظور همسایگی و توجه به حقوق همسایه. خب روایت درباره جهاد آن زمان بود. یعنی جهاد بنی عباس بر علیه کفار. چون رهبر جهاد، حاکم جائر است، این جهاد صحیح نیست. در مقام بیان جهاد در زمان غیبت نیست، چون می فرماید« فِی هَذَا الزَّمَانِ» و چه بسا زمانی بیاید که جهاد مستحب یا واجب باشد.

البته از نظر سند ضعیف است به دلیل وجود سهل بن زیاد و محمد بن حسن که مشترک بین جماعتی هستند. حسن بن عباس بن جریش هم ضعیف است . ابن غضائری هم گفته او ضعیف است و کتابی دارد که فضل «انا انزلنا» را آورده که فاسد الالفاظ است و جعل شده است.

دلالت نیز بیان شد.

روایت ششم:

روایتی است که شیخ طوسی(ره) نقل می کند: «الْهَیْثَمُ بْنُ أَبِی مَسْرُوقٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُصَدِّقِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ السَّمَنْدَرِیِّ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنِّی أَکُونُ بِالْبَابِ یَعْنِی بَابَ الْأَبْوَابِ فَیُنَادُونَ السِّلَاحَ فَأَخْرُجُ مَعَهُمْ قَالَ فَقَالَ لِی أَ رَأَیْتَکَ إِنْ خَرَجْتَ فَأَسَرْتَ رَجُلًا فَأَعْطَیْتَهُ الْأَمَانَ وَ جَعَلْتَ لَهُ مِنَ الْعَقْدِ مَا جَعَلَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص لِلْمُشْرِکِینَ أَ کَانُوا یَفُونَ لَکَ بِهِ قَالَ قُلْتُ لَا وَ اللَّهِ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا کَانُوا یَفُونَ لِی بِهِ قَالَ فَلَا تَخْرُجْ قَالَ ثُمَّ قَالَ لِی أَمَا إِنَّ هُنَاکَ السَّیْفَ»[5] محمد بن عبد الله می گوید به امام صادق(ع) عرض کردم در کنار دری از درها هستم که دیدم می گویند سلاح می دهیم، چه کسی به جهاد می آید. من با آنان خارج شدم. حضرت به من فرمود: آیا اگر در جهاد شرکت کردید و مردی را اسیر گرفتید و به او امان دادید، بر اساس امانی که رسول الله(ص) قبول می کرد، بنابر روایت نبوی که فرمود: «الْمُسْلِمُونَ إِخْوَةٌ تَتَکَافَأُ دِمَاؤُهُمْ وَ یَسْعَى بِذِمَّتِهِمْ أَدْنَاهُمْ»[6] کمترین مسلمین هم می تواند امان بدهد. آیا شما امان می دادی از تو قبول می کردند؟ گفت: از من قبول نمی کردند. فرمود: پس با آنان خارج مشو. سپس به اتاق مبارک اشاره کرد و شمشیر در غلاف را نشان داد و فرمود: شمشیر انجاست. یعنی من اهل شرکت در جهادشان نیستم، شما چرا شرکت می کنید؟

از نظر سند نیز، هیثم بن ابی مسروق، نجاشی گفته قریب الامر. یعنی نزدیک شیعه است و بوی شیعگی می دهد. کشی گفته او فاضل است. عبد الله بن مصدق نیز مدح و ذم و توثیقی در موردش نیامده. پس سند هم در آن مجاهیل است و هم غیر تام است.

از نظر دلالت به یک قضیه خارجیه اشاره دارد. اگر بخواهیم به شبیه آن سرایت دهیم، این است که جاد با جائرین جایز نیست. اگر امام دستش در عصر غیبت یا حضور دستش کوتاه باشد، و رهبر جهاد جچائر باشد جایز نیست و بیش از این مطلبی نمی رساند.

روایت هفتم:

مرحوم صدوق(ع) نقل کرده: «أَبِی عَنْ سَعْدٍ عَنِ الْیَقْطِینِیِّ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ یَحْیَى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی عَنْ آبَائِهِ ع أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع عَلَّمَ أَصْحَابَهُ فِی مَجْلِسٍ وَاحِدٍ أَرْبَعَمِائَةِ بَابٍ مِمَّا یَصْلُحُ لِلْمُؤْمِنِ فِی دِینِهِ وَ دُنْیَاه‏......لَا یَخْرُجِ الْمُسْلِمُ فِی الْجِهَادِ مَعَ مَنْ لَا یُؤْمِنُ عَلَى الْحُکْمِ وَ لَا یُنْفِذُ فِی الْفَیْ‏ءِ أَمْرَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِنْ مَاتَ فِی ذَلِکَ کَانَ مُعِیناً لِعَدُوِّنَا فِی حَبْسِ حُقُوقِنَا وَ الْإِشَاطَةِ بِدِمَائِنَا وَ مِیتَتُهُ مِیتَةٌ جَاهِلِیَّة»[7]

