به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی وسایل، محمد منصور نژاد استاد دانشگاه، در مراسم افتتاحیه نخستین همایش سالانه انجمن علمی مطالعات صلح ایران «چیستی صلح؛ مبانی مفهومی- نظری و چشم اندازهای راهبردی» که با همکاری خانه اندیشمندان علوم انسانی و در سالن همایش حافظ برگزار شد، در خصوص دفاعیهای بر صلح و آشتی و ردیه ای بر خشونتطلبی در اسلام، گفت: در اسلام مناسبات اجتماعی اصل بر صلح، رحمت و مدار است و جنگ، خشونت و سختگیری جنبه ثانوی داشته و بر ضرورتها استوار است.
وی در خصوص مفهوم صلح، ابراز کرد: از صلح همان معنای آشتی، مسالمت و سازش مراد است گر چه در مرحله نخست در مقابل جنگ بازشناسی میشود، ولی این ظرفیت را دارد که برای آشتی در مناسبات فردی، خانوادگی ، قومی، گروهی و... بکار گرفته شود، و بلکه بهجای معنای منفی صلح (نفی جنگ)، در معانی مثبت صلح (وجود آسایش، امنیت، صمیمت و....در میان افراد) نیز به کار رود.
منصور نژاد با اشاره بهضرورت بحث صلح با رویکرد دینی، اظهار داشت: میدانیم که در تاریخ جنگ ایران و اسلام مسایل فراوان نوشتهشده و برخی از این آثار، اصلا نامشان مغازی (جنگها) است ولی تاریخ صلح و مسایل مربوط به آشتی به صورت متمرکز و مستقل نوشته نشده و چقدر به ویژه در روزگار ما جای چنین نوشتاری خالی است.
استاد دانشگاه ادامه داد: بدون شک بحث صلح بحثی میان رشتهای و بین رشتهای است و نمیتوان تنها از یک زاویه (مثلا دینی) بدان پرداخت. اما نکتهای که جای تامل دارد آن است که اگر ریشه جنگ و نزاع تنها جهل و نادانی بشر بود، با گسترش علم و آگاهی دادن به دیگران ریشه این مشکل نیز خشک میشد؛ حالآنکه امروزه دانش بشر به صورت غیر قابلباوری در حال رشد است و در عین حال جنگ و خصومتها نیز در همه جای عالم دیده میشود. اینجاست که باید در کنار علم، جایی برای ایمان در خلق و گسترش صلح گشود.
وی درباره صلح و آشتی در قرآن، گفت: امتیاز ارجاع به قرآن آن است که آیات قرآنی به عنوان منبع اصلی دین، مورد قبول همه فرق و مذاهب اسلامی است. در این کتاب مقدس نیز به وفور از آیات جهاد و قتال و شدت عمل نسبت به کفار و مشرکان و منافقان میتوان یافت. اجمالا و در عین حال بهصراحت میتوان گفت که اسلام دینی نیست که به تز «عدم خشونت» که برخی رهبران جهانی مثل «گاندی» (رهبر فقید هند) بدان باور داشتند معتقد باشد.
منصور نژاد ادامه داد: قرآن مهمترین سند و نص آسمانی میان بشر، متضمن 114 سوره بلند و کوتاه است. نکته جالب توجه آن است که همه این سورهها (بهاستثنای سوره برائت) با نام خدای تعالی آغازشده و در همه این موارد خداوند باصفت رحمانیت (رحمان و رحیم) معرفی میشود.
استاد دانشگاه اضافه کرد: نکته قابل توجه دیگر آن است که نه تنها از میان اوصاف خداوند رحمت نقش کلیدی دارد، بلکه پیامبرش را در آیه 107 سوره انبیاء را نیز به همین وصف معرفی میکند. اما آیاتی که سیطره، وکالت و جباریت را نفی میکنند، بهخوبی حکایت از آن دارند که پیامبر(ص) در عین دلسوزی برای دیگران، نمیخواهد و ماموریت ندارد آنها را به زور به بهشت ببرد.
وی در تبیین این نکته که مخاطب اصلی اسلام، همه انسانها است، گفت: چنین پیامی لازم است همراه با مدارا و متناسب با روحیات مشترک آدمیان و از سوی اشخاصی مطرح شود که به اندازه کافی جاذبه داشته باشند. این همان نکتهای است که تحت عنوان رمز و راز موفقیت اسلام و نبی مکرم بنا به نص قرآنی (آل عمران/ 159) بدان میتوان تاکید داشت.
منصور نژاد ادامه داد: آیه اول سوره فتح هم نکته لطیف و جالبی درباره صلح دارد. زیرا سخن و مژده از فتح و پیروزی آشکاری (فتح المبینی) برای پیامبر(ص) است. پرسش اینجاست آن واقعه و داستانی که برای پیامبر(ص) به منزله پیروزی روشن (فتح المبینی)، بزرگ و آشکاری است کدام رخداد است؟ معمولا ذهنها در چنین تعابیری میل دارد که این فتح را دریکی از جنگ های پیامبر بجوید. اما در شان نزول این آیه در تفاسیر مختلف آمده است که این آیه پس از صلح حدیبیه نازل شده است و صلح از مصادیق پیروزی آشکار پیامبر(ص) است.
استاد دانشگاه درباره صلح و دوستی در سنت نبوی، تصریح کرد: دوست و دشمن این نکته را قبول دارند که رسول مکرم اسلام پیامی آسمانی و از جنس کتاب و نوشته را حامل بود که دیگران را به توحید و متعلقاتش میخواند. او به نفی فرهنگ جاهلی عصرش، با شیوه های فرهنگی (حکمت، موعظه زیبا و مجادله به زیباترین شیوه: سوره نحل/125) میپرداخت.
وی ادامه داد: ممکن است گفته شود که باوجود این همه جنگ در سیره پیامبر، چگونه میتوان از صلح طلبی در زندگی پیامبر سخن گفت؟ اجمالا میتوان پاسخ داد که پیامبر اسلام(ص) آیا رسالتش را با جنگ شروع کرد یا با فرهنگ؟ غیر از این بود که او حامل پیامی از جنس کتاب و گفتار بود و به خاطر آن تبعید و تهدید شد؟....اگر موقعیت درست ترسیم و تحلیل شود، به راحتی دیده میشود که جنگ، بر پیامبر و یارانش تحمیل شد و برای بقا چارهای جز پناه بردن به شمشیر نداشتند.
منصور نژاد اضافه کرد: اوج رحمت، بخشش و دوری از خشونت در سیره نبوی در فتح مکه به وضوح ظاهر شد. داستان فتح مکه را مورخان اسلامی به صورت گسترده گزارش کردند. نکتهای که در رابطه با زندگی پیامبر اسلام(ص) نباید از آن غفلت کرد بلکه قطعاً باید بدان توجّه داشت آن است که، پیامبر خدا(ص) بیش از آن که به دنبال مقابله با دیگران باشد، به دنبال جذب دیگران و دعوت از آنان از مجاری «حکمت»، «موعظهی حسن» و «جدال احسن» بود و در این راه تا به حدّی اهتمام داشته که خداوند متعال فرمود که نزدیک است در این مسیر جانت را از دست بدهی.
استاد دانشگاه با بیان اینکه دین اسلام کاملا از جهاد و جنگ بدور نیست، اما این نصوص و سیره باید بر اساس رحمت و مسالمت که باشد، گفت: هنر کار هرمنوتیکی آن است که ناگفتهها را از گفتهها استخراج و استنتاج کرد، و سخن اصلی را از فرعی تشخیص داد. تلاش کرد تا پیش فرضهای ناصواب مفسر و محقق را از متن دور نگهداشت و خود را به مضمون اصلی پیام نزدیک کرد.
وی ادامه داد: بنابراین این کلام شبهات مربوط به دین شمشیر بودن اسلام را میزدایند. اما بالاخره بحث خشونت مسلمانان (داعش ها و بوکوحرام ها و...) در روزگار ما را به عنوان یک واقعیت، چگونه باید توجیه کرد؟ در پاسخ، توجه به این نکته مهم است که به نظر میرسد تاریخ هیچ دین و مکتبی (غیر دینی) و خالی از خشونت نیست، گر چه آموزههای آنها هم از خشونت بری باشد. حتی مسیحیان، که اناجیل آنان را به رحمت فرامیخوانند، چند قرن پیش با خودشان جنگ مذهبی سی ساله را در تاریخ خود داشته و با مسلمانان جنگ صلیبی داشتند.
