به گزارش خبرنگار سرویس مکتب دفاعی پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل؛حجت الاسلام لک زایی ارائه کننده نظریه؛ حجت الاسلام حمید پارسانیا، حجت الاسلام منصور میراحمدی، علیرضا صدرا و علی عبدالله خانی، شورای داوران و محمد ستوده، علی شیرخانی، بهادر امینیان و نورالله قیصری، کمیته ناقدان این نشست بودند.
در ابتدای جلسه دکتر نجف لک زایی گزارشی کامل از نظریه امنیت متعالیه خود ارائه نمود و در ادامه ناقدین به بررسی ابعاد مختلف نظریه پرداختند. دکتر لکزایی در ابتدای ارائه نظریه خود ذکر کرد: برای تبیین نظریه امنیت متعالیه در این جلسه از چارچوبی استفاده میکنیم که در کتاب نظریههای امنیت ذکر شده و آن این است که از هر نظریه امنیتی انتظار است که به هفت پرسش پاسخ دهد
به طور خلاصه بر اساس چارچوب نظری دو فطرت حضرت امام خمینی (ره) که از حدیث جنود عقل و جهل و استادشان مرحوم شاه آبادی استنباط کردهاند استفاده کرده این محورها از جمله محور مفهوم امنیت را توضیح میدهیم. بر اساس نظریه دو فطرت ما نظریه امنیت را در دو پارادایم طبقهبندی می کنیم
الف- پارادایم متدانیه یا نظریههای دنیا گرایانه،
ب- پارادایم متعالیه یا به عبارتی نظریاتی که علاوه بر دنیا به عقبی هم توجه دارد.
بر این اساس فرمولی که در بحث مفهوم امنیت از سوی من مورد توجه قرار گرفت و طراحی شد در ردیف تعریفهای سازهای قرار می گیرد، چرا که اگر امنیت را به شکل بسیط تعریف کنیم خیلی روشنگر نخواهد بود، لذا از تعریف سازهای استفاده کردیم، در تعریفهای سازهای طبیعتاً سازه را ما باید مورد توجه قرار دهیم که در بحث امنیت این سازه ما سه وجهی است یا سه رکن دارد
ما در امنیت چه در مکاتب متعالیه یا در متدانیه از مصونیت یا امنیت یک پدیده صحبت میکنیم، مثلاً میگوییم الف مصون از تعرض ب است، ب هم یک تهدید میتواند باشد، برای اینکه به وضعیت ج برسد یا در وضعیت ج قرار بگیرد.
این فرمول در همه نظریهها مشترک است، در نگاه نظریات امنیتی موجود در هر حوزهای که مورد بحث قرار بگیرد، چه در حوزه امنیت سیاسی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی، فردی و هر چه که باشد، در فضای بقای این دنیا مورد توجه قرار میگیرد، یعنی بحث بقای دنیوی است، اما در امنیت متعالیه این سازه معطوف به بقای ابدی و عقبی میشود، یعنی دنیا بعلاوه آخرت میشود، با لحاظ اصل بودن عقبی.
در نظریههای موجود دو رویکرد عمده داریم، یک رویکرد مضیق که در نگرش رئالیستی و نورئالیستها فقط به بعد نظامی امنیت توجه میشود، در برخی نگرشها مانند مکتب کپنهاک به بعد موسع امنیت توجه میشود، در مکتب امنیتی متعالیه امنیت دارای دو بعد دنیوی و اخروی است، دنیا و عقبی است، در واقع چه رویکرد مضیق دیدن امنیت و چه رویکرد موسع دیدن امنیت مرسوم هر دو متدانی هستند، یعنی هر دو در سطح دنیوی ابعاد امنیت را توضیح میدهند، یعنی یک نگرش میگوید که امنیت فقط بعد نظامی دارد و یک نگرش معتقد است که باید به ابعاد زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هم توجه کنید، چرا که این ابعاد هم میتوانند تهدید باشند و بقا را در خطر قرار بدهند.
اما در امنیت متعالیه به لحاظ ابعاد باید بگوییم که امنیت دو بعد دنیوی و اخروی دارد یعنی ابعاد هم متعالی است.
در رویکردهای موجود هر کدام نگاه خودشان را دارند، برخی معتقدند که دولت مرجع است، برخی فرد را مرجع میدانند، برخی جامعه، برخی رژیم و برخی هم مرجعهای ترکیبی را مد نظر قرار میدهند اما در نظریه امنیت متعالیه مرجع امنیت اسلام است که مبتنی بر ادله قرآنی، روایی است
لازم به ذکر است اسلام به خاطر انسان حفظ میشود، برای اینکه امنیت انسان دچار مخاطره نشود، چرا که اگر اسلام از بین برود امنیت انسان دچار مخاطره میشود. امام خمینی (ره) نیز وقتی از جمهوری اسلامی صحبت میکند و میگوید که حفظ آن از اوجب واجبات است و تعابیر اینگونه دارد که حفظ جمهوری اسلامی حفظ نظام خیلی مهم است، استدلالی که میکنند این است که چون اگر جمهوری اسلامی ضربه بخورد اسلام عزیز ضربه میخورد و تا صدها سال اسلام دیگر سر بلند نخواهد کرد.
یعنی باید از جمهوری اسلامی حفاظت کنیم تا به اسلام صدمه و آسیبی وارد نشود
4- سطح امنیت
در این بخش نیز آنچه امنیت متعالیه میگوید با نظریات رایج متفاوت است؛ به عنوان مثال در نگاه رئالیستی مستحضر هستید که سطح امنیت بین المللی تعریف میشود، در بعضی از نظریهها مانند نظریه لیبرالیستی سطح امنیت، فردی تعریف میشود.
در مکتب امنیت متعالیه سطح امنیت انسان تعریف میشود، فرد نمیگوییم تا از رویکرد لیبرالیستی متمایز باشد، یعنی انسان منظور است با سه لایه وجودی
1- لایه روحی و عقلی
2- لایه نفسانی، که شامل قوای وهمیه و غضبیه و شهویه است
3-سطح ظاهری، یعنی کنش و حوزه رفتار است.
بر اساس تقسیم بالا اسلام سه بخش دارد،
1- اصول دین مربوط به بخش عقلی و روحی
2-اعتقادات، باورها، بینش؛ اخلاق مرتبط با حوزه نفس
3- فقه و دانشهای تجربی مرتبط با حوزه رفتارها و کنشها
بعد از سطح انسان سطوح خانوادگی و اجتماعی و ملی و منطقهای و بین المللی هم البته مورد توجه است ولی امنیتسازی از انسان شروع میشود، در واقع انسان دشمنش در درون خودش هست (اعداء عدوک نفسک التی بین جنبک)
ما اگر در وجود انسان امنیت را مستقر نکنیم هیچکس و هیچ امری از ناحیه ما امنیت نخواهد داشت؛ انسانی که امنیت را برای خودش تأمین نمیکند و تهدیدات در وجود خودش را مهار نمیکند با قانون هم نمیتوان در چارچوب امن قرار دهید، این فرد باید مؤمن شود، مؤمن که شد یعنی هم برای خودش تولید امنیت کرده است و هم برای دیگران تولید امنیت میکند، دیگران هم از ناحیه او در نا امنی قرار نخواهند داشت؛ تعابیری که در بسیاری از روایات داریم، همینطور در سطوح خانوادگی و در سطح ملی، منطقهای و جهانی؛ این هم مربوط به سطح امنیت میشود.
5- خودی و غیر خودی
سوال پنجم مرتبط با دوست و دشمن یا خودی و غیر خودی است، در مکاتب رایج، دوست و دشمن بر اساس منافع دنیایی تعریف میشود مثلا در نگاه رئالیستی ما دوست و دشمن همیشگی نداریم و همه غیر خودی تعریف میشوند.
در نگاه لیبرالیستی تأکید بر این است که دموکراسیها با هم نمیجنگند، اما برای غیر دموکراسیها که به عنوان غیر خودی تعریف میشوند، استراتژی برخورد تعریف شده است، با چهار مرحله الهام، مطرحسازی، مشروطسازی و نهایتاً تهاجم و مداخله، بحث مداخله نظامی مطرح میشود که ما باید کاری کنیم که این نظام ها نیز به سمت دموکراسی و مردم سالاری و رعایت حقوق بشر بروند.
در این مسیر اولین مرحله این است که الهام بگیرند و از ما یاد بگیرند که زندگی لیبرالی داشته باشند. در مرحله دوم مطرحسازی را مطرح میکنند و مرحله سوم مشروط کنیم کمکهای اعطای را به انجام اصلاحات و اگر جواب نداد در نهایت مداخله کنیم.
اما در رویکرد مکتب امنیتی متعالیه خودی و غیر خودی مبتنی بر ملاکهای الهی و دینی است، آنچنان که در سوره ممتحنه آمده است، ملاکی که خدای متعال میفرماید این است که اگر کسانی از غیر مسلمانان با شما در دینتان نمیجنگند و شما را از سرزمینتان اخراج نکردهاند، بر اساس عدالت با آن ها ارتباط داشته باشید، اما آنها که در دینتان با شما میجنگند و شما را از سرزمینتان اخراج کردهاند دشمن شما هستند و حق ندارید با اینها ارتباط دوستانه داشته باشید.
بنابراین در مکتب امنیت متعالیه همه غیر مسلمانان دشمن تلقی نمیشوند بلکه در میان غیر مسلمانان دو گروه میشوند، گروهی که در دین ما با ما نمیجنگند و سرزمینهای اسلامی را اشغال نمیکنند، با این گروه روابط عادلانه میتواند در سطح بین الملل برقرار کرد، اما آنها که در دین تان با شما می جنگند و به سرزمین های اسلامی تجاوز می کنند دشمن شما هستند. این سطح بین المللی است، در سطح فردینیز که دوست و دشمن تعریف میشود بر اساس ملاک الهی است.
در همه سطوح از سطح فرد گرفته تا سطح بین المللی خودی و غیر خودی و دوست و دشمن با ملاکهای خیلی مشخص قرآنی، حدیثی و الهی تعریف میشود و شاخصهای دقیقی تعریف شده است، به عنوان مثال جنود عقل و جهل این شاخصها را توضیح میدهد.
6-روش تحصیل امنیت
در بخش روشهای تحصیل امنیت در مکاتب رایج دیدگاههای مختلفی وجود دارد مانند زور، اقتدار، سلطه، اقوا، اغفال، اغناء اما در تفکر متعالیه، ایمان باضافه پرهیز از ظلم، یا بحث عمل صالح، یعنی وقتی از ظلم پرهیز میکنند یعنی اینکه عمل صالح دارند.
میتوانیم به سه سطح روش ها را تقسیم کنیم
1- سطح امنیت سازی در بین مسلمانان هست،
2-امنیت سازی در بین موحدان عالم هست
3- سطح امنیت سازی در بین آزادیخواهان و عدالتخواهان جهان
یعنی ما در سطح بین المللی همین که کسی عدالتخواه، آزادیخواه باشد، مخالف ظلم باشد با او مشترک هستیم؛ در سطح موحدان همین که این آیه مورد توجه قرار بگیرد که تعالوا الی کلمة سواء یعنی توحید را بپذیرند، آنجا میتوانیم این همگرایی را شکل دهیم که بخشی از این نامگذاری متعالیه هم در این آیه ریشه دارد، یعنی به لحاظ قرآنی ریشه در تعالوا الی کلمة سواء دارد، هر چند که به لحاظ فلسفی میخواهد بگوید که ریشه در حکمت متعالیه دارد.
