vasael.ir

کد خبر: ۷۳۴۵
تاریخ انتشار: ۱۳ دی ۱۳۹۶ - ۱۲:۰۵ - 03 January 2018
استاد سطح عالی حوزه علمیه قم تبیین کرد/ بخش سوم

محجور بودن کتاب تنبیه الامه و تنزیه المله در حوزه‌های علمیه

وسائل ـ اگر از زمان آخوند، کتاب تنبیه الامه و تنزیه المله به کتاب درسی حوزه های علمیه تبدیل می شد و طلاب با دیگاه های حکومتی و سیاسی و اجتماعی اسلام آشنا می‌شدند، الآن شرایط ما چگونه بود؟ یعنی این گونه نبود که برخی افراد ناآگاه و متأسفانه کم فکر و پرگو، احیاناً دیدگاه امام خمینی(قدس سره) را در حوزه حکومت داری توسط فقیه، یک بدعت در تاریخ شیعه معرفی کنند، شاید پیش از امام دیگرانی اقدام به قیام و انقلاب کرده بودند و اصلاً امام خمینی یکی از رهبران بعدی حکومت های اسلامی به شمار می رفت.

به گزارش سرویس سیاست پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، حجت‌الاسلام محمد حسین ملک زاده، استاد سطح عالی حوزه علمیه قم به پاره‌ای از اشکالات و شبهات پیرامون کتاب «تنبیه الأمة و تنزیه الملة» میرزای نائینی اشاره و جواب‌هایی برای آن ارائه کرده است که بخش سوم از متن گفتار ایشان تقدیم خوانندگان گرامی می‌شود.

 

شبهه پشیمانی مؤلف از مطالب کتاب و دستور دادن وی مبنی بر جمع آوری آن

مسأله دیگر، جمع آوری کتاب پس از چاپ اول، توسط مؤلف و پشیمانی ایشان از مطالب کتاب و عدم رضایت نسبت به تجدید چاپ کتاب است؛ برخی گفته اند بر این اساس ما نمی توانیم این آرای سیاسی و حکومتی را به میرزای نائینی نسبت بدهیم.

این شبهه که شاید رایج ترین شبهه در مورد کتاب تنبیه الأمة باشد، آن قدر رواج دارد که اینجانب که سال هاست به تدریس بحث هایی در حوزه فقه الحکومة و فقه السیاسة می پردازم و دوره های فراوانی در باب ولایت فقیه، برای طلاب، فضلاء و اساتید حوزه های علمیه  در سراسر کشور برگزار کرده ام، بارها شخصاً با این صحنه مواجه بوده ام که گاهی که از کتاب تنبیه الأمة یاد کرده ام و با استشهاد و استناد به آن کتاب نکته ای را بیان کرده ام، برخی از حضار به من اعتراض کرده اند که نائینی که دستور داده بود کتابش را جمع آوری کنند؛ بنابراین نائینی به این کتاب راضی نبود، چطور شما به این کتاب استناد می کنید؟

اولاً، فرزند کوچک نائینی، این موضوع را از اساس رد کرده است تا جایی که ایشان گفته است که مسأله دستور جمع آوری کتاب، توسط میرزای نائینی، داستانی است که من در ایران شنیده ام و تا زمانی که در نجف بودیم به هیج وجه چنین موضوعی مطرح نبود؛

 همچنین در مصاحبه ها و خاطرات شاگردان میرزای نائینی هم که مصاحبه ها و مطالب آن هم چاپ شده و در اینترنت نیز موجود است، سخن از مطالعه و حتی مباحثه این کتاب، چه در زمان حیات مؤلف و چه پس از رحلت او مطرح بوده است؛ و به هیچ وجه اشاره ای به انکار و ناراحتی میرزای نائینی نسبت به مطالعه کتابش و آگاهی یافتن از مندرجات آن، نشده است؛ بنابراین اصل این ادعا باطل است.

ثانیاً اگر هم بپذیریم که میرزای نائینی، راضی به تجدید چاپ کتابش نبوده است، این را باید ناشی از انحراف مشروطیت و به ویژه به شهادت رسیدن شیخ فضل الله نوری توسط مدعیان مشروطه خواهی در تهران، و امکان سوء استفاده از این کتاب و تبدیل شدن آن به کلمه حقی که برخی بخواهند از آن ارده باطل نمایند، و مسائلی دیگر از این دست بدانیم؛

 در خور اشاره است که این کتاب در ربیع الأول سال  1327 هجری قمری به پایان می رسد، آخوند خراسانی و ملا عبد الله مازندرانی بر آن تغریظ می نویسند و در همین سال در بغداد به چاپ می رسد و شیخ فضل الله نوری در 13 رجب همان سال، مصادف با میلاد امیر المؤمنین امام علی علیه السلام در تهران به دار آویخته شد.

 بخشی از کتاب در جواب به اشکالات شیخ فضل الله نوری نسبت به مشروطیت است و علیه رساله شیخ فضل الله نوری در باب حرمت مشروطیت است؛ میرزای نائینی، شیخ فضل الله نوری را به عنوان یکی از علما و فقهای شیعه قبول دارد و برای او احترام قائل است، مشاهده می کند که کسانی با سوء استفاده از عنوان مشروطه خواهی، اقدام به قتل شیخ فضل الله نوری می کنند.

 طبیعی است که میرزای نائینی احساس کند که کتاب او مورد سوء استفاده چنین افرادی قرار بگیرد؛ ایشان هیچ وقت راضی به کشته شدن شیخ فضل الله نوری نیست و اگربا او بحث می کند فقط یک بحث علمی است که البته آثار اجتماعی هم دارد؛ طبیعتاً وقتی میرزای نائینی مشاهده کند که کسانی مشروطه را از مسیرش خارج کردند، آنچه که علما درنجف مد نظرشان بود محقق نشد، و انحراف تا جایی پیش رفت که کسی مثل شیخ فضل الله نوری به دار آویخته شد، به همین خاطر ممکن است راضی به تجدید چاپ این کتاب نباشد؛ اما این همه دلیلی بر تبدل رأی و پشیمانی مؤلف نسبت به آرای سیاسی و حکومتی مبتنی بر اجتهاد مشروع که از ادله شرعیه به دست آمده و در این کتاب درج شده اند وجود ندارد.

ثالثاً بخشی از مطالب این کتاب که ناظر به سلطنت مشروطه می باشد، شاید امروزه کاربرد چندانی برای آن به نظر نیاید؛ اما سایر بخش های آن که درباره اندیشه سیاسی از دیدگاه اسلام و فقه السیاسة و فقه الحکومة هستند، بسیار مهم و کاربردی می باشند.

متن تقریظ دو تن از علما

بنده می خواهم عرایض خودم را با اشاره به تقریظی که بزرگان بر این کتاب نوشته اند به پایان برسانم؛ مخصوصاً تقریظ آخوند خراسانی، تقریظ بسیار مهمی است؛ تغریظی که مرحوم آیت الله محمد کاظم خراسانی دارند این گونه است :

( بسم الله الرّحمن اّلرحیم،
 رساله شریفه تنبیه الأمة و تنزیه الملة که از افاضات مستطاب جناب شریعتمدار، صفوة الفقهاء و المجتهدین، ثقة الإسلام و المسلمین، العالم العامل، آقا میرزا محمد حسین النائینی الغروی دامت إفاضاته است، أجل از تمجید و سزاوار است انشاء الله تعالی به تعلیم و تعلّم و تفهیم و تفهّم آن، مأخوذ بودن اصول مشروطیت را از شریعت محقّه استفاده و حقیقت کلمه مبارکه { بموالاتکم علّمنا الله معالم دیننا و أصلح ما کان فسد من دنیانا} را به عین الیقین ادراک نمایند؛ انشاء الله تعالی
 فی شهر ربیع الأول سنة 1327 حرره الأحقر الجانی محمد کاظم الخراسانی، محل مهر مبارک )

تقریظ مرحوم ملا عبدالله مازندرانی هم که از نوع بیان آن استفاده می شود پس از تقریظ آخوند خراسانی نوشته شده است، از این قرار است:

 

(بسم الله تعالی شأنه
بحمدالله تعالی و حسن تأییده ، رساله شریفه تنبیه الأمة و تنزیه الملة، چنان که مرقوم فرموده اند – یعنی آخوند مرقوم فرموده اند – أجل از تمجید و برای تکمیل عقاید و تصدیق وجدانی مسلمین به مأخوذ  بودن تمام اصول و مبانی سیاسیه از دین قویم اسلام، کافی و فوق مأمول است – یعنی بیش از آرزوی ماست – فللّه درّ مصنفه المحقق و جزاه عن الإسلام و أهله خیراً و کثّر فی الفقهاء و المجتهدین أمثاله بمحمدٍ و آله الطاهرین صلوات الله علیهم أجمعین،
فی شهر ربیع الأول، سنة 1327 حرره الأحقر عبدالله المازندرانی ، محل مهر مبارک)

 

نکات موجود در دو تقریظ

در مورد تقریظ ملاعبد الله مازندرانی، نکته مهم این است که ایشان می گوید این کتاب کافی است برای تکمیل عقاید و تصدیق وجدانی مسلمین به اینکه تمامی اصول و مبانی سیاست از خود اسلام قابل برگرفتن و استنباط و استخراج است؛ یعنی توجه به این نکته که ما از خود اسلام می توانیم یک نظام سیاسی بیرون بکشیم.

اما بیان آخوند خراسانی که به عقیده من می توان مقاله کامل در شرح همین یک پاراگراف تغریظ او نوشت، بخش های مختلفی دارد؛ یک بخش تمجیدی است که از خود نائینی به عمل می آورد؛ نائینی در این زمان حدوداً پنجاه سال سن دارد؛ و جزو حلقه اطرافیان و نزدیکان آخوند خراسانی به حساب می آید؛ در عین حال از نائینی به صفوة الفقهاء و المجتهدین – برگزیده فقهاء و مجتهدین-  یاد می کند؛ بسیار نکته مهمی است؛ این کتاب را بالاتر از تمجید می داند.

