به گزارش سرویس اقتصاد پایگاه تخصصی وسائل پس از اظهارات حجت الاسلام دکتر معصومی نیا دبیر علمی نشست حجت الاسلام عبادی به جمع بندی نکات وی پرداخت و گفت:
جمع بندی دکتر عبادی
همان طور که در ابتدا عرض کردم و استاد هم به آن اشاره کردند نظام بانکی ساخته و پرداخته کشورهای اسلامی نیست. و چون ساختار و فونداسیون آن، برای قرارداد قرض ربوی ریخته شده است، ما در سال 62 آمدیم و یک سری اصل آوردیم و به نظام بانکی گفتیم که شما نگران نباشید، شما پول میدهید؛ سود میگیرید، و پول میگیرید؛ سود میدهید. اسلام هم با این مخالف نیست و ما هم نگاهمان نگاه قرضالحسنهای به نظام بانکی نیست. اما به جای قرض ربوی که جنگ با خدا و زنا با محارم و امثال اینها هست ما یک سری عقد را میآوریم در خدمت شما، شما در قالب این عقدها این کارها را انجام بدهید. نفس کار بد نبود، و به هر حال سیستم را تا حدودی اصلاح میکرد منتها واقع این است که این قانون مقطعی بود.
بانکداری بدون ربا بجای بانکداری اسلامی
در یک دیداری که ما خدمت حضرت آیتالله العظمی آقا سید محمود شاهرودی رسیده بودیم، ایشان میگفتند ما آن موقع هم که این قانون را داشتیم براساس کتاب البنک لاربوی فی الاسلام شهید صدرتدوین میکردیم،خودمان میدانستیم چرا روی این اسم اسلامی نمیگذاریم یعنی میتوانستیم راحت بگوییم بانکداری اسلامی، عمداً گفتیم بانکداری بدون ربا. یعنی این قانون خیلی هنر بکند بتواند ربا را از سیستم بانکی بخواهد بردارد. اما این که آیا توزیع عادلانه ثروت میخواهد صورت بگیرد یا نه، آیا سایر الزامات اقتصادی و نظام اقتصادی اسلام را که مبتنی بر جهانبینی ما، مبتنی بر اخلاق و احکام و اینها هست همه را پوشش میدهد یا نه، ما چنین ادعایی آن موقع نداشتیم و انتظاری هم از این نبوده است. و فرمودند آن موقع گفتیم که این قانون موقتی است، ما پنج ساله مصوب کردیم، چون حضرت امام(ره) آن جا بسیار فشار میآوردند. پنج سال از انقلاب گذشته بود و سیستم هنوز ربوی بود، فشار میآوردند، مراجع و حضرت امام(ره) که این سریعاً بالاخره باید بانکها اسلامی بشود و ما آمدیم یک قانون فوری و فوتی را برای این در نظر گرفتیم.
قرار بود که پنج سال باشد، پنج سال بیشتر نباشد، ولی خیلی عجیب است که سی و چهار سال است از این برنامه گذشته است و ما همین طور که یک برنامه پنج ساله اول و دوم داریم، پنج سال اول تمام نشده یک سال مانده به اتمام برنامه همه به تکاپو میافتند که آقا دارد وقت برنامه تمام میشود سریعاً برنامه پنج ساله دوم را بریزید در حالتی که سی و چهار سال از یک برنامه موقت گذشت هیچ هم اصلاً صحبتی نشد انگار نه انگار که نظام بانکی هست، نه ما حرفی زدیم، و متأسفانه همین طور ماند تا رسید به این وضعیتی که آن قراردادهایی که به خدمت نظام بانکی برده بودیم تا حداقل سودی که میگیرند یا سودی که میپردازند شرعی باشد. همانها هم به صورت صوری انجام میشد و به این وضعیتی الان افتادیم که متأسفانه آمارها این را نشان میدهد و چند تا مرکز پژوهشی مستقل این را انجام دادند، یکی را هم استاد فرمودند، یکی از نمایندگان مجلس در جلسهای که داشتیم به صراحت اعلام میکردند بالای هفتاد درصد معاملاتی که دارد در نظام بانکی صورت میگیرد متأسفانه صوری است و ما در روی یک آبی چادر زدیم که هر آن احتمال این که فرو بریزد وجود دارد، یعنی فروریخته شده، یعنی ما خیلی دیگر دلمان را گاهی به بعضی از آمارها خوش میکنیم ولی متأسفانه این مشکل وجود دارد.
پس از اظهارات دبیر علمی نشست میهمان دیگر جلسه حجتالاسلام دکتر احمدعلی یوسفی به ارائه مطالب خود پرداخت و گفت:
بحث من این است که –جناب آقای معصومینیا مشکل را فرمودند- ما یعنی حوزه مسیری را که برای بانک و حوزههای مختلف اقتصادی و اجتماعی دارد دنبال میکند، آیا این مسیر در طراحی نظامات، ساختار و نهادهای اقتصادی از جمله بانک و این روشی که ما از آن استفاده کردیم و بانکها را به لحاظ چهارچوبهای ظاهری و قانونی و فقهی اشکالی در ظاهر بی اشکال ساختیم، آیا این روش به لحاظ فقهی درست است؟ من به معنای واقعی حقیقتاٌ تعارف نمیخواهم بکنم. به لحاظ فقهی یک مطلبی به ذهنم میآید من میخواهم اساتید امشب کمک کنند تا در این بررسی فقهی که ما داریم، ببینیم مسیر فعلی منتهی به رسیدنِ به ساختار پولی میشود؟
تبیین چند واژه
من اینجا روی این مسیر یک ملاحظات فقهی دارم، بحثی را که بنده مطرح میکنم روی پنج، شش محور خیلی کوتاه است، و آن تبیین بحث واژهها است، اصطلاحاً واژهای که داریم، بیان روش موجود و چگونگی استفاده از آن مثلا روش فقهی، آثار استفاده از این روش، تحلیل آثار استفاده از روش موجود براساس دیدگاه مراجع و فقها، محدودیتهای روش موجود به لحاظ کارکرد فقهی، الزامات و آثار و محدودیتهای روش موجود یعنی روش مطلوب به سمت مقصد. آن روشی که ما باید در چهارچوب موازین فقهی اتخاذ بکنیم، بتوانیم به مظان، ساختار و نهاد پولی و اقتصادی برسیم.
نظام اقتصادی را من اجمالاً اینطور عرض میکنم. مجموعهای از معارف همسو و هماهنگ با هم مشتمل بر مبانی، اهداف، اصول، ساختار و نهادها (کاملاً همسو و هماهنگ با هم). من آن چیزی که در نظام سرمایه سالاری نظام اقتصادی غربی اتفاق افتاد و در واقع سکولاری باید گفت، توضیح میدهم. بعد میبینیم که ما براساس این روشی که در فقه داریم چه کار کردیم، یعنی در واقع علت این مشکلاتی را که جناب آقای معصومینیا فرمودند که آن ساختار آمد در جمهوری اسلامی ایران نهادینه شد، ما چه کار کردیم که آن آمد نهادینه شد و چه کار باید بکنیم از این معضل خارج بشویم.
ساختار اقتصادی-وقتی ساختار اقتصادی به کار میبرم، منظور بخشهای اقتصادی است.-مثلاً در قانون اساسی داریم بخش خصوصی، بخش دولتی، بخش تعاونی، نهادهای اقتصادی همانند نهاد بانک، نهاد بورس، بازار کالا و کار شامل اینهاست. نکته مهمی که اینجا من میخواهم توضیح بدهم این است که روش امضا در عقود و در باب معاملات و تأسیس در عبادات از جهت فقهی امری مسلّم است. یعنی هیچ کسی نمیتواند این را منکر بشود که در باب عقود و معاملات روش ما امضا است. اگر رفتار و رابطهای اقتصادی را ما ببینیم -چون تخصص من در فقه اقتصادی است مثالها را هم در حوزه اقتصادی عرض میکنم- از هر کجای عالم آمده باشد، در فقه یا در دستگاه فقه و در جمهوری اسلامی ایران، کسانی که آن رفتار و رابطه را ایجاد کردند یهودی باشند، مسیحی باشند، بتپرست باشند، لائیک باشند، کمونیست باشند، کافر باشند، مسلمان باشند، آن رفتار و رابطه را ما میآوریم در دستگاه فقه تحلیل فقهی میکنیم. اگر ربوی نباشد، اکل مال به باطل نباشد، اوفوا بالعقود بود امضا میکنیم. این در کجاست؟ در رفتارها و روابط.
روش امضا در عقود
اما آن چیزی که اتفاق افتاد و ما از این روش چه طور استفاده کردیم در بحث نظام اقتصادی و بانکداری من عرض میکنم بعد ببینیم که خروجی آن چی شد. در این که من تأکید میکنم روش امضا در عقود یک روش قطعی است و هیچ کسی نمیتواند منکر آن بشود اما از این روش میتوانیم در نظامسازی، نظام، ساختار و نهاد اقتصادی استفاده کرد یا نه؟ اگر میتوانیم کجا باید استفاده بکنیم؟ و اگر غلط استفاده کنیم دچار چه مشکلاتی خواهیم شد؟ من برای این که این مسأله درست روشن بشود این ساختار نظام سرمایهسالاری -من تعبیر سرمایهداری نمیکنم چون تعبیر درست آن، همین است و مقام معظم رهبری هم یک بار بسیار دقیق به آن اشاره کردند و اولین کسی که درست این را توضیح داد ایشان بود و درست آن سرمایه محوری و سرمایهسالاری است- که مبتنی بر تفکر خاصی شکل میگیرد و آن چیزی که شکل گرفت و در جمهوری اسلامی ایران پیاده شد چه بود؟ ما با این روش امضا چه کار کردیم، و مشکلاتی که حالا وجود دارد چیست؟
من خیلی اجمالاً این جا اشاره میکنم، یعنی این قسمت بحث فقهی نیست اما ضرورتاً برای این که ما بفهمیم از روش امضا چگونه باید استفاده بکنیم ناچارم این را توضیح بدهم. همه تفکرات و نحلههای فکری صاحب اندیشه؛ اگر بخواهند حرف اساسی متمایز از سایر نحلهها بزنند؛ در قدم اول میآیند تکلیف خودشان را با خدای متعال روشن میکنند. حتی بسیاری از معارف بشری مثل انسانشناسی، جهانشناسی و جامعهشناسی حتی معرفتشناسی پسینی تابع این است که ما رابطه خدای متعال را با جهان چگونه تعریف کنیم. نظام سرمایهسالاری اقتصادی ابتدا آمد رابطه خودش را با خدای متعال برمبنای تفکر فلسفی دئیسم یعنی خداشناسی طبیعی مطرح کرد. خالقیت خدا را پذیرفت اما اراده الهی را به عنوان خاستگاه کشف و طراحی نظامات اجتماعی از جمله نظام اقتصادی منتفی کرد و الغاء کرد؛ و نپذیرفت.
وقتی اراده الهی به عنوان خاستگاه کشف و طراحی یک نظام اقتصادی ملغی شد باید یک اراده دیگری را به عنوان خاستگاه کشف و طراحی نظام اقتصادی و از جمله بانکداری باید در واقع ببینند. به دنبال چه چیزی رفتند؟ گفتند اقتصاد از علوم انسانی است، برویم ببینیم این انسان چه میخواهد؟ کدام انسان؟ انسان بریده از عالم اعلی و از عالم أخری. انسان بریده و خارج از ولایت الهی، انسانی که خارج از ولایت الهی باشد لاجرم تحت ولایت شیطان است. حال این انسان در حوزه اقتصاد چه میخواهد؟ تحلیل کردیم دیدیم این انسان به دنبال حداکثر کردن منفعت مادی شخصی خودش است. در نتیجه این مبنا شد، در واقع این هدف از آن مبنا شد.
حال اگر هر هدفی در هر حوزهای براساس مبانی هستیشناسی استخراج بشود آن امر؛ ارزشی و خوب و بد بر این اساس تعریف میشود. سعادت انسان اصلاً بر این اساس تعریف میشود و لذا گفتند هر کسی بیشتر بتواند امکانات اقتصادی تجمیع بکند آن سعادتمندتر است. و حتی صاحبان فکر این نظام گفتند ما باید به مردم یاد بدهیم بد خوب است، خوب بد است. انسانی که از تحت ولایت الهی خارج بشود، بعد علوم انسانی تولید بشود، بعد این را تحلیل و تفسیر کردند. بد خوب است، خوب بد است یعنی چه؟ یعنی گفتند ما باید به مردم بگوییم رباخواری، حرص، ولع خوب است، آز و طمع خوب است، همکاری، ایثار، از خودگذشتگی، فداکاری بد است. رسماً در کتابهای خودشان نوشتند.
وقتی که حداکثر کردن منفعت مادی یک هدف شد، خود به خود این انسان خارج از ولایت الهی است و خواستههای او غیرمتناهی است، نامحدود است، منابع اقتصادی هم که محدود است، در کسب منابع اقتصادی در ارتباط با دیگران تزاحم اتفاق میافتد، از زبان این تزاحم یک اصل دیگری استخراج شد تحت عنوان اصل رقابت آزاد اقتصادی در منافع دنیایی. این واژهها را ببینید چه طوری دارد تولید میشود و اگر ما برگردیم به مبانی خودمان بسیاری از این واژهها دگرگون میشود.
در نتیجه اگر حداکثر کردن منفعت مادی شخصی ارزش شد، هدف شد براساس مبانی پس هر چه ما بتوانیم منابع اقتصادی را تجمیع بکنیم سعادتمندتر هستیم. اصل مالکیت خصوصی مطلق به عنوان اصل دیگری استخراج شد. هر عنصر یک ساختار و یک بخش اقتصادی را تشکیل میدهند. ساختار را عرض کردم؛ هدف نیز حداکثر کردن منفعت مادی است، مالکیت خصوصی فردی مطلق است، اصل رفتاری هم رقابت آزاد اقتصادی در منافع دنیایی است. این یک بخشی را تشکیل داد تحت عنوان بخش سرمایه سالاری نظام اقتصادی سرمایهداری. تمام رفتارها و روابط در سه حوزه تولید، توزیع و مصرف براساس این مبانی و این اصول و هدف تولید و ایجاد شد. و در ادامه تمام نهادهای اقتصادی از جمله بانک براساس رفتارها و روابط هدفمند در این مرحله شکل گرفت. بانک الآن باید چه کار کند؟
اشکالات بانک
بانک باید در خدمت کسانی باشد که به دنبال حداکثر کردن منفعت مادی شخصی خودشان باشند. دو تا شعار نظام سرمایه سالاری از درون این مبانی استخراج کرد:
یک؛ پول باید پول بیاورد، پول پول میآورد، در واقع میآورد خبر است به معنای باید است، پول باید پول بیاورد و سرمایه باید سرمایه بیاورد. دو تا نهاد برای این تأسیس کرد؛ بانک برای پول که باید پول بیاورد و بورس برای این که سرمایه باید سرمایه بیاورد. و براساس این، تمام این نهادها، نهاد پول یعنی بانک، بورس، بازار کار و کالا شکل گرفت. ما چه کار کردیم؟ ما آمدیم براساس روشی که در فقه داریم فقط این جا را گرفتیم، این مرحله میانی را گرفتیم. به سه مرحله قبلی و مراحل بعدی توجهی نکردیم. گفتیم همین رفتارها و روابطی که در حوزه تولید، توزیع و مصرف براساس مبانی سرمایهداری شکل گرفت و با کمک روش ابداع گفتیم اگر ضرری نباشد، ربوی نباشد، اکل مال به باطل نباشد و از آن طرف هم به وسیله اوفوا بالعقود مورد تایید باشد؛ امضا میکنیم. در درون همین ساختارها، این ابزارها را به کار گرفتیم، اما ساختارها برای چه تشکیل شدند؟ برای رفتارها و روابط خودشان. محصول و نتیجه این روش چه شد؟
در درون همین ساختارهای اقتصادی است که بعد از انقلاب ما در حوزههای مختلف تغییر و تحولات اساسی داشتیم اما در حوزه اقتصاد غیر از خدمات اقتصادی و کمکهایی که جمهوری اسلامی ایران به محرومین و مستضعفین کرد در هیچ زمینه تحولی نشد. بانک همان، بورس همان، بلکه یک مقدار هم از آن مدلهای غربی کهنهتر اجرا شد. وقتی که شما ظاهر قضیه را نگاه بکنید همهاش در چهارچوب موازین فقهی است. اگر ما بخواهیم از روش امضا استفاده بکنیم، برای امضای نظام، ساختار و نهاد اقتصادی نیاز است، نه رفتارها و روابط. این کاری که ما کردیم منتهی شد به امضای نظام، ساختار و نهاد اقتصادی و همه آنها را آوردیم تأیید کردیم. چنین کاری موجب نهادینه شدن نظام، ساختار و نهادهای سرمایه سالاری شده است، به رغم تفاوت اساسی که در مبانی وجود دارد. دیدید که مبانی ما توحید محض است، مبانی آنها شرک محض است، یک گام از مبانی میآییم بالاتر همه با هم به وحدت میرسیم. چرا این طوری است؟ این گیر کجاست؟
دو؛ نقش ربا در نظام سرمایهداری که جناب آقای معصومینیا توضیح دادند من دیگر این را عرض نمیکنم. ما آمدیم چه کار کردیم؟ ربا در نظام سرمایه سالاری اقتصادی آن قدر نقش اساسی دارد که یکی از نامهای این نظام را گفتند نظام ربوی یعنی تمام تصمیمات، تمام رفتارها، تمام اقدامات در نهایت ختم به ربا میشود حتی نهاد دستمزد نیروی کار. شما میبینید که عرضه و تقاضای نیروی کار را در نظر میگیرند، منابع خودشان در نظر میگیرند، نرخ بهره را در بازار و ربا را در بازار در نظر میگیرند بعد میسنجند که به این مبلغ دستمزد بدهند یا ندهند. ما آمدیم این نخ تسبیح را قانوناً بیرون کشیدیم. سه حالت اتفاق میافتد؛ یا دچار رباخواری میشویم، یا رفتارها و روابط اقتصادی که آن ربا نخ تسبیح بوده به هم ریخته میشوند یا هر دو وضعیت پیش میآید که متأسفانه هر دو وضعیت در جمهوری اسلامی ایران پیش آمده است.
شما در همین شرایطی که الان هستیم بازار ارز را ببینید، بازار خودرو را ببینید، درواقع همین جریانی که در جمهوری اسلامی ایران نهادینه شد، آمدند چهکار کردند؟ درحالیکه درواقع سایت خودرو و به اصطلاح گرانقیمت بسته بود، درحالیکه بسته بود دیشب تلویزیون گزارش میداد، پنج هزار نفر رفتند برای ماشینهای میلیاردی، پانصد میلیونی ثبت نام کردند! این چه جریانی است در جمهوری اسلامی ایران اتفاق افتاده است!؟
و سوم : تحمیل طرح بانکداری جمهوری اسلامی ایران به عنوان میثاق روشن و عدم امکان اصلاح و تعدیل؛ بعضیها میگویند آقا بانکداری موجود را ما باید اصلاح و تعدیل بکنیم، من دارم عرض میکنم که این بانکداری برای این ساختار اقتصادی است، پول و بانک فرع بر واقعهی اقتصادی و نظام اقتصادی هستند. نظام اقتصادی ما چه چیزی هست که این ساختار پولی باید بشود ساختار پولی نظام اقتصادی ایران؟ ما اگر آنجا را درست تشخیص ندهیم دنبال اصلاح و تعدیل بانک رفتن اشتباه محض است، آنجا را باید درست کنیم، لذا ما مدتها کار کردیم، یک کمیتهای تحت عنوان کمیتهی بانکداری و نظام مالی پولیِ اسلامی -درواقع نه بانکداری- در حوزه شکل گرفت؛ آنجا به این نتیجه رسیدیم که باز در درون چنین ساختاری، هر کسی میگوید آقا ما میخواهیم این بانک را تغییر بدهیم. این بانک برای همین ساختار اقتصادی است که بر اساس این تفکر شکل گرفته است و ما بر اساس این روش آوردیم در جمهوری اسلامی نهادینهاش کردیم، گیر آنجاست، همین مطالب را من میخواهم از دیدگاه فقها و مراجع تحلیل بکنم. هشتاد سال پیش حضرت آیتاللهالعظمی آقای محمدعلی شاهآبادی، استاد عرفان و اخلاق حضرت امام(ره) در کتابی بهنام شذراتالمعارف، ایشان اقتصاد ایران را آسیبشناسی کردند، آن زمان چندتا بانک بیشتر ما نداشتیم، گفت آقا روش ما این نیست، ما باید از توحید شروع کنیم و خوش عملاً وارد شد و از توحید افعالی و توحید عملی شروع کرد و یک ساختار اقتصادی ذیل ولایتفقیه ارائه داد و درواقع حتی آمد بنگاههایی را هم تأسیس کرد که حالا اتفاقاتی افتاد که رضاشاه جلویش را گرفت. اولین کسی که آمد با این روش یک نظام اقتصادی اسلامی طراحی نمود ایشان بودند. عرض من در مورد عقود نیست بلکه در مورد کشف و طراحی نظام اقتصادی، ساختار اقتصادی و نهادهای اقتصادی مثل بانک است.
امام(ره) که فریادگر توحید بودند، از ساختارهای نظام سرمایهسالاری بهشدت انتقاد میکرد، اخیراً کلیپی برای من فرستادند که ایشان فرمودند اگر در جمهوری اسلامی ایران و در بانکهای ما رباخواری بشود ما نمیتوانیم به آن جمهوری اسلامی بگوییم. شما دیدید حضرت آیتاللهالعظمی آقای مکارم شیرازی همین امسال فرمود: مسلّم است که بانکها دارند رباخواری میکنند. شهید صدر(ره) هم البنک لاربوی را نوشت؛ اما این را به عنوان راه حل نهاییِ نظام اقتصادی اسلام ننوشت؛ حتی در آن اقتصادنا هم همینطور، ایشان یک روشی را برای پاسخگویی در آن زمان مطرح کرد و فرمود اساس روش ما حرکت از زیربنا به روبنا است، نه اینکه من از روبنا به زیربنا دارم حرکت میکنم و میخواهم نشان بدهم که اسلام هم میتواند نظام اقتصادی داشته باشد،
مقام معظم رهبری بیانات خیلی عجیبی در این زمینه دارند، ایشان میفرمایند که: هر طرح اقتصادی، هر برنامهی اقتصادی باید دارای دو خصوصیت باشد، اگر این دو خصوصیت را نداشته باشد هرچند با ظواهر شرعی سازگار باشد اسلامی محسوب نمیشود، یک: تولید ثروت، دو: رفع محرومیت، توزیع عادلانه ثروت و رفع فقر بکند، باز ایشان بیان خیلی زیبای دیگری دارند، ایشان میفرمایند که: اگر ما در زمینهی اقتصاد و در زمینهی تشکیلات اداری هم توصیهی اسلام را دقیقاً عمل میکردیم یقیناً وضعمان بهتر از این بود. این جمله خیلی جملهی مهمی است، ما آنچه را که در زمینهی اقتصادی عمل کردهایم متأسفانه یک نسخهی مخلوط است؛ چیزهایی از اسلام در آن هست اما مخلوط دارد، آن بخش مخلوط شده برای ما هرگز خیری ببار نیاورده است. امروز نظرات اقتصادی غربی که تا اندکی قبل جزء مسلمات محسوب میشد، مورد مناقشهی خود غربیها قرار میگیرد.
ساختار سرمایه سالار
این ساختاری که ما داریم ساختار کاملاً سرمایهسالاری اقتصادی است، من فقط سهتا عبارت را میگویم توضیح نمیدهم؛ ما سهتا جریان اقتصادی داریم: سرمایهسالاری، نظام اقتصادی نظام سرمایهداری، دولتسالاریِ اقتصادی، مردمسالاریِ دینی؛ اسلام با دو جریان اول بهشدت مخالف است. تفکر اسلامی از خیل مردم است و از مردمی بودن جدا نیست. هر چیزی که شما دیدید به نظرتان اسلامی است اما از اصلاح و مردم مجرد است بدانید در شناخت و فهم اینکه آن اسلام است اشتباه میکنید، یا در فهم خود آن چیز محققاً اشتباهی وجود دارد.
من وارد خود آن بحثی که شده بودم مجدداً میشوم. اخیراً ما در نوزده فروردین امسال خدمت حضرت آیتاللهالعظمی آقای جوادی آملی رفتیم، ایشان در مورد بخش خصوصیِ متداول در دنیا و همین بخش خصوصی که در جمهوری اسلامی ایران وجود دارد این تعبیر را از نظر فقهی داشتند که بخش خصوصیِ متداول بیّنالغیر ضلالت و گمراهی است و حدود چهل دقیقه هم روی این بحث کردند. بعد خودشان آمدند مدلی را بر اساس مبانیِ اسلامی و بر اساس معارف قرآنی حدود چهل دقیقه توضیح دادند. این از کجا آمد؟ طی دیداری در مورد طرح جدید بانکداری اسلامی خدمت حضرت آیتالله مکارم شیرازی رسیدیم، خود ایشان از این طرح جدید، هجده اشکال فقهی گرفته بود، هر هجده اشکال را هم برطرف کرده بودند؛ وقتی به ایشان این طور توضیح دادیم که این طرح جدید بانکداری در جمهوری اسلامی ایران سه گروه را شامل میشود؛ و آن سه گروه عبارت اند از مردم، بانکدارها و نظام جمهوری اسلامی. و این طرح مشکل بانکدارها را حل میکند، به لحاظ فقهی هم هیچ اشکالی ندارد؛ اما مشکل مردم را حل نمیکند و جمهوری اسلامی ایران را قبح خواهد کرد. ایشان فرمودند بانکها ماهیةً و ذاتاً رباخوارند، باید چارهای اندیشید، که بعد حالا تشویق کردند که ما آن کار را ادامه بدهیم.
ببینید رفتارها و روادیدی که میآیند داخل جمهوری اسلامی و در دستگاه فقه درواقع تحلیل فقهی میشود، این رسانه و روادید از کجا میآیند؟ معمولاً از نظام اقتصادی غالب دنیا میآیند، وارد دستگاه فقه ما میشوند. بنده الان سراغ دارم برخی از رفتارها و روادید در حوزهی تولید، توزیع، مصرف براساس برخی از تفکرات دینی، دین مسیحیت در دنیا دارد عمل میکند؛ کاملاً متفاوت با این بانکهای موجود؛ اما آنها را وارد قصههای فقه ما نمیآید، چون ما باید با نظام غالب دنیا به اصطلاح تعامل داشته باشیم. حالا بعضیها میگوید تعامل، اما اگر واژه را درست تحلیل بکنیم عملگی است نه تعامل.
بنابراین درواقع این یکی از محدودیتهای این روش در کشف و طراحی نظام، ساختار و نهاد اقتصادی است. رفتارها و روادید از مبانی تولید میشود؛ من این درختواره را برای شما عرض کردم. خب اگر مبانی ما متفاوت باشد و آنها قاعدتاً در حوزهی تولید، توزیع، مصرف رفتارها و روادیدی که تولید میشود باید کاملاً متفاوت باشد، آنی که دارد از جانب مبانی ما تولید میشود باید بیاید در دستگاه فقه، بر اساس روش امضا تغییری داده بشود.
سه: در روش امضا ما میآییم رفتارها و روابط را منفک از همدیگر مورد تحلیل فقهی قرار میدهیم. وقتی شبکهای از این رفتارها و روادید را در کنار هم قرار دادیم در حوزهی تولید، توزیع و مصرف، این شبکهی رفتارها و روابط یک موضوع جدیدی اساساً ایجاد میشود، کارکرد جدید دارد، اثر جدیدی دارد، چهبسا وقتی که ما رفتار و رابطه را در چارچوب ضوابط فردی داریم امضا میکنیم و تحلیل فقهی میکنیم هیچ مشکل فقهی ندارد؛ دقیقاً مثالش مثل مثال رفع است. حقیقت هر کلام ممکن است اشکالی نداشته باشد اما این ترکیب موضوع جدیدی را برای ما میسازد. بانک رفتارها و روابطی که در درون این بانک هست، تکتکاش را میآییم بر اساس روش امضا، امضا میکنیم؛ اما وقتی که تبدیل شد به یک به اصطلاح شبکهای از رفتارها در ساختار بانک، این شبکهای از رفتارها موضوع جدیدی است، اجتهاد جدیدی میخواهد. دقیقاً بخش خصوصی متداول هم دقیقاً از همین قبیل هست. در روش امضا از بسیاری -در روش امضایی که به آن نحوی که الان دارد استفاده میشود- از دیدگاه معارف اسلامی محروم میشویم. لذا دستگاه فقه ما عمدتاً ما در طراحی نظامات اقتصادی و ساختار اقتصادی و نهادهای اینگونه به دنبال فقه اصغر رفته است؛ فقه اکبر را کنار گذاشتیم، ما به کمک فقه اصغر و این روش نمیتوانیم نظام و ساختار و نهادهای اقتصادی را کشف و طراحی و عملیاتیاش بکنیم.
روشهای موضوع شناسی
حال الزامات و نارساییهای این روش را بررسی میکنیم. ما سه نوع موضوعشناسی داریم؛ هر نوع موضوعشناسی، خروجی فقهیاش متفاوت است. یک نوع موضوعشناسی مثل بانک و پول را میآوییم در دستگاه فقه، موضوعشناسی میکنیم بدون فلسفهی ایجادش، بدون تحولات تاریخیاش، بدون آثار و پیامدهایش؛ آن چیزی که معمولاً الان هست خروجیاش همین چیزی که ما داریم. یکوقت یک موضوع را ما با توجه به فلسفهی ایجادش، تحولات تاریخیاش، آثار و پیامدش در دستگاه فقه تحلیل میکنیم، حتماً خروجی فقهیاش متفاوت خواهد بود، یکوقت این موضوع را میآییم در درون نظام اقتصادی اسلام -نوع سوم- تحلیل و بررسی میکنیم؛ جناب آقای معصومینیا هم اشاره کردند، اگر بانک را ما بیاوریم در درون جامعهی نظام اقتصادی اسلام، بر اساس مبانی کشف بکنیم، این موضوع را تحلیل بکنیم ، اصلاً ممکن است به این نتیجه برسیم که نهاد پولی نظام اقتصادی اسلام چیزی به نام بانک نیست، متناسب با آن باید نهاد پولیاش را طراحی بکنیم. این مسأله بسیار مسألهی مهمی برای دستگاه فقه ما است.
نکتهی دوم، اینکه اگر ما بر اساس مبانی اسلامی و دقیقاً بر اساس مبانی توحیدی بخواهیم بیاییم جلو، ما یک هدف و آن هم حداکثر کردن منفعت شخصی نداریم، بر اساس مبانی اسلامی ما اینها را در کتاب نظام اقتصادی مقاومتی بحث تفصیلی کردیم. ما چهار نوع هدف داریم، چهار نوع مالکیت داریم، چهار نوع اصل رفتاری داریم، ما میآییم میگوییم آقا دوتا اصل رفتاری در اقتصاد داریم، رقابت و انحصار؛ انحصار بد است و رقابت خوب است، حضرت آیتالله شاهآبادی گفت آقا چطور استدلالی است شما دارید میکنید؟ کجای فقه ما گفتند شما اینطور استدلال بکنید؟ ما اصلی که از اسلام درمیآوریم بر اساس «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُم» تعاون در درون مدل و رقابت مسئولانه با بیرون مدل است. بعد بر اساس آن اهداف چند نوع مالکیت و ساختارهای متفاوت با خودش و نهادهای متفاوتی که در نظام اقتصادی درواقع شکل میگیرد. من صحبت هایم را اجمالاً بخواهم عرض بکنم این است که اگر ما برای کشف و طراحی نظام اقتصادی، ساختار اقتصادی، نهادهای اقتصادی از جمله بانک، از طریق روش امضا برویم به دام آنها میافتیم. روش امضا در عقود امری مسلّم و غیر قابل انکار است، لذا از این جهت روشی را ما درواقع طراحی کردیم تحت عنوان روش ترکیب؛ که شامل روش حرکت از زیربنا به روبنا (تکوین)، روش حرکت از روبنا به زیربنا که شرکت میفرمایند و روش امضا. هر کدام از اینها را در جای خودش تعریف کردیم و نقششان را بیان کردیم؛ و اگر از این راه برویم تولید علوم انسانی معنا پیدا میکند. البته من در اقتصاد این کار را کردم، فکر میکنم در سایر حوزهها هم روش همین است. والسلام علیکم و رحمة الله.
323/ع