vasael.ir

کد خبر: ۸۱۰۴
تاریخ انتشار: ۲۲ فروردين ۱۳۹۷ - ۱۷:۴۶ - 11 April 2018
آیت الله مبلغی / 74

فقه الاجتماع| نظام‌سازیِ حقوقی بدون توجه به روح شریعت امکان‌پذیر نیست

وسائل ـ آیت الله مبلغی بحث از روح شریعت و بحث از علم خصائص الشریعه را یک امر ضروری دانست و گفت: در علم خصائص شریعت یکی از معرفت‌های لازم، ارتباط شریعت با عالم تکوین است که در این ارتباط باید ارتباط شریعت با انسان؛ ارتباط انسان با نظام هستی و نظام تکوین و ارتباط شریعت با سنن اجتماعی موجود در تاریخ مورد توجه قرار بگیرد علاوه بر رابطه دین با عالم تکوین، رابطه شریعت با نهاد دین که عام مافوق شریعت است و رابطه شریعت با شرایع دیگر و همچنین رابطه شریعت با مجموعه‌ها و اجزای خود نیز می‌تواند ما را در علم خصائص شریعت به برخی از اوصاف برساند.

به گزارش خبرنگار سرویس جامعه پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، آیت الله احمد مبلغی، صبح یک‌شنبه 17 دی‌ماه سال 1396 در جلسه هفتاد و چهارم درس خارج فقه الاجتماع که در مدرسه آیت الله العظمی گلپایگانی برگزار شد، در چگونگی کشف روح شریعت از مجموعه‌های شریعت عنوان داشت: اینکه چطور به روح حاکم بر مجموعه‌ها دست پیدا کنیم یک راهش این است که تمرکز کنیم بر خود این احکام و نصوص احکام و سرنخ‌هایی بدست آمده از آن‌ها و راه دیگرش این است که به نصوص مراجعه کنیم، نصوصی که نصّ عام هستند و حتّی ممکن است فقه از آن‌ها استخراج نشود ولی از آن نصوص می‌توان ردّپای منطق را از آن‌ها استخراج کرد.

رئیس مرکز تحقیقات مجلس شورای اسلامی خاطر نشان کرد: با بدست آمدن روح شریعت نه تنها می‌توان اسلام را از حیث مکتب‌سازی یاری کرد بلکه می‌توان ارتباط بین مقوله‌های کلان و شریعت را نیز در این مسیر پیگیری کرد، به این‌صورت که پس از بدست آوردن ارکان یک نهاد مثل تمدّن و عرضه کردن آن به بُرش‌های مجموعه‌های شریعت، به رأی اسلام در رابطه با آن نهاد پی‌برد و آن نهاد را بر اساس روح شریعت بازنگری و بازسازی کرد.

وی شهید مطهری و شهید صدر را از پیشگامان در این راستا معرفی کرد و بیان داشت: متأسفانه مشکل ما این است که ما تعامل مان با شریعت یک تعامل فقه‌یاب بوده است و فقط وقتی سراغ شریعت رفته‌ایم که خواسته‌ایم حکمی فقهی را استخراج کنیم امّا اگر بخواهیم عمقی را به یافته‌هایمان بدهیم باید روح شریعت را کشف کنیم و روح شریعت هم در مجموعه‌ها نهفته است و مجموعه‌ها هم برش‌های آن در دست علمای شریعت است که آگاه به مسائل شریعت هستند.

عضو مجلس خبرگان رهبری، تمدّن و سایر مفاهیم و نهادهای تخصّصی را قابل عرضه بر روح شریعت دانست و گفت: برای کشف احکام نهادهایی مثل تمدّن، ابتداء باید ارکان آن علم را کشف کنیم، آنگاه به دنبال کشف ارکان علم و ارائه به روح شریعت، نظر اسلام در رابطه با ارکان آن را بدست بیاوریم و اصلاً راه ورود به منابع اسلامی باید بر همین اساس باشد کما اینکه شهید صدر می‌گوید: علّت اینکه قرآن با ما سخن نمی‌گوید این است که ما ورودمان به قرآن بر اساس داشتن مسئله نیست.

