به گزارش خبرنگار وسائل، مولف در کتاب «اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)» معتقد است که نگرش جامع و کامل حضرت امام خمینی (ره) به هستی در ابعاد مادی و غیرمادی آن، موجب پیوند دین و سیاست در بینش معرفتی امام(ره) شد. لذا همه چیز از خدا و به سوی خدا است و نظام مدیریت اجتماعی و سیاسی انسانها نیز از این مجموعه الهی جدا نیست و باید به سوی خدا باشد که این هدف با اجرای احکام اسلام از طریق حکومت اسلامی محقق میشود. به همین منظور مولف سعی کرده است در کتاب فوق، ابعاد مختلف اندیشه سیاسی امام را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد.
ساختار کتاب
با توجه به آنکه امام صاحب شخصیتی چند بُعدی بودند و در عرصههای مختلف سیاسی، عرفانی، فقهی، اخلاقی و فلسفی ورود پیدا کرده بودند، اندیشه ایشان نیز ابعاد مختلفی به خود گرفته است. از طرفی وجه ممیزه اصلی امام در عملگرایی و رویکرد تأسیسی ایشان نهفته است. امام در رأس نهضتی انقلابی توانستند، نظام سیاسی شاهنشاهی را متزلزل و سرنگون کرده و بر اساس مبانی فکری سیاسی خود طرح نظام سیاسی جدیدی را ترسیم و پیاده نمایند.
نویسنده معتقد است که بررسی مستندات تاریخ فقه سیاسی شیعه نشان میدهد که منابع مورد استفاده امام، همان منابع سنتی است که در اختیار دیگر علمای سلف قرار داشته است. اما چگونه است که امام از درون این منابع به طرحی نو در فقه سیاسی میرسند و نظریه ولایت مطلقه انتصابی فقیه را پایهریزی مینمایند؟ به عقیده نویسنده فهم این چگونگی در گرو بررسی مبانی فلسفی و مبادی روششناختی و معرفتی امام میباشد.
به طور خاص سؤال این پژوهش این است که «اندیشه سیاسی امام بر چه زمینههای نظری و عناصر و بنیادهای معرفتی فقهی و غیر فقهی استوار است؟» فرضیه اصلی نویسنده آن است که «اندیشه سیاسی امام خمینی بر گرفته و متأثر از مبانی معرفتی و نظری در حوزههای فلسفی و فلسفه عمومی (معرفتشناسی، انسانشناسی و هستیشناسی)، تمایزات روششناختی و عرفان خاص امام بوده است.
بخش اول: ديدگاه كلی انديشه شيعه و جايگاه امام خمینی
کتاب فوق در چهار بخش سامان یافته است. در بخش اول، مولف برای تبیین نظریه حکومتی شیعه و نظریه امام در این رابطه، ابتدا به سیاست در قلمرو کلام و پیامدهای آن میپردازد. از دید مولف، مهمترین نوآوری امام، تحول مسئله ولایت از مقدمهای اثباتی و فقهی به امری ثبوتی و کلامی بود. مولف در فصل دوم این بخش، به خاستگاه جدید سیاست و حکومت در اندیشه امام خمینی(ره) میپردازد و لذا به بازشناسی جایگاه سیاست در شریعت، جایگاه آن در منظر امام، ارتباط سیاست و شریعت، ضروریات عقلی پیوستگی سیاست در شریعت، نقد نظریه جدایی دین از سیاست و ارکان نظم سیاسی در حکومت شریعت میپردازد.
در فصل سوم، از تحول و دوگانگی ظاهری در اندیشه سیاسی امام در نظریهی دولت بحث میکند؛ لذا ابتدا به چیستی تحول در اندیشه سیاسی ( منطق تحول، طبیعی بودن تحول) میپردازد و معتقد است که باید معرفت سیاسی ایشان به صورت روشمند و علمی بررسی شود. به اعتقاد مولف، تفکیک مبنایی محکمات و متشابهات برگرفته از الگوی قرآنی، در اندیشه سیاسی امام راهکار و الگوی مطلوبی جهت توضیح تحول معرفت سیاسی ایشان است.