اما نکته دیگری که در اینجا وجود دارد و می خواهم بر آن تأکید بورزم، این است که ایشان می گوید : سزاوار است که انشاء الله تعالی به تعلیم و تعلّم و تفهیم و تفهّم آن ...؛ یعنی ایشان معتقد بوده است که کتاب تنبیه الأمة و تنزیه الملة باید به یک کتاب درسی در عرصه فقه السیاسة و فقه الحکومة و اندیشه سیاسی اسلام و نظام سیاسی از دیدگاه اسلام تبدیل شود؛ و این کتاب، رسماً مورد تدریس و تعلیم قرار بگیرد و طلاب و فضلاء و حتی سایر اقشار از تحصیل کردگان، به فراگیری این کتاب بپردازند.

این نکته، فوق العاده مهم است؛ یعنی حتی امروز که پس از انقلاب اسلامی ایران است و این حادثه بزرگ اسلام و تشیع در طول تاریخ رخ داده است، گاهی برای بعضی از افراد، تدریس درس هایی در حوزه ولایت فقیه و حکومت اسلامی، اندکی سنگین جلوه می کند؛ اما آخوند خراسانی در آن زمان نظرشان این بوده است که کتابی در حوزه فقه السیاسة و فقه الحکومة باید تبدیل به کتاب درسی بشود.

با تأسف فراوان مدتی بعد از این مطلب،آخوند خراسانی از دنیا می رود و نهضت مشروطه هم ناتمام می ماند و منحرف می شود و شیخ فضل الله نوری هم به شهادت می رسد و اتفاقاتی که یکی پس از دیگری رخ می دهد و میرزای نائینی هم مجبور به سکوت می شود و از این عرصه فاصله می گیرد.

 

محجور بودن کتاب

شما ببینید که اگر از همان زمان آخوند، این کتاب به کتاب درسی حوزه های علمیه تبدیل می شد، چه اتفاق عظیمی رخ می داد؟ یعنی تمام فقهاء و مجتهدین ما، همه فضلاء و مدرسین ما، جزو دروس مقدماتی و پایه ای حوزوی آنها، آشنایی با دیگاه های حکومتی و سیاسی و اجتماعی اسلام بود، الآن شرایط ما چگونه بود؟ زمین تا آسمان قضیه فرق می کرد.

یعنی این گونه نبود که برخی افراد ناآگاه و متأسفانه کم فکر و پرگو، احیاناً دیدگاه امام خمینی(قدس سره) را در حوزه حکومت داری توسط فقیه، یک بدعت در تاریخ شیعه معرفی کنند، بلکه این را به عنوان یک سنت مطرح می کردند؛ البته سنتی که امکان تحقق بخشیدن به آن در خارج، در طول تاریخ فراهم نبوده یا کمتر فراهم بوده است و در زمان امام خمینی فراهم تر بوده و لذا امام اقدام کرد؛ و تازه اگر همین کتاب از همان زمان به عنوان کتاب درسی در اختیار طلاب قرار می گرفت، شاید پیش از امام خمینی دیگرانی اقدام به قیام و انقلاب کرده بودند و اصلاً امام خمینی یکی از رهبران بعدی حکومت های اسلامی به شمار می رفت.

اگر ما همین امروز هم وصیت مرحوم آخوند خراسانی را رعایت کنیم  و طلبه ها نه به عنوان کتاب درسی بلکه حدقل به عنوان کتاب مطالعه ای، تنبیه الأمة را بخوانند و این کتاب، این طور محجور نباشد و به صورتی نباشد که بسیاری از طلبه های جوان ما حتی اسم این کتاب هم به گوششان نخورده باشد، طبیعتاً وضع ما از این بهتر خواهد بود.

باید ذکر خیری کنیم از مرحوم آیت الله آقا سید محمود طالقانی که در دوران معاصر، دوباره این کتاب را إحیاء کرد؛ در سال 1334 در اوج حکومت پهلوی، این کتاب را مجدداً وارد عرصه کرد و این یک اقدام کاملاً انقلابی و سیاسی بوده است که در آن زمان صورت گرفته است؛ مشکلاتی را هم به همراه داشته است، اما مرحوم طالقانی با یک شجاعت خاصی پا به عرصه می گذارد و البته بعداً دیگرانی آمدند و زحمت کشیدند و کتب را منتشر کردند؛ الآن هم یکی از چاپ های خوبی که از این کتاب وجود دارد، چاپی است که انتشارات  بوستان کتاب وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم به انجام رسانده است./403/م

رضا صفری

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۴ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۹:۳۲
طلوع افتاب
۰۶:۱۳:۳۶
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۵۰
غروب آفتاب
۱۹:۵۳:۲۲
اذان مغرب
۲۰:۱۱:۳۰