به گزارش سرویس مبانی پایگاه اطلاعرسانی وسائل، با نگرش و نگاه کلی به معارف و فرهنگ دینی میتوان گفت عصاره دین دو چیز است؛ ارزشهای کلیدی و کلید ارزشها.
امام محمدباقر (ع) فرمود: «اسلام بر پنج پایه بنا نهاده شده است، نماز، روزه، زکات، حج و ولایت»، زراره پرسید: «کدام یک از این پنج چیز برترند؟» امام (ع) فرمود: «ولایت؛ زیرا ولایت کلید آن چند چیز است.»
در این حدیث شریف، تمام ارزشها در یک طرف قرار گرفته و ولایت در سویی دیگر و جالب اینکه امام (ع) از ولایت به عنوان «مفتاح» و کلید ارزشهای دیگر نام برده است.
بنابراین گزاف نگفتهایم اگر ادعا کنیم که تمام ارزشهای دینی، جایگاه واقعی خود را وقتی پیدا میکنند که در شعاع و پرتو ولایت باشند؛ به همین دلیل بر این باوریم که دین یعنی مجموعه ارزشهای کلیدی و کلید آنها یعنی ولایت. به دیگر سخن، ولایت نگین ارزشها بوده و آنچه به آموزهها و ارزشهای دینی زینت و شکوه میبخشد، ولایت است.
کلیدی بودن ولایت به این معناست که از یکسو گشاینده دَرِ خوبیها و کمالها و شایستگیهاست و از سوی دیگر دَرِ پلیدیها و پلشتیها را میبندد مانند کلید که دو کار انجام میدهد از آن جهت که در را میگشاید به آن «مفتاح» گویند و از آن جهت که در را میبندد به آن «مغلاق» گفته میشود.
پیام غدیر و محور ولایت هم این است که هرچند پیامبر (ص) در دوره رسالت خویش ارزشهای اساسی و کلیدی را بیان کرد و در عمل به مسلمانان آموخت و مسلمانان هم آنها را بهخوبی فرا گرفتند و انجام دادند؛ اما متمم و مکمل آن که بهمنزله کلید آن ارزشها به شمار میرود ولایت است.
اگر دین را به کالبدی تشبیه کنیم، ولایت سَرِ آن خواهد بود؛ ازاینرو ملتی که همه ارزشها را دارا باشد اما از نعمت رهبری شایسته محروم باشد مانند تنی است که سر ندارد.
ولایت و شایستهسالاری
ولایت ضرورت رهبر عادل در کنار قانون کامل را مطرح میکند. افزون بر این جانمایه ولایت و ولایت فقیه آن است که شایستگان را برای رهبری باید برگزید، شعار شایستهسالاری در ولایت فقیه نهادینه شده و در سایهسار آن میتوان به جامعه شایسته و امت بایسته دست یافت.
فرهنگ ولایت میگوید بدون وجود نهاد رهبری جامعه دینی دچار رهزنان میگردد و طعمه صیادان و شیادان میشود، امت بیگانه از ولایت گلهای را مانند است که راعی و چوپانی ندارد و دیر یا زود گرفتار گرگها و کرکسها میشود.
ولایت میگوید کشتی را به ناخدایی باید سپرد که هم دانا باشد و هم توانا، هم حفیظ باشد و هم علیم، امانتدار باشد و با اقتدار تا بتواند با موجها مواجهه مناسب داشته باشد. موجشکن باشد تا با امواج و فتنهها با درایت و بصیرت برخورد کند.
اگر پیام ولایت به درستی درک میشد حادثه عاشورا شکل نمیگرفت، ولایت روح و جانمایه «حیات طیبه» دینی و قلب پیکر دین است. اگر فرهنگ ولایت بهدرستی در جامعه نهادینه شود، غیرت دینی رخ مینماید و غارت فرهنگی رخت برمیبندد.
افسوس که برای چندین قرن ولایت غریب بود و علی باوران علی یاور اندک. ولایت و امامت بخشی از اسلام ناب بوده و اسلام ناب محمدی (ص) یعنی همدوشی و همراهی قرآن و عترت و همگانی قانون جامع و رهبر عادل.
بهشت ولایت
ایجاد جامعه بهشت گونه در پرتو ولایت امکانپذیر است، ولایت و امامت که همزاد نبوت است آنگاه که سپهر معنوی خود را بر جامعه پرتو افکند ریشههای منیت و تفرعن و تکاثر را میخشکاند و با کوثر وجود خویش جامعه بشری را به نشاط و پویایی و سلامت و سعادت فرا میخواند. جامعه ولایی یعنی جامعه بهشتی.
حدیثی که در ذیل میآید دارای همین پیام است:
گروهی از یاران خدمت امام صادق (ع) نشسته بودند یکی از آنان گفت: خدایا بهشت را روزی ما گردان. امام صادق (ع) فرمود: شما اکنون در بهشت هستید از خدا بخواهید که خدا شما را از این بهشت بیرون نسازد. اصحاب گفتند: جانمان فدای شما باد ما اکنون در دنیا بسر میبریم چگونه در بهشتیم؟
امام (ع) فرمود: مگر ولایت ما را نپذیرفتهاید؟ آنها همصدا گفتند: آری.
امام (ع) فرمود: هر کس به ولایت و امامت ما تن دهد و آن را بپذیرد، در بهشت قرار دارد و باید از خدا طلب کند که او را از این بهشت خارج نسازد.
ولایت محور وحدت
در جامعه ولایی و ولایتمدار همه جویبارها از سرچشمه آب میگیرند، همه پراکندهها به رشته وصل میشوند، مانند نخ تسبیح که همه دانهها را به هم پیوند میزند و یگانگی ایجاد میکند، ولایت چنین جایگاهی دارد، اگر این رشته بگسلد این دانهها پراکنده میگردد و بیارزش.
اتحاد ملی یعنی تبدیل افراد به امت و انسجام اسلامی یعنی همسویی ملتهای مسلمان بر محور اسلام. نقش بیبدیل رهبری دینی به عنوان «ولی امر» مسلمانان در این است که مرزهای جغرافیا را درمینوردد و به حوزه دلها و اندیشهها و باورها وارد میشود.
اگر ولایت و ولایت فقیه که همان پیام غدیر است درست فهمیده میشد و حب و بغضهای شخصی به حب فی الله و بغض فی الله دگرگون میشد امروز شاهد این همه پراکندگی و تفرقه در جهان اسلام نبودیم.
استعمارگران و استکبار جهانی همه تلاش و تبلیغاتشان را به کار گرفتهاند که جهان اسلام را از رسیدن به وحدت و یکپارچگی دور سازند؛ اما آنچه امروز تکلیف و وظیفه مسلمانان به شمار میرود آن است که با تکیه بر مشترکات در برابر مشرکان و کینهتوزان بینالمللی ایستادگی کنند، شعار و «کلمه توحید» را با «توحید کلمه» به عنوان دو عامل سلامت و سعادت و سروری جامعه دینی تقویت نمایند و برای تحقق و عینیت بخشیدن به این دو باور اصلی و اساسی از اختلافات جزئی و سلایق شخصی پرهیز کنند تا عزت، شکوه، شوکت و هیبت اسلامی رخ بنماید، ضعف و سستی و نزاع و تفرقه رخت بربندد و «فلاحی» که در پرتو «کلمه توحید و توحید کلمه» باید به دست آید عینی و عملی گردد؛ «قُولُوا لَا اِلَهَ اِلاَّ اللَّهُ تُفْلِحُوا»./704/236/ر
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی