vasael.ir

کد خبر: ۷۵۹۱
تاریخ انتشار: ۱۴ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۷:۳۲ - 03 February 2018
معرفی کتاب؛

جامعه شناسی خانواده با نگاهی به منابع اسلامی

وسائل - کتاب جامعه شناسی خانواده با نگاهی به منابع اسلامی، تلخیص و تکمیل کتاب اسلام و جامعه‌شناسی خانواده است که نخستین چاپ آن در سال 1383 منتشر شد.

 

به گزارش خبرنگار سرویس جامعه پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل ، کتاب جامعه شناسی خانواده با نگاهی به منابع اسلامی بر پایة مطالعه‌ای میان‌رشته‌ای با تلفیق رویکردهای دینی و جامعه‌شناختی تدوین شده و دو هدف اساسی را دنبال می‌کند: نخست، تثبیت اندیشة علوم انسانی اسلامی در مجامع علمی که ضرورت آن در سال‌های اخیر بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود؛ دوم، بومی‌سازی علوم انسانی که در مقایسه با هدف نخست، موافقان بیشتری دارد؛ چرا که کاستی‌های علوم انسانی غیر بومی امروزه آشکارتر شده است.

 

ساختار

مباحث کتاب در قالب پنج بخش تنظیم شده است؛ بخش نخست به بررسی موضوع ازدواج می‌پردازد؛ در بخش دوم، ساختار خانواده و در بخش سوم، کارکردهای خانواده بررسی شده است؛ بخش چهارم به مباحث خشونت خانگی، طلاق و راهکارهای تحکیم خانواده اختصاص دارد و سرانجام بخش پنجم به پاره‌ای مباحث نظری در حوزة جامعه‌شناسی خانواده می‌پردازد.

شیوه طرح مباحث در این کتاب بدینگونه است که در ذیل هر موضوع، ابتدا چشمانداز کلی بحث را از منظر جامعهشناختی و با اشاره به دید‏گاههای نظری و یافته‏های تجربی موجود، ترسیم و سپس گزاره‏ها و نکات قابل استفاده از متون اصلی اسلام، یعنی قرآن کریم و روایات نقلشده از پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم (ع) را در ارتباط با آن بحث ارائه کرده است.

گزارش محتوا

نگارنده پس از ذکر پیشگفتار و معرفی اثر وارد مباحث اصلى می‏شود و مطالب مورد نظر را در ضمن پنج بخش ارائه می‏دهد

 

بخش یکم: ازدواج

مؤلف در ابتدای این بخش پس از بررسی و کنکاش در تعاریف مختلفی که از ازدواج ارائه شده، به تعریف ذیل می‏رسد:

«ازدواج قراردادی مشروع است که دو فرد ناهمجنس و معمولا بالغ را به هم پیوند می دهد و برقراری ارتباط جنسی دائم یا موقت میان آنان را مجاز می گرداند.»

در این بخش پس از مقدّمه، به سه مبحثِ سن ازدواج، قواعد همسرگزیزی و الگوها و آداب و رسوم ازدواج پرداخته شده است.

 

سن ازدواج

فصل اوّل به مباحث پیرامون سن ازدواج اختصاص یافته که با هدف آشنایی با ابعاد جامعه‏شناختی سنّ ازدواج و دیدگاه کلی اسلامی در این زمینه، به طرح مباحثی همچون مفهوم سنّ ازدواج و بررسی عوامل افزایش سن ازدواج پرداخته است و در پایان اشاره‏ای نیز به هنجار فاصله سنّی میان همسران و ریشههای آن دارد، ضمن آنکه دیدگاه اسلام را نیز در ارتباط با این دو موضوع بیان می‏کند.

در بحث عوامل افزایش سن ازدواج به موضوعاتی همچون: مشکلات اقتصادی، تحصیلات عالی، آزادی‏های جنسی و تغییر ارزش‏ها و آداب و رسوم اشاره شده است؛ همچنین برای حل معضل بالا رفتن سّن ازدواج برخی از راه‏کارهای اقتصادی و فرهنگی را چاره این مشکل دانسته است.

 

قواعد همسرگزینی

فصل دوم به قواعد همسرگزینی اختصاص یافته که با هدف آشنایی با تحلیل جامعه‏شناختی قواعد همسرگزینی و دیدگاه اسلام در آن، به طرح مباحثی پیرامون محرمیّت، برونهمسری و درونهمسر و همسانهمسری پرداخته است.

نگارنده در این فصل بر آن است که قواعد همسرگزینی در همه ملل و نحل (با تفاوت در شدّت و غلظت) وجود دارد.

در بخش مربوط به محرمیّت، ضمن بیان نظریه‏های موجود در تبیین قاعده محرمیت در ادیان مختلف، به این برآیند می‏رسد که مجموعهای پیچیده از عوامل زیستی، روانی، اجتماعی و دینی در ممنوعیت ازدواج با بستگان نزدیک دخیل بوده است.

در بخش دیگر این فصل که پیرامون مبحث همسانهمسری مباحثی مطرح شده، در تعریف همسان‏همسری آمده است: همسانهمسری به مجموعهای از همسانیهای سنّی، جغرافیای، دینی، نژادی، قومی، طبقهای، تحصیلی، ذهنی و جسمی گفته می‏شود که در انتخاب همسر تأثیرگذار هستند.

اسلام کلّیت قاعده همسان‏همسری را قبول دارد و بر پایه مبانی ارزشی خود تعریفی خاصّ از این قاعده ارائه داده است.

 

الگوها و آداب و رسوم ازدواج

فصل دوم به الگوها و آداب و رسوم ازدواج اختصاص یافته که با هدف آشنایی با الگوهای همسرگزینی و آداب و رسوم ازدواج از دیدگاه جامعه‏شناسی و اسلام به طرح مباحثی پیرامون الگوهای همسرگزینی، پیشنهاد ازدواج، عقد ازدواج، جشن عروسی، مهریه و جهیزیه پرداخته است.

 

الگوهای همسرگزینی

از نظر تاریخی سه الگوی عمده در باب همسرگزینی وجود داشته است: الگوی مبتنی بر تسلط، الگوی ازدواج ترتیب‏یافته و الگوی ازدواج مبتنی بر گزینش آزاد. از بین این سه الگو جوامع جمع‏گرا گرایش به نوع دوم و جوامع فردگرا، گرایش به نوع سوم از این سه الگو دارند.

الگوی همسرگزینی در اسلام مبتنی بر ازدواج ترتیب‌یافته است امّا تأکید بالایی نیز بر آزادی دختر و پسر در همسرگزینی دارد، پس می‏توان الگوی اسلامی را حتّی با مقتضیات جوامع جدید نیز سازگار دانست.

 

پیشنهاد ازدواج

هر چند به خاطر حفظ شأن زن، در اکثر جوامع پیشنهاد ازدواج از طرف مرد انجام میگرفته ولی در اسلام پشنهاد ازدواج از سوی زن ناهنجاری تلقّی نمی‏شود و اگر این شیوه با سازوکار واسطه‏گری که در اسلام بر آن تأکید شده تلفیق گردد، به این‏صورت که زن پیشنهاد ازدواج را که به وسیله برخی نزدیکان خود به اطلاع مرد مورد نظر برساند، شائبه مغایرت با حیثیت و احترام زن نیز در کار نخواهد بود.

 

عقد ازدواج

دین، عرف و قانون سه منبع مشروعیّت روابط زناشویی هستند که همگی در عقد جمع‏اند و در بیشتر جوامع این نهاد به صورت‏های مختلف وجود دارد.

 

جشن عروسی

نکته قابل توجّه در رابطه با جشن عروسی در این بخش این است که: هر چقدر روابط جنسی قبل از ازدواج در یک جامعه کم‏رنگ‏تر باشد، جشن عروسی مفصّل‏تر و با شکوه‏تر خواهد بود.

 

مهریه و جهیزیه

در اکثر جوامعه که جهیزیه یک سنّت عرفی محسوب می‏شود، گران‏بها‏تر بودن جهیزیه نشانه احترام دختر در نزد خانواده پدری اوست اما از دیدگاه اسلام برخلاف مهریه که بسیار به آن اهتمام شده، رسم جهیزیه کمتر مورد تأکید است و حداکثر به عنوان یک رسم عرفی در جهت تقویت بنیه اقتصادی خانواده تازه‏تأسیس، تجویز شده است، بی آنکه الزام و تعهدی برای خانواده عروس در پی داشته باشد.

امروز مهریه سنگین و جهیزیه گران‏قیمت، در بسیاری از جوامع مثل ایران به عنوان یک عامل بالارفتن سن ازدواج و از موانع آن به حساب میآید.

 

بخش دوم: ساختار خانواده

مؤلف در ابتدای این بخش پس از بررسی و کنکاش در تعاریف مختلفی که از ازدواج ارائه شده، به تعریف ذیل می‏رسد:

«ازدواج قراردادی مشروع است که دو فرد ناهمجنس و معمولا بالغ را به هم پیوند می دهد و برقراری ارتباط جنسی دائم یا موقت میان آنان را مجاز می گرداند.»

در این بخش پس از مقدّمه، به سه مبحثِ سن ازدواج، قواعد همسرگزیزی و الگوها و آداب و رسوم ازدواج پرداخته شده است.

 

انواع خانواده

فصل اوّل به مباحث پیرامون انواع خانواده اختصاص یافته که با هدف آشنایی با مهم‏ترین الگوهای خانواده و الگوهای جایگزین خانواده در دوران معاصر، به طرح مباحثی همچون خانواده هسته‏ای، خانواده پدرسالار، خانواده و مکان سکونت، خانواده چندهمسر، خانواده تکوالدی، خانواده ناتنی و الگوهای جایگزین خانواده پرداخته است. 

در این فصل در ابتدا خانواده هسته‏ای و خانواده گسترده را تعریف کرده و آورده است: خانواده هسته‏ای خانوادهای است متشکل از پدر، مادر و فرزندان که جدا از دیگر اعضای طائفه زندگی می‏کنند بر خلاف خانواده گسترده که در آن بیش از دو نسل از خویشاوندان در یک خانوار زندگی می‏کنند.

در بخش دوم این فصل خانواده‏های پدرسالار و مادرسالار را توصیف کرده و معتقد است در جوامع جدید خانوادهها به سمت تعدیل قدرت بین ارکان خانواده پیش می‏روند.

بخش دیگر این فصل به توضیحاتی پیرامون چند همسری اختصاص یافته و چند همسری را در بین ادیان ابراهیمی مختصّ به آیین اسلام و یهود می‏داند.

توضیحاتی پیرامون خانواده‏های تک والدی که یکی از والدین به علّتی در جمع خانواده نیستند و همچنین خانواده‏های ناتنی که در یکی از والدین جایگزینی صورت گرفته، دو بخش دیگر این فصل را تشکیل داده‏اند.

بخش پایان این فصل که شاید از اهمّیت بیشتری نسبت به بخش‏های دیگر برخوردار باشد به مسئله الگوهای جایگزین خانواده اختصاص یافته است و در ذیل آن از نهادهای جدیدی که در اثر گسترش آزادی‏های روابط جنسی در سراسر دنیا در حال رواج است، بحث کرده است. نهادهایی مانند هم‏خانگی (زندگی مشترک بدون ازدواج)، کمون (هم‏زیستی گروهی عده‏ای از مردان و زنان با نفی حسّ مالکیّت و رقابت) و ازدواج زوج‏های هم‏جنس‏گرا از مواردی هستند که در این بخش از آن‏ها و علل شکل‏گیری آن‏ها بحث شده است.

 

تقسیم کار در خانواده

فصل دوم به مباحث پیرامون تقسیم کار در خانواده اختصاص یافته که با هدف آشنایی با نظریه‏های تقسیم کار جنسیّتی در خانواده و دیدگاه اسلام در این زمینه، به طرح مباحثی همچون توصیف تقسیم کار در خانواده، نظریه‏های تقسیم کار در خانواده پرداخته است و در پایان به دیدگاه اسلام در این زمینه اشاره کرده است.

نگارنده معتقد است تقسیم کار خانگی همواره و در همه جوامع بر حسب جنسیت شکل گرفته است و به عقیده صاحب‏نظران، تقسیم کار جنسیّتی ریشه در تفاوت‏های جنسی طبیعی آنان دارد.

در بخشی از این فصل به تلاش برخی از فعّالان فیمینست به تبیین شکل‏گیری کار جنسیتی بر حسب شخصیت متفاوت دختر و پسر که در خلال فرایند جامعه‏پذیری شکل گرفته است، اشاره دارد. فیمینیست رادیکال نیز ریشه کار جنسیتی را بهره‏ای می‏دانند که مردان از کار جنسیتی زنان می‏برند.

بر خلاف گروه‏های تعصّب‏گرا به جنسیّت، برخی از جامعه‏شناسان سرشناس مثل پارسونر بر این عقیده‏اند که کار جنسیتی میان زن و مرد به بهترین شکل، زمینه ایفای کارکردهای اصلی خانواده در زمینه تثیت شخصیت بزرگسالان و جامعه‏پذیری کودکان را فراهم می‏کند و این امر در ثبات و یکپارچگی خانواده و به تبع آن، در یکپارچگی اجتماعی نقش مؤثری دارد.

در پایان این بخش نظریه اسلام در رابطه با کار جنسیتی به این شکل عنوان شده است: در تبیین اسلامی وجود برخی از پیش‏زمینه‏های فطری و در عین حال غیر جبری برای تقسیم کار جنسیتی مفروض است. تقسیم کار جنسیتی با فراهم کردن زمینه مناسب برای محجوب بودن زنان به جهت کاهش اختلاط آنان با نامحرمان، نقش انکارناپذیری در تأمین سلامت معنوی جامعه دارد.

 

توزیع قدرت در خانواده

فصل سوم از این بخش به مباحث پیرامون توزیع قدرت در خانواده اختصاص یافته که با هدف آشنایی با نظریه‏های توزیع قدرت در خانواده و دیدگاه اسلامی در این زمینه، پس از مفهوم‏شناسی و ارائه توصیفی مختصر درباره الگوهای توزیع قدرت در خانواده، به بررسی نظریه‏های مختلف زیست‏شناختی، روانشناختی و جامعهشناختی درباره این موضوع پرداخته است و در ادامه دیدگاه اسلام را در این زمینه در دو بعد تبیینی و هنجاری بیان کرده است و در نهایت ارزیابی کوتاهی در باره الگوی خانواده دموکراتیک دارد.

نگارنده در بخش اول این فصل آورده است: برتری قدرت مردان نسبت به زنان از پدیده‏های اجتماعی عام و جهانی به شمار آمده و نظریه‏های زیست‏شناختی در تبیین سلطه مردان بر نقش عواملی همچون هورمون‏های جنسی و قدرت بدنی تأکید می‏کنند، همچنین نظریه‏های روان‏شناسی اجتماعی نیز عواملی همچون هوش مدیریتی، مهارتهای تعامل بین‏شخصی، انگیزش سلطه، بلندپروازی و حس ماجراجویی را در این سلطه دخیل می‏دانند.

در بین نظریات موجود، نظریه مارکسیستی، سلطه مردان را برگرفته شده از مالکیّت ثروت و قدرت توسّط مردان میداند.

نظریه اسلام در این فصل به شرح ذیل تبیین شده است: از دیدگاه اسلام می‏توان تبیینی کارکردگرایانه از اقتدار مردان به دست داد که برتری ظاهری مرد بر زن را در بعضی از زمینه‏های زندگی مشترک و آن هم در چارچوب تعیین شده از سوی شرع، برای سعادت فردی و اجتماعی سودمند و دارای کارکردهای مثبت معرفی می‏کند.

 

بخش سوم: کارکردهای خانواده

خانواده در الگوهای متعدد آن، همواره کارکردهای متعددی را ایفا کرده است، از نگاه جامعه‏شناسی، مهم‏ترین کارکردهای خاواده عباتند از: تولید مثل، حمایت و مراقبت، جامعهپذیری، تنظیم رفتار جنسی، عطوفت و همراهی، تأمین پایگاه اجتماعی، آموزش و تربیت دینی، تأمین پدر مشروع، کنترل اجتماعی، تأمین نیازهای اقتصادی، انتقال کالاهای مادی، پر کردن اوقات فراغت، رشد و تثبیت شخصیت، استمرار فاصله طبقاتی، استمرار تضادهای اجتماعی و ایجاد تغییرات اجتماعی که در این بخش بررسی ابعاد مهمی از کارکردهای خانواده در دستور کار قرار گرفته است.

 

کارکردهای زیستی - اجتماعی خانواده

فصل اوّل از این بخش به مباحث پیرامون کارکردهای زیستی و اجتماعی خانواده اختصاص یافته که با هدف آشنایی با کارکردهای زیست‏شناختی خانواده و دیدگاه اسلام در این زمینه به طرح مباحثی همچون تنظیم رفتار جنسی، تولید مثل و مراقبت از فرزندان و سالمندان پرداخته است.

در بخش اول از این فصل ذیل سرفصل تنظیم رفتار جنسی، تنظیم رفتار جنسی را یکی از کارکردهای مهم خانواده تلقّی کرده و آن را مانع از هرج و مرج جنسی در جامعه می‏داند.

در بخش دوم از این فصل تولید مثل را یکی دیگر از کارکرهای اجتماعی خانواده قلمداد میکند و آثار دیگرهمچون مشروعیت‏بخشی به فرزندان و تعیین پایگاه اجتماعی آنان را نیز از دیگر کارکردهای اجتماعی ان می‏داند.

مسئولیت قانونی و اخلاقی مراقبت از فرزندان دیگر کارکردی است که در این فصل به آن پرداخته شده و پس از بیان نظریات فیمینیستی پیرامون این موضوع، نظر اسلام مبنی بر نقش اساسی مادران طبیعی در مراقبت از فرزندان مورد توجه قرار گرفته است.

 

کارکردهای حمایتی خانواده

نهاد خانواده انواعی از حمایت‏ها را برای اعضای خود فراهم می‏آورد که مهمترین آنها عبارتند از: حمایت عاطفی و حمایت معیشتی. هر یک از این انواع نیز بسته به اینکه در روابط میان همسران، روابط والدین و فرزندان، یا روابط میان خویشاوندان تحقق یابند، به چند قسم قابل تقسیم‏اند. در این فصل به بررسی اجمالی انواع سه‏گانه حمایت در خانواده پرداخته است.

نگارنده معتقد است، گسترش آزادی‏های جنسی، بحران معنا و ضعف ایمان و اخلاق، سه مانع مهم مهره‏مند شدن زن و شوهر از حمایت عاطفی یکدیگرند، لذا ارضای نیازهای عاطفی، مهم‏ترین کارکردی است که می‏تواند بقای خانواده را در جوامع صنعتی معاصر تبیین کند.

در بخش حمایت معیشتی خانواده به این نکته مهم اشاره شده که خانواده به عنوان کوچک‏ترین واحد اجماعی در همه جوامع، کارکردهایی را برای جامعه ایفا می‏کند، اما این امر به تنهایی نمی‏تواند مبیّن وجود ارتباط علّی میان نوع جامعه و کارکردهای خانواده باشد، به تعبیر وشنتر نمی‏توان انکار کرد که خانواده هستهای در جوامع صنعتی به نظام سرمایه‏داری خدمت می‏کند، ولی نباید از این واقعیت نتیجه بگیریم که سرمایه‏داری این کارکردها را در جهت اهداف خود بر خانواده تحمیل کرده است، چرا که خانواده در نظام‏هایی معایر با نظام سرمایه‏داری نیز همین کارکردها را ایفا میکند.

 

کارکردهای تربیتی و کنترلی خانواده

در این فصل، کارکردهای تربیتی و کنترلی خانواده بررسی شده و در این راستا به کارکردهایی مانند جامعه‏پذیری و کنترل اجتماعی و نظر جامعه‏شناسان و اسلام به این دو موضوع پرداخته است.

در بخش اول که کارکرد جامعه‏پذیری مورد نظر نگارنده قرار گرفته است، جامعه‏پذیری به فرایندی تعریف شده که از راه آن افراد نگرش‏ها و ارزش‏ها و کنش‏های مناسب هر فرد به عنوان عضوی از یک فرهنگ خاص را میآموزند که این کارکردها به دو کارکرد تعارض هنجاری در خانواده و تکثّر فرهنگی در جامعه منجر می‏شود.

 در بخش دوم این فصل کنترل اجتماعی یکی از کارکردهای مهم خانواده تلقّی شده که از دو راه نظارت مستقیم خانواده بر اعضاء و نظارت غیر مستقیم به صورت پیامد کارکردهایی چن ارضای نیازهای جنسی و عاطفی، حمایت، مراقبت و جامعه‏پذیری صورت می‏گیرد.

 

بخش چهارم: آسیب‏شناسی خانواده و راه‏کارهای تحکیم آن

جایگاه محوری خانواده در نظام اجتماعی اقتضای میکند که همه متخصصان و هم افراد و سازمان‏های دست‏اندرکار امور خانواده همواره نسبت به مسائل آن حساس باشند و آسیب‏های بالفعل یا بالقوه آن را رصد کنند تا زمینه اتخاذ رویکرهای عالمانه در جهت رفع آسیب‏های خانواده و تحکمی آن فراهم شود، در این بخش پس از بررسی دو آسیب عمده نهاد خانواده، یعنی خشونت خانگی و طلاق، به راهکارهای تحکیم خانواده پرداخته شده است.

 

خشونت خانگی

در این فصل پس از توصیفی اجمالی از وضعیت خشونت خانگی در جوامع مختلف به بیان دیدگاه‏های گوناگون راجع به عوامل و دلایل برز این پدیده با تفکیک سه رویکرد تبیین علّی خُردنگر، تبن علّی کلاننگر و تبیین غایت‏شناختی پرداخته شده و در پایان به دیدگاه اسلام دراین زمینه اشاره شده است.

خشونت خانگی به معنای بدرفتاری جسمی، کلامی یا عاطفی یک عضو از خانواده علیه عضوی دیگر است و پدیده‏ای است که در همه جوامع دیده می‏شود.

نگارنده در بخش تبیین علّی خُردنگر نسبت به خشونت در خانواده، مواردی همچون مسائل زیستی، یادگیری، ضعف کنترل فردی، مصرف الکل، خصومت ناشی از وابستگی مرد به همسر، نگرانی بیش از حد مرد نسبت به رفتار همسر، جرقه عصبانیت و خدمت نظامی مرد در گذشته یا حال را به عنوان عوامل خشونت در خانواده برمی‏شمارد.

در بخش تبیین علل با نگاه کلان نیز مواردی همچون پذیرش فرهنگی و قانونی خشونت خانگی و عوامل اقتصادی از عوامل خشونت برشمرده شدهاند.

خشونت مردان بر حسب میل تسلّط بر زنان نیز به عنوان علّت غایتشناختی فیمینیستی در این بخش مطرح شده است.

در برابر همه این نظریّات اسلام قائل است: مهمترین عامل خشونت خانگی علیه زنان، پایبند نبودن به موازین اخلاقی و ضعف کنترل اجتماعی است و برای رفع این پدیده بیش از هر چیز به راهبردهای تربیتی با محوریّت اخلاق و راهبردهای فرهنگی و حکومتی با محوریّت امر به معروف نیاز داریم.

 

طلاق

در این فصل با هدف آشنایی با عوامل اجتماعی رشد میزان طلاق و دیدگاه اسلام در این موضوع، پس از اشاره‏ای به تعریف طلاق و برخی آمارهای آن، به بررسی مهم‏ترین عومال افزایش طلاق در دهه‏های اخیر پرداخته شده که عبارتند از: تغییر نگرش‏ها نسبت به ازدواج، قبح‏زدایی از طلاق، تغییر ساختار خانواده، تغییر نقش‏های جنسیتی، استقلال اقتصادی زنان، رفاه اقتصادی، آزادی روابط جنسی و تغییر قوانین طلاق و تغییرات جمعیتی. در ادامه نیز دیدگاه ارزشی اسلام در موضوع طلاق و راه‏کارهای آن در جهت کاهش طلاق بیان شده است.

نگارنده معتقد است با قطع نظر از مواردی همچون بی‏دینی و انحرافات اخلاقی و دینی شوهر و عدم توجّه شوهر به پرداخت نفقه که از مستثنیات هستند، اسلام طلاق را امری بسیار ناپسند می‏داند و می‏کوشد افراد را از آن پرهیز دهد و در این راستا بیشتر به راهبردهای اخلاقی و تربیتی و آموزشی تأکید کرده و کمتر به ایجاد موانع قانونی توسّل جسته است.

 

راه‏کارهای تحکیم خانواده

در این فصل با هدف آشنایی با راه‏کارهای اسلامی تحکیم خانواده، به معرفی راه‏کارهای درونی و بیرونی تحکیم خانواده بر اساس آموزه‏های دینی و یافته‏های علوم بشری پرداخته شده است که این راه‏کارها بر محورهای هشتگانه ذیل مورد بررسی قرار گرفتهاند: اصلاح فرایند همسرگزینی، آموزش همسران، اصلاح نگرها، تنظیم امور جنسی، فرزندآوری، حمایت اجتماعی، نظارت اجتماعی و تربیت دینی – اخلاقی.

نگارنده معتقد است تنظیم امور جنسی در سه محور ارضای نیاز جنسی، منحصر کردن ارضای عریزه جنسی به رباطه زناشویی و محدودسازی اختلاط زنان و مردان در محیط‏های عمومی، می‏تواند در تحکیم خانواده نقشی جدّی ایفا کن.

 

بخش پنجم: چشمانداز نظری جامعه‏ شناسی خانواده

امروزه نظریه، جایگاه مهمی در تحقیقات رشتههای گوناگون از جمله علوم انسانی دارد و این به دلیل کارکردهای مهم آن، به ویژه نظم و انسجام یخشیدن به دادههای متنوع و پراکنده، فراهم کردن امکان تبیین و پیش‏بینی پدیده‏ها و رفتارهای انسانی و کمک به اتخاذ روش‏های صحیحتر در مقام سیاست‏پردازی و برنامهریزی اجتماعی است.

نظریه‏های اجتماعی در حوزه خانواده هر چند پیشرفتهای ارزشمندی در زمینه توضیح چگونگی فرآیندها و کنش‏های متقابل خانوادگی داشتهاند، اما با توجه به ضعف مبانی فلسفی و غلبه بینش تجربه‏گرایانه  بر محافل علمی غرب که به ناتوانی آنها از ارائه تبیین‏هایی جامعه در باب علل شکل‏گیری، استمرار و فروپاشی خانواده انجامیده است، نمی‏توانند در مطالعات اسلامی خانواده مفروض گرفته شوند.

در این بخش پس از بررسی شمار از نظریه‏های مهم و معروف چامعهشناسی خانواده، تامّلی درباره مبانی فلسفی و ایدئولوژیک جامعهشناسی خانواده شده است و در پایان بر پایه آموزه‏های اسلامی و با تکیه بر اندیشه متفکران مسلمان به ارائه چارچوبی نظری در باب خانواده پرداخته است.

 

نظریههای جامعه شناسی خانواده

در این فصل که فصل اول در بخش چشم‏اندازهای نظری به حساب می‏آید با هدف آشنایی به نظریه‏های اصلی جامعه‏شناسی به بررسی اجمالی چند نظریه مهم در حوزه جامعه‏شناسی خانواده شامل نظریه‏های مبادله اجتماعی، کارکردگرایی، کنش متقابل نمادین، ستیز اجتماعی و فیمینیستی پرداخته است.

نگارنده در بخش اول این فصل، اصل بنیادین نظریه مبادله اجتماعی را گزینش رفتار انسان‏ها در موقعیت‏های اجتماعی گوناگون برای به دستآوری منافع شخصی در آن موقعیّت‏ها عنوان می‏کند.

در بخش دوم نظریه کاردگرایی مورد بررسی قرار گرفته که این نظریه برای نهاد خانواده کارکردهایی مانند تولدی مثل، حمایت، جامعهپذیری، تنظیم رفتار جنسی، عطوفت و همراهی و تأمین پایگاه اجتماعی را متصوّر شده است.

نظریه کنش متقابل نمادین در بخش سوم از این فصل مورد کنکاش واقع شده که با استفاده از مفاهیمی مانند، خود، خودپنداره، هویّت، نقش، کنش متقابل، اجتماعی شدن، خودِ آیینه‏سان، گروه نخستین، گروه مرجع، دیگرانِ مهم، و ارتباط نمادین به تبیین روابط خانوادگی می‏پردازد.

بخش چهارم از این فصل به تبیین نظریه ستیز اجتماعی اختصاص یافته که خانوادهها را نظام قدرت قلمداد می‏کند که بر قشربندی جنسیتی و سنّی بنا نهاده شدهاند.

بخش پایانی این فصل نیز نظریه‏های فیمینیستی را که جنسیت را ویژگی برجسته زندگی خانوادگی و منبع انقیاد یا ستم در خانوادهها تلقِی می‏کنند، مورد بررسی قرار داده است.

 

مبانی فلسفی و ایدئولوژیک جامعه‏شناسی خانواده

در این فصل، با هدف آشنایی با پاره‏ای انتقادهای اساسی به مباحث جامعه‏شناسی خانواده، به بررسی کوتاهی پیرامون مباحث جامعه‏شناسی خانواده از چشماندازی فلسفی پرداخته شده است و در خلال آن به نقد پاره‏ای از مفروضات انسانشناختی و معرفتشناختی صاحبنظران این حوزه اشاراتی داشته است.

محورهای اصلی در این بخش عبارتند از: نادیده گرفتن عنصر فطرت، کمتوجهی به تفاوتهای زن و مرد، بینش سکولاریستی و نسبیت‏گرایی ارزشی.

نگارنده در بخش اول این فصل تحت عنوان نادیده گرفتن عنصر فطرت، به این نتیجه می‏رسد که نظریه‏های جامعه‏شناسی به علت نادیده گرفتن عامل فطرت در تبیین تداوم روابط زناشوییِ توأم با عشق و محبت در بسیاری از خانواده‏ها بهرغم نابرابری قدرت میان زن و شوهر و آگاهی زنان از این نابرابری دچار مشکل شده‏اند.

در بخش دوم به این نکته اشاره دارد که در میان جامعه‏شناسان خانواده، گرایش آشاکار به انکار یا کم‏اهمّیت جلوه دادن تفاوت‏های جنسی طبیعی مشاهده می‏شود لذا دخالت دادن دو عامل فطرت و تفاوت‏های جنسی طبیعی در تحلیل‏های جامعه‏شناسی می‏تواند در غنیتر شدن این تحلیل‏ها و نیز در نتایج عملی این حوزه، تأثیر برجسته‏ای ایفاء کند.

بخش سوم به بینش سکولاریستی موجود در نظریه‏های جامعه‏شناسی پرداخته و خاطرنشان ساخته که بهره‏گیری از عنصر دین و ایمان در جامعه‏شناسی خانواده این توانایی را به نظریه‏پردازن خواهد بخشید که چارچوب‏های نظری خود را در تبیین مسائل این حوزه بسیار نیرومندتر و کارآمدتر سازند.

در بخش چهارم از این فصل مسئله نسبیت‏گرایی ارزشی مطرح شده و یکی از پیامدهای نسبیتگرایی ارزشی را تبدیل شدن جامعه‏شناسی خانواده به عرصه جنگ ایدئولوژی دانسته و راه رهایی از این ستیز را بازگشت حوزه جامعه‏شناسی و سایر حوزه‏های علمی به آموزه‏های اصیل اسلامی می‏داند.

 

نظریه خانواده در اندیشه متفکران مسلمان

در این فصل با الهام از آرای مرحوم علامه طباطبایی و استاد شهید مطهری که دیدگاه آنان تا حدود بسیار معرف دیدگاه‏های متفکران مسلمان است، نظریهای در باب خانواده ساخته و پرداخته شده است. نام این نظریه به دلیل ابتنای آن بر اصل بنیادین فطرت، نظریه پیوند فطری نامیده شده که حاصل بازخوانی و تنسیق مجدد آرای این دو دانشمند گرانقدر است.

بر حسب نظریه پیوند فطری، ویژگی‏ها و تفاوت‏های طبیعی جسمی و روانی زن و مرد، که اموری فطری قلمداد می‏شوند، نقشی اصلی را در پیدایش و استحکام نهاد خانواده بر عهده دارند و دیگر عوامل تأثیرگذار، نقش مکمّل را ایفا می‏کنند.

در ادامه این فصل، پس از بیان مفروضات نظریه پیوند فطری، عناصر اصلی نظریه فطری را بررسی می‏کند و به تبیین علل بی‏ثباتی خانواده در دوران معاصر می‏پردازد و آن‏ها را در سه سطح عوامل اولیّه (ویژگی‏های فردی)، عوامل ثانویه (کنشهای زن و شوهر) و برخی عوامل پشتیبان (آگاهی‏بخشی و حقوق) مورد کنکاش قرار می‏دهد.

تهیه و تنظیم : محرم آتش افروز

 

 

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۰ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۱:۵۳
طلوع افتاب
۰۶:۰۸:۰۰
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۶
غروب آفتاب
۱۹:۵۸:۰۸
اذان مغرب
۲۰:۱۶:۳۳