vasael.ir

کد خبر: ۱۴۵۵۴
تاریخ انتشار: ۲۵ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۸:۴۷ - 16 September 2019

معرفی مقاله | مسأله عينيّت در اقتصاد اسلامی

وسائل ـ در يک علم اجتماعی مثل اقتصاد، علاوه بر ارزش‌های معرفتی در سطح اجتماع علمی، می‌توان از ارزش‌های غیرمعرفتی (مثل ارزش‌های اخلاقی و دينی) در سطح جامعه نیز برای تعیّن نظريه‌ها استفاده کنیم. از اين منظر ورود ارزش‎ها به علم اقتصاد اسلامی نه تنها عینیّت علم اقتصاد را کاهش نمی‌دهد، بلکه دامنه آن را گسترش می‌دهد.

به گزارش وسائل، يکی از مهم ترين ويژگی های علم، معرفی مقاله| مسأله عينيّت در اقتصاد اسلامیعینی بودن آن است معمولا. عینی بودن علم به معناي فارغ از ارزش بودن آن است. ولی آيا علم اقتصاد به عنوان يک علم تاريخی و اجتماعی می تواند فارغ از ارزش باشد؟

در فلسفه علم براي اينکه ارزش های غیرمعرفتی را از علم خارج و آن را از زمینه های اجتماعی و تاريخی تکوين علم جدا کنند، بین مقام کشف نظريه و داوری در مورد نظريه ها تمايزی صورت می گیرد و عینیّت علم را مربوط به مقام داوری می دانند و نه کشف.

ولی با توجه به نگاه کل گرايانه کوهن و کواین، در امکان چنین تمايزی تشکیک هايی صورت گرفته است؛ چراکه کل گرايی کوهن نشان می دهد منظرگاهی مستقل از پارادايم در ادراک و فهم عینی امر واقع وجود ندارد و همچنین کل گرايی کواين بیان دارد که نمی توان در مقام داوری صرفاً با تکیه بر منطق و تجربه بین نظريه های رقیب انتخاب انجام داد و آن ها را تعیّن بخشید. بنابراين معیارهايی براي انتخاب بین نظريه ها لازم می آيد که لزوما مبتنی بر ارزش های معرفتی نیست.

 

شکل گیری پارادايم اقتصاد اسلامی

در اين مقاله نشان می دهیم که اگر تز کل گرايی کوهن و کواين در روش شناسی علم اقتصاد پذيرفته شود، مفهوم عینیّت در علم اقتصاد را می توان گسترش داد و مبنايی برای شکل گیری پارادايم اقتصاد اسلامی به مثابه يک پارادايم ارزش محور می توان فراهم کرد. به اين معنا که در وضعیت عدم تعیّن نظريه، از ارزش های اخلاقی موجود در نظام ارزشی اسلام، به عنوان معیاری برای انتخاب بین نظريات رقیب، می توان استفاده کرد.

 

بررسی ویژگی عینیّت در علم

يکی از ويژگی های علم، عینی بودن آن است. اگر علم را مجموعه ای از گزاره ها در نظر بگیريم، اين گزاره ها بايد از ادعاها و باورهای شخصی ما فراتر رفته و بتوانیم هر ناظر بی طرفی را نسبت به درستی اين گزاره ها اقناع کنیم. از نظر روش شناختی دستیابی ويژگی به عینیّت در علم به معنای ارائه معیارهايی است که يک ناظر بی طرف يا جامعه علمی به عنوان يک ناظر بی طرف آن را بپذيرد.

بنابراين ارزش های فرهنگی و دينی يا عوامل سیاسی و اجتماعی نبايد خللی در فرايند عینی سازی علم ايجاد کند؛ در غیر اين صورت نمی توان دانش به دست آمده را علم نامید، بلکه مجموعه ای از باورها خواهد بود که دسته ای از انسان ها صرفاً می توانند به آن ايمان بیاورند و ديگران را نیز به اين باورها دعوت کنند.

 

نقش ارزش ها در علوم اجتماعی

در اينجا سؤالی پیش می آيد: آيا ويژگی عینیّت مختص همه علوم است و يا اينکه علوم انسانی و اجتماعی را می توان از اين معیار معاف دانست؟ بديهی است که علوم انسانی و اجتماعی در رابطه مستقیم با باور انسان ها قرار دارد و اين باورها نیز ارزش، دانش و در نهايت کنش انسان ها را متأثر می کند.

کنش انسانی نیز موجب شکل گیري نهادها و ساخت واقعیت اجتماعی است؛ بنابراين به نظر می رسد در يک رويکرد علمی به واقعیت اجتماعی، نمی توان نقش ارزش ها و هنجارهايی که به شکل تاريخی در ساختارهای نهادی جامعه تبلور يافته است و ذهنیت افراد را شکل می دهد، در تکوين واقعیت اجتماعی ناديده گرفت.

 

ديدگاه لیبرال وبر درباره علم منهای ارزش

شايد ماکس وبر جزء نخستین کسانی است که به طور مبسوط به نقش ارزش ها در علوم اجتماعی پرداخته است. وبر علم اجتماعی را اصولا علمی ارزش بار می داند، البته ارزش بار بودن اين علوم به معنای دخالت قضاوت های ارزشی محقق در تحقیق نیست. ديدگاه لیبرال وبر درباره علم مبتنی بر تمايز او بین آزادی ارزشی و ربط ارزشی است.

او تصديق می کند که ارزش های شخصی، فرهنگی، اخلاقی يا سیاسی را نمی توان از موضوع علوم اجتماعی حذف کرد، لذا در علوم اجتماعی «ربط ارزشی» وجود دارد. اما وبر از عالمان اجتماعی می خواهد که «آزاد از ارزش» باشند، يعنی نبايد ارزش هاي شان را به عنوان بخشی از يافته های شان ارائه کنند. به عبارتی ارزش ها و نتايج حاصل از آنها می تواند موضوع علم باشد ولی ارائه يافته های حاصل از اين تحقیق بايد مستقل از قضاوت ارزشی محقق باشد.

اين رويکردي است که در نگاه لیبرالی حاکم بر علوم اجتماعی معاصر مشهود است. همانطور که رووت نیز اشاره می کند، «لیبرالیسم در درجه نخست فلسفه حکومت يا دولت است، اما بسیاری از اصول آن در ساير زمینه ها يا حوزه های زندگی اجتماعی نیز به کار می رود. فلسفه لیبرال فلسفه ای است که می کوشد به چیزي ملتزم باشد که اصل ضد کمال نام گرفته است.

طبق اين اصل: هیچ سخن يا عملی درون حوزه معیّنی از زندگی به منظور ترجیح يک آرمان از کمال انسانی برآرمان ديگر، نبايد گفته يا انجام شود. عالمان اجتماعی نیز وقتی پژوهش خود را انجام می دهند و يافته های خود را ارائه می کنند، بايد در قبال مسائل مربوط به بايدهای اخلاقی بی طرف و صامت باشند».

 

اقتصاد اسلامی، علمی ارزش محور است

اگر اين نگاه لیبرال درست باشد، عینیّت اقتصاد اسلامی به عنوان يک اقتصاد اخلاق محور که مبتنی بر ارزش های دينی است، دچار خدشه خواهد شد. چراکه يک انسان مسلمان در مقام کنشگر اقتصادی يا اقتصاد دان، نمی تواند نسبت به ارزش های موجود در جامعه بی تفاوت باشد. از منظر اخلاق اسلامی سعادت انسان در گرو رسیدن انسان به کمال است و در اين مسیر برخی ارزش ها از اولويت بیش‌تری برخوردارند. اين ارزش ها ذهنی و شخصی نیستند، بلکه واقعی و عینی هستند.

 

پارادايم کمال گرايانه‌ اقتصاد اسلامی

ما در اين مقاله می خواهیم نشان دهیم که در علم اقتصاد بی طرفی ارزشی ناممکن است و اين دلایل روش شناختی دارد. اين امر می تواند فضايی برای موجّه شدن پارادايم اقتصاد اسلامی متفاوت از پارادايم اقتصاد متعارف باشد؛ پارادايمی که در آن نگاه کمال گرايانه حاکم است و از اين حیث با ديدگاه لیبرال نیز در تضاد است. در اين نگاه، محقق نسبت به اولويت ارزش ها بی تفاوت نیست بلکه ارزش هايی که انسان را به کمال برساند در اولويت قرار می گیرد؛ لذا ارزش ها به عنوان يک معیار غیرمعرفتی وارد علم می شود.

 

عینیت علم با ورود عوامل معرفتی

مشکلی که در اين نگاه اسلامی ممکن است پیش آيد اين است که ورود عوامل غیرمعرفتی به علم عینیّت آن را خدشه دار می کند. در اين مقاله نشان می دهیم که از نظر روش شناختی در، اقتصاد اسلامی لزوماً ورود عوامل غیرمعرفتی به معنای نقض عینیّت علم اقتصاد اسلامی نیست.

برای نشان دادن اين امر در ابتدا به مفهوم عینیّت در علم از منظر ديدگاه مرسوم می پردازيم و سپس خواهیم ديد که اگرچه در نگاه مرسوم در فلسفه علم عینیّت در مقام داوری به دست می آيد، ولی با توجه به نقدهايی که از سوی برخی فلاسفه علم بر تفکیک مقام کشف و مقام داوری شده است، می توان با حفظ عینیّت علمی، معیارهای غیرمعرفتی را نیز وارد علم کرد.

 

نیاز به معیار فراتجربی در تعیین عینیّت علم اقتصاد

در اينجا سؤالی قابل طرح است: آيا در روش شناسی متعارف اقتصاد اسلامی نیز جهت حصول عینیّت، می توان از اين تمايز استفاده کرد؟ اين نکته از اين منظر مهم است که روش شناسی متعارف در اقتصاد اسلامی که مبتنی بر اسلامی سازی صوری دانش اقتصاد است، اغلب سعی می کند با در نظر نگرفتن مقام کشف و منشاء تکوين نظريه ها و با صرف توجه به حصول عینیّت در مقام داوری، با تعديل های خاص و موردی در مدل های صوری و بعد آزمون آن به علمی عینی در اقتصاد اسلامی برسد.

ولی اگر بتوانیم نشان دهیم که منطق و تجربه در مقام داوری به تنهايی نمی تواند بین مدل ها و نظريه های ما تفکیک انجام دهد و به معیاری فرا تجربی براي انتخاب بین نظريه های رقیب نیاز داريم، روش شناسی ما در اقتصاد اسلامی نیز تغییر خواهد يافت. به اين معنا که مقام کشف و معیارهای ارزشی در تعیین عینیّت علم اقتصاد اهمیت می يابند.

 

جمع بندی و نتيجه گيری

علم معمولا با ويژگی عینیّت و ارزش خنثی بودن آن اعتبار و اقتدار می يابد. بنابراين اگر علم را مجموعه ای از گزاره ها بدانیم نبايد امور غیرمعرفتی در قالب ارزش های سیاسی، اخلاقی، فرهنگی يا عوامل جامعه شناختی و روان شناختی، عینیّت علم را تحت تأثیر قرار دهد.

در روش شناسی مرسوم در علم معمولا تمايزی بین مقام کشف و مقام داوری در علم صورت می گیرد . کلیه امور غیر معرفتی به مقام کشف نسبت داده می شود و اثر اين امور بر مقام داوری نادیده گرفته می شود و لذا درعینیّت علم نامربوط تلقی می شود. اما با تشکیک هايی که کوهن و کواين بر اين تمايز وارد کردند و بحث کل گرايی آن ها، فلسفه علم به اين نتیجه رسیدند که رابطه نظريه و شواهد تجربی بسیار پیچیده است و منطق و تجربه به تنهايی نمی تواند عینیّت علم را تضمین کند. لذا معیارهايی در سطح اجتماع علمی برای انتخاب بین نظريه های رقیب لازم می آيد.

در اين مقاله تلاش کرديم نشان دهیم در يک علم اجتماعی مثل اقتصاد، علاوه بر ارزش های معرفتی در سطح اجتماع علمی ما می توانیم از ارزش های غیرمعرفتی (مثل ارزش های اخلاقی و دينی) در سطح جامعه نیز برای تعیّن نظريه ها استفاده کنیم. البته اين به شرطی است که يک نگاه واقع گرايانه به ارزش ها داشته باشیم و قائل به وجود سلسله مراتبی در ارزش های دينی باشیم که افراد مسلمان (در مقام کنشگر يا اقتصاددان) قادر به کشف و فهم اين ارزش ها و رتبه بندي بین آن ها باشند.

در اين صورت میتوانیم اولا، نظام ارزشی را به عنوان يک پارادايم اجتماعی که بر ادراک فرد مسلمان از امور واقع تأثیر می گذارد، وارد مدل های اقتصادی کنیم. ثانیاً، با فرض وجود قواعدی برای رتبه بندی ارزش ها، وجود اين نظام ارزشی، ترجیحات فرد مسلمان و لذا انتخاب هايش متأثر می شود. اين اثرات، تصمیمات فردی و کنش های جمعی را در يک جامعه اسلامی تغییر می دهد.

بنابراين می توان نظام ارزشی را به مثابه يک ساختار واقعی و عینی که دامنه داده های عینی ما را افزايش می دهد، در نظر گرفت. اين ارزش ها می تواند معیاری غیرمعرفتی برای انتخاب بین نظريات رقیب (ولی ازنظر تجربی معادل) باشد. از اين منظر ورود ارزش ها به علم اقتصاد اسلامی نه تنها عینیّت علم اقتصاد را کاهش نمی دهد، بلکه دامنه آن را گسترش می دهد.

برای مشاهده اصل مقاله اینجا کلیک کنید./204/241/ح

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۸ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۴۷:۴۷
طلوع افتاب
۰۶:۱۹:۵۳
اذان ظهر
۱۳:۰۴:۳۳
غروب آفتاب
۱۹:۴۸:۳۴
اذان مغرب
۲۰:۰۶:۲۶