به گزارش سزویس مکتب دفاعی پایگاه اطلاع رسانی وسائل؛ در ادامه بررسی نظریه امنیت متعالیه به مثابه امنیت اسلامی نویسنده به تبیین بخش های دیگری از یک نظریه جامع امنیتی پرداخته که در این بخش به بررسی ابعاد امنیت،مرجع امنیت، سطح امنیت مورد توجه قرار گرفته و مطرح می شود که توجه شما را به آن جلب می نماییم.
ابعاد امنیت
در میان مکاتب رایج امنیتی، برخی از مکاتب مانند رئالیستها از ابعاد مضیّق و برخی مانند مکتب کپنهاک از ابعاد موسّع امنیت دفاع کردهاند. امنیت مضیّق یعنی اینکه امنیت فقط بُعد نظامی دارد و امنیت موسّع بدین معناست که امنیت فقط بُعد نظامی ندارد، بلکه ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی هم دارد. نکته مهم در اینجا اینکه در هر دو دیدگاه، ابعاد ترسیم شده برای امنیت، اینجهانی و دنیایی است؛ در حالی که از دیدگاه اسلام، ابعاد امنیت، تعالی یافته است؛ یعنی هم دنیوی و اینجهانی است و هم اخروی، زیرا اصل ارسال رُسُل برای این است که دنیای مردم به مثابه مزرعه آخرت مدیریت شود. تزکیه، تعلیم و برقراری عدالت هم در این راستا قرار دارد. تربیت دینی باعث میشود عدالت توسط مردم برقرار شود: «لیقوم الناس بالقسط». (حدید، آیه25) همچنین عدالت و داوری عادلانه، که از اهداف انبیاست، از ابزارهای اصلی تأمین امنیت است: «لِیَحکُمَ بَیْنَ النَّاس». (بقره، آیه213)
به لحاظ فلسفی نیز میتوان ابعاد امنیت در اسلام را توضیح داد. در حکمت متعالیه گفته میشود: «انسان جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء است». ملاصدرا مضمون این قاعده در قالب یک مثال چنین است: آب میتواند بخار شود، یخ بزند و سیال باشد. این یخ است که تغییر وضعیت میدهد و آب میشود. اگر آب بخواهد بخار شود باید حرارت داده شود و از یک درجه هر قدر به بالاتر برود، به بخار شدن نزدیکتر میشود. انسان نیز اینگونه است. با استفاده از این تنظیر میگوییم بدن و جسم به مثابه یخ است. بعد مرحله تزکیه و تعلیم است: «یزکیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمه»؛ مرحله بعد مرحله لقاءالله و قرب الهی است. خواجه عبدالله انصاری که در منازلالسائرین صد منزل بر اساس صد آیه آورده است. وی میگوید سیر انسان از خود به خدا صد منزل دارد، انسان هر کدام را طی کند بالا میآید و به قرب الهی نزدیکتر میشود. حدیث جنود عقل و جهل میگوید اگر انسان طالب لقاءالله است، باید جنود عقل را در وجود خودش بیشتر کند. حال اگر انسان عقب گرد کرد و هوای نفس بر او غلبه کرد، یخ میزند؛ یعنی گرفتار دنیا و طبیعت و جسم میشود. در پایان حدیث جنود عقل و جهل آمده است: فقط انبیا و جانشینان انبیا و مؤمنانِ قبول شدة در آزمونهای الهی از همه جنود عقل برخوردارند، اما دیگران باید تلاششان این باشد که تعداد بیشتری از این اوصاف را در درون خود نهادینه کنند. لازمه این امر آن است که اتصاف به این جنود و نیز سیر این منازل را طولی ببینیم نه عرضی. بر این اساس ابعاد امنیت را متعالی میدانیم. بنابراین در امنیت متعالیه هم به دنیا توجه میشود؛ اما در تعارض بین دنیا و عقبا همیشه ارزشهای معنوی بر ارزشهای مادی مقدم داشته میشود. در محورهای بعدی این بحث بازتر خواهد شد.
مرجع امنیت
«مرجع امنیت» اگر به شکل مطلق گفته شود، یعنی چیزی که مسلمانان به خاطر آن حاضرند از همه امنیتهای دیگر مثل امنیت اقتصادی و جانی بگذرند، لذا مرجع امنیت، «اسلام» است. در شرایط عادی، امنیت اقتصادی برای مسلمانان مهم است؛ اما در شرایط تزاحمِ جان مسلمان با مال او، جان مهم است، و در صورتی که سرزمین اسلامی در خطر باشد، مسلمانان جان خود را برای سرزمین اسلام فدا میکنند یا اگر جان امام در خطر باشد، مسلمانان جان خود را به خطر میاندازند که جان امام محفوظ بماند. اگر اصل اسلام به خطر بیفتد و تنها راه نجات اسلام در این باشد که امام جان خود را به خطر بیندازد و یا از جان خود بگذرد، به تعبیر امام حسین(ع): «وَ عَلَى (الاسْلام) السَّلامُ اذْ قَدْ بُلِیَتِ الامَّةُ بِراعٍ مِثْلِ یَزیدَ» (ابنطاوس، 1386: 11)، عاشقانه جان خود را فدای اسلام میکند و عاشورا به وجود میآید، چون اگر اسلام از بین رود، راه بر امنیت مسلمانان بسته میشود.
خدا تنها جایی که قول داده که من خود، امنیت آن را حفظ میکنم قرآن است: «إِنَّا نحْنُ نزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنا لَهُ لَحافِظُونَ» (حجر، آیه 9) و تنها جایی که خدا پیامبر(ص) را تهدید میکند که شاهرگ تو را در صورت کم یا زیاد کردن قطع میکنم، درباره کلام وحی و قرآن است: «وَ لَوْ تَقَوَّلَ علَیْنا بعْضَ الأَقاویلِ، لأَخَذْنا مِنْهُ بِالْیَمین، ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتینَ». (الحاقه، 46 44) پیامبر(ص) خیلی برای خدا عزیز است و عقل کل است و نور آن حضرت «اول ما خلق الله» است، ولی خداوند متعال میفرماید اگر چیزی را که به تو وحی نشده، به من نسبت دهی شاهرگ تو را قطع میکنم. خداوند متعال میفرماید پیامبر(ص) هیچگاه چنینکاری نمیکند: «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى». (نجم، 3) ولی این را برای مسلمانان میگوید. مرجع، آن چیزی است که همه باید تابع آن باشیم و از همه چیز خود برای او بگذریم و آن اسلام است.
حفظ اسلام یک فریضه الهى است، بالاتر از تمام فرایض؛ یعنى هیچ فریضهاى در اسلام بالاتر از حفظ خود اسلام نیست. اگر حفظ اسلام جزء فریضههاى بزرگ است و بزرگترین فریضه است، بر همه ما و شما و همه ملت و همه روحانیون حفظ این جمهورى اسلامى از اعظم فرایض است. اگر بنا باشد که روحانیون کنار بروند و همین گاهى با یک قلمى- فرض کنید که- اشکالات را بگویند و در رفع اشکالات کوشش نکنند و خطبا در منابر خودشان، مسائل روز را فراموش کنند و مسائل انقلاب را فراموش کنند، این انقلاب صدمه خواهد دید. اسلام به دست روحانیون تا حالا زنده ماند. هیچ قشرى، هیچ قشرى در این مسئله دخالت نداشته است، جز خود روحانیون و خطبایى که در دنباله آنها بودند. از صدر اسلام تا حالا، اسلام به دست اینها به اینجا رسیده است.