منصور نژاد اضافه کرد: اما به عنوان شاهدی بر ادیان غیر توحیدی و غیر آسمانی، میتوان به دین بودایی اشاره داشت که بودا نه تنها صلح و خشونت را تعلیم میداد، بلکه برای ایجاد آشتی در صحنههای نبرد وارد می شد. او از وظایف ده گانه پادشاه را عدم خشونت میداند و به بردباری، عفو، تساهل دعوت میکرد. (تیسا: 1386، صص90-186) اما پیروان بودایی به ویژه در سالهای اخیر در میانمار با اقلیت مسلمان چه جنایت ها و حتی نسلکشیها که مرتکب نشدند!؟ نکته مهمی که مورد توجه قرار میگیرد آن است که صلح طلبی پایه و اساس محکم و استوار میطلبد.
استاد دانشگاه عدالت ورزی را یکی از پایهها و اساس صلح طلبی بیان کرد و گفت: اگر مراد از صلح، تنها فقدان جنگ و نبود خشونت ظاهری باشد، چنین چیزی ممکن است در شرایطی رخ دهد که برخی اهل ستم و برخی مظلوم باشند، اما ستمکشیدگان چون جرات اعتراض و اشکال ندارند، نسبت به وضع موجود تمکین میکنند.
وی دفاع مشروع را مبنای محکم دیگر دانست و اشاره کرد: دفاع مشروع آن است که نباید صلح طلبی و آشتیجویی را تا آن حد مطلق انگاشت که حق دفاع از خودِ فردی تا خود ملی و انسانی را از آنها بازستاند. بر اساس همین نکته است که امروزه حق دفاع از دیگران و ستمدیدگان (حتی اگر کشوری خود مورد تهدید نباشد) برای کشورهای دیگر نیز مجاز اعلام میشود.
منصور نژاد با اشاره به مبنای دیگر که نفی تکفیر است، اظهار داشت: نفی تکفیر نقطه مقابل صلح، جنگ و خشونت است. یکی از آفاتی که در جهان اسلام چهره کریه خود را نشان داده و عوارضش به فراتر از جهان اسلام نیز سرایت کرده است پدیده جریان های تکفیری است. اما در رد این برداشتها میتوان گفت: یکی از مبانی مهم دیگر برای صلح در سطح جهان اسلام آن است که کفر مراتبی دارد و ایمان نیز سطوحی. با این وصف به راحتی کسی را نمیتوان تکفیر کرد (با کفر او را از مرز دین خارج کرد)، به ویژه که شهادتین حرمت مال و جان برای فرد میآورد.
استاد دانشگاه آخرین نکته را اخلاق بیان کرد و گفت: مبنای بسیار اساسی صلح اسلامی، اخلاق است. به عبارت دیگر گر چه برای صلح و مصالحه در حقوق و فقه اسلامی ضوابطی پیشبینیشده، ولی آشتی و دوستیهای عمیق بر مبنای اخلاق شکل می گیرد. پیامبر اسلام هم برای تکمیل مکرمتهای اخلاقی مبعوث شدند. مباحثی چون بردباری، دوستی، گذشت، همدلی و... از ارکان و عناصر یک نظام اخلاقی اند که در اسلام به سرانجام خود میرسند.
وی در ادامه تصریح کرد: نکته قابل تامل و عجیب در تاریخ اسلام آن است تنها سوژه مشترکی که یاران و نزدیکان معصومین بر آنها خرده گرفته و نسبت به آنان بیاحترامی روا داشتند، موضوع صلح است. پیامبر(ص) در صلح حدیبیه از برخی یارانش بی مهری دید، امام علی در صفین با پذیرش حکمیت، مورد اعتراض خوارج قرار گرفت (گر چه خودشان پیشنهاد کننده آن بودند) و امام حسن(ع) در صلح با معاویه حتی از سوی برخی از یارانش، جدای از تخریب شخصیت و عملیات روانی، آسیب فیزیکی دید.
منصور نژاد در پایان اظهار داشت: گر چه در فرهنگسازی برای صلح لازم است بر روی فرهنگ دینی نیز سرمایه گذاری و قرائتهای مسالمتآمیزتر را تقویت کرد، اما به جهت حساسیت ارزشهای دینی و سختگیریهای نخبگان دینی، خوب است در ابعاد دیگر (ورزشی، تکنیکی و فنی، رسانه ای و...) همگراییهایی با رقبا ایجادشده و برای صلح بسترسازی شود تا زمینه برای اجتهاد صلح مدار فراهم آید. مسایلی تولید شود، که به پرسشهای جدی منتج شده و صاحبان افتای دینی را به نوآوری در فهم و پاسخهای متناسب با عصر بکشاند.
120/203/د