vasael.ir

کد خبر: ۷۴۹۸
تاریخ انتشار: ۰۷ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۶:۵۸ - 27 January 2018
گزارش نشست / شماره 1

بررسی تحولات جامعه و خانواده با تاکید بر هویت زنان

وسائل، به تعبیر گیدنز در جامعه جدید این قدر که زن‌ها تغییر کرده‌اند مردها تغییر نکرده‌اند و در یک تحقیق میدانی نیز این مسئله به وضوح پیداست که زنان در جامعه بیشتر از مردان از حیث جایگاه و از حیث رفتار تغییر کرده‌اند.

به گزارش خبرنگار سرویس جامعه پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، بیستمین نشست علمی سبک زندگی اسلامی با عنوان «تحولات جامعه و خانواده با تاکید بر هویت زنان» به همت مؤسسه سبک زندگی آل یاسین در مکان این مؤسسه برگزار شد.

در این نشست دکتر محمدتقی کرمی عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی به عنوان ارائه دهنده و حجت‌الاسلام جعفرزاده به عنوان دبیر علمی حضور داشتند.

در ابتدای این نشست دکتر محمد تقی کرمی به بحث پیرامون تحوّلات جامعه پرداخت و گفت: اصولاً فهم مسائل اجتماعی در دنیای مدرن فهم‌های روایت‌گونه و قاب‌بندی شده است که ممکن است هر کس برای روایت داستان خود روایت و قاب مخصوص به خود را داشته باشد.

در دنیای مدرن تحوّلاتی وجود دارد که ما در این نشست می‏خواهیم این تحوّلات را از منظر تحوّلات خانواده بفهمیم و تبیین کنیم و آنرا از منظر هویت‌یابی جدید زنان مورد تحلیل قرار دهیم.

به تعبیر گیدنز در جامعه جدید اینقدر که زن‌ها تغییر کرده‌اند مردها تغییر نکرده‌اند و در یک تحقیق میدانی نیز این مسئله به وضوح پیداست که زنان در جامعه بیشتر از مردان از حیث جایگاه و رفتار تغییر کرده‌اند.

 

چگونگی فهم جامعه مدرن از قاب تحّولات جامعه زنان

این نگاه غلطی نیست که بگوییم اساساً جامعه مدرن را می‌توان بر اساس تحوّلات در زندگی زنان فهم کرد، و اصلاً این یک قاب است و یک نوع روایت است که ما می‌توانیم از این قاب، تحولات جامعه را مورد بررسی قرار دهیم، همچنان‌که می‌توانیم جامعه جدید را از قاب و روایت آمدن پول بسنجیم و بگوییم جامعه مدرن با جامعه سنتّی تفاوتش این است که در جامعه مدرن با میدان آمدن پول تحولاتی اساسی در جامعه پدیدار شد و داستان و روایت ما نیز در قاب تحوّلات زنان خواهد بود.

قبل از اینکه بخواهیم به این چرایی و فرآیند بپردازیم باید به این پرسش پاسخ دهیم که الان وضعیت خانواده در ایران چه وضعیتی است؟

 

وضعیّت خانواده در ایران در دوران معاصر

ما الان در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که بُعد خانوار نسبت به چند دهه گذشته کوچک شده است و خانواده ایران از بُعد 6.2 به بعد 3.5 رسیده است. متأسفانه این اتفاق در حالی رخ داده که در جامعه ما ازدواج هنوز اصالت دارد و خانواده هنوز مهم است و به مسئله زادآوری اهمّیت داده می‌شود ولی طی این چند دهه، تحوّلات آن‌قدر سریع اتفاق افتاده که بُعد خانوار 3 واحد کاهش داشته و این یک تحوّل مهم است.

اهمّیت این تحوّل به این جهت است که تحوّلاتی که به رفتارهای طبیعی انسان‌ها برمی‌گردد بسیار دیرپا و دیرتغییرکننده است. در نسل‌های گذشته برای بچه‌دار شدن اصلاً برنامه‌ریزی وجود نداشت و یک خانواده تعداد بچه‌ها را تحت کنترل نداشت و به تعداد آن اهمّیت نمی‌داد. امّا اینکه بُعد خانوار در طی چند دهه تغییر اساسی داشته این یک تغییر شگرف و بزرگ است و خود این تغییر نشان می‌دهد که تغییرات دیگری اتفاق افتاده است.

 

روند صعودی نرخ طلاق و کاهش آمار ازدواج

یکی از تحوّلات در جامعه ما تحوّل در نرخ طلاق و درصد طلاق است. با توجّه به اینکه در این چند سال در دورانی زندگی می‌کنیم که به خاطر رسیدن به سنّ ازدواج دهه شصتی‌ها (که تراکم جمعیّت در آن زمان رخ داد) باید قاعدتاً نرخ ازدواج بالا رفته باشد ولی متأسفانه با وجود این عنصر، باز هم در طول سال گذشته برای اولین بار، علاوه بر اینکه نرخ طلاق همانند سالیان قبل افزایش داشت، نرخ ازدواج به جای رشد روند کاهشی را تجربه کرد و این نیز یک تحوّل اساسی و شگرف است.

