vasael.ir

کد خبر: ۷۹۰۲
تاریخ انتشار: ۱۶ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۰:۱۶ - 07 March 2018
در نشست معماری شبه جزیره و ارتباط آن با حجاب شرعی عصر پیامبر مطرح شد:

توصیف برخی از عدم حجاب در زمان پیامبر مبالغه‌آمیز است

وسائل- نگارش کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر» توسط امیرحسین ترکاشوند، اگرچه سالها پیش صورت گرفت، اما بحث از آن، هیچ گاه کهنه نشد و هر از گاهی سخنانی در دفاع یا نقد گفته‌های وی به گوش می‌رسد. نشست «معماری شبه جزیره و ارتباط آن با حجاب شرعی در عصر پیامبر» نیز واکنشی از منظر تاریخی به این کتاب است.

به گزارش وسائل، نشست علمی با موضوع معماری شبه‌جزیره و ارتباط آن باحجاب شرعی در عصر پیامبر صلی‌الله علیه و آله، در ماه اسفند 1396، در مرکز تحقیقات زن و خانواده واقع در شهر مقدس قم برگزار شد. در این نشست علمی، ابتدا حجت‌الاسلام‌ والمسلمین، محمد عشایری، استادیار جامعه المصطفی العالمیه طرح بحث کرد و در ادامه دکتر مهران اسماعیلی، استادیار دانشکده الهیات و ادیان دانشگاه شهید بهشتی به نقد مطالب ارائه‌ شده پرداخت.

در ابتدا دکتر محمد عشایری گفت: مسئله‌ی حجاب و پوشش شرعی زنان بنا بر آنچه امروز به معنی نظریه اسلام در این مورد، شناخته می‌شود، با عناصر مختلفی ارتباط دارد و از زاویه‌ی آن عناصر می‌شود به این مسئله نگاه کرد و آن را نقد کرد.

طبعاً تبیین دقیق این نظریه هم بدون نظارت به آن عناصری که باحجاب ارتباط دارد، ممکن نخواهد بود. لذا بنده مقاله‌ای در این زمینه تدوین کرده‌ام که البته هنوز منتشرنشده ولی درصدد تبیین رابطه‌ی بین فرهنگ معماری شبه‌جزیره را باحجاب شرعی عصر پیامبر صلی‌الله علیه و آله بوده‌ام.

فرضیه‌ی آن‌هم این است که وضعیت معماری و فرهنگ حاکم بر معماری ایام نزول قرآن، به‌گونه‌ای نبوده که باحجاب شرعی که امروزه به‌عنوان میراث پیامبر درزمینه‌ی پوشش خانم‌ها می‌شناسیم، منافاتی داشته باشد.

فرضیه رقیب آن‌هم این است که آن شرایط فرهنگی و فضای معماری به‌گونه‌ای بوده که پیغمبر صلی‌الله علیه و آله، اولویت پرداختن به چنین پوشش گسترده‌ای برای خانم‌ها را نداشته و حتی‌الامکان می‌خواسته به‌وسیله‌ی ادله و آیات و روایات مربوط به پوشش زنان، حداکثر می‌خواسته از یک افسارگسیختگی بسیار بی‌رویه و یک لیبرالیسم جنسی شدید که حاکم بر حریم خصوصی زن‌ها بوده است، جلوگیری کند و چیزی بیش از این نه در اولویت پیغمبر بوده است و نه با شرایط آن موقع امکان داشته است.

 طبعاً فرضیه رقیب از داده‌هایی استفاده کرده است. مثلاً اینکه هم در روایات هست و خودمان ‌هم می‌گوییم که شبه‌جزیره دچار یک بحران فرهنگی بوده و پیغمبر صلی‌الله علیه و آله در مقام از بین بردن آن بحران فرهنگی و تأدیب مردم بوده است و اساساً در مقام کارکرد اسلام این حرف‌ها زده می‌شود. به نظر می‌آید، از آن داده‌ها یک برداشت مبالغه‌آمیز در مورد وضع موجود در شبه‌جزیره در زمان نزول آیات قرآن به‌ویژه آیات حجاب و صدور روایات حجاب انجام‌شده است و آن مقدمه‌ای شده برای اینکه فرضیه رقیب شکل بگیرد.

