به گزارش سرویس حقوق پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، یکی از فعالیتهای جاری پژوهشکده شورای نگهبان، شرح اصول قانون اساسی است که تحت نظارت علمی دکتر عباسعلی کدخدایی انجام می پذیرد. شرح اصل یازدهم قانون اساسی توسط محمدمهدی غمامی صورت پذیرفته است که بخش اول آن در ذیل تقدیم می گردد.
مقدمه
اصل (11) از اصول فصل اول و در ردیف «اصول کلی» قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است که مبین الگوی «امت - امامت» به عنوان یکی از مهمترین مبانی نظام حاکمیت سیاسی ایران نسبت به سایر نظامهای سیاسی جهان، و بیانگر عینیت بخشیدن به آرمانی برگرفته از حکومت جهانی حضرت موعود (عج) میباشد. به همین دلیل اولین جملهی مقدمه قانون اساسی به این مبنا چنین اشاره میدارد که «قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مبین نهادهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه ایران براساس اصول و ضوابط اسلامی است که انعکاس خواست قلبی امت اسلامی میباشد.» به همین دلیل قانونگذار قانون اساسی جایگاه این اصل را نه در فصل دهم در خصوص «سیاست خارجی»، بلکه در فصل اول و در میان چهارده اصل بنیادین قانون اساسی به عنوان مبانی درون نظامی جمهوری اسلامی ایران قرار داده است تا دولت اسلامی را مبتنی بر آن مستقر نماید. و بر همین اساس با رأی بالای شصت نفر موافق در مقابل دو نفر مخالف و دو نفر ممتنع از مجموع شصت