7- راهکارهای استراتژیک
آخرین بحث حوزه راهکارهای استراتژیک امنیتی است، چه وضع موجود را بپذیریم و چه وضع موجود را نپذیریم به لحاظ آن راهکار اصلی مکتب امنیتی متعالیه با متدانیه متفاوت است، اصلیترین راهبرد در حوزه مکاتب امنیتی موجود در دنیا تقدیم ارزشهای مادی بر ارزشهای معنوی است، یعنی حتی در لیبرالیسم هم که بحث خود عقاید را مطرح میکنند باز استدلالهایی که میکنند استدلالهای دنیوی است، استدلالهای معنوی نیست؛ اما مهمترین راهبرد در حوزه مکتب امنیتی متعالیه چه در جنگ، چه در صلح، چه در دفاع باشیم چه اینکه وضع موجود را بپذیریم که البته نمیپذیریم، راهبرد اصلی و کلیدی تقدیم ارزشهای الهی و معنوی بر ارزشهای مادی است. یعنی هر جا تعارض شد بین دنیا و عقبی، عقبی است که در واقع مقدم میشود و اصالت پیدا میکند
این اجمالی از محورهای هفتگانهای بود که در نظریههای امنیتی بیشتر مورد توجه است
اما نظریه امنیت متعالیه به لحاظ مبانی بر همه آنچه که در علوم اسلامی میگذرد تکیه دارد، یعنی از نظر کلامی بر امامت تکیه دارد؛ از نظر مبنای انسانشناسی بر مبنای انسانشناسی حضرت امام(ره) تکیه دارد که انسانها را هشت نوع طبقهبندی میکند که من در یک مقالهای از این مقالات دلالتهای امنیتی انسانشناسی حضرت امام را بحث کرده بودم، من به نظریه انسانشناسی ایشان تکیه دارم، هر چند که دلالتهای امنیتی انسانشناسی علامه طباطبایی، شهید مطهری، شهید بهشتی و صدر المتألهین را هم در مقالات توضیح داده بودم و همینطور آیت الله جوادی آملی حفظه الله را بیان کردم.
البته اینها با هم منافاتی ندارند، مکمل هستند، ولی کاملترین انسانشناسی که هشت نوع انسان را مطرح میکند و طبیعتاً هشت رویکرد امنیتی را مطرح میکند مربوط به حضرت امام خمینی(ره) میشود، به لحاظ حدیثی این نظریه در حدیث جنود عقل و جهل ریشه دارد؛ به لحاظ قرآنی بر آیات قرآن تکیه دارد، مخصوصاً همین آیه 82 سوره انعام که عرض کردم و به نظرم این یک آیه کامل در حوزه امنیت است و خودش یک مکتب امنیتی را به ما ارائه میدهد.
به لحاظ فلسفی متکی به حکمت متعالیه است، یعنی ما همانطور که حکمت متعالیه بر تشکیک بر اصالت وجود، بر حرکت جوهری تأکید دارد در این نظریه اینها را قبول داریم، چون اصالت وجودی هستیم ارتقاء در حوزه امنیت را به معنای ارتقاء وجودی میدانیم، یعنی اگر بخواهیم امنیت را اندازهگیری کنیم که افزایش پیدا کرده است یا کاهش پیدا کرده است در هر حوزهای، در هر بعدی از ابعاد امنیت، باید به ارتقاء وجود نگاه کنیم که آیا ارتقاء وجودی داشتیم یا نداشتیم؟ یا به لحاظ اینکه تشکیکی هستیم، یعنی اینکه برای امنیت مراتب قائل هستیم، هم افراد، هم جوامع، هم دولتها، هم دنیا به لحاظ درجاتی که از امنیت برخوردار هستند این صفر و یک نیست، میتواند دارای درجات مختلف باشد و همچنان قائل به حرکت جوهری هستیم و حرکت جوهری را دو نوع طبیعی و ارادی میدانیم به لحاظ ارادی بودن معتقد هستیم که میشود برای ارتقاء امنیت برنامهریزی کرد و هم چون در حکمت متعالیه قائل به جسمانیت الحدوث و روحانیت البقاء بودن هستیم این امنیت حتماً باید از حوزه طبیعت و دنیا شروع شود تا به عقبی ختم شود، یعنی هیچ راهی وجود ندارد که کسی امنیت در مرحله دنیوی را نادیده بگیرد و بخواهد که به امنیت در مرحله عقبی برسد.
به عبارتی میگویم که آنچنان که برخی تعبیر کردهاند، ایمان امنیت سوز نیست، ایمان امنیت ساز است، البته ممکن است که ما در یک مواردی قرار بگیریم که مثلاً بین دفاع از مملکت و حفظ جانمان بگوییم که از مملکت دفاع میکنیم؛ یک وقت در بین دفاع از مملکت و حفظ دین، بگوییم که از دین دفاع میکنیم، یعنی در تزاحمات متفاوت میشود.
ادامه دارد...........
120/د