به گزارش خبرنگار وسائل، علیاکبر علیخانی استاد دانشگاه، در نخستین همایش سالانه انجمن علمی مطالعات صلح ایران «چیستی صلح؛ مبانی مفهومی- نظری و چشم اندازهای راهبردی» که با همکاری خانه اندیشمندان علوم انسانی و در سالن همایش حافظ برگزار شد، در خصوص بنیانهای «خود _ دیگری» صلح پایدار در قرآن کریم، گفت: هرگونه جنگ و خشونتی مستلزم یک مرزبندی هویتی بین خود و دیگری است، دیگری که گمراه است و یا احتمالاً بالقوه خطر تلقی میشود و هویتها برساخته گفتمانها هستند و گفتمانها را قدرتها، رسانهها، ادیان و فرهنگها میسازند.
وی افزود: گاهی سعی میشود مرزبندی هویتی خود و دیگری مقدس جلوه داده شود تا بهرهبرداری بیشتری از آن صورت بپذیرد، مسئله این است که گفته میشود که ادیان منشأ رحمت، محبت، عشق، صلح و انساندوستی هستند اما حداقل در اسلام که موردبحث ما است پیامبر اسلام(ص) از همان روزی که رحلت فرمودند جهان اسلام تا به امروز پر از خشونت، خونریزی و جنگ که با انگیزههای مقدس و به امید پاداش صورت گرفته است.
علیخانی ادامه داد: مفروض ما این است که دین اسلام بهجز دفاع اجازه هیچ خشونت و خونریزی را به مسلمانان به هیچ دلیلی نمیدهد بلکه منادی صلح و همزیستی بین مسلمانان و غیرمسلمانان و تمام انسانها است.
استاد دانشگاه با طرح این پرسش که بنیاد صلح پایدار کدام است؟ اسلام چه مبانی فکری، معرفتی و نگرشی نسبت به خود و دیگری ارائه داده تا بتواند این صلح پایدار را ایجاد کند؟ اظهار داشت: بنیادهای صلح پایدار در نگرش، به ماهیت انسانی خود و دیگری چند مؤلفه دارد که نخست کرامت ذاتی خود انسان است که خداوند از روح خودش در وجود انسان دمید، خداوند در قرآن کریم میفرماید: ما بنیآدم را تکریم کردیم؛ پیامبر اکرم(ص) در حجةالوداع فرمودند: خداوند یکی و پدر و مادر تمامی انسانها یکی است، جد همه انسانها آدم و حوا است بنابراین هیچکسی بر دیگری برتری ندارد؛ امام علی(ع) نیز مکرر میفرمایند: کسی بر دیگری برتری ندارد؛ بنابراین در بخش کرامت ذاتی و کرامت انسانی هیچ تفاوتی بین خود و دیگری وجود ندارد.
وی با اشاره به دومین عامل که منشأ واحد تمام انسانها است، گفت: در قرآن کریم آمده که خداوند از فرزندان آدم و تمام نسلهای او پیمان گرفت که آیا من پروردگار شما نیستم؟ همه پاسخ دادند بلی! بنابراین این مرحله منشأ تمام خلقت انسانها و منشأ واحد روحی و فطری است.
علیخانی با اشاره به دومین منشأ، گفت: دومین منشأ واحد خلقت ازنظر جسمی است که ابتدا خداوند یکی را خلق کرد و دیگران نیز از او به وجود آمدند بنابراین این مرحله منشأ واحد خلقت ازنظر جسمی است.
استاد دانشگاه ادامه داد: سومین منشأ پس از خلقت ازنظر اجتماعی است، خداوند در آیات الهی میفرماید: تمام انسانها امت واحدی بودند ولی به دلایل مختلف سیاسی و اجتماعی به گروههای مختلف تقسیم شدند؛ نتیجه این بحث آن است که در نگرش به ماهیت انسانی خود و دیگری هیچ تمایز هویتی خطرزایی دیده نمیشود، به لحاظ فطری و روحی، جسمی و اجتماعی همه یک منشأ دارند.
وی در بخش دیگر با اشاره به بنیانهای صلح پایدار در نگرش به مذهب خود و دیگری، گفت: بخش عمدهای از خشونتها و خونریزیها یا به دلایل مذهبی است یا مذاهب با یکدیگر جنگ میکنند و انگیزه دامن زدن به بحث خشونت دارند، اولین بحثی که ما در قرآن میبینیم آزادی در انتخاب دین است و هرگونه اجبار و اکراه در پذیرش دین رد شده چراکه آیات متعددی وجود دارد که اگر خدا میخواست تمام مردم در زمین ایمان میآوردند، خداوند در قرآن میفرماید: آیا تو مردم را مجبور میکنی ایمان بیاورند، جای دیگر آمده تو فقط ابلاغ کن هر که خواست ایمان میآورد و اگر کسی نخواست ایمان نمیآورد؛ آیات فراوانی با همین مضمون وجود دارد که بحث آزادی همگانی در انتخاب دین را بیان میکند بنابراین همانطور که یک فرد در انتخاب دین آزاد است دیگران نیز آزاد هستند.
علیخانی اضافه کرد: تقدم نیکوکاری و ایمان صادقانه بسیار حائز اهمیت است، طبق دین اسلام انسانی عمل کردن و نیکوکار بودن اصل است، قرآن ضمن اینکه اسلام را دین موردقبول میداند ولی در آیات به صراحت آمده که اگر دیگر ادیان به خداوند اعتقاد داشته باشند و اعمال نیک انجام دهند رستگار خواهند شد، علامه طباطبایی در تفسیر خود چنین بیان میکنند که سعادت و رستگاری فقط به مسلمانان اختصاص ندارد هر کسی که واقعاً به خداوند ایمان داشته باشند و عمل صالح انجام دهند رستگار میشوند؛ ادیان پس از اسلام هرچند تحریف شدند ولی منسوخ نشدند بنابراین طبق آیات قرآن بخشی از نور و هدایت در وجود آنان باقی است.
استاد دانشگاه در ادامه تصریح کرد: خداوند در سوره مبارکه مائده میفرماید: خدا اگر میخواست همه افراد را به یک دین قرار میداد اما به خاطر اینکه انسانها را مورد آزمایش قرار دهد هرکسی به دینی درآمد؛ اینجا سبقت بر خیر و نیکی معیار قرآن است.
وی سومین عامل را مواجهه واقعگرایانه با سایر ادیان بیان کرد و گفت: هر پدیدهای از دو منظر قابلبررسی است یکی از منظر برحق و ناحق بودن و دیگری بهعنوان واقعیت عینی و خارجی. بنابراین حقانیت و واقعیت تفاوت دارد در بسیاری مواقع ممکن است این دو بحث یکی و گاهی هم ممکن است متفاوت باشد آیات قرآن، سیره نبوی و علوی در برخورد با مخالفان و دشمنانشان آنها را بهعنوان یک واقعیت میدیدند بر همین اساس تأکید بر تعامل و مدارا داشتند چراکه حذف آنان غیرممکن بود به همین خاطر اولیای الهی ادیان و اجتماع دیگر را به رسمیت میشناختند.
علیخانی اضافه کرد: کسانی که اسلام را نمیپذیرند و کاری به آن ندارند اعمالشان به آخرت حواله میشود بنابراین انسانها در دنیا برای انتخاب دینشان مجازات دنیوی حقوقی، سیاسی و اجتماعی نمیشوند.
استاد دانشگاه در خصوص نگرش به شرایط سیاسی خود و دیگری، اظهار داشت: اسلام در اینجا نیز نگرش و رویکرد به شرایط اجتماعی خود و دیگری اتخاذ میکند تا بتواند مبنای صلح پایدار قرار بگیرد. انسان دو بعد دارد که باید از هم تفکیک شود نخست بعد ذاتی انسان و دیگر بعد عرضی اوست. بعد ذاتی همان کرامت انسانی و روحی است که خداوند از خود به آن دمیده است.
وی افزود: بعد عرضی مربوط به نژاد، مذهب، نگرشهای مختلف سیاسی و اعتقادی است، بعد عرضی انسان متغیر و نسبی بوده و قابلتغییر است، امروز یک فرد میتواند دین خود را تغییر دهد بنابراین اقلیت و اکثریت بودن نه ارزش ذاتی دارد و نه منشأ حقوقی، اتفاقاً این عرضی و نسبی بودن انسان است که تنوع قومی، فرهنگی و مذهبی را به وجود میآورد و این تنوعات کاملاً بهعنوان یک واقعیت رسمیت دارد و عرضیات تابع ذاتیات قرار میگیرند و این ذاتیات هستند که حقوق سیاسی و اجتماعی افراد را رقم میزنند بر همین اساس دین، رنگ و نژاد به دلایل بسیار نمیتوانند ملاک باشد.
علیخانی درباره دوم نگرش فراقومی و فرامذهبی، اظهار داشت: سیره پیامبر(ص) بر این امر استوار بود که سایر ادیان در کنار یکدیگر با صلح و صفا زندگی کنند و هیچکسی مخل دیگری نشود و یکدیگر را آزار ندهند.
استاد دانشگاه ادامه داد: ایشان در پیماننامه مدینه فرمودند: همه امضاکنندگان این پیان ازجمله مسلمانان و یهودیان یک امت هستند؛ امیرمومنان علی(ع) در نامه خود به مالک اشتر فرمودند: همه انسانها مخلوق خداوند هستند؛ بنابراین از خود دیگری، اسلام به اصل خودپنداری میرسد. در منابع متعدد روایی نقلشده که هر چه را برای خود میپسندی برای دیگری هم بپسند و چیزی که برای خود نمیپسندی برای دیگری هم نپسند؛ این همان خودپنداری است بنابراین در جامعه اسلامی با اقلیت باید بهگونهای رفتار شود که اگر یک مسلمان در کشور غیرمسلمان خود از اقلیت به شمار رفت دوست دارد دیگران با او چنین رفتار کنند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: روایت است که اگر میخواهی با دشمنت خشونت داشته باشید همانگونه خشونت داشته باش که دوست داری.
120/د