 

انواع خانه‌ها در فضای معماری و فرهنگی شبه‌جزیره

حال به سراغ حل مسئله می‌روم. مقدمه‌ی بحث این است که ابتدا انواع خانه‌ها را در فضای معماری و فرهنگی شبه‌جزیره به سه قسم می‌توان تقسیم کرد:

اولین نوع از خانه‌ها، اسم آن «بیت» بوده که خانه‌های تک اتاقی بوده و مسقف بودند و در وسط این تک اتاق‌ها یک دیوار ناقصی که به سقف نمی‌رسید، بکشند و خانه را عملاً به دو اتاق تقسیم کنند. یا اینکه خانه را با پرده به دو قسمت تقسیم می‌کردند که این اتفاق بعد از نزول آیه همسران پیغمبر، در خانه خود حضرت واقع شد. نوع دیگر خانه، «دار» بود که مخصوص ثروتمندان شبه‌جزیره بوده است و مشتمل بر اتاق‌هایی بوده که به آن اتاق‌ها، بیت می‌گفتند کما اینکه به خانه‌های تک اتاقی نیز بیت می‌گفتند. غیر از اتاق‌های موجود، یک محوطه‌ی غیر مسقف هم وجود داشت که به آن «صحن» می‌گفتند و بعضی از کارها مثل آشپزی و از این قبیل، در آن محل انجام می‌شد و صحن کاربرد داشت و مثل خانه‌های الآن نبود که صحن خانه فقط برای هواخوری و تقریباً فاقد کاربری باشد.

هرکسی جلوی در خانه‌اش تا جایی که معبر و کوچه یا خیابان حساب می‌شد، یک فضای خالی هم داشت که به آن «فناء بیت» یا «فناء دار» می‌گفتند و جزء مایملک صاحب‌خانه حساب می‌شد و جزء حریم خانه حساب می‌شده است.

 روایاتی در این زمینه وجود داشته است که مثلاً شخصی از فناء خانه‌ی دیگری رد شده و آسیب‌زده یا ورود غیرمتعارف داشته است. البته امکان عبور و مرور از فناء وجود داشته است ولی مطلق تصرفات در آن جایز نبوده است. خانه‌های کمیاب دیگری مثل «صرح» یا «عقر» هم وجود داشته که خانه‌های بزرگی بوده و قلعه مانند بوده است و بیشتر در مواقع جنگ از آن استفاده می‌شده است و برای بزرگان قبایل بوده است. البته شاید بین «صرح» و «عقر» بتوان فرق گذاشت ولی من به صدد بیان آن نبوده‌ام. من برای ابطال فرضیه رقیب و جان بخشیدن به فرضیه خودم، باید مشخص می‌کردم که اتاق‌ها آیا واقعاً تعدد داشتند یا تعدد نداشتند. به‌عبارت‌دیگر، آن ازهم‌گسیختگی که بر فضای حریم خصوصی زنان و مردان، به‌ویژه در معاشرت‌های زنانه و مردانه با یکدیگر، ادعاشده آیا واقعیت دارد یا ندارد.

 

مدل خانه ها و اتاق ها در مدینه در زمان پیامبر

اتاق‌ها تعدد داشتند و تعدد اتاق‌ها در سه قالب ممکن بوده است. مدل‌هایی از خانه‌های دوطبقه قبل از ورود پیغمبر به مدینه وجود داشت. اولین گزارش از ورود پیغمبر به مدینه، گزارش ورود حضرت به خانه‌ی ابوایوب انصاری است که در آنجا معروف است که پیغمبر در طبقه‌ی اول ساکن شدند و ابو ایوب در طبقه‌ی دوم سکونت داشت؛ یعنی خانه دوطبقه بوده است.

تعدد اتاق‌ها در غالب زیرزمین وجود داشته است. گودبرداری‌هایی صورت می‌گرفته و البته در حد گودبرداری‌های امروزی نبوده است و بعضی از لغویین گفته‌اند که در حد کمی، گودبرداری می‌شده و مثل زیرزمین‌های امروزی نبوده است. به آن اتاق‌های زیرزمینی «مخدع» و «سهوه» می‌گفتند که این کلمات برای اتاق‌های همکف هم به کار می‌رفته است؛ ولی به‌هرحال خانه‌های در زیرزمین وجود داشته است. ورودی این اتاق‌ها، ورودی تنگی بوده است و بعد از ورود، پهن‌تر می‌شده است و امکان استفاده بیشتر می‌شده است. کثیری از مورخین گفته‌اند و از شواهد هم به دست می‌آید که این زیرزمین‌ها برای دارها بوده و نه برای بیت‌ها (تک اتاقی‌ها).

این اتاق‌های زیرزمینی برای اختفاء استفاده می‌شده است. این مطلب را هم بعضی از لغویین گفته‌اند و هم گزارش‌هایی در این زمینه وجود دارد. تعدد اتاق‌ها غیرازاینکه در غالب عمودی، وجود داشته است، در همان مدینه گزارش‌های زیادی وجود دارد و کلماتی مانند «قیطون» و «دولج» و «حجره» و «مخدع» استفاده ‌شده که نشان می‌دهد، دار، امکان تعدد اتاق داشته است. این کلمات می‌توانند تفاوت‌هایی داشته باشند و می‌توانند مشترک لفظی باشند و کلمات متعددی برای یک معنا باشند؛ البته چون تحقیق من خیلی مرتبط به این بحث نمی‌شد ورود به این بحث نکردم. در مورد تفکیک موقت اتاق‌ها به‌وسیله‌ی خدر در خانه‌ی زن‌های پیغمبر به‌خصوص بعد از نزول آیه حجاب، گزارش‌های زیادی وجود دارد که این مسئله را تائید می‌کند.

دولج برای اختفاء بوده است و گزارش‌های زیادی در این زمینه وجود دارد؛ یعنی اختفاء در این اتاق‌ها ممکن بوده است. راجع به «سهوه» و «مخدع» معمولاً امکان اختفاء در آن‌ها وجود داشته است. به‌ویژه در اتاق زیرزمین هم لغویین گفته‌اند و هم شواهدی وجود دارد که مخصوص اختفاء بوده است.

مثلاً اگر مهمان داشتند، همسرانشان را به زیرزمین می‌فرستادند. یا راوی می‌گوید از پیغمبر فلان چیز را پرسیدم و حضرت فرمودند جواب سؤال تو فلان شخص است که در دولج خانه مشغول نماز است. وقتی راوی به دولج خانه می‌رود، امیرالمؤمنین علیه‌السلام را در دولج خانه در حال نماز، می‌بیند. همچنین حضرت زهرا سلام‌الله علیها در خانه‌ی خود دولج داشته‌اند و در آنجا عبادت می‌کردند.

گزارش‌هایی وجود دارد که حضرت امیر علیه‌السلام برای عبادت به دولج می‌رفتند. این‌ها نشان می‌دهد که اتاق، وجود داشته و در مورد خانه‌ی امیر المومنین علیه‌السلام شاهدی وجود ندارد که خانه‌ی بزرگ و اشرافی بوده است و دولج در چنین خانه‌هایی وجود داشته است. این تعدد اتاق‌ها یک مسئله‌ی کاملاً جدی است و در فضای روایی، فقهی، یک نحوه تواتر معنوی بر این مورد وجود دارد. پس یکی اینکه اتاق‌ها متعدد بوده و دیگر اینکه از این اتاق‌ها برای انواع و اقسام اختفائی که برای انسان مطلوب بوده، استفاده می‌شده است.

بحث بعدی در مورد پشت‌بام‌ها است که یک بحث جدی است و اینکه ادعاشده خان‌ها سقف نداشته درست نیست. روایات فراوانی داریم که از خوابیدن بر روی پشت‌بام غیر محجب نهی کرده است.

 

شکل پشت بام ها در زمان پیامبر

پشت‌بام‌ها دو نوع بوده است. بعضی از آن‌ها دور چینی داشته است که بعضی از دورچینی‌ها کوتاه و بعضی بلند بوده است و بعضی از پشت‌بام‌ها هم دور چینی نداشته است. همچنین روایاتی داریم که زنان را از نمازخواندن در پشت‌بام نهی کرده است. معلوم می‌شود که پشت‌بام، واقعاً کاربری داشته است و این گزارش‌ها، گزارش‌های نبوی است؛ یعنی، این روایات مربوط به عصر پیغمبر است. منازعاتی در عصر پیغمبر گزارش‌شده که مثلاً تیر سقف خانه‌ی همسایه بر روی خانه‌ی دیگری آمده و منازعه شده و برای ختم منازعه خدمت حضرت رسول صلی‌الله علیه و آله شرفیاب شدند و این وضعیت نشان می‌دهد که سقف‌های خانه‌ها یک عنصر جدی، مهم و محکم در ساختمان خانه‌ها بوده و امکان استفاده از آن را داشتند.

یکی دیگر از چیزهایی که برای ابطال افسارگسیختگی در حریم جنسیتی زن و مرد در شبه‌جزیره در سال‌های ابتدایی نزول قرآن که در فرضیه رقیب، ادعاشده است، موردنیاز است، این است که ثابت کنیم که ورودی خانه‌ها امکان ستر و پوشانندگی داشته است و برای زن و مرد حریم خصوصی ایجاد می‌کرده است.

 

خانه ها در زمان پیامبر در داشتند

شواهد زیادی وجود دارد که بسیاری از خانه‌ها، غیر از در پرده داشتند و اینکه بگوییم، خانه‌ها در آن زمان فقط پرده داشتند و در نداشتند و مثل دروازه‌ی غار بوده و هیچ سازه‌ی دیگری که به در ربط داشته باشد در آن ساختمان‌ها به کار نرفته، ادعایی بی‌دلیل است.

مجموعه روایاتی وجود دارد که موضوع بحثش این است که کسی که بر خانه‌ای مرور می‌کند که «لا ستر له و غیر مغلق»؛ یعنی درش بسته نیست و پرده هم ندارد. حال اگر کسی نگاهش به داخل خانه افتاد، وقتی‌که خود صاحب‌خانه ستر نگذاشته و در را هم نبسته است. این روایت هم نبوی است و در متون اهل سنت، زیاد است. گزارش‌هایی ازاین‌دست که حکم چنین واقعه‌ای را سؤال کردند، متعدد هست. یا احکامی وجود دارد که اگر کسی در خانه‌ی خود رفت و در را بست و پرده را هم انداخت «اغلق بابه و ارخی ستره»، تعبیرهای این‌چنینی در گزارش‌ها وجود دارد و یک‌جور تواتر معنوی در این زمینه وجود دارد. حتی در روز شهادت پیغمبر صلی‌الله علیه و آله که مسلمان‌ها در مسجد بودند و می‌دانستند پیامبر صلی‌الله علیه و آله مریض است. وقتی دیدند که پیغمبر صلی‌الله علیه و آله «رفع ستره و فتح الباب». وقتی مسلمان‌ها پیغمبر صلی‌الله علیه و آله را دیدند، خوشحال شدند. گزارش‌هایی در این زمینه زیاد است.

این دوگانه‌ی «پرده و در» در دوره‌ای وجود داشته است. البته گزارش‌هایی هم وجود دارد که فقط به در یا فقط به پرده اشاره دارد ولی دوگانه‌ی «پرده و در» هم گزارش‌های زیادی دارد. لذا امکان ایجاد چنین حریم خصوصی برای شخص وجود داشته است.

 

شبکه مفهومی برای معنای «در »

سپس یک شبکه مفهومی برای در و معانی وابسته به «در» مربوط به عصر نبوی صلی‌الله علیه و آله، جمع‌آوری کرده‌ام. یکی مفهوم کوبیدن و باز کردن در است «قرع الباب و فتح الباب». لذا چیزی به نام در وجود داشته است. مفهوم چهارچوب در سه‌گانه‌ی «عضاده» و «اسکفه» و «عتبه» خلاصه می‌شود. مراد از عضاده، دو چوب عمودی است که در بر روی آن نصب می‌شود. مراد از عتبه، ضلع افقی بالای سر شخصی که وارد می‌شود، است. مراد از اسکفه هم ضلع روبه روی عتبه بوده است.

در لغت لفظی به‌عنوان «عَنَجه» وجود دارد که به معنی درب کجاوه‌هایی بوده که بر روی شتر می‌گذاشتند و در این کجاوه‌ها، یا زن‌ها سوار می‌شدند یا چیزهایی که میل نداشتند، آشکار بشود، قرار می‌دادند و در را می‌بستند. در همه این موارد، گزارش‌های زیادی وجود دارد که همه مربوط به عصر پیامبر صلی‌الله علیه و آله است و لذا اگر گزارش مشکوک بوده یا معلوم بوده که مربوط به عصر پیامبر صلی‌الله علیه و آله نبوده، از نقل آن‌ها صرف‌نظر شده است. «قفل و کلید» هم در زمان جاهلیت و هم در زمان اسلام وجود داشته است. «رتاج» که درهای بزرگی بوده که قفل می‌شده و بیشتر در قصرها و قلعه‌ها به کار می‌رفته است و در شعرهای امرءالقیس هم وجود دارد. «مرتاج» قفل همان درهای بزرگ است. کلمه‌ی «قفل» در قرآن که عصر پیغمبر صلی‌الله علیه و آله است به‌کاررفته است مثل «علی قلوب اقفالها» و معلوم می‌شود که برای مخاطبان، امری شناخته‌شده بوده است. کلمه‌ی «مفتاح» و «قنح» که چوب بزرگی بوده که حالا چوب سیار بوده یا در حلقه‌های در گیر می‌کرده و در را می‌بسته است. در فارسی به آن «کلون» می‌گویند. حتی نجاری که «قنح» را می‌ساخته، اسم خاصی داشته است و از این کلمه مشتقاتی صورت گرفته است.

در مورد سرویس‌های بهداشتی ادعاهایی صورت گرفته که فرضیه رقیب آن را مطرح کرده است. البته این مطلب درست است که در اوایل اسلام و بعثت نبی مکرم اسلام صلی‌الله علیه و آله دست‌شوئی‌های نزدیک به خانه وجود نداشته است و عرب‌ها این را یک‌جور عظمت فرهنگی برای خود می‌دانستند و اصلاً به‌عنوان یک فقر فرهنگی به‌حساب نمی‌آمده است و ایرانی‌ها را که در خانه‌ی خود، دستشویی دارند، انسان‌های جالبی نمی‌دانستند.

من در این مقاله گزارش‌هایی را بیان کرده‌ام که نشان می‌دهد خانم‌ها مخصوصاً شب‌ها برای «مناصع» می‌رفتند. مناصع مکانی برای قضای حاجت خانم‌ها بوده است.

از گزارش‌های مختلفی و حتی کلام بعضی از لغویین، معلوم می‌شود که مناصع به خانم‌ها اختصاص داشته است و آقایان به آنجا نمی‌رفتند. معمولاً در گزارش‌ها و استقرائات تاریخی، انسان‌های زیرک این‌جوری ادعا نمی‌کنند که اگر می‌توانید یک گزارش بیاوردی که در منصعی یک زن و مرد با یکدیگر ملاقات داشته باشند. ولی این مطلب به‌قدری برای من معلوم بود که این‌چنین چیزی را ادعا کردم.

در این عبارتی که «لا نخرج الا لیلاً الی لیل» که عایشه گفته است، نشان می‌دهد که منصع، در شب مورداستفاده واقع می‌شده است. منصع محیط اختصاصی خانم‌ها بوده است. هم در لغت این مطلب مطرح‌شده است: «کن النساء یتبرّزن الیه» و هم در کلام عایشه این مطلب بیان شده است.

یک گزارش نسبتاً قانع‌کننده‌ای بیان شده که عرب‌ها، از تاریکی شب، به‌عنوان یک استتار شخصی در شئون مختلف نظامی یا شخصی یا حریم خصوصی شخصی و … استفاده می‌کردند. منتها ممکن بود این ادعا در مقابل این فرضیه شکل بگیرد که اصلاً عرب علاقه‌ای به تفکیک جنسیتی نداشته است و این ادعای شما که می‌گویید مناصع، محل مخصوص خانم‌ها بوده است، لذا برای ابطال این ادعا، مواردی در زمان جاهلیت که مربوط به تفکیک جنسیتی حتی در قبائل و بادیه‌ها بوده را بیان کرده‌ام.

دو مطلب نهایی وجود دارد. یکی استتار در معناشناسی واژگان دال بر قضای حاجت است؛ یعنی من سعی کرده‌ام این فرضیه را اثبات کنم که عرب‌ها امکان استفاده از استتار را در همان سازه‌های ساختمانی خود داشته‌اند و سپس گفته‌ام از زاویه‌ی دیگری هم می‌توان وارد بحث شد و بگوییم: بدون اینکه خیلی اصراری بر وضعیت ساختمان‌ها و فرهنگ معماری سازه‌ها داشته باشیم، می‌توان گفت کلمه‌هایی که برای دو تعبیری که نیاز به اختفاء دارد (قضای حاجت و رفتارهای جنسی که انسان معمولاً در این دو مورد میل به اختفاء دارد) نشان‌دهنده‌ی این مدعا است که فرضیه‌ی رقیب، امری ادعایی و غیر صحیح و غیرقابل اثبات است. کلماتی که عرب در هر دو مورداستفاده می‌کرده را در این مقاله بیان کرده‌ام و به توضیح هر یک پرداخته‌ام. مثلاً کلمه‌ی «دخلتم بهن» به معنای دخول اندام در اندام نیست بلکه مفعول دوم این جمله حذف‌شده است و به معنی این است که زنان خود را به ستر بردید. شواهد لغوی زیادی بر این مطلب وجود دارد که مقاله‌ی مفصلی در این زمینه نوشته‌ام که در مجله‌ی «قرآن، فقه و حقوق» منتشرشده است. در آنجا بیان کرده‌ام که حتی برداشت فقها از این عبارت، به نظر درست نمی‌آید. مثلاً در روایت دارد که حاجی می‌گوید «دخلت بالصید الحرم» یعنی صید را در بیرون حرم گرفته‌ام و آن را با خود به حرم آورده‌ام. حالا تکلیفم چیست صید را رها کنم یا نگه‌دارم. بزرگانی از لغویین و حتی مرحوم مصطفوی در التحقیق، این مطلب را بیان کرده است. خود این کلمه پر از ستر است. یا کلمه‌ی «حش» که به معنای نخلستان و بستان بوده است که در لسان عرب به معنی قضای حاجت به کار می‌رفته است. زمخشری تأکید کرده که «حش» به معنی نخلستان‌هایی که پایه طولانی و چتردارند، نبود بلکه به معنی نخلستان‌هایی بوده که از همان پایه، برگ‌های درهم‌تنیده داشته و برای اختفاء و قضای حاجت به آنجا می‌رفتند و گزارش‌های تاریخی هم این مطالب را تائید می‌کند

در آخر مقاله ثابت کرده‌ایم که عرب‌ها خودشان اهل اختفا بودند. لذا امکان اثبات اینکه گزارش‌های ادعاشده در فرضیه‌ی رقیب، به‌صورت یک‌رویه بوده باشد، امکان ندارد.

 

ادامه این نشست را در شماره 2 دنبال کنید

تهیه و تنظیم : محرم آتش افروز

منبع : اجتهاد با تصحیح

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۱ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۴۳:۳۶
طلوع افتاب
۰۶:۱۶:۴۰
اذان ظهر
۱۳:۰۴:۰۹
غروب آفتاب
۱۹:۵۰:۵۸
اذان مغرب
۲۰:۰۸:۵۸