به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت الله محسن اراکی، در اولین جلسه درس خارج فقه نظام عمران شهری که روز پنج شنبه یکم مهرماه 1395 در محل دفتر ایشان برگزار شد، به بحث پیرامون یکی دیگر از مباحث فقه شهرسازی از منظر روایات وارده در منابع دینی پرداخت و در این زمینه مطالب ارزشمندی را مطرح کرد که گزیده آن در پی میآید.
1. مطلب چهاردهم از مطالب مربوط به فقه شهرسازی، ممنوعیت بیگانهگرایی در عمران شهری است.
2. شکل و شمایل خانههای مسکونی و سازههای عمرانی و محیط زندگی نباید متأثر و برگرفته از سبک و معماری بیگانگان باشد. نمای درونی و خارجی ساختمان ها، نمادهای شهری، خیابانها و به طور کلی سبک شهرسازی بیگانگان نباید در عمران شهری ما الگو قرار بگیرد.
3. از آنجا که ائمه معصومین علیهمالسلام تصریح فرمودهاند که قول آنها همان کلام رسول خدا صلی الله علیه و آله است و از جانب خود سخنی نمی گویند میتوان روایات معصومین علیهم السلام را حتی در مورد مسائلی که در زمان رسول اکرم وجود نداشته است به رسول خدا(ص) اسناد داد.
4. با استناد به فقره «لَا تَطْعَمُوا مَطَاعِمَ أَعْدَائِی» از روایت وارده می توان گفت استفاده ازغذاهای غربی و بیگانه منهی عنه است.
5. فقره «لَا تَلْبَسُوا لِبَاسَ أَعْدَائِی» از روایت وارده دلالت بر ممنوع بودن پوشیدن لباس بیگانه دارد. همچنین استفاده از لباسهای منقّش به نقوش و عبارات بیگانه شرعاً نهی شده است.
6. فقره «وَ لَا تُشَاکِلُوا بِمَا شَاکَلَ أَعْدَائِی» از روایت شریفه ما را از استفاده از نمادها و شعائری که نشانه هویت بیگانه است نهی می کند.
7. اگرچه میبایست از نمادها و شعائر بیگانه اجتناب شود؛ اما چنانچه بیگانگان روش و شیوه پسندیدهای داشتند، میتوان از آن استفاده کرد مشروط به اینکه این شیوه، نماد هویتی آنها نباشد.
8. به عنوان قاعده کلی می توان گفت یک سیره یا عمل را به صرف اینکه مورد قبول غربیها و بیگانگان است نباید رد یا قبول کرد بلکه ملاک ما در اخذ به عمل و انجام آن باید پسندیده بودن عمل از منظر اسلام باشد؛ همچنانکه ملاک در عدم قبول آن، اختصاص داشتن به بیگانه و نماد هویتی بودن آن و مغایرت با فرهنگ دینی ماست.
تقریر اولین جلسه درس خارج فقه شهرسازی ذیلاً تقدیم می شود.
عبارات درون پرانتز اضافات مقرر است.
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه
بحث امروز ما درباره مطلب چهاردهم از مطالب مربوط به فقه شهرسازی است؛ مطلب چهاردهم ممنوعیت بیگانه گرایی در عمران شهری است، در عمران شهری، ساختمان و شکل عمران شهری ما نباید پیرو شکل و شمایل و نمادهای بیگانگان باشد؛ به این معنا که ما نباید خانه و شهر خود را به شکلی که شبیه خانه و شهر بیگانگان است بسازیم؛ شکل برونی ساختمان، شکل درونی آن، نمادهای شهری، خیابان ها و بطور کلی روش و سیره و شیوه شهرسازی بیگانگان نباید در عمران شهری ما الگو قرار بگیرد و تبعیت از آنها ممنوع است.
نکته رجالی
بنا به قرائن زیاد، سکونی شیعه امامی بود و نه سنّی. خیلی از روایاتی که سکونی نقل می کند مربوط به امامت ائمه اثنی عشر علیهم السلام است. بنا به قولی که معروف است، گفته می شود سکونی سنّی مذهب است؛ چون روایات امام صادق علیه السلام را چنین نقل می کند: «عن ابیه عن آبائه عن رسول الله»؛ یعنی متوقف بر امام نمی شود و تعمّد دارد سند روایت را به رسول خدا صلی الله علیه و آله برساند.
به نظر ما این دلیل بر سنّی بودن او نیست بلکه روشی است که برخی از اصحاب ائمه به کار می بردند بخاطر اینکه روایات ائمه اطهار علیهم السلام در جامعه رواج پیدا کند.
صحت اسناد قول امام به رسول خدا
اکنون در زمان حاضر نیز ما می توانیم چنین کاری کنیم و روایات معصومین علیهم السلام را به رسول خدا اسناد دهیم؛ حتی مسائل مستحدثه و مسائلی که در زمان رسول اکرم نبوده است؛ دلیل جواز این اسناد این است که معصومین علیهم السلام خودشان فرموده اند که از جانب خود سخن نمی گویند و «مَا مِنْ شَیْءٍ إِلَّا وَ فِیهِ کِتَابٌ أَوْ سُنَّة». بنابراین اسناد فرمایش ائمه اطهار به کتاب خدا و سنّت رسول خدا صلی الله علیه و آله صحیح است.
امام صادق علیه السلام در همین زمینه فرموده است: «حَدِیثِی حَدِیثُ أَبِی وَ حَدِیثُ أَبِی حَدِیثُ جَدِّی وَ حَدِیثُ جَدِّی حَدِیثُ الْحُسَیْنِ وَ حَدِیثُ الْحُسَیْنِ حَدِیثُ الْحَسَنِ وَ حَدِیثُ الْحَسَنِ حَدِیثُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَ حَدِیثُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ حَدِیثُ رَسُولِ اللَّهِ - صلی الله علیه و آله - وَ حَدِیثُ رَسُولِ اللَّهِ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ».
روایت
مرحوم شیخ طوسی به سند خود از امام صادق علیه السلام روایت می کند.
«عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ أَوْحَى اللَّهُ إِلَى نَبِیٍّ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ أَنْ قُلْ لِقَوْمِکَ لَا تَلْبَسُوا لِبَاسَ أَعْدَائِی وَ لَا تَطْعَمُوا مَطَاعِمَ أَعْدَائِی وَ لَا تُشَاکِلُوا بِمَا شَاکَلَ أَعْدَائِی فَتَکُونُوا أَعْدَائِی کَمَا هُمْ أَعْدَائِی» وسائل الشیعه، ابواب جهاد العدو، باب 64، حدیث 1؛ تهذیب، جلد 6، صفحه 172.
«عدو» در فرهنگ اسلامی
در قرآن کریم و در لسان ائمه اطهار علیهم السلام «عدو» همان «غیر مسلمان» است.
دلالت فقرات روایت
«لَا تَطْعَمُوا مَطَاعِمَ أَعْدَائِی»؛ از این عبارت استفاده می شود غذاهای غربی مثل پیتزا و امثال آن منهی عنه است.
«لَا تَلْبَسُوا لِبَاسَ أَعْدَائِی»؛ از پوشیدن لباس اعداء نهی شده است. متأسفانه در کشور ما چنین رایج شده است که لباسها غالباً با نقوش و عبارات بیگانه تزیین می شود؛ در حالیکه این همان چیزی است که از آن نهی شده است.
«وَ لَا تُشَاکِلُوا بِمَا شَاکَلَ أَعْدَائِی»؛ این عبارت ما را نهی می کند از نمادها و شعائری که بیانگر هویت بیگانه است. در مسائل فرهنگی اگر بیگانگان روش و شیوه خوبی داشتند از شیوه آنها می توان استفاده کرد به شرط اینکه این شیوه، نماد آنها نباشد. از آنچه نماد و شعار و نشان دهنده هویت فرهنگی بیگانگان است باید پرهیز شود؛ چون در صورت تبعیت از نمادهای بیگانه بتدریج هویت ما ذوب در هویت آنها خواهد شد.
منابع دینی غنی تر از فرهنگ بیگانه
هر آنچه از سخنان حکمت آمیز در فرهنگ بیگانه و از زبان حکمای آنها بیان شده است، در روایات ما بهتر از آن بیان شده است و وجود دارد. غرض نفی آنچه آنها دارند نیست؛ بلکه منظور این است که وقتی خود ما بهتر از آن را داریم چرا از آن استفاده نکنیم ( و به سراغ فرهنگ بیگانه برویم).
آنچه در فرهنگ بیگانه وجود دارد با آنچه در منابع دینی ما اعم از آیات کریمه قرآن و فرمایشات معصومین علیهم السلام پیرامون مسائل زندگی بشر وجود دارد اصلاً قابل مقایسه نیست، زمانی ضرب المثلها را جمع آوری می کردم و مجموعه ای از ضرب المثلها از جمله ضربالمثلهای غربی را گردآوری کردم، بعد از آن به روایات مراجعه کردم، دیدم بهتر از آنچه جمع آوری کردهام، جامعتر و دقیقتر از آن در روایات وجود دارد.
آداب فرهنگی؛ ملاک اخذ و منع
ما علم و سیره خوب را می توانیم از بیگانه اخذ کنیم (و منع کلی نسبت به اخذ داشته های بیگانگان وجود ندارد). امیرالمؤمنین علیه السلام در خطبه معروف به «قاصعه» که از خطبه های ناب فرهنگی حضرت است به مباحثی از جمله مبحث ملی گرایی می پردازد. می فرماید اگر می خواهید به قبیله و اجداد خود افتخار کنید، پس به رفتارهای خوب آنها افتخار کنید؛ مثلا بگویید قبیله ما راستگو بودند، سخاوتمند بودند و چون آنها چنین بودند ما هم همین گونه خواهیم بود.
مثلاً اگر ایرانی ها چنین بگویند که ما ایرانیانی هستیم که اجداد ما مردمان صاحب عفاف بودند و ما هم می خواهیم اهل عفاف باشیم، ( این نحوه تعبیر و این شیوه تبعیت از سلف و پیروی از آداب و رسوم ملی) خوب است، برخی آداب در فرهنگ ایرانی وجود دارد که از منظر اسلام خوب است؛ چنین آدابی را می توان پذیرفت و به آن عمل کرد. به همین نحو اگر در اقوام دیگر هم عادات خوبی وجود داشته باشد می توان آن را اخذ کرد؛ مثلاً عادت کمک به دیگران که در زبان عرب از آن به «نجده» تعبیر می شود.
در برخی از اقوام حس کمک رسانی به دیگران وجود دارد؛ اینکه اگر کسی کمک خواست و فراخوان کمک خواهی داد به فریادش برسند. بنابراین نباید یک عمل یا روشی را به صرف اینکه مورد قبول و عمل غربی ها و بیگانگان است (نفی و رد کنیم و یا) خوب بدانیم و به آن عمل کنیم.
بلکه ملاک ما باید خوب بودن خود عمل از منظر اسلام باشد. (به عنوان یک مثال برای الگوبرداری صحیح: ) در میان برخی اقوام و ملل غیر مسلمان امانتداری و راستگویی وجود دارد؛ در اینجا می توان گفت آنها راستگو هستند؛ ما هم از آنها یاد بگیریم چون در دین ما راستگویی خوب است،(به عنوان یک مثال برای رفتار ناصحیح تقلید از فرهنگ غرب:) معماری اسلامی حتی مورد تأیید بیگانگان نیز هست؛ ولی عدهای به معماری غربی متمایل می شوند و معماری اصیل اسلامی را به بهانه قدیمی بودن نمی پسندند.
در اینجا تنها دلیل تمایل به انجام عمل و پسند آن، قبول و انجام توسط بیگانگان است و نه خوب بودن نفس عمل. در یکی از خیابان های تهران مسجدی ساخته اند و سبک آن به قول خودشان مهندسی مدرن (!) است؛ منظور از مدرن مد نظرآنها این است که سبک بنا غربی است؛ چون (متأسفانه) سبک معماری اسلامی هم (فی الواقع) مدرن است ولی به آن مدرن گفته نمی شود. این نحوه الگو برداری در شرع ما مورد نهی قرار گرفته است.
روایت؛ لفظ دوم
روایت قبل را مرحوم صدوق با تفاوت مختصری در لفظ در علل الشرایع و در من لایحضر نقل کرده است.
«عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ إِنَّهُ أَوْحَى اللَّهُ إِلَى نَبِیٍّ مِنْ أَنْبِیَائِهِ قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ لَا تَلْبَسُوا لِبَاسَ أَعْدَائِی وَ لَا تَطْعَمُوا مَطَاعِمَ أَعْدَائِی وَ لَا تَسْلُکُوا مَسَالِکَ أَعْدَائِی فَتَکُونُوا أَعْدَائِی کَمَا هُمْ أَعْدَائِی» علل الشرایع، صفحه 348؛ من لایحضرالفقیه، جلد 1، 163.
دلالت بر اختصاص
در هر دو روایت از اضافه «مسالک» و «ماشاکل» به «اعداء»، اختصاص فهمیده می شود؛ یعنی آنچه به اعداء اختصاص دارد. بخاطر همین اختصاص، نشانه هویت ومسلک آنها است (یعنی هرگاه یک مورد اختصاص به یک قوم و ملیّت خاص داشته باشد تبدیل میشود به نشانه هویتی آن قوم)؛ با پذیرفتن نشانه اختصاصی و هویتی اعداء، زندگی ما از آن اثر خواهد پذیرفت و بتدریج مسلک آنها را در زندگی خود جاری خواهیم کرد (و به همین خاطر است که در شرع ما از پذیرفتن و اثر پذیری از اختصاصات بیگانگان نهی شده است).
در عمران شهری باید مواظبت و رعایت شود که آنچه مختص بیگانگان و نماد ویژه آنهاست مورد استفاده و بهره برداری قرار نگیرد.
/907/223/م
تقریر: جلالالدین زنگنه