نویسنده با بررسی اندیشه امام، به این نتیجه رسیده است که امام سیاست و دین را توأمان با یکدیگر میدانند. ولایت در اندیشه امام مبتنی بر نص صریح، جنبه الهی دارد، گرچه مسئله مشروعیت نظامی دوگانه پیدا میکند. مشروعیت الهی در کنار مقبولیت مردمی در اندیشه امام، نظام سیاسی جمهوری اسلامی را مبتنی بر مشروعیت دوگانه استوار ساخته است. همچنین نویسنده در بررسی مسئله تحول و تطور در اندیشه امام، بر این نظر است که اندیشه سیاسی امام مبتنی بر اصول ثابتی است که منبعث از بنیادهای فلسفی ایشان می باشد و در واقع ایده اسلام سیاسی و سپس نظریه ولایت فقیه، هسته ثابت معرفت سیاسی امام است. این هسته ثابت به مثابه محکمات اندیشه امام است. بر این اساس اندیشه امام متحول شده است، اما این تحول مبتنی بر اصول ثابت و معینی بوده است. اصولی چون اصل عمل به مقدور، اصل تکلیف و اصل مصلحت از اصول ثابت اندیشه امام هستند. ضمن آنکه، در سیر تحولات اندیشه امام، پیروزی انقلاب اسلامی و بُعد عملی یافتن نظریه سیاسی تأثیر زیادی داشته است؛ به طوری که امام از نظریه نظارت به سمت نظریه ولایت فقیه حرکت میکنند.
بخش دوم: مبانی فلسفی و نظری امام خمینی
بخش دوم کتاب به مبانی فلسفی و نظری اندیشه سیاسی امام خمینی اختصاص دارد. بررسی مبانی معرفتشناسی، منابع معرفت از دیدگاه وی، مبانی هستیشناختی و انسان شناختی از جمله مباحث این بخش میباشد. از نظر مولف، فطرت مهمترین خاستگاه معرفتی انسانشناسی در اندیشه امام خمینی میباشد. فصل دوم، که به فلسفه نظری امام اختصاص دارد، به رابطه حکمت سیاسی متعالیه و تفکر سیاسی امام خمینی میپردازد.
ارتباط و جایگاه دین و فلسفه در اندیشه امام خمینی و پیامدهای سیاسی آن، از دیگر مباحث این فصل میباشد. در فصل سوم نیز مولف، فلسفه عملی امام را نیز مورد بررسی قرار میدهد و از همین منظر، قدرت، ماهیت قدرت، مهار قدرت، و جایگاه آن در اندیشه سیاسی امام را بحث میکند. مولف همچنین پیرامون عملگرایی امام در دگرگون سازی قدرت سیاسی، به برهم زدن وضع موجود و راهبردها و خط مشیهای وی برای نیل به اهداف و وضع مطلوب از دید امام اشاره میکند.
با توجه به خصوصیت عملی علم از دیدگاه امام، اندیشه سیاسی نیز باید مقدمه فعالیت عملی فردی و جمعی باشد. همچنین غایت و مقصد علم که اصلاح نفس آدمی و تهذیب نفس است، اندیشه سیاسی را نیز متکفل اصلاح و هدایت بیشر میداند. بدین ترتیب تعریفی که امام از سیاست ارائه میدهد و آن را در خدمت هدایت و تعالی آدمی معرفی میکند، مبتنی بر چنین نگرشی است. بنابراین حاکم صلاحیتدار حکومت بر انسانها نیز باید در مسیر علم الهی باشد و عالم به علم الهی که وجود کاملتری نسبت به دیگران دارد، باید سیاست و حکومت را راهبری کند.
بخش سوم: روش شناسی اجتهادی امام خمینی
بخش سوم کتاب به تمایزات روششناسی اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) اختصاص دارد. وی در این فصل به اهمیت و جایگاه روش در اندیشه امام و روش شناسی اندیشه سیاسی شیعه، میپردازد که روش شناسی تطبیق فلسفه با شریعت، روش شناسی عقلی شیعه، روش شناسی اجتهادی شیعه، از جمله این روشها میباشد.
مولف همچنین پیرامون روشهای تحلیل اندیشه سیاسی امام میگوید، روشهای تحلیلی موجود شامل روش تحلیل فقهی، روش نوگرایانه و روش واقع گرایانه میشود. مولف با اشاره به روش شناسی اجتهادی امام و مبانی کلامی این روش، به برخی نوآوریهای امام در حوزه اصول که منجر به نظریات سیاسی شد، همچون خطابات قانونیه، اصل اباحه، اراده، عدم تقیید احکام شرعی به قدرت، تعلق امر به طبیعت کلی، قاعده رجوع جاهل به عالم، میپردازد. به اعتقاد مولف نگاه جدید امام به رابطه دین و سیاست که موجب شکلگیری انقلاب سیاسی و فرهنگی در ایران شد، از مبانی و مبادی اصولی و فقهی ایشان نشات گرفته است.