این روایت، از نظر سند برخی را قبلا متعرض شدیم مانند سعد. می ماند قاسم بن یحیح که ثقه است چون ابن قولویه شهادت به وثاقتش داده است و صدوق(ره) هم به صحت آن حکم کرده است و ذکر کرده که این روایت از اصح روایات نزد ابن قولویه (ره) است. حسن بن راشد، توثیق نشده است اما ابوبصیر مشترک بین ثقه و غیر آن است. به همین دلیل این روایات کثیره از حجیت می افتد. اما مراد در اینجا که به صورت مطلق ابوبصیر گفته شده، یعنی یحیی ابن ابی القاسم  یا  لیث بن بختری ثقه تردید می کنیم. غیر این ها به این کنیه شناخته و اراده نمی شوند. سند روایت تام است و مناقشه ای نیست.

اما از نظر دلالت، روایات مانند سایر روایات، دلالت دارد که جهاد با همراهی جائر جایز نیست چون جائر نه احکام الهی را ملتزم است و نه در تقسیم غنائم طبق عدالت رفتار می کند. اما اگر پرچم جهاد در دست غیر جائر باشد، مانندذ فقیه عادل مبسوط الید، مشمول این روایت نمی شود. نهایت آنکه شک می کنیم و اخذ به اطلاق نیز صحیح نیست.

جمع بندی

خلاصه کلام اینکه روایت بشیر دهان(روایت اول) سندا و دلالتا تام است و دلالت بر تحریم جهاد بر غیر امام معصوم(ع) دارد. اما بقیه روایات، دال بر این مطلب نیست. روایت بشیر نیز از ناحیه سند بحثی داشت که درست کردیم. اما از ناحیه دلالت، به اطلاق «امام غیر مفترض الطاعه» تمسک کردیم. اما روایات دیگر ممکن است قرینه باشد که مراد از روایت بشیر، حرمت جهاد مع الامام جائر باشد.

دسته ای دیگر از روایات این است که شرط جهاد وجود امام عادل است برخلاف دسته اول (غیر ار روایت بشیر) که می گفت جهاد تحت لوای امام جائر حرام است.

 

پایان جلسه هفتاد و هشتم

***

 


[1] . تهذیب‏الأحکام، ج6 ، ص135.

[2] . تهذیب‏الأحکام، ج6، ص125.

[3] . الکافی، ج 5، ص22.

[4] . الکافی، ج1 ، ص250: «وَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ جَلَّ ذِکْرُهُ لَیْلَةَ الْقَدْرِ أَوَّلَ مَا خَلَقَ الدُّنْیَا وَ لَقَدْ خَلَقَ فِیهَا أَوَّلَ نَبِیٍّ یَکُونُ وَ أَوَّلَ وَصِیٍّ یَکُونُ وَ لَقَدْ قَضَى أَنْ یَکُونَ فِی کُلِّ سَنَةٍ لَیْلَةٌ یَهْبِطُ فِیهَا بِتَفْسِیرِ الْأُمُورِ إِلَى مِثْلِهَا مِنَ السَّنَةِ الْمُقْبِلَةِ مَنْ جَحَدَ ذَلِکَ فَقَدْ رَدَّ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِلْمَهُ لِأَنَّهُ لَا یَقُومُ الْأَنْبِیَاءُ وَ الرُّسُلُ وَ الْمُحَدَّثُونَ إِلَّا أَنْ تَکُونَ عَلَیْهِمْ حُجَّةٌ بِمَا یَأْتِیهِمْ فِی تِلْکَ اللَّیْلَةِ مَعَ الْحُجَّةِ الَّتِی یَأْتِیهِمْ بِهَا جَبْرَئِیلُ ع قُلْتُ وَ الْمُحَدَّثُونَ أَیْضاً یَأْتِیهِمْ جَبْرَئِیلُ أَوْ غَیْرُهُ مِنَ الْمَلَائِکَةِ ع قَالَ أَمَّا الْأَنْبِیَاءُ وَ الرُّسُلُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِمْ فَلَا شَکَّ وَ لَا بُدَّ لِمَنْ سِوَاهُمْ مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ خُلِقَتْ فِیهِ الْأَرْضُ إِلَى آخِرِ فَنَاءِ الدُّنْیَا أَنْ تَکُونَ عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ حُجَّةٌ یَنْزِلُ ذَلِکَ فِی تِلْکَ اللَّیْلَةِ إِلَى مَنْ أَحَبَّ مِنْ عِبَادِهِ وَ ایْمُ اللَّهِ لَقَدْ نَزَلَ الرُّوحُ وَ الْمَلَائِکَةُ بِالْأَمْرِ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ عَلَى آدَمَ وَ ایْمُ اللَّهِ مَا مَاتَ آدَمُ إِلَّا وَ لَهُ وَصِیٌّ وَ کُلُّ مَنْ بَعْدَ آدَمَ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ قَدْ أَتَاهُ الْأَمْرُ فِیهَا وَ وَضَعَ لِوَصِیِّهِ مِنْ بَعْدِهِ وَ ایْمُ اللَّهِ إِنْ کَانَ النَّبِیُّ لَیُؤْمَرُ فِیمَا یَأْتِیهِ مِنَ الْأَمْرِ فِی تِلْکَ اللَّیْلَةِ مِنْ آدَمَ إِلَى مُحَمَّدٍ ص أَنْ أَوْصِ إِلَى فُلَانٍ وَ لَقَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کِتَابِهِ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ مِنْ بَعْدِ مُحَمَّدٍ ص خَاصَّةً وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ إِلَى قَوْلِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ یَقُولُ أَسْتَخْلِفُکُمْ لِعِلْمِی وَ دِینِی وَ عِبَادَتِی بَعْدَ نَبِیِّکُمْ کَمَا اسْتَخْلَفَ وُصَاةَ آدَمَ مِنْ بَعْدِهِ حَتَّى یَبْعَثَ النَّبِیَّ الَّذِی یَلِیهِ یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً یَقُولُ یَعْبُدُونَنِی بِإِیمَانٍ لَا نَبِیَّ بَعْدَ مُحَمَّدٍ ص فَمَنْ قَالَ غَیْرَ ذَلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ فَقَدْ مَکَّنَ وُلَاةَ الْأَمْرِ بَعْدَ مُحَمَّدٍ بِالْعِلْمِ وَ نَحْنُ هُمْ فَاسْأَلُونَا فَإِنْ صَدَقْنَاکُمْ فَأَقِرُّوا وَ مَا أَنْتُمْ بِفَاعِلِینَ أَمَّا عِلْمُنَا فَظَاهِرٌ وَ أَمَّا إِبَّانُ أَجَلِنَا الَّذِی یَظْهَرُ فِیهِ الدِّینُ مِنَّا حَتَّى لَا یَکُونَ بَیْنَ النَّاسِ اخْتِلَافٌ فَإِنَّ لَهُ أَجَلًا مِنْ مَمَرِّ اللَّیَالِی وَ الْأَیَّامِ إِذَا أَتَى ظَهَرَ وَ کَانَ الْأَمْرُ وَاحِداً وَ ایْمُ اللَّهِ لَقَدْ قُضِیَ الْأَمْرُ أَنْ لَا یَکُونَ بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ اخْتِلَافٌ وَ لِذَلِکَ جَعَلَهُمْ شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ لِیَشْهَدَ مُحَمَّدٌ ص عَلَیْنَا وَ لِنَشْهَدَ عَلَى شِیعَتِنَا وَ لِتَشْهَدَ شِیعَتُنَا عَلَى النَّاسِ أَبَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یَکُونَ فِی حُکْمِهِ اخْتِلَافٌ أَوْ بَیْنَ أَهْلِ عِلْمِهِ تَنَاقُضٌ ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع فَضْلُ إِیمَانِ الْمُؤْمِنِ بِجُمْلَةِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ وَ بِتَفْسِیرِهَا عَلَى مَنْ لَیْسَ مِثْلَهُ فِی الْإِیمَانِ بِهَا کَفَضْلِ الْإِنْسَانِ عَلَى الْبَهَائِمِ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَیَدْفَعُ بِالْمُؤْمِنِینَ بِهَا عَنِ الْجَاحِدِینَ لَهَا فِی الدُّنْیَا لِکَمَالِ عَذَابِ الْآخِرَةِ لِمَنْ عَلِمَ أَنَّهُ لَا یَتُوبُ مِنْهُمْ مَا یَدْفَعُ بِالْمُجَاهِدِینَ عَنِ الْقَاعِدِینَ وَ لَا أَعْلَمُ أَنَّ فِی هَذَا الزَّمَانِ جِهَاداً إِلَّا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ وَ الْجِوَارَ».

[5] . تهذیب‏الأحکام، ج6 ، ص135.

[6] . الکافی، ج1 ، ص403.

[7] . الخصال، ج2 ، ص624.

 

 

120/907/د

مقرر: قطبی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۸ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۴۷:۴۷
طلوع افتاب
۰۶:۱۹:۵۳
اذان ظهر
۱۳:۰۴:۳۳
غروب آفتاب
۱۹:۴۸:۳۴
اذان مغرب
۲۰:۰۶:۲۶