تحوّلات خانواده را در جاهای دیگری هم می‌شود دید، در مهاجرت‌ها، در نوع تحوّل اسکان از روستایی به شهری و همچنین از شهرنشینی به شهرنشینی نوع خاصّ (آپارتماننشینی) و آن‏طور که از دادههای آماری بر میآید همه تحوّلات خانواده به خاطر تأثیرپذیری خانواده از دنیای مدرن است، یعنی خانواده ایرانی به سمت مدرن شدن پیش می‌رود.

 

تبیین دو رویکرد مبنایی در فهم تحوّلات جامعه

امروز بحث ما در این است که چطور می‌توان این تحوّلات را بر اساس ذهنیت زنانه فهمید و توضیح داد؟

قبل از اینکه موضع خودم را بگویم از دو رویکرد در اینجا صحبت می‌کنم:

 رویکرد اول، یک رویکرد ساختاری است که تحوّلات در جامعه را بر اساس تحوّلات ساختاری مورد بررسی قرار می‌دهد و عوامل تأثیرگذار در این رویکر عبارتند از توسعه آموزش عالی، توسعه بیمه‏ها و تأمین اجتماعی و ...

در این رویکرد برای فهم تحولات اجتماعی باید به سراغ ساختارهای بزرگ و واقعیّت‌های کلان رفت چون بازیگر اصلی تحوّلات، دولت‌ها و نظم‌های جهانی مثل سرمایه‌داری و شرکت‌های بزرگ تجاری و اقتصادی هستند که نظم‌های کلان را با نوع سیاست‌گذاری‌ها مدیریت می‌کنند.

رویکرد دیگر می‌گوید که این تحوّلات در راستای سرمایه‌داری و غربی‌سازی و استیلاء و سلطه و دین‌زدایی است و این رویکرد دوم در حوزه علمیه قم طرف‌دار دارد.

 

نقطه اشتراک دو رویکرد جامعه شناختی در فهم تحوّلات

هر دو رویکرد نگاهشان بر این است که تحوّل از بالا می‌آید و وقتی تحوّل قرار است فهمیده شود باید آن مقاصد و بُردارها و شاخص‌ها فهمیده شود. نگاه آسیب‌شناسانه از این نگاه نشأت می‌گیرد و اساس مدل‌های آسیب‌شناسانه فهم از بالا به پایین است، یعنی کنش‌گر معلول و مقهور و مجبور این ساختارهاست و این ساختارها دارند مدل‌های ما را متحوّل می‌کنند و اگر ما کالایی را می‌خریم چون نظام سرمایه‌داری خواسته است و همچنین اگر به کالایی رغبت نداریم و خرید نمی‏کنیم، علّتش آن است که نظام سرمایه‌داری فرصت خرید را در اختیار من قرار نداده است.

 

ویژگی‌های انسان مدرن به عنوان سوژه تحوّلات

سوژه تحوّل در هر دو رویکرد انسان مدرن است که این انسان دو ویژگی دارد یک ویژگی او اراده است و ویژگی دوم او آگاهی است.

اراده به این معناست که انسان تصمیم بگیرد و بر اساس آن عمل کند بر این اساس ما هر چقدر هم که خود را تحت تأثیر عواملی مثل نظم‌های جهانی بدانیم ولی به این نکته نیز اذعان داریم که آنچه در پایان به عمل ما منجر می‌شود اراده خود ماست و اساساً نمی‌پذیریم که ما در کنش‌ها دارای اراده نیستیم و حتّی اگر اراده نداشته باشیم موجودی هستیم که توهّم می‌کنیم اراده داریم و لذا در فهم دیگران باید به این نکته توجه داشته باشید که طرف شما حداقل توهّم با اراده بودن را دارد.

نکته دوم این است که این انسان دارای آگاهی است، مهم‌ترین بخش آگاهی برای انسان مدرن آگاهی به خود است. این آگاهی به خود یک ویژگی‌های خاصّی دارد و به معنای فهم تغییر و فهم تاریخ است و انسان مدرن این دو را خوب می‌فهمد.

 

تفاوت سوژه‌های مدرن و سنّتی در فهم تحوّل و تغییر

اگر شما به یک انسان سنّتی بگویید که دوره شما با دوره پدرت چه تفاوتی داشت می‌گوید پدرم انسان با اراده و متعبّدی بود و من به آن شکل با اراده و متعبّد نیستم.

به عنوان مثال سید بن طاووس در مقدمه کتاب «کشف المحجة لثمری المهجة» که وصیت‌نامه‌ای به پسرش است به پسرش می‌گوید علّت نوشتن این کتاب این است که من در سنین پیری به اعتبار ایّامی جوانی خودم می‌بینم که مردم دین‌گریز شده‌اند و آن معنویّت سابق وجود ندارد و این کتاب را برای تو نوشتم که تو را به آن مبادی معنویت فرابخوانم پس به این نتیجه می‌رسیم که به نظر سید بن طاووس مردم در دوران جوانی ایشان از دوران پیری ایشان متدیّن‌تر بوده‌اند.

همچنین در مقدمه کتاب «منیة المرید» شهید ثانی و «منازل الآخرة» شیخ عباس قمی و «جنود عقل و جهل» امام خمینی نیز به مضمون تغییر مردم از حیث دیانت اشاره شده و در هر چند کتاب مذکور، علّت تألیف را تغییر مردم از حیث دیانت عنوان داشته‌اند.

از این چند مثال به این نکته می‌خواهم برسم که انسان سنّتی فهمش از تغییر به این معناست که ما یک ارزش ناب و یک واقعیّت ناب داریم که یک عدّه از آن فاصله گرفته‌اند؛ امّا چون آهنگ تغییر کند است، فهم سنتی‌ها از تغییر این است که قدیمی‌ها انسان‌های خوبی بوده‌اند و ما انسان‌های بدی هستیم به این معنا که واقعیّت و هنجار و اخلاق ثابت است و این انسان‏ها هستند که تغییر می‏کنند.

در مقابلش هستند افرادی که خود را با زمانه وفق می‌دهند و تغییرات را می‌پذیرند و رفتارشان را بر اساس آن تغییر می‌دهند و این همان سوژه مدرن در مقابل سوژه سنّتی است.

 

جایگاه زمان و تاریخ در تغییر ارزش‌های انسان مدرن

سوژه مدرن فهمیده که خودش در حال تغییر است و یک سری از ارزش‌هایش محلّ تغییر است و فهمیده که می‌شود سر برخی از هنجارها بحث و گفتگو کرد و نگران این نیست که در ایّام جوانی ما چنین بوده‌ایم و الان دیگر آنچنان نیستیم.

سوژه مدرن تغییر و تاریخ را می‌فهمد و در صدد آن نیست که قواعد چند دهه پیش را امروز بپذیرد و بر طبق آن عمل کند.

سوژه مدرن آستانه غیرت و آستانه حجاب را هم‌زمان با تغییرات، مورد تجدیدنظر قرار می‌دهد و معنایش این است که من آماده‌ام در زمان نیاز تغییرات را ادامه دهم. انسان مدرن یعنی انسانی که حاضر است راجع به فرهنگ و خرده فرهنگ و ارزش‌ها هر لحظه بازاندیشی داشته باشد.

 

یقین به شیء و احتمال نقیض شیء در باورهای انسان مدرن

فیلسوفان دین بر این باورند که باورهای ما حتّی به خداوند نیز در حال تغییر است، امروز به خدا باور داریم ولی این باور معلول برهان نظم است ولی ممکن است فردا باور به خدا معلول یک برهان دیگری باشد و ممکن است اصلاً به خدا باور نداشته باشم و من در همین زمانی‌که به خدا باور دارم احتمال اینکه فردا به خدای دیگری باور داشته باشم را می‌دهم و این احتمال تغییر دیدگاه در آینده را همین الآن دارم و این معنای انسان مدرن است.

به عنوان مثال در انسان سنّتی در شق خود را تا گور و کفن متعّهد می‌داند. اما انسان مدرن به عشقش می‌گوید "بیا تا زمانی که با هم هستیم" یعنی روزی ممکن است بیاید که من و تو به هم علاقه‌ای نداشته باشیم و این احتمال در همین حالا که ما مجدّانه عاشق یکدیگر هستیم وجود دارد. عشق مدرن یک تفکّر بازاندیشانه است که از یک هویّت جدید به نام «هویّت بازاندیشانه» نشأت می‌گیرد.

هویّت بازاندیشانه یعنی ما یک نگاه درجه دوّم به آگاهی‌هایمان داریم و دائماً این آگاهی‌ها را نقّادی می‌کنیم و به جنگ باورهایمان می‌رویم و دائماً در حال ساخت و تخریب کاخ باورها هستیم و همیشه در کنار باورهایمان یک احتمال نقیض آن را متصوّر می‌کنیم و این ویژگی انسان مدرن است.

 

ادامه این نشست را در گزارش شماره 2 ملاحظه فرمایید

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۹ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۳:۰۶
طلوع افتاب
۰۶:۰۸:۵۳
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۹
غروب آفتاب
۱۹:۵۷:۲۱
اذان مغرب
۲۰:۱۵:۴۳