به گزارش خبرنگار پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، آیت الله مقتدایی، در جلسه نود و یکمین درس خارج ولایت فقیه که دوشنبه 7 فروردین 96 در مدرسه مبارکه دارالشفاء برگزار گردید، به بررسی اثبات شرط شجاعت برای ولایت فقیه پرداخت.
خلاصه درس گذشته
آیت الله مقتدایی در ادامه بحث اخلاقی سبک زندگی، پیرامون روش برخورد با فقراء گفت: مرحوم کلینی در کافی بابی به نام «بَابُ فَضْلِ فُقَرَاءِ الْمُسْلِمِینَ» دارد که امتیازی برای فقراء است که انسان باید این روش را انتخاب کند که بیشتر همنشینان وی افرادی باشند که بیبضاعت هستند؛ زیرا مال زیاد باعث غرور و تکبر و طغیان میشود.
وی در ادامه به بیان شئون اعلمیت ولی فقیه پرداخت و گفت: در روایت عیص بن قاسم که خواندیم امام به شبان گوسفندان مثال زدند که حتی برای شبانی نیز سراغ اعلم شبانی میروند و امام این را به عنوان حکمی عقلی و بناء عقلاء بیان کردند که به این معنا است هر شخصی که ولایت را عهدهدار است در تمام شئون باید اعلم باشد. اعلمیت اختصاص به احکام فقهی ندارد، بلکه در موارد دیگر هم باید اعلم باشد.
این استاد حوزه افزود: ما قصد نداریم مرجع شرعی تعیین کنیم تا گفته شود داشتن فروعات فقه کافی است؛ بلکه میخواهیم ولی امر مسلمین را تعیین کنیم. در امور دیگر اگر بالمباشره انجام میدهد باید اعلم باشد و الا باید سعی کند افرادی که تخصص دارند و بهتر انجام میدهند را انتخاب نماید و منشوری در اختیار آنان قرار دهد که بر اساس آن عمل کنند؛ زیرا وقتی روایت میگوید اعلم به امر الله باشد یعنی همان ولایت امر و عهدهداری مملکت اسلامی مراد است.
آیت الله مقتدایی گفت: ولی فقیه اگر می خواهد در اموری خاص افرادی را متصدی قرار دهد باید بر اساس موازین اسلامی باشد و در تشخیص آن موضوع اعلم از دیگران باشد. مثلاً لازم نیست خود ولی فقیه در امور نظامی اعلم باشد اما افرادی که انتخاب می کند باید این ویژگی مذکور را داشته باشند.
وی در پایان گفت: بنابراین اعلمیت در ولی امر مسلمین شرط است و بحمدالله در عصر حاضر در نظام جمهوری اسلامیخداوند ولی فقیهی نصیب کرده که در تمام این امور اعلم است و به گواهی محققان جامعیتی دارد و در حال اداره کشور و دارای تسلط است و حتی بعضی الهام گونه است که به نحو خیر انجام بدهد.
خلاصه درس حاضر
آیت الله مقتدایی در بررسی شروط ولایت فقیه گفت: در مورد شروط ولی فقیه چهار شرط عقل، اسلام، عدالت، اعلمیت اثبات شد و شرط پنجم شجاعت است، به این معنی که توان اجرای اموری که به عهدهاش واگذار شده را داشته باشد.
وی در ادامه افزود: عقلای عالم وقتی کاری را به عهده شخصی میگذارند، شرط آن این است که توان اجرای آن را داشته باشد و عقل این را حکم میکند. زمانی که در امور جزئی عقلای عالم این کار را انجام می دهند، به طریق اولی در مراد ولایت صادق است.
این استاد درس خارج در اثبات شرط شجاعت با تمسک به آیات قرآن گفت: سوره مبارکه بقره آیه 247 اشاره به این دارد که علت تعیین طالوت از طرف خداوند برای قوم موسی مزیت در علم و قدرت بود که در قرآن از آن به جسم تعبیر شده است.
وی در تفسیر جسم در این آیه تصریح کرد: معمولا جسم همان هیکل است، ولی مراد این نیست که حتماً هیکل درشتی دارد، لکن اگر مراد هم این باشد؛ غالباً جسم و شجاعت نفسانی با هم تلازم دارند، پس به هر حال مراد شجاعت نفسانی است و مراد از جسم قوی، هیکل قوی داشتن نیست بلکه مراد داشتن قدرت بالا است.
آیت الله مقتدایی به آیه ای دیگر اشاره کرد و بیان داشت: با توجه به آیات 54 و 55 سوره مبارکه یوسف، که حضرت یوسف بعد از تعبیر خواب پادشاه به او فرمود مرا مسؤول دارایی کشور قرار بده، زیرا من حفیظ آن هستم، استفاده میشود که امور مالی کشور به عهده یوسف باشد و دلیل درخواست حفیظ بودن است. پس شرط اینکه پستی را به شخصی اعطا کنند این است که باید قدرت انجام آن را داشته باشد. از اینجا نتیجه میگیریم وقتی ولایت امر را به شخصی میدهند، هم باید قدرت داشته باشد و هم حفیظ باشد.
وی ادامه داد: بعضی اشکال میکنند که گرچه این سخن در قرآن آمده است اما کلام یوسف است و کلام الهی نیست که حکم الهی را استفاده کنیم. ولی میگوییم بالاخره خداوند نقل کرده و همین که نقل شده یعنی مورد قبول است، پس یکی از شرائط ولی امر حفیظ بودن؛ یعنی محافظ و شجاع بودن است.
آیت الله مقتدایی در پاسخ به سؤال مطرح شده بر علت تقدم حفیظ بر علیم گفت: بعید نیست بگوییم تقدم کلمه حفیظ بر کلمه علیم از باب این است که علیم بودن حضرت یوسف از بابت تعبیر رؤیا برای پادشاه مسلم بود و حفیظ بودن ممکن است مورد شکّ قرار گرفته باشد، لذا آن حضرت فرمود وقتی علیم بودن را قبول داری، اکنون بدان من حفیظ نیز هستم.
تقریر درس
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه
بحث ما در شرایط ولی فقیه بود، شرط عقل، اسلام، ایمان، عدالت و علم را گفتیم. در علم هم بحث کردیم که حتی اعلمیت معتبر است. اکنون بحثی باقی میماند که مراد از اعلمیت آیا اختصاص به اعلمیت در احکام دارد و یا در امور عادی، اداره کشور، اقتصادی، دفاعی و بین الملل نیز باید اعلم باشد.
در روایت عیص بن قاسم که خواندیم امام به شبان گوسفندان مثال زدند که حتی برای شبانی نیز سراغ اعلم شبانی میروند و امام این را به عنوان حکمی عقلی و بناء عقلاء بیان کردند و به این معنا است هر شخصی که ولایت را عهدهدار است در تمام شئون باید اعلم باشد.
یکی از آن کارها بیان احکام است؛ زیرا ما قصد نداریم مرجع شرعی تعیین کنیم تا گفته شود داشتن فروعات فقه کافی است؛ بلکه میخواهیم ولی امر مسلمین را تعیین کنیم. در امور دیگر اگر بالمباشره انجام میدهد باید اعلم باشد و الا باید سعی کند افرادی که تخصص دارند و بهتر انجام میدهند را انتخاب نماید و منشوری در اختیار آنان قرار دهد که بر اساس آن عمل کنند زیرا وقتی روایت میگوید اعلم به امر الله باشد یعنی همان ولایت امر و عهدهداری مملکت اسلامی مراد است.
ولی فقیه اگر می خواهد در اموری خاص افرادی را متصدی قرار دهد باید بر اساس موازین اسلامی باشد و در تشخیص آن موضوع اعلم از دیگران باشد. مثلاً لازم نیست خود ولی فقیه در امور نظامی اعلم باشد اما افرادی که انتخاب می کند باید این ویژگی مذکور را داشته باشند.
بنابراین اعلمیت در ولی امر مسلمین شرط است و بحمدالله در عصر حاضر در نظام جمهوری اسلامیخداوند ولی فقیهی نصیب کرده که در تمام این امور اعلم است و به گواهی محققان جامعیتی دارد و در حال اداره کشور و دارای تسلط است و حتی بعضی الهام گونه است که به نحو خیر انجام بدهد.
امروزه اقتصاد دانان وقتی به دیدار مقام معظم رهبری می روند به اشرافیت معظم له بر مسائل اقتصادی اعتراف می کنند و در بسیاری از زمینه ها متخصصین امر به همین مساله اذعان و اعتراف داشته اند. پس اعلمیت اختصاص به احکام فقهی ندارد که یکی از شئون ولی فقیه است بلکه در موارد دیگر هم باید اعلم باشد.
شرط پنجم قوت و شجاعت
در مورد شروط ولی فقیه چهار شرط خوانده شد.
1- عقل
2- اسلام
3- عدالت
4- اعلمیت
در مورد هر کدام بحث کردیم و در مورد اعلمیت در همه موارد اعم از فقاهت و غیره برخی شرط کرده بودند که ما هم تقریباً قبول کردیم. بحث امروز قوت و شجاعت است.
شرط پنجم این است که ذا قوة و شجاعة باشد، یعنی باید فرد شجاعی باشد. به این معنی که توان اجرای اموری که به عهدهاش آمده است را داشته باشد.
برای این شرط به آیات و روایات و عقل تمسک میشود.
دلیل عقلی لزوم شرط شجاعت
عقلای عالم وقتی کاری را به عهده شخصی میگذارند، شرط آن این است که توان اجرای آن را داشته باشد و عقل این را حکم میکند. زمانی که در امور جزئی عقلای عالم این کار را انجام می دهند به طریق اولی در مراد ولایت صادق است.
البته در بحث حاضر مراد از ولی فقیه و ولی امر یکی است و میگوییم یکی از شرائط ولی امر این است که فقیه باشد از باب این که غیر فقیه نمیتواند متصدی این ولایت امر باشد و تسامحاً با اسم خاص مطرح است و میگوییم شرط ولی امر این است که فقیه باشد و لذا نام باب را ولایت فقیه میگذارند و الا ولایت امر بحث میشود.
ادله نقلی لزوم شرط شجاعت برای ولی فقیه
به چند آیه میتوان برای شرط شجاعت و قدرت ولی امر تمسک کرد:
معمولا جسم همان هیکل است ولی مراد این نیست که حتماً هیکل درشتی دارد لکن اگر مراد هم این باشد ملازمه بزرگی در جسم شجاعت نفسانی نیز هست یعنی غالباً اینها با هم تلازم دارند پس به هر حال مراد شجاعت نفسانی است.
کیفیت استدلال به آیه
ملازمه عرفی اگر پیدا شد یعنی کسی که قدرت دارد را خداوند انتخاب کرده پس شرط انتخاب داشتن این قدرت است و معمولاً تلازم دارد و کم پیش میآید که قدرت جسمی داشته باشد و شجاعت نداشته باشد. پس مراد از جسم قوی، هیکل قوی داشتن نیست بلکه مراد داشتن قدرت بالا است.
بعضی اشکالات جزئی نیز بر استدلال به این آیه شده است که خیلی قابل توجه نیست که در مباحث ولایت فقیه مرحوم منتظری مطرح شده است، مثلاً میگویند این برای زمانی خاص بوده و ممکن است در زمان دیگر به گونه دیگری باشد. پس استظهار از روایت استظهاری قوی است که با آن ملاحظه باید دقت کرد.
2. ﴿وَ قَالَ الْمَلِکُ ائْتُونىِ بِهِ أَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسىِ فَلَمَّا کلََّمَهُ قَالَ إِنَّکَ الْیَوْمَ لَدَیْنَا مَکِینٌ أَمِینٌ قَالَ اجْعَلْنىِ عَلىَ خَزَائنِ الْأَرْضِ إِنىِّ حَفِیظٌ عَلِیمٌ﴾[2] حضرت یوسف علیه السلام زمانی خواب دو نفر را تعبیر کرد و او را نزد پادشاه آوردند تا خواب معروف هفت گاو لاغر که هفت گاو چاق را بلعیدند تعبیر کند و زمانی که بهترین تعبیر را برای پادشاه بیان کرد و گفت هفت سال نعمت و بارندگی فراوان است و هفت سال بعد خشکسالی و قحطی خواهد بود و زمانی که این هفت سال بارندگی و نعمت است شما گندم کشت کنید و برای هفت سال قحطی ذخیره نمایید. پادشاه مصر از ایشان خواست سمتی را قبول کند زیرا فهمیده بود که علاوه بر تعبیر نیکوی خواب، انسان دانا و فهمیده ای است. حضرت یوسف فرمود: مرا مسئول خزائن ارض قرار بده.
پادشاه گفت او را بیاورید که جزء خواص من شود وقتی یوسف را آوردند و پادشاه با او صحبت کرد خطاب به حضرت یوسف گفت امروز تو نزد ما کسی هستی که مکانتی داری و مخصوص دربار هستی حضرت یوسف فرمود مرا مسؤول دارایی کشور قرار بده زیرا من حفیظ آن هستم.
کیفیت استدلال
از این آیه استفاده میشود که امور مالی کشور به عهده یوسف باشد و دلیل درخواست این است که حفیظ است. پس شرط اینکه پستی را به شخصی اعطا کنند این است که باید قدرت انجام آن را داشته باشد.
پس زمانی اداره مالی را به شخصی میدهند باید قدرت داشته باشد از اینجا نتیجه میگیریم وقتی ولایت امر را به شخصی میدهند هم باید قدرت داشته باشد و هم حفیظ باشد یعنی توانایی خرج اموال را داشته باشد.
البته بعضی باز اشکال میکنند که گرچه در قرآن آمده است اما کلام یوسف است و کلام الهی نیست که حکم الهی را استفاده کنیم. ولی میگوییم بالاخره خداوند نقل کرده و کلام مردودی نبوده است و الاّ نقل نمیکرده و همین که نقل شده یعنی مورد قبول است پس یکی از شرائط ولی امر حفیظ بودن یعنی محافظ و شجاع بودن است.
سوال: آیا می خواهد بگوید که حفیظ بودن برای پادشاه مسجل نبوده است؟
پاسخ: خیر، بحث این است که هر دو برای پادشاه محرز است و می خواهد به دانش حفظ اموال نیز اشاره داشته باشد.
به علاوه بعد از قید حفیظ کلمه علیم آمده است یعنی میخواهد بگوید دانش حفاظت را هم دارد.
سوال: علیم بودن برای پادشاه مسلم شده بود و شاید اشاره به همین باشد که بخواهد مساله حفیظ بودن را نیز اثبات نماید.
پاسخ: اشکالی ندارد.
بعید نیست بگوییم تقدم کلمه حفیظ بر کلمه علیم از باب این است که علیم بودن حضرت یوسف از بابت تعبیر رؤیا برای پادشاه مسلم بود و حفیظ بودن ممکن است مورد شکّ قرار گرفته باشد لذا آن حضرت فرمود وقتی علیم بودن را قبول داری اکنون بدان من حفیظ نیز هستم.
تا اینجا دو آیه را مورد بررسی قرار دادیم و ان شاء الله آیات دیگری را نیز بیان خواهیم کرد./926
تقریر: محسن جوادی صدر
پی نوشت: