به گزارش خبرنگار سرویس جامعه پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل ، اوّلین نشست معناشناسی آیات سبک زندگی، ساعت 9 صبح یکشنبه دهم بهمن ماه 1396 در پژوهشکده علوم و معارف قرآن، واقع در ابتدای خیابان معلم برگزار شد ، در این نشست حجتالاسلام دکتر علی فتحی، حجتالاسلام دکتر محمدمهدی فیروزمهر و حجتالاسلام دکتر عباس کوثری به عنوان کارشناس و حجتالاسلام عیسی زاده به عنوان دبیر علمی حضور داشتند.
تفاوت بین معناشناسی واژگانی و تفسیر قرآن به قرآن
پس از بیان مطالب توسّط دکتر کوثری، برخی دیگر از حضّار نیز سؤالاتی را پیرامون مباحث مطرح شده در این جلسه مطرح کردند و سپس دکتر فتحی در مقام پاسخگویی به آن سؤالات و همچنین جمعبندی بحث به ایراد سخنان خود پرداخت و گفت: معناشناسی واژگانی قبل از ایزوتسو در قرآن کار نشده است و آنچه که به عنوان تفسیر قرآن به قرآن از شیخ طوسی و برخی از ائمه گزارش رسیده است، مقولهای جدا از معناشناسی واژگانی است هر چند هر دو یک هدف را دنبال میکنند. تفسیر به دنبال مراد خدا از آیات است ولی معناشناسی واژگانی به معناشناسی واژگان میپردازد و در عالم اسلام این مطلب توسّط علامه و بعد از ایشان توسّط شاگرد بزرگوراشان آیت الله جوادی آملی ادامه دارد هر چند برخی دیگر نیز پراکنده به این مطلب پرداختهاند.
تبیین تفاوت بین الگو و نظریّه
مطلب دیگر این است که آنچه که توسّط کارشناس محترم جناب آقای دکتر کوثری به عنوان نظریه مطرح شد، نظریه نیستند بلکه الگوهایی بودند که از افرادی مثل راغب و آقای واعظ زاده و دیگران اتّخاذ شده بود که هیچیک نظریه به حساب نمیآیند و نظریه معناشناسی واژگانی چند نوع هستند که عبارتند از:
معناشناسی پیشساختارگرا (تاریخی)؛ شناخت معنای لغوی واژه که شامل شناخت آن در طول حیات لغت و شنخات اطّلاعات تطوّری آن است. انواع معناشناسی تاریخی عبارتند از قیاسی (ضابطهمند) و استقرائی. معناشناسی استقرائی به این نحو است که ما در متون جاهلی و قرآن و ادعیه تا سده پنجم به بررسی معنای یک واژه بپردازیم.
معناشناسی ساختارگرا؛ در نظریه ساختارگرا یا توصیفی کاری به واژه و تحوّلات آن در طول تاریخ ندارد بلکه قصدش این است که از متن به شناخت معنای مشخص در زمان معیّن برسد. این روش گاهی تقریری است و گاهی توصیفی.
معناشناسی نوعی؛
زایشی؛
معناشناسی شناختی؛
ترکیبی.
بنده نظریه ترکیبی را از بین این نظریات میپسندم.
تفاوت ماهوی علم معناشناسی با علم دانشنامهنویسی
نکته دیگری که در مسائل مطرح شده توسّط دوستان اشاره شد این بود که نظریه ایزوتسو یارای این را ندارد که با فرهنگنامه قرآن که توسّط پژوهشکده محترم علوم و معارف قرآن تدوین شده مقایسه شود. بنده در نقد این سخن میگویم: هر چند کار شما بسیار ارزشمند است ولی اساساً با تحقیقات معناشناسی در یک سنخ نیست که بخواهیم در مقام مقایسه بین آندو بر آییم. در فرهنگنامه اصلاً کار معناشناسی نشده است و معناشناس از دادههای فرهنگنامه استفاده میکند و با اصول و قواعدی که خود دارد به معنای یک واژه در قرآن یا هر متن فاخر دیگری میرسد.
تبیین جایگاه واژه در یک شبکه معنایی
معناشناسی بر این باور است که جایگاه یک واژه در یک شبکه معنایی، دارای روابطی با هم هستند و مصابه یک مجموعه به هم پیوسته هستند و مثل ریگهای در بیابان نیستند که به هم مربوط نباشند بلکه مانند تار و پود و گرههای یک پارچه بافته هستند و بر روی هر گره یک واژه قرار دارد و این واژگان با همدیگر معنا پیدا میکنند.
نظریههای برگرفته شده از نظریه معناشناسی ساختارگرا
بر این اساس از نظریه معناشناسی ساختارگرا سه نظریه بیرون میآید:
نظریه حوزه واژگانی؛
تحلیل مؤلفهای؛ این نظریه میگوید شما برای تحلیل واژگان باید مؤلفههایی داشته باشید مثلا مؤلفههایی مثل حرص و بخل و شحّ در بدگمانی به خدا دخالت دارند و بدگمانی به خدا در همه آنها وجود دارد. این مؤلفههای مشترک میآید و واژگان را در کنار هم قرار میدهد. ما در عرف خودمان حیوانات را بر اساس مؤلفههای مشترک به پرندگان و پستانداران و خزندگان و ... تقسیم میکنیم.
روابط مفهومی.
تبیین فرآیند معناشناسی
فرآیند به معنای روش معناشناسی است که یک امر کاربردی است و در این فرآیند اولین گام این است که ببینیم آیا عین این واژه در قرآن وجود دارد یا نه؟ یا اگر وجود ندارد باید به سراغ معادلیابی برای آن واژه برویم مثلاً در واژگانی مثل زیبایی و مردمسالاری و آزادی که بعینه در قرآن وجود ندارد باید به سمت معادلیابی برویم.
چون ما قرآن را تبیان لکل شیء میدانیم باید همه مسائل در قرآن وجود داشته باشد پس از اگر یک واژه در قرآن وجود نداشت باید به سمت معادلیابی برویم. در سبک زندگی هم خیلی از موضوعات هستند که واژگانشان در قرآن بعینه وجود ندارد.
معادلیابی به این معناست که با یک جستجو به واژگانی دست پیدا کنیم که دالّ بر مفاهیمی هستند که منطبق بر واژه مورد نظر ما هستند. معادلیابی نیاز به یک سیطره کلّی نسبت به مباحث قرآن دارد.
در معادلیابی واژگانی مثل افسردگی باید به سراغ مؤلفههای تشکیل دهنده آن برویم. در افسرگی مؤلفههایی که وجود دارد غم و لذّت نبردن از زندگی است که برای این دو مؤلفه، واژگانی مثل عبوس، حزن، غمّ و ... وجود دارد.
پس در مرحله اول باید دریافت معنای اساسی واژه صورت پذیرد که این مرحله بر اساس معاجم یک زبانه است.
مرحله اول در معناشناسی ساختارگرا؛ توجه به معنای اساسی و وضعی واژه در معناشناسی
اشکالی که در اینجا بر ایزوتسو وارد است این است که قائل است معنای اساسی همان معنای ارتکازی و عرفی واژه است. این اشتباه است چون اساسی به معنای وضعی است نه معنای عرفی. اشکال ایزوتسو این است که در فهم معنای اساسی به معنای ارتکازی اکتفاء کرده است.
راغب در مفردات آورده است: الْمُشَاوَرَةُ و الْمَشُورَةُ: استخراج الرّأی بمراجعة البعض إلى البعض، من قولهم: شِور العسل: إذا اتّخذته من موضعه، و استخرجته منه.
مشاوره به دست آوردن نظر درست از دیگری است و این معنا را با عبارت «شور العسل» تحلیل میکند. شور العسل به معنای بیرون کشیدن عسل از کندو است.
راغب این معنا و تحلیل را نسبت به معنای مشاوره، در راستای مرحله اول معناشناسی انجام داده است که معنای اساسی و وضعی را تحلیل کرده است.
شناخت تقارب بین واژهها با تحلیل واژهها
پس از تحلیل، نکته دیگری که باید در معناشناسی رعایت شود تقارب بین واژههاست. مثلاً چند واژه مسارعه و مبادره و عجله همه به یک معنا هستند امّا سرعت اعمّ است، مبادرت فقط در جسم استفاده میشود و عجله در جایی استفاده میشود که حرکتی از انسان بدون فکر صادر شود اعم از قول و فعل.
یا در خشیة و تقوی یا بین دو واژه مولی و نصیر، تحلیلهایی از راغب صادر شده که وجه متمایز کننده واژههای متقارب را بیان کرده است.
با توجّه به این مطالب نکتهای که از تحلیل واژهها به دست میآید این است که در عدلیابی واژه اگر به واژهای متقارب مراجعه کردیم، با تحلیل آن واژه میتوان وجه تمایز آن واژه با واژه متقارب را شناخت تا آن را در معنای واژه مورد نظر دخیل ندانیم.
مرحله دوم در معناشناسی ساختارگرا؛ دریافت معنای نسبی
مرحله دوم در معناشناسی ساختارگرا، بررسی معنای نسبی (اضافی، عرضی، تضمّنی یا ثانوی) واژه است که به آن معنای بافتی هم میگویند که ما در این بررسی به دنبال معنای افزون بر معنای وضعی هستیم
در این مرحله سه کار باید انجام شود:
کشف معنای نسبی واژه در قرآن؛ باید همه آیاتی را که معانی نسبی در آن وجود دارد استخراج کنیم و این کار را تفاسیری مثل المنار، ابن آشوب، المیزان و تفاسیر قدیمیتری مثل کشّاف و زمخشری انجام دادهاند.
کشف معنای نسبی واژه در ادعیه و روایات؛ ما در معناشناسی به روایات به عنوان قول خبره نگاه میکنیم و نه به عنوان یک قول حجّت.
کشف معنای نسبی واژه در متون ادبی فاخر.
در این بخش عنایت به تضادّ مفهومی در قرآن خیلی مؤثر است مثل عنایت به سیئه و حسنه، خیر و شر و محکم و متشابه. این مرحله را ما در کشف معنای وضعی هم میتوانیم داشته باشیم ولی در مرحله کشف معنای نسبی از قرآن، این مقابله اندازی بسیاری کاربردیتر و مؤثرتر است.
مرحله سوم در معناشناسی ساختارگرا؛ کشف حوزه معنایی واژه در قرآن
نکته مهم در این بخش این است که معناشناس در این مرحله کارش به صورت رسمی شروع میشود، چون ما در مراحل قبل اگر معناشناس معنای وضعی و نسبی را هم کشف نمیکرد، آن معانی وجود داشتند ولی حوزه معنایی واژه در قرآن کار تخصّصی معناشناس است.
ممکن است گفته شود که معناشناسی در این مرحله نیز کار خاصّی نمیکند بلکه تفسیر قرآن به قرآن ما را از معناشناسی نیز بینیاز خواهد کرد؟ ما در پاسخ میگوییم: بله تفسیر قرآن به قرآن آنچنان که علّامه نیز فرمودهاند در جاهایی که قرآن در صدد بیان بوده نیاز به غیر ندارد، ولی قرآن که در صدد تفصیل نبوده لذا ما در تفسیر آیات هم نیاز به تفسیر قرآن با روایات داریم و هم نیاز به معناشناسی واژگانی داریم، تا بتوانیم به معانی دست یابیم.
دستیابی به حوزه معنایی بر محور همنشینی
معناشناس بر این باور است که برای دستیابی به حوزه معنایی واژه در قرآن، بر چند محور میتوان اقدام کرد:
محول اول محور همنشینی است؛ اینکه بررسی شود هر واژه با چه واژههایی در قرآن همنشین شده است که همنشینی خود بر چند قسم است:
همنشینی دستوری؛ واژگانی که در دستور زبان قرآن همیشه با هم همنشینی دارند مثل: «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فی سَبیلِ اللَّهِ» که در این آیه جهاد به مال و جهاد به نفس با یکدیگر همنشینی دستوری دارند به این نحو که همیشه جهاد به مال مقدّم بر جهاد به أنفس است و از این همنشینی دستوری میتوان به این نتیجه رسید که جهاد به مال از حیث رتبهای مقدّم بر جهاد به جان است.
همنشینی واژهای؛ مثل ایمان و عمل صالح که در سرتاسر قرآن با هم همنشینی واژهای دارند.
همنشینی توصیفی؛ مثلاً همنشینی علیم و حکیم در آیاتی نظیر «کان الله علیما حکیما» به این معناست که عالم، حکیم نیز باید باشد. در این نوع از همنشینی، معناشناس قائل است که این همنشینی به طور اتّفاقی نیست و حتماً ایندو در معنای یکدیگر دخالت دارند.
همنشینی فاعلی؛
دستیابی به حوزه معنایی بر محور روابط مفهومی
محور دیگری که میتوان با آن به حوزه معنایی واژه نائل آمده، محور روابط مفهومی است؛ در این محور معناشناس به کشف حوزه معنایی واژه بر اساس روابط مفهومی میپردازد که این محور از چند راه قابل دستیابی است:
هممعنایی؛ دستیابی به واژههای مترادف.
چند معنایی؛ دستیابی به مشترکات لفظی.
شمول معنایی
تقابل معنایی؛ تقابل معنایی در معناشناسی اعم از تضادّ است و هر واژهای که به انواع تقابلها (مدرّج، مکمّل، ضمنی، خطّی و ...) با یک واژه روبرو میشود، میتواند در دستیابی به حوزه معنایی واژه به معناشناس کمک کند.
مرحله چهارم در معناشناسی ساختارگرا؛ ترسیم شبکه معنایی واژه در قرآن
پس از اینکه مراحل گذشته را طی کردیم، آخرین کار ما ترسیم شبکه معنایی واژه در قرآن است. معناشناسی یک علم آلی است که پس از طیّ همه مراحل و به نتیجه رسیدن، آلتی میشود برای مفسّر تا به تفسیر یک آیه برسد.
حجتالاسلام دکتر علی فتحی در پایان پس از یک جمعبندی مختصر از حضّار جلسه به جهت نکاتی که ارائه داده بودند تشکر کرد و بیاناتش را به انتهاء رساند.
پس از آن دبیر جلسه، حجتالاسلام عیسیزاده به حاضرین در جلسه این نوید را داد که این نشستها با حضور دکتر فتحی ادامه خواهد داشت.
تهیه و تنظیم : محرم آتش افروز