vasael.ir

کد خبر: ۷۷۵۸
تاریخ انتشار: ۲۹ بهمن ۱۳۹۶ - ۲۱:۱۳ - 18 February 2018
نشست کنفرانس حکم رانی و سیاست گذاری عمومی / شماره 2

تفقه دینی بر دانش خط مشی گذاری در سطح خرد و کلان تأثیر گذار است

وسائل - ما به دانش خط مشی گذاری و سیاستگذاری عمومی احتیاج داریم اما این دانش از حیث ایدئولوژی باید بررسی شود. امروزه برخی از جریانات مانند جریان‏های مارکستیستی با اینکه بر اساس مکتب سرمایه‏ داری دانش‏ هایی مثل سیاستگذاری شکل بگیرد مخالفند و کاملاً این دانش‏ها را ایدئولوژیک می‏ دانند و معتقدند که اعتقاد بر اینکه این نوع از دانش‏ها غیرایدئولوژیک هستند خیالی باطل است.

به گزارش خبرنگار سرویس جامعه پایگاه فقه حکومتی وسائل، نشست تخصّصی سیاست‏گذاری فرهنگی و مبانی اسلامی سیاست‏گذاری تخصّصی، در راستای اولین کنفرانس حکمرانی و سیاستگذاری عمومی، چهارشنبه 25 بهمن‌ماه از ساعت 14 تا 18 در شهر قم در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد؛ در این نشست ابتدا مجری برنامه، حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسین‏نژاد، به معرفی جلسه و سین برنامه این نشست پرداخت و پس از آن دکتر حاجیلوئی به عنوان دبیر جلسه، گزارشی از محتوای جلسات برگزار شده ارائه داد و سپس آیت الله میرباقری، سخنران علمی جلسه با موضوع رابطه تفقه دینی و سیاستگذاری عمومی (با تأکید بر فقه سرپرستی) مطالب خود را ایراد که در ذیل مشروح بخش دوم از سخنرانی ایشان آمده است.

 

مخالفت جنبش ‏های مارکسیستی با شکل‏ گیری دانش‏هایی نظیر خط‏ مشی‏ گذاری

بعید نیست که ما بپذیریم به دانش خط‏مشی‏گذاری و سیاستگذاری عمومی احتیاج داریم ولی نکته این است که آیا واقعاً این دانش یک دانش ایدئولوژیک هست یا نه؟ الآن ادامه جریان‏های مارکستیستی در جهان با اینکه بر اساس مکتب سرمایه‏داری دانش‏هایی شکل بگیرد مخالفند و کاملاً این دانش‏ها را ایدئولوژیک می‏دانند و معتقدند که اعتقاد بر اینکه این نوع از دانش‏ها غیرایدئولوژیک هستند خیالی باطل است.

طرفداران این دانش‏ها می‏گویند ما برای اینکه فضای کلان جامعه جهانی را به سمت توسعه عقلانی ببریم و از ایدئولوژیک بودن پرهیز کنیم باید به سمت دانش‏هایی نظیر خط‏مشی‏گذاری برویم، در حالی که جنبشهای مارکسیستی این سخن را مغالطه می‏دانند.

 

تبیین اقوال در رابطه دین و علم

یک نزاع جدّی که الآن وجود دارد و در کشور ما نیز بعد از انقلاب مطرح است این است که آیا علوم جنبه ایدئولوژیک بودن دارند یا نه؟ و در ادامه این بحث به این بحث می‏رسیم که ما آیا علم دینی داریم یا نه؟

برخی چون علم را معطوف به واقع می‏دانند و معتقدند که علم به معنای کشف واقع است، قائلند که علم دینی و غیر دینی نداریم ولذا خصلت ایدئولوژیک نیز نخواهد داشت و مدّعی‏اند که ما برای اینکه بتوانیم تصمیم‏گیری‏ها را غیرایدئولوژیک کنیم در جامعه جهانی تا مورد وفاق جامعه جهانی باشد، باید به شدّت تصمیمات را از دین رها کنیم و تصمیمات را جهانی کنیم.

مخالفین علم دینی می‏گویند علم ذاتا خصلت ایدئولوژیک ندارد و معطوف به واقع است و اتفاقا ما باید تلاش کنیم که تدابیر در جامعه جهانی کاملاً علمی بشود و ما باید به جای تصمیمات ایدئولوژیک تصمیمات علمی بگیریم و کاری کنیم که عقلانیت اجتماعی توسعه پیدا کند و تصمیمات بر اساس عقلانیت باشد. این یک ادعاست و معتقدند که مدیریت علمی یک مدیریتی است که در مقیاس جهانی می‏تواند مورد وفاق جامعه جهانی قرار بگیرد.

نقطه مقابل این قول این است که هیچ علمی خالی از خصلت‏های ایدئولوژیک نیست و به تعبیر همه علوم جهت‏دار هستند و یک قول دیگری هم این است که ما در حوزه علوم انسانی می‏توانیم ادعا کنیم که علوم انسانی خصلت ایدئولوژیک دارند.

 

بررسی جایگاه دانش سیاست‏گذاری در طبقه‏بندی علوم

ما باید مشخص کنیم که در طبقه‏بندی علوم دانش‏هایی مانند سیاست‏گذاری عمومی چه جایگاهی دارند؟ اگر ما بخواهیم طبقه‏بندی کنیم باید به شکل دیگری طبقه‏بندی کنیم.

طبقه‏بندی علوم در دنیای مدرن به این شکل است که علوم پایه (فلفسه فیزیک و ریاضی و حیات)، علوم فرادستی و اصلی هستند، علوم تجربی علوم فرعی و علوم انسانی علوم تابع هستند.

در این طبقه‏بندی اگر انسان‏شناسی بخواهد مورد مطالعه قرار بگیرد باید ذیل فلسفه فیزیک و علوم تجربی قرار بگیرد به این معنا که قواعد فیزیک حاکم بر انسان‏شناسی و علوم دینی است.

ما در انسان‏شناسی اسلامی حتماً باید این طبقه‏بندی را بهم بزنیم و علوم انسانی را در طبقه فوقانی قرار دهیم.

اگر ما بخواهیم طبقه‏بندی را از نو طراحی کنیم حتما جایگاه علوم انسانی بالاتر از علوم پایه و تجربی خواهد بود و طبیعتاً علمی با نام خط‏مشی‏گذاری در جایگاه فرادستی علوم تجربی و پایه قرار خواهد گرفت.در طبقه‏بندی موجود، علم خط‏مشی‏گذاری در جایگاه زیردستی علوم تجربی و پایه قرار دارد.

 

خط‏مشی ‏گذاری زیرمجموعه، علوم مدل‏سازی و برنامه ‏ریزی

نکته دوم این است که اگر ما علوم را تقسیم کنیم به علومی که ناظر به فهم معادلات هستند و علوم که ناظر به مدلهای برنامه‏ریزی هستند، قاعدتاً علم خط‏مشی‏گذاری ذیل دسته دوم قرار خواهد گرفت و جزء علومی است که ناظر به مدل‏های حاکم بر برنامه است و از این جنس است تا از جنس نوع اول هر چند می‏تواند هم از علوم میانرشته‏ای باشد که از همه علوم استفاده کند.

 

رویکرد فرهنگستان علوم اسلامی در ایدئولوژیک بودن علوم

علی ایّ حال، سؤال این است که آیا این علم خصلت ایدئولوژیک دارد یا ندارد؟ این مسئله مورد وفاق نحله‏های مختلف نیست و برخی قائلند که مؤلفه‏های ایدئولوژیک سرمایه‏داری بر آن حاکم است.

رویکرد فرهنگستان علوم این است که مطلق علم خصلت ایدئولوژیک دارند؛ یک بحث جدّی وجود دارد در همه علوم مثل حوزه معرفت‏شناسی که قبل از قرار گرفتن در در طبقه‏بندی علوم، می‏شود دینی و غیر دینی باشد.

حتی در علوم دینی می‏توان فرض غیردینی داشت، مثل مطالعاتی که مستشرقین در حوزه اسلام دارند که این اسلام‏شناسی غیردینی است.

ما اگر در معرفت‏شناسی، معرفت بشری را به دینی و غیردینی تقسیم نکنیم نمی‏توانیم در ذیل آن علومی مثل علوم انسانی را به دینی و غیردینی تقسیم کنیم.

ما به طور عام معتقدیم که معرفت بشری به دینی و غیردینی تقسیم می‏شود، چون فرایند فرد را فرایندی می‏دانیم که اختیار در آن حضور دارد و اختیار فرد را در کیف فهم و تلقّی او در عالم دخیل می‏دانیم و به عبارتی این امکان وجود دارد که عالَم مؤمنانه فهم شود و یا غیر مؤمنانه!

علم نه ذاتاً دینی است (آن‏طور که حضرت آیت الله جوادی این چنین قولی دارند) و نه ذاتاً سکولار است، بلکه علم می‏تواند دینی و غیر دینی باشد و بر همین اساس هم است که علوم عقلی محض (مثل فلسفه) یا علوم شهود (مثل عرفان) را ما زیرمجموعه تفقّه دینی قرار می‏دهیم که تفقّه دینی شامل عرفان و حکمت، اخلاق و فقه و احکام می‏شود.

حالا اگر ما به علم خطمشی‏گذاری به چشم یک عقلانیت پیچیده نگرستیم و سهمی از علم برای آن قائل شدیم، طبق رویکرد فرهنگستان، این علم می‏تواند تصوّر دینی داشته باشد و می‏تواند نداشته باشد.

نکته دیگر این است که ما در علوم انسانی و از جمله خطمشی‏گذاری، بخش‏هایی داریم که برخی از آن بخش‏ها مربوط به علوم تجربی است، مثل روان‏شناسی که بخش‏هایی از آن مربوط به علوم تجربی است و اساتیدی که در روان‏شناسی قائل به روان‏شناسی اسلامی هستند قائلند که این اسلامی بودن در بخش غیرتجربی آن است و نه در بخش‏های تجربی. امّا بر مبنای ما مطلق علوم بشری دینی و غیری دینی دارد و حتّی فلسفه هم که عقلی محض است دینی و غیردینی دارد.

 

تبیین نظریه فلسفه دینی

فلسفه دینی، فلسفهای است که به لحاظ روش تعهّد به وحی دارد. به عقیده ما فلسفه به جهت محتوا به شدّت تحت تأثیر اسلام قرار گرفته ولی به جهت ساختار سکولار باقی مانده است و روشش، یک روش خارج از دین است.

به هر حال ما چون معتقدیم مطلق علوم تحت تأثیر اراده انسان هستند، می‏توانند به دینی و غیر دینی تقسیم شوند؛ به همین خاطر خطمشی‏گذاری اگر یک دانش محسوب شود، این دانش حتماً دینی و غیر دینی خواهد داشت. در خطمشی‏گذاری چه در مرحله شناخت مسئله، چه در مسئله راه‏حل و چه در مسئله تصمیم‏سازی و اجراء و چه در مرحله ارزیابی میتواند دینی و غیر دینی باشد به این معنا که در همه این مراحل می‏توان از دین تبعیّت کرد و می‏توان تبعیّت نکرد.

 

رویکرد فرهنگستان علوم در ایدئولوژیک بودن خط‎ مشی‏گذاری

ما گمانمان این است که خطمشی‏گذاری یک دانش میان‏رشتهای است که چه در طبقه‏بندی‏های رسمی و چه در طبقه‏بندی‏ مطلوب، یک دانش میان‏رشته‏ای و فرارشتهای است که مثل سایر دانشها قابلیّت این را دارد که تحت تأثیر دین قرار گیرد، به همین خاطر حتماً می‏تواند تحت تأثیر تفقّه دینی نیز قرار گیرد.

ما معتقدیم در هر حوزه سه لایه از دانش باید با هم پیوند بخورند و به یک پیوستار تبدیل شوند که آن سه لایه عبارتند از مکتب، معادله و اجراء که سه‏لایه‏ای را تشکیل می‏دهند که در حوزه‏های مختلف مثل اقتصاد می‏توانند یک دانش را تشکیل دهند. مکتب‏ اقتصادی با معادلات اقتصادی و با تنظیمات و اجرائات اقتصادی باید با هم به شکل یک بسته واحد دیده شوند و مکتب متغیّر اصلی این منظومه است و در هر رشته‏ علمی ما باید بین تفقّه دینی و آن رشته ارتباط برقرار کنیم و آن رشته را به صورت شبکه با تفقّه دینی مورد مطالعه قرار بگیرد.

هر دانشی که یک دانش اثر گذار است در تکامل اجتماعی و برنامه‏سازی اجتماعی، مثل خطمشی‏گذاری، از این قاعده مستثنی نیست که از سه لایه تشکیل شده و حتماً یک مکتب معطوف به خطمشی‏گذاری در آن لحاظ شده است و اگر قرار باشد که این علم اسلامی شود باید حتماً یک مکتب معطوف به خطمشی‏گذاری در آن لحاظ شده باشد که مستند به دین باشد و بعد اینها با معارف نظری و تجربی و مطالعات اجرائی باید با هم درون یک شبکه قرار بگیرند و به صورت یک پیوستار در آیند که این بسته‏ای دیدن یک علم لوازمی دارد از جمله اینکه حتماً باید روش تحقیق در سه لایه باید حتماً به صورت روش‏های هماهنگ باشد.

ما نمی‏توانیم روش تحقیق در حوزه تفقّه دینی و در حوزه علمی که قرار است تحت آن واقع شود را مستقل طراحی کنیم و از آن توقّع خروجی هماهنگ داشته باشیم. خروجی وقتی هماهنگ می‏شود که در فرایند تحقیق اینها به هم پیوست داشته باشند.

پس بنابر این بر اساس نگاه ما حتماً دانشی مثل خطمشی‏گذاری مستثی از قاعده کلّی نیست و طبیعتاً باید مورد مطالعه منظومه‏ای قرار بگیرد و مکتب و معادله و اجراء باید به صورت پیوستار دیده شود و این مهم وقتی به وقوع می‏پیوندد که روش تحقیق در مکت و معادله و مدل و اجراء مستقل از هم نباشد و با هم مرتبط باشند.

 

تأثیرگذاری تفقه دینی بر خطمشی‏گذاری در سطح کلان و خُرد

نکته پایانی هم که لازم است مورد توجّه قرار بگیرد این است که این میزان اثر گذاری فقه بر عرصه‏های مختلفی که باید تحت تأثیر فقه دینی قرار بگیرد، تابع سطح استنباط است، اگر استنباط در سطح فقه موضوعات باشد حتماً می‏شود از همین سطح از فقه نیز یک اصول حاکم بر دانشی مثل خطمشی‏گذاری به دست آورد ولی اگر مقیاس استنباط از فقه موضوعات به فقه سرپرستی ارتقاء یافت، به طوری که تفقه دینی ناظر به سرپرستی تکامل اجتماعی بود، طبیعتاً تأثیرگذاری تفقّه دینی بر دانش‏ها از جمله دانش خطمشی‏گذاری افزایش پیدا می‏کند.

خطمشی‏گذاری حتی اگر تحت تأثیر تفقّه دینی نیز نباشد، حتماً ایدئولوژیک خواهد بود و مفاهیم حاکم بر تعیین شاخصها را از مکتب مادّی اخذ می‏کند و نمی‏شود تحت تأثیر مفاهیم فرادستی قرار نگیرد و حتماً خصلت ایدئولوژیک پیدا می‏کند.

الآن حوزه و دانشگاه به صورت سازمان‏های مستقلّ عمل می‏کنند در حالی‏که باید یک سازمان واحد و منسجم شکل بگیرد که مطالعاتی را که در عرصه تفقّه دینی و تولید معادلات علمی و مدل‏های اجرایی اتّفاق می‏افتد را درون یک شبکه واحد مدیریت کنند.

 

مقصود از مکتب در سیر مکتب، معادله و اجراء

نکته دیگر این است که مقصود از مکتب مجموعه مفاهیم توصیفی، ارزشی و تکلیفی است که در دین در مقیاس با یک موضوعی که در علم مورد تحقیق قرار می‏گیرد مورد استفاده قرار می‏گیرد. مکتب شامل مفاهیمی است که می‏توانند اثر گذار بر علم باشند و این مفاهیم است که باید از دین استنباط شود و بعد مطالعات علمی تحت تأثیر این مفاهیم قرار بگیرد و این روش صحیح در دینیسازی یک دین است.

برخی فکر میکنند برای اینکه یک علم را دینی کنند باید یک جلدی به آن علم اضافه کنند و مفاهیمی را که در دین از یک علم خاصّ وجود دارد در آن جلد بیان کنند. مثلاً در تدوین اقتصاد اسلامی، همین اقتصاد مدرن فرض می‏شود و یک جلد به آن ضمیمه می‏شود و مفاهیم اخلاقی و احکام فقهی که در حوزه اقتصاد وجود دارد در آن آورده می‏شود که این روش ناصحیح در دینی کردن یک علم است.

برای دینی کردن یک علم، باید مفاهیم یک علم در دین فرآوری شوند، یعنی مطالعات علمی اثرپذیر از مفاهیم باشند. البته ممکن است یک وقت روش تحقیق در یک علم، اجازه فرآوری آن علم در دین را ندهند، اگر روش تحقیق به این شکل باشد (مثل روش‏های پوزیتیویستی) نمی‏توان مفاهیم دینی را در حاصل علم دید و باید روش مطالعات علمی در این علوم عوض شوند تا به حاصل دینی برسیم.

 

لزوم بازنگری در ساختار بعضی از علوم دینی جهت تأثیر گذاری بر علوم

مثلاً در فلسفه ساختار و روش غیردینی است و نمی‏تواند حاصل دینی داشته باشد. امروز در فلسفه گفته می‏شود موضوع فلسفه موجود بما هو موجود است که این حیثیت شناخت، هیچ دخالتی در فرآیند شناخت علمی نمی‏کند.

وقتی که مثلا ما در طب رفتار بدن انسان را با گرایش طب سلولی مورد شناسایی قرار می‏دهیم که فیزیک و زیست‏شناسی مدرن در آن حاکم است و با این روش ما می‏خواهیم بیماری‏ها را تشخیص دهیم، این موجود در این نگاه تحت تأثیر فلسفه نیست، چون فلسفه موجود را مورد مطالعه قرار می‏دهد اما از حیث اینکه موجود بما هو موجود است.

پس علوم از حیثیات مختلف یک موضوع را مورد مطالعه قرار می‏دهند و این حیثیات هم ربطی به هم ندارند، علامه طباطبائی تأکید می‏کنند که فلسفه با ساختار کنونی اثرگذار بر علوم نیست و تنها کاری که می‏کند اثبات موضوع است. همچنین علم هم در مفاهیم فلسفی اثرگذار نیست (اگر هم باشد در برخی از صغریات). مثلاً اگر ما در علوم طبیعی به این نتیجه رسیدیم که سلول‏های بدن انسان مرتّب در حال نوسازی هستند این کمک میکند به بحث معاد ولی اصل فلسفی با علوم تجربی اثبات نمی‏شود و علوم تجربی هم با فلسفه بیگانه هستند و دخالتی در آن ندارند.

از این مطالب به این نتیجه می‏رسیم که علم، تحت تأثیر فلسفه اسلامی قرار نمیگیرد و در کل علم، دینی و غیردینی ندارد.

رویکرد دیگر این است که ما فلسفه مضاف به علوم داریم و فلسفه مضاف در علوم اثرگذار است؛ و در این رویکرد ضروری است که روش تحقیق به نحوی باشد که امکان دخالت دین و فرآوری موضوعات آن در دین وجود داشته باشد.

دانش‏های سکولار هرچند ادعا دارند که ایدئولوژیک نیستند، ولی اگر در آن‏ها واکاوی شود در مبداء به یک مکتب مادّی خواهیم رسید کما اینکه دانشهای الهی به یک مکتب الهی متصل هستند.

 

تهیه و تنظیم : محرم آتش افروز

ادامه نشست را در شماره 3 دنبال کنید

 

 

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۲ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۹:۲۹
طلوع افتاب
۰۶:۰۶:۱۹
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۳
غروب آفتاب
۱۹:۵۹:۴۲
اذان مغرب
۲۰:۱۸:۱۳