وی در ادامه به لزوم تغییر روش مراجعه به شریعت اشاره کرد و عنوان داشت: هر چه تخصص بشر بیشتر شود و علوم بشر پیشرفته‌تر بشود، امکان ایجاد برش‌هایی از شریعت بیشتر می‌شود، امّا حوزه علمیه به جای پرداختن به شریعت به فقه اکتفاء کرده در حالی‌که همان فقه هم بدون در نظر گرفتن کلّ شریعت قابل فهم اساسی نیست.

آیت الله مبلغی در پایان ظرفیّت‌های علم روح الشریعه را عنوان کرد و گفت: یکی از ظرفیت‌های آن نظام‌سازی در عرصه‌های گوناگون نظیر حیطه حقوق است و اگر بخواهیم یک نظام حقوقی دقیق داشته باشیم باید ابتدا به سراغ نظام‌های حقوقی دنیا برویم و دانش مربوط به آن را به همان شیوه شهید صدر (دستیابی به ارکان) بگیریم و ببینیم شارع در ورای این شریعت چه چهارچوبی را لحاظ کرده و با این چهارچوب، نظام حقوقی اسلام را بر اساس علومی که به دست آورده‌ایم تنظیم کنیم.

 

متن تقریر:

آیت الله مبلغی در جلسه گذشته به تیین دو مقوله فقه رشته‌ای و فقه ساختاری پرداخت و گفت: در فقه ساختاری در صدد نوسازی قالب‌های فقه با ساختار جدید هستیم که در موردی خاصّ کارکردهای ویژه داشته باشد. نظیر فقه حقوقی که بر اساس این موضوع، ساختارها نو شده و کارکردهای حقوق مورد توجه قرار می‌گیرد. اهمّیت دیگر فقه ساختاری این است که برای ما امکان فهم و کشف بسیاری از موضوعات اجتماعی و حقوقی را فراهم می‌آورد.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اهمّیت بحث از علم خصائص الشریعه

بحث در علم خصائص شریعت بود و گفتیم که این علم بسیار مهم است و بسیاری از معرفت‌های لازم که در فضای این علم قابل لحاظ شدن و مطرح شدن است، یکی از معرفت‌های لازم که در فضای این علم (خصائص شریعت) قابل طرح است و دیروز به آن اشاره کردیم، ارتباط شریعت (به عنوان یک نهاد کلی) با عالم تکوین است.

 

محورهای بحث در ارتباط شریعت با عالم تکوین

وقتی عالم تکوین گفته می‌شود باید به صورت مجزا و تفکیک شده به چند محور بپردازیم:

  1. ارتباط شریعت با انسان؛ اگر چه علامه طباطبائی و برخی دیگر به این مقوله پرداخته‌اند ولی عمدتاً در قالب ارتباط دین و فطرت انسان بوده است، امّا اصل این مقوله نیاز به یک کار اساسی‌تری دارد.

در ارتباط شریعت با انسان مقصود ما ارتباطی است که شریعت با فطرت انسانی برقرار می‌کند، چون نمی‌خواهیم بگوییم که شریعت در باب انسان چه گفته است، بلکه ارتباط پشت صحنه شریعت با فطرت انسان مقصود است و البته اگر این مطلب روشن شود طبیعتاً پاسخ به این دو سؤال که شریعت برای انسان چه جایگاهی قرار داده؟ و نسبت به انسان چگونه اندیشیده است؟ را می‌توان از مقوله ارتباط شریعت با انسان پاسخ‌های آن را استخراج کرد.

در ادبیات دینی ما نسبت به این مقوله، توجهاتی شکل گرفته است، مثل حنیف بودن این دین که در روایات از آن به فطری بودن دین تعبیر آمده است.

  1.  ارتباط انسان با نظام هستی و نظام تکوین؛ نظام تشریع با تکوین چه ارتباطی دارند؟ این سؤال باید محل نظریه‌پردازی قرار بگیرد و آن ارتباطی که فهم می‌شود باید تبدیل به یک صفت بشود در شریعت.
  2. ارتباط شریعت با حرکت تاریخ (نه حرکت اعتباری تاریخ) که منظور حرکت اعتباری تاریخ نیست بلکه منظور آن حرکتی است که از سنن تاریخ است. خداوند وقتی که می‌خواست شریعت را وضع کند در وضعش با نگاه به تاریخ که یک حرکت تکاملی است و می‌رود تا یک نقطه‌ای و به کمال می‌رسد، چه نسبتی را بین شریعتی که خداوند وضع کرده است با این حرکت تاریخی لحاظ کرده است. سنّت یک امر قطعی است ولی درون سنّت تحرکات و تعلّقات بر اساس وضعیت‌های ارادی رخ می‌دهد.

هریک از این ارتباطات ممکن است به پیدایش یک وصف بیانجامد برای شریعت و ما بگوییم شریعت بر اساس فلان ارتباط دارای چنین وصفی است.

 

تبیین رابطه شریعت با دین

و نیز در علم خصائص شریعت لازم است که ما رابطه شریعت را با نهاد دین بشناسیم و فهم کنیم و از طریق نظریه‌پردازی برای آن یک نظریه‌ای را ایجاد کنیم. این رابطه غیر از رابطه شریعت با نظام تکوین بود که سه شاخه‌ای بود (ارتباط با انسان، نظام تکوین، حرکت تاریخ و سنن اجتماعی که بر تاریخ حاکم است).

ما هیچگاه رابطه دین و شریعت را در معرض فهم قرار نداده‌ایم و اگر به این فهم برسیم از این خاستگاه نیز اوصافی برای شریعت پدیدار می‌شود و لازم است که انجام بگیرد و به هر حال شریعت جزئی از دین است و باید رابطه با آن کشف شود که آیا شریعت بخش اعظم دین است، آیا شریعت بخش مهم دین است؟ آیا عنصر دسته اول یا عنصر دسته دوم است و کلامیات عنصر دسته اول هستند؟

 

رابطه شریعت با شرایع دیگر

رابطه شریعت با شرایع دیگر نیز یکی از محورهایی است که باید بحث شود.

 

رابطه شریعت با خود

یعنی رابطه بخش‌هایی از شریعت با بخش‌های دیگر آن که این هم نیاز به بررسی دارد و طبیعتاً با قرار گرفتن در حیطه نظریه‌پردازی ممکن است تئوریه‌هایی ظهور و بروز پیدا کنند.

ما قبلاً به این مطلب اشاره کرده بودیم که وقتی که شریعت را با یک شریعت دیگر مقایسه می‌کنیم چند چیز ظهور و بروز پیدا می‌کند، یکی آن روح کلانی که در شریعت دمیده شده است بازخوانی می‌شوند، یکی اینکه اهداف شریعت مشخص می‌شوند و نسبت شریعت با خود شریعت یکی از بحث‌های مهم است.

دراوصافی که در شریعت و در رابطه با شریعت آمده است، به یکی از روابط فوق است که البته ما دیروز هم گفتیم که شریعت را با خودش که می‌سنجیم چه کارکردی دارد و چه اهدافی به دست می‌دهد.

وقتی که شریعت را با خودش می‌سنجیم دو نوع فایده بر آن مترتّب است، یک وقت ما کارکرد مجموع شریعت را مورد بررسی قرار می‌دهیم که مجموعاً چه کارکردی دارد و آن‌وقت بحث‌هایی مثل سماحت پدید می‌آید که مثلاً مجموعه دین چه کارکردی دارد که یکی سماحت است یکی یسر است و ...

ما تحت این دسته‌بندی علمی را می‌توانیم ایجاد کنیم که در معرفت‌های کلان در ما نسبت به شریعت بسیار تأثیرگذار است و این معرفت‌ها در شکل دادن به فقه که یکی از دانش‌های پیرامونی شریعت است تأثیرات عظیمی را برجای می‌گذارد.

 

تبیین علم روح الشریعه و کاربرد آن

علم دیگری که مطرح است و خیلی مهم است و در آن هم نیاز به نظریه‌پردازی دارد، علم روح‌الشریعه است که این علم به دو قسم تقسیم می‌شود یا به عبارتی دو محور اساسی دارد:

  1. علم روح‌الشریعه به معنای روح کل شریعت یا همان منطقی که در کلان شریعت است.
  2. روح شریعت در مجموعه‌هایی که شریعت را تشکیل داده‌اند و این بخش از روح‌الشریعه موطن پیدایش دانش‌های شریعت می‌شود. در این بخش مجموعه‌ها مورد بررسی قرار می‌گیرند و روح هر مجموعه‌ای از مطالعه آن مجموعه به دست می‌آید.

 

چگونگی کشف روح شریعت از مجموعه‌های شریعت

در رابطه با علمی که به روح شریعت می‌پردازد بهتر است تعبیر داشته باشیم به «علم روح‌الشریعه و منطق‌ها».

آنچه که شهید صدر به عنوان مذهب اقتصادی مطرح کرده است جایگاهش در اینجاست، شهید صدر استنباط احکام نکرده است بلکه این کار در کتاب‌های فقهی رایج انجام می‌گیرد، ایشان مکتب اقتصادی اسلام را ایجاد کرد در مقابل سوسیالیست و کاپیتالیست مکتبی مستقل را ارائه کرد و مکتب اقتصادی یعنی اصول و ارزش‌های حاکم بر احکام اقتصادی.

 

استفاده شهید صدر در مکتب‌سازی از روح و منطق شریعت

احکام اقتصادی که اسلام ارائه کرده است اگر منطق و روح نفوذ یافته در احکام اقتصادی شناسایی شود، به آن روح اقتصادی گفته می‌شود.

مثلاً اگر در ملکیّت به ملکیّت مزدوج تعبیر شده است و در احکام اسلام این روح را دوانده است شما هر جایی از احکام اقتصادی اسلام را که پیمایش کنید، این روح ملکیّت مزدوج در جایجای آن حضور دارد.

یا اگر اسلام در باب تولید سخنی دارد و اصالت را به عمل و سعی می‌دهد این دیگر در احکام اقتصادی اسلام نمودها و جلوه‌هایی به خود می‌گیرد و چهارچوبی را به دست می‌دهد که احکام اسلام درون این چهارچوب شکل گرفته است.

پس آنچه که شهید صدر از مکتب اقتصادی و مکتب سیاسی و ... ارائه داده است این‌ها برگرفته شده از روح حاکم بر مجموعه‌های اقتصادی و سیاسی و ... در احکام اسلامی است.

اما اینکه چطور به روح حاکم بر مجموعه‌ها دست پیدا کنیم یک راهش این است که تمرکز کنیم بر خود این احکام و نصوص احکام و سرنخ‌هایی بدست آمده را اخذ کنیم و همچنین به نصوص مراجعه کنیم، نصوصی که نصّ عام هستند و حتّی ممکن است فقه از آن‌ها استخراج نشود ولی از آن نصوص می‌توان ردّپای منطق را از آن‌ها استخراج کرد.

کشف یک نوع نظریه‌پردازی است و این نظریه‌پردازی به سمت ملحوظ شارع رفته است به این معنا که شارع چه حکمی را لحاظ کرده و گنجانده است در این احکام؟

این بحث بخشی از منطق‌های شرایع است و علل الشرائع خود مباحث مخصوص به خود را دارد و مقوله‌ای جدا از ما نحن فیه است و یک علم دیگری است.

 

امکان کشف ارتباط بین مقوله‌های کلان و شریعت از طریق دستیابی به روح شریعت

ما می‌توانیم در این زمینه اگر تخصّص‌هایی غیر از مکتب‌هایی مانند اقتصادی و سیاسی و ... را مثل ارتباط شریعت و تمدّن کشف کنیم جایگاهش در همین بحث منطق و روح شریعت است و در مثال مذکور باید این مطلب را کشف کنیم که آن‌چیزی که روح تمدّنی نهاده شده در احکام و مجموعه‌ها است بدست می‌آوریم.

در رابطه با رابطه فقه و تمدّن این نکته را لازم است بگوییم که فقه به تنهایی نمی‌تواند تمدّن را ایجاد کند بلکه فقه بخشی از تمدّن را می‌تواند ایجاد کند و این مفهوم عام دین است که نقش اساسی در ایجاد تمدّن دارد.

حالا کشف منطق تمدّنی شریعت وقتی به دست می‌آید که نظریه داشته باشیم و نظریه از خاستگاه کشف روح شریعت بدست می‌آید و اگر امثال شهید مطهری و شهید صدر در ورود به مباحث جدید و کاربردی توفیق داشتند به همین جهت بوده که روح شریعت را مورد توجه قرار داده‌اند.

 

شیوه شهید مطهری در ارائه مباحث جدید

شهید مطهری کتاب‌هایی که مربوط به اندیشه‌های مادّی گری بود را مطالعه می‌کرد و بعد آن نقطه‌های بزنگاه را شناسایی می‌کرد و بعد می‌آمد سراغ اسلام و می‌اندیشید که اسلام چه گفته است؟ و محتوای اسلامی را از منطق و اصول و روح شریعت برداشت می‌کرد.

 

ارکان سه‌گانه تمدّن و نقش آن‌ها در ارتباط شریعت و تمدّن

تمدن بر سه عصر انسان، زمان و زمین تأکید دارد. ربط انسان این است که اساس تمدّن بر روی انسان است و ملائکه و سایر موجودات که تمدّن ندارن. ربط زمین هم که مشخص است چون تمدّن بر روی زمین بنا می‌شود نظیر عمران بر روی زمین و استخراج منابع زیرزمینی و استحصال ظرفیت‌ها زمین و اینکه اسلام روی زمین تمرکز می‌کند و فساد بر روی این کره خاکی را مطرح می‌کند و سیر بر روی کره زمین را امر می‌کند دلیلش این است که زمین در تمدّن و تمدّن‌سازی اهمّیت ویژه‌ای دارد.

همچنین زمان نیز نقش ویژه‌ای در تمدّن دارد چون گذر زمان است که انسان بر اساس استحصالی که بر روی زمین دارد و علومی که می‌سازد و تمدّنی را می‌سازد این تمدّن شکل می‌گیرد و اگر زمان را به حالت ایستا برسانید، ما در قرن حجر می‌ماندیم و این زمان است که با گذر خود تحوّلات را شکل می‌دهد.

اگر این نظریه پذیرفته شود آن‌وقت باید ببینیم که روح شریعت در ارتباط با این ارکان سه‌گانه چیست تا رابطه شریعت با تمدّن به دست بیاید، آنوقت ما نظریه تمدّنی را بدست می‌آوریم.

 

ضرورت مسئله‌سازی قبل از مراجعه به منابع قرآن

نه تنها در تمدّن بلکه در هر چیز دیگری اگر قصد این را داریم که آن را از منابع اسلامی بدست آورم باید ابتدا ارکان آن علم را کشف کنیم، آنگاه به دنبال کشف ارکان علم، نظر اسلام در رابطه با ارکان آن را بدست بیاوریم و شهید صدر می‌گوید علّت اینکه قرآن با ما سخن نمی‌گوید این است که ما ورودمان به قرآن بر اساس داشتن مسئله نیست و مسائل باید از حیث علمی پیش از ورود به قرآن اطلاعات کافی را راجع به آن مسئله بدست آوریم و به روشی قرآن را نسبت به مسئله خودمان استنطاق کنیم.

مشکل ما این است که درد نداریم و الا داروی همه دردها در قرآن وجود دارد و اگر با درد به قرآن مراجعه کنم می‌توانیم آن‌را به سخن درآوریم.

 

چگونگی استخراج روح شریعت از مجموعه‌های شریعت

پس مواطن منطق و روح و اصول حاکم بر مجموعه‌های فقهی اولاً قابل بُرش است بر اساس تجربیات علمی به این معنا که روح حالت محدودی ندارد و بر اساس برش‌های علمی می‌توان بُرش ایجاد کرد و اگر در صدد کشف عناصر تمدّن هستیم می‌توانیم برش ایجاد کنیم و بگوییم که در ماوراء شریعت این عناصر را خداوند چه لحاظی نسبت به آن‌ها چه اصولی را لحاظ کرده و در شریعت خودش آورده است. اگر مذهب اقتصادی و یا سیاسی است باید یک عناصری از آن کشف شود و مراجعه شود به مواطن روح شریعت و تبدیل به یک نظریه بر اساس روح شریعت شود.

 

لزوم تغییر روش مراجعه به شریعت از فقه‌یابی به منطق‌یابی

متأسفانه مشکل ما این است که ما تعامل مان با شریعت یک تعامل فقه‌یاب بوده است و فقط وقتی سراغ شریعت رفته‌ایم که خواسته‌ایم حکمی فقهی را استخراج کنیم امّا اگر بخواهیم عمقی را به یافته‌هایمان بدهیم باید روح شریعت را کشف کنیم و روح شریعت هم در مجموعه‌ها نهفته است و مجموعه‌ها هم برش‌های آن در دست علمای شریعت است که آگاه به مسائل شریعت هستند.

هر چه تخصص بشر بیشتر شود و علوم بشر پیشرفته‌تر بشود، امکان ایجاد برش‌هایی از شریعت بیشتر می‌شود، یعنی می‌توان برشی مطابق با تخصّصی که ایجاد شده درست کنیم و بگوییم که این مجموعه شریعت در این رابطه فلان اصول و قواعد را برای این تخصّص در نظر گرفته است، لذا شریعت خیلی واسع است چون کل زندگی انسان را در بر می‌گیرد و این علومی هم که بشر ابداع می‌کند مربوط به جنبه‌های مختلف زندگی انسان است.

این ما هستیم که به فقه اکتفاء کردیم و بقیه شریعت را نادیده گرفته‌ایم و همان فقه را هم طوری تولید نکرده‌ایم که نیازهای بشری را پاسخگو باشد و یک حالت ایستایی به آن داده‌ایم بر خلاف وضع واقعی شریعت که هر چه علوم تخصّصی‌تر شود، بالندگی شریعت در پاسخگو بودن هم بیشتر می‌شود.

اگر بحث سوسیالیست و کاپیتالیست مطرح نمی‌شد که شهید صدر نمی‌توانست مکتب اسلامی اقتصاد را به دنیا ارائه دهد لذا اگر شهید صدر 500 سال پیش به دنیا می‌آمد و این استعداد را نیز داشت به هیچ عنوان نمی‌توانست مکتب اسلامی ارائه کند چون زاویه دید وجود نداشت.

بشر می‌آید و تجربیاتی پیدا می‌کند دانشی شکل می‌دهد و شما از آن دانش استفاده می‌کنید و به سمت اصلاح می‌روید. این برش‌ها بر اساس تخصّص‌ها نهایتی ندارد.

 

شیوه نظام‌سازی بر اساس روح شریعت

سخن آخر در این جلسه این است که ما باید برای روح الشریعه یک حساب ویژه‌ای باز کنیم. مثلاً الان بحث نظام حقوقی اسلام مطرح است و برای اینکه ما به یک نظام مناسب بخواهیم دست پیدا کنیم باید ابتدا به سراغ نظام‌های حقوقی سایر دنیا برویم و دانش مربوط به آن را به همان شیوه شهید صدر (دستیابی به ارکان) بگیریم و بعد بیاییم و ببینیم که در ورای این شریعت چه چهارچوبی را لحاظ کرده است و با این چهارچوب نظام حقوقی اسلام را بر اساس علومی که به دست آورده‌ایم تنظیم کنیم.

ما متأسفانه به جای کشف اصول و روح حاکم بر شریعت برای نظام‌سازی به سراغ احکام رفته‌ایم و این درست نیست و مثل این است که ما برای دست‌یابی به نظام کامن لا قوانین آن را مطالعه کنیم که این اشتباه است.

تهیه و تنظیم : محرم آتش افروز

 

 

 

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۸ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۴۷:۴۷
طلوع افتاب
۰۶:۱۹:۵۳
اذان ظهر
۱۳:۰۴:۳۳
غروب آفتاب
۱۹:۴۸:۳۴
اذان مغرب
۲۰:۰۶:۲۶