به گزارش وسائل، از دغدغههای جدی اندیشمندان جهان اسلام در طول یکصد سال اخیر، برقراری نسبت سنت و تجدد بوده است که بیتردید اساس اندیشه آیتالله مطهری نیز پاسخی به این نسبت است.
استاد مطهری یکی از مهمترین شخصیتهای فکری نوگرا در ایران معاصر است که تلاش ارزندهای در بازسازی سنت اسلامی ایرانی در زمینه تجدد انجام داده است؛ به زعم نگارنده فهم تلاش نظری وی میتواند الگوی مناسبی برای تداوم رویکرد نوگرایی در اندیشه اسلامی ارائه نماید.
رویکرد آیتالله مطهری به سنت و تجدد
سنت از دیدگاه آیتالله مطهری، همان دین و دین همان قرآن و سنت است؛ ایشان در این تعریف میان اسلام و فرهنگ اسلامی، دو بعد از سنت، تفکیک میکند؛ یعنی تفکیک میان مجموعه تعالیم اسلام حقیقی با مجموعه باورها و گرایشها و رفتارهایی که در جوامع اسلامی مشاهده میشود.
تجدد: آیتالله مطهری مفهوم تجدد را تحت عنوان مقتضیات زمان در دو سطح بررسی میکند:
الف. مدرنیته(تجدد) فکری و فرهنگی: آیتالله مطهری در توضیح ویژگیهای فکری و فرهنگی مدرنیته و تفکیک آن از مدرنیته مادی، درباره اقبال میگوید: «از جمله مزایای اقبال این است که فرهنگ غرب را میشناخته و با اندیشههای فلسفی و اجتماعی غرب آشنایی داشته...؛ لذا اقبال در عین دعوت به فراگیری علوم و فنون غربی از هرگونه غربگرایی و شیفتگی به ایسمهای غربی مسلمانان را برحذر میداشت.»
همچنین ایشان در توضیح ویژگیهای برجسته سیدجمالالدین اسدآبادی میگوید: «او میخواست مسلمانان علوم و صنایع غربی را فراگیرند؛ اما با اینکه اصول و تفکر مسلمانان یعنی جهانبینی آنها، جهانبینی غربی گردد و جهان را با همان عینک ببینند که غرب میبیند مخالف بود.»
ب. مدرنیته مادی: آیتالله مطهری درباره این بعد مدرنیته برای مفهو مقتضیات زمان سه تفسیر ذکر میکند: 1. مقتضای زمان به معنای پذیدهها و امور رایج زمان؛ 2.مقتضیات زمان به معنای سلیقه، ذوق و پسند مردم زمان؛ 3. مقتضیات زمان به معنای حاجتهای زمان.
از میان این سه تفسیر، وی تفسیر سوم را میپذیرد و در توضیح آن میگوید که انسان یک سلسله احتیاجات ثابت دارد و یک سلسله احتیاجات غیرثابت و همچنین به ابزارها و وسایلی برای تأمین این احتیاجات نیاز دارد؛ لذا حاجتهای زمان به معنای احتیاجات غیرثابت و ابزارها و وسایل تأمین این احتیاجات ثابت و غیرثابت میباشد که دایماً در تغییر و غالباً رو به تکامل میباشند.
میتوان به این جمعبندی اشاره کرد آیتالله مطهری بحران اصلی جوامع اسلامی را انحطاط میداند و تحجر و تجددگرایی افراطی را مهمترین عامل آن برمیشمرد.
مهمترین راهکارهای مورد نظر در اندیشه آیتالله مطهری عبارتاند:
الف. بازسازی اجتهاد
آیتالله مطهری معتقد است اولاً، دین اسلام دین خاتم است و اختصاص به زمان و منطقه معین ندارد؛ ثانیاً تمدن جدید را نه میشود انکار کرد و نه باید انکار کرد؛ ثالثاً، گرایش جوانان و طبقه روشنفکران مسلمان به غربگرایی و نفی اصالتها شرقی و اسلامی که علت آن تصور غلطی است که این افراد از جنبه «دگماتیک» مقررات اسلامی در ذهن خویش دارند؛ رابعاً، یکی از اعجابآمیزترین موضوعات در تاریخ علوم و فلسفه اسلامی استعداد پایانناپذیری منابع اسلامی، مخصوصاً قرآن کریم برای تحقیق و کشف و استنباط است.
بنابراین با توجه به این ضرورتها آنچه که مقبول و معقول است، بیان فکری و طرح بالاتر و برتر است که اسلام در جوهره خویش از آن برخوردار است و آن عنصر اجتهاد است.
با توجه به ضرورتهای اجتهاد و چارچوب خاص آن از دیدگاه آیتالله مطهری، وی اجتهاد را به دو گونه تقسیم می کند: مشروع و ممنوع؛ منظور از اجتهاد ممنوع، تقیین و تشریع قانون است.
یعنی مجتهد، حکمی را که در کتاب و سنت نیست، با فکر و رأی خودش وضع کند که این را در اصطلاح اجتهاد رأی میگویند.
اجتهاد مشروع به معنای بهکاربردن منتهای کوشش در استنباط حکم شرعی از روی ادله معتبر شرعیه است که ادله شرعیه عبارتند از: کتاب، سنت، اجماع، عقل.
ب. توجه به روح و معنا و بیتوجهی به قالب و شکل
اسلام با قرار دادن هدفها در قلمرو خود و واگذاشتن شکلها و ابزارها در قلمرو علم و فن نهتنها از هرگونه تصادمی با توسعه فرهنگ و تمدن پرهیز کرده است، بلکه با تشویق به عوامل توسعه آن، علم و کار و تقوا، خود نقش عامل اصلی پیشرفت تمدن را به عهده گرفته است.
ج. قانون ثابت برای احتیاج ثابت و قانون متغیر برای احتیاج متغیر
د. قوانینی که حق وتو دارند
یک سلسله قواعد کنترلکننده که در متن مقررات اسلامی قرار گرفته است؛ فقها آنها را قواعد حاکمه مینامند؛ یعنی قواعدی که بر سراسر احکام و مقررات اسلامی تسلط دارند و بر همه آنها حکومت میکنند که قاعد «حرج» و قاعده «ضرر» از این دسته است؛ در حقیقت اسلام برای این قواعد حق «وتو» قائل شده است.
ه. جامعیت(وسطیت به تعبیر قرآن)
و. اختیارات حاکم
منصور میراحمدی؛ یزدان خالدیپور؛ فصلنامه علوم سیاسی، سال شانزدهم؛ شماره 64؛ زمستان 92