سطح امنیت
در اسلام، سطح خرد امنیت، یعنی انسان، از اهمیت اساسی برخوردار است؛ زیرا سازنده امنیت در سطوح بعدی، یعنی سطوح خانوادگی، اجتماعی، ملی، منطقهای و جهانی، انسان است. برای پرهیز از سوءفهم تعمداً به جای اصطلاح «فرد» از «انسان» استفاده میکنیم. در قرآن میخوانیم: «یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذی خلَقَکُمْ وَ الَّذین مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُون» (بقره، آیه21) و نیز «یا أَیُّهَا الإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلى رَبِّکَ کَدْحاً فمُلاقیه». (انشقاق، آیه6) در این آیات، خطاب «یا أیها الناس» و «یا أیها الإنسان» است. دین اسلام برای سعادت و امنیت انسان آمده است تا انسان را به سرمنزل مقصود برساند. اسلام متناسب با سطوح و لایههای وجودی انسان سه بخش دارد: «اصول دین» برای تنظیم باورهای انسان، «اخلاق» برای تهذیب نفس و «فقه» برای تنظیم رفتار انسان.
با توجه به آنچه آمد، امنیت سه سطح و لایه دارد:
1- سطح فکری، اعتقادی، فلسفی و کلامی امنیت که از آن با عنوان حوزه مبانی، باور و بینشهای امنیتی یاد میکنیم؛
2- سطح قلبی اخلاقی امنیت که از آن با عنوان حوزه تربیت، انگیزه وگرایشهای امنیتی یاد میکنیم؛
3- سطح ظاهری، فقهی، دنیایی و مادی امنیت که از آن با عنوان حوزه رفتارها و کنشهای امنیتی یاد میشود.
ناامنی و تهدید نیز با همین سه سطح تعریف و سطح بندی میشود:
1 - تهدیدهای مربوط به حوزه باورها؛
2 - تهدیدهای مربوط به حوزه گرایشها؛
3 - تهدیدهای مربوط به حوزه رفتارها.
دوست و دشمن
مفاهیمی همچون «الله»، «طاغوت»، «مؤمن»، «کافر»، «منافق»، «فاسق»، «اشداء علی الکفار»، «رحماء بینهم» و سایر مفاهیمی از این دست در قرآن کریم، درباره دوست و دشمن یا خودی و غیرخودی است و در مورد هر کدام مرزهایی وجود دارد؛ مثلاً خدا در سوره ممتحنه (آیات 9 و 8) کفار را دو نوع معرفی کرده است: کفاری که به خاطر دینتان با شما میجنگند و شما را از سرزمینتان اخراج میکنند، که اینها دشمن شما هستند، ولی کفاری که با شما این دشمنیها را ندارند و با شما بر اساس عدالت رفتار میکنند که شما میتوانید با آنها بر اساس عدالت رابطه داشته باشید اما خدا شما را از ارتباط داشتن با کسانى که به خاطر دین با شما نجنگیده و شما را از دیارتان بیرون نکردهاند، نهی نمیکند؛ با آنان نیکى کنید و با ایشان عدالت ورزید؛ زیرا خدا دادگران را دوست مىدارد. فقط خدا شما را از دوستى با کسانى باز مىدارد که در کار دین با شما جنگ کرده و شما را از خانههایتان بیرون رانده و در بیرونراندنتان با یکدیگر همپشتى کردهاند و هر کس آنان را به دوستى گیرد آنان همان ستمگرانند. (ممتحنه، آیه 89)
یک نکته مبنایی در نظریه امنیت اسلامی در بحث خودی و غیر خودی، این است که در تفکر اسلامی پیش از آنکه خودی و غیر خودی را در بیرون از خودمان رصد کنیم، شایسته و بلکه ضروری است که آنها را در خودمان رصد نماییم. طبق چارچوب نظری مقاله، اگر فطرت محجوبه بر وجود انسان ریاست بیابد، چون وجود انسان جولانگاه جنود جهل میشود، نفس انسان، تهدید و تولیدکننده ناامنی میشود و اگر فطرت مخموره حاکم شود اتفاق عکس میافتد. بر همین اساس است که در متون دینی بر مراقبت از نفس تأکید شده است. حدیث بسیار پرمحتوایی در زمینه «نفس» و ابعاد و وجوه مختلف آن از حضرت ختمی مرتبت(ص) رسیده است که توجه به آن در این بحث بسیار مهم است:
رُوِیَ فِی بَعْضِ الأَخْبَارِ أَنَّهُ دَخَلَ عَلَى رَسولِ اللَّه(ص) رَجلٌ اسْمُهُ مُجَاشِعٌ. فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ: کَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى مَعْرِفَةِ الْحَقِّ؟ فَقَالَ(ص): مَعْرِفَةُ النَّفْسِ. فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ فکَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى مُوَافَقَةِ الْحَقِّ؟ قَالَ: مُخَالَفَةُ النَّفْسِ. فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ فَکَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى رِضَا الْحَقِّ؟ قَالَ: سخَطُ النَّفْسِ. فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّه فکَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى وَصْلِ الْحَقِّ؟ قَالَ: هَجْرُ النَّفْسِ. فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ فَکَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى طَاعَةِ الْحَقِّ؟ قَالَ: عِصْیَانُ النَّفْسِ. فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ فَکَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى ذِکْرِ الْحَقِّ؟ قَالَ: نِسْیَانُ النَّفْسِ؟ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ فَکَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى قُرْبِ الْحَقِّ؟ قَالَ: التَّبَاعُدُ مِنَ النفْسِ. فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ فَکَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى أُنْسِ الْحَقِّ؟ قَالَ: الْوَحْشَةُ مِنَ النَّفْسِ. فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ فَکَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى ذَلِکَ؟ قَالَ: الاِسْتِعَانَةُ بِالْحَقِّ عَلَى النَّفْسِ؛ (مجلسی، بحارالأنوار، ج67: 73)
روایت شده که شخصى به نام مجاشع بر رسول خدا(ص) وارد شد و عرضه داشت: یا رسولاللَّه راه شناخت حق چیست؟ فرمود خودشناسى و معرفت نفس. عرض کرد: راه متابعت و پیروى از حق چگونه است؟ فرمود: مخالفت نمودن با خواستههاى نفس. عرضه داشت: راه به دست آوردن رضایت و خشنودى حق چیست؟ فرمود: دشمن داشتن و بدبینى به نفس. عرضه داشت: راه رسیدن به حق چیست؟ فرمود: دورى کردن از نفس. عرضه داشت: راه اطاعت و فرمانبرى از حق چیست؟ فرمود: عصیان و نافرمانى نفس. عرضه داشت: راه در یاد حق بودن چیست؟ فرمود: فراموش کردن نفس. عرضه داشت: راه نزدیک شدن به حق چیست؟ فرمود: فاصله گرفتن و دور شدن از نفس. عرضه داشت: راه آشنایى و مأنوس بودن با حق چیست؟ فرمود: وحشت داشتن از نفس و بیگانه شدن با او. عرضه داشت: راه بیگانه شدن از نفس چگونه است؟ فرمود: استمداد و یارى خواستن از حق براى سرکوبى نفس.
روشهای تحصیل امنیت
مهمترین روش و ابزار تولید و حفاظت از امنیت تولید شده «ایمان» به اضافه پرهیز از ظلم و نیز دعوت دیگران به این امر است، چیزی که در قرآن کریم از آن به عنوان دعوت به «سبیل ربّ» یاد شده است.
برخلاف عالمان که ممکن است عامل به علمشان نباشند، عمل مؤمن تجلی ایمان اوست. طبق فرمایش قرآن کریم، امنیت، فقط محصول علم نیست، بلکه محصول ایمان و عمل است. رفتار انبیا و اوصیا و اولیا تجلی ایمانشان است؛ یعنی تجلی رفتار امنیتی مؤمن که مبارزه و اجتناب از طاغوت درونی و بیرونی است. لذا علم، به تنهایی، امنیتساز نیست، چون دانشمند متعهد به خدا نیست. برخلاف مؤمن که متعهد به خداست. لذا ترسیم نقشه ایمان (در برابر نقشه کفر) از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. کاری که رهبران الهی و عالمان متعهد اسلامی به آن توجه ویژه داشتهاند (برای نمونه همین حدیث جنود عقل و جهل از امام صادق(ع) و یا کتاب منازل السائرین از خواجه عبد الله انصاری .
متعلَّقهای ایمان، تماماً امور غیبی است و لذا تنها منبع برای کشف و فهم آنها وحی و سخن معصوم است. ایمان به خدا، غیب، قرآن، کتاب، آیات الهی، انبیا، ملائکه، آخرت و معاد از مهمترین متعلقات ایمان است. ایمان به خدا، اعتقاد راستین به هزار اسم خدا در دعای جوشن کبیر، از قبیل ایمان به قادر بودن، عادل بودن و مؤمن بودن و... و دیگر اسما و صفات خداست. ممکن است برای هدایت و امنیت یک فرد، یک اسم معجزه کند. ایمان به کتاب، ایمان به وحی، فروع دین(فقه) و نظام فضایل و رذایل است. همه اینها مستلزم آگاهی به کتاب است. ایمان به ملائکه یعنی ایمان به جبرئیل، عزرائیل، اسرافیل، میکائیل و وظایف آنان. ایمان به انبیا یعنی ایمان به آدم، نوح، ابراهیم، موسی و ... تا حضرت محمد(ص) و کشف و بهرهگیری از راهبردهای هر نبی (از جمله راهبرد امنیتی) به عنوان اسوه و الگو، بر اساس آنچه در قرآن و سنت آمده است. لازمه ایمان به نبی و کتاب و... ایمان به ائمه(ع) هم هست. هر یک از ائمه با توجه به شرایطی که در آن قرار داشتهاند، راهبرد ویژهای را در پیش گرفتهاند. شاخصها و سربازان ایمان و کفر همان جنود عقل و جهل است و میوه آن، «رساله حقوق» امام سجاد(ع) است. ایمان به آخرت ایمان به ثواب و عقاب و بهشت و جهنم و ... است. امروز همه متعلقات ایمان مورد هجوم دشمن است و این معنای جنگ نرم و ناتوی فرهنگی است. آیات ایمان و عمل صالح هم در قرآن فراوان ذکر شده است. (برای نمونه: آل عمران، 173؛ انفال، 2؛ توبه، 124؛ احزاب، 22؛ فتح، 4(
آنچه گفته شد، در نمودار زیر آمده است:
اندیشه راهبردی و امنیتساز اسلام، براساس لایههای سهگانهای که برای انسان قائل است، یعنی عقل، قلب و ظاهر، در سه بخش قابل طبقهبندی است:
1 - راهبردهای سیاسی-اعتقادی: همچون، رهبری الهی و توحیدمحوری، معاد باوری، توکل، تقدم ارزشهای معنوی بر ارزشهای مادی.
2 - راهبرهای سیاسی -اخلاقی: همچون، عزتمداری، سادهزیستی، تواضع، حفظ نظام با اخلاق، صدور انقلاب با اخلاق، ولایت فقیه، قانون محوری، رعایت حق الناس، تکلیفگرایی، تربیت مؤمن فعّال، زندگی با برنامه و نظم، استقامت در راه حق، خودباوری، اصالت خانواده به عنوان کانون اصلی محبت.
3 - راهبردهای فقهی-حقوقی: همچون، خدمت به مردم، مردمگرایی، مشارکت حداکثری مردم در اداره مملکت، راهبرد زندگی توأم با عزت، راهبرد جهادی زندگی کردن (اعم از جهاد اکبر، جهاد کبیر، جهاد افضل و جهاد اصغر)، استقلال و خودکفایی، عدم ورود دولت در آنچه مردم توان ورود به آن را دارند، استفاده از تولیدات داخلی، اعتماد به مردم، قاطعیت، وفای به عهد، حمایت از مستضعفان و مقابله با سلطه، آزادیخواهی و مبارزه با دیکتاتوری و استبداد وعدالتخواهی در سطح نظام سیاسی، در سطح قوانین، در سطح کارگزاران، در سطح ساختارها و در سطح رفتارها.
راهبردهایی که به عنوان نمونه ارائه شد، مهمترین راهبردهای امنیتساز اسلام است.
120/204/د