نتایج تمایز روش شناسی آخرین فصل این بخش را تشکیل میدهد. «فقه الحکومه» یا همان صدور حکم حکومتی و ورود عنصر مصلحت در عرصه حکمشناسی، حاصل نگرش حداکثری به فقه و از مهمترین نتایج تمایز روششناختی ایشان است. قرار گرفتن عنصر عقل در کنار سایر روشهای شناخت فقهی، از موارد تأثیرگذار در رویآوری به چنین رویکردی است. همچنین نحوه بهرهگیری ایشان از اسناد و احادیث و روش بررسی وثاقت روایات و حجیت اسناد ذیل عنوان روششناسی تاریخی امام مبحث قابل توجهی است.
بخش چهارم: مبانی عرفانی انديشه امام خمينی
بخش چهارم، به بنیادهای عرفانی اندیشهی سیاسی امام خمینی اختصاص دارد که به بررسی نسبت منطقی- تحلیلی عرفان و سیاست میپردازد. ماهیت و حقیقت عرفان اسلامی، تبیین عرفان نظری و عملی، جایگاه انسان کامل از جمله این مباحث میباشد. مولف همچنین دیدگاههای مختلف درباره نسبت عرفان و سیاست را مورد بررسی قرار میدهد؛ چرا که برخی قائل به عدم زایش اندیشه سیاسی از بستر اندیشه عرفانی میباشند. مولف همچنین انسان شناسی الهی و عرفانی را مهمترین رکن پیوند دهنده عرفان و سیاست میداند. در فصل دوم این بخش، همچنین پیوند سیاست و عرفان در اندیشه امام، به تفصیل مورد بحث قرار میگیرد.
نوآوری امام در این بحث، در ترکیب و جمع میان ولایت باطنی و ظاهری است که در نظریه ولایت مطلقه فقیه نمایان شده است. مفهوم محوری که موجب پیوند این دو ساحت در اندیشه امام شده است، «انسان کامل» است که در عرفان اسلامی مظهر اسم جامعه الهی دانسته شده است. چنین انسانی با قرب نهایی مظهر ربوبیت حق میگردد و با ولایتی که بر جمیع هستی دارد، صاحب خلافت الهی جهت ایجاد و توسعه ایمان و معرفت و عبودیت و عدلت در میان خلق است. دیدگاه امام درباره انسان نیز مبتنی بر همین ظرفیت وجودی او و مبانی متافیزیکی عقلانی است.
در اندیشه امام شناخت انسان کلیدیترین و راهگشاترین معرفت است. در این راستا امام انسانسازی و هدایت و اصلاح انسان را پایه و منشأ اساسی سعادت و کمال او بر میشمارد. هدف از بعثت انبیا و پیامبران هم همین بوده است. این همان نقطه پیوند میان عرفان و اندیشه سیاسی امام است. زیرا بینش انسانساز و اصلاحگرایانه امام به اجتماع انسانی، موجبات تفکر سیاسی انقلابی برای برپایی حکومت عدل اسلامی و تربیت و هدایت انسانها به قله رفیع کمال انسانی را فراهم میآورد.
ارزیابی اثر
مولف در این اثر، تمام کوشش خود را در نشان دادن پیوند دین و سیاست در اندیشه امام، به کار گرفته است و درصدد اثبات این مدعاست که منشاء قدرت سیاسی در اندیشه امام برگرفته از اصول اساسی دین یعنی امامت و نبوت است که البته بنیادهای فقهی، معرفتی، فلسفی و عرفانی نیز دارد.
پرداختن به روش و شیوه استنباطی خاص امام در اجتهاد و فقاهت، از دیگر نکات برجسته کتاب میباشد که چگونه این شیوه، باعث ایجاد تحولات و تاثیراتی درعرصه اجتماع و سیاست شد. ضمن آنکه توجه به سه ساحت بسترهای فکری، مبانی فکری و تمایزات روششناختی اندیشه امام، این اثر را در حوزه اندیشهشناسی امام متمایز کرده است. به ویژه آنکه از چهار منظر کلامی، فلسفی، فقهی و عرفانی اندیشه امام مورد غور و بررسی قرار گرفته است.
کتاب اندیشه سیاسی امام خمینی(س) نوشته مریم السادات حسینی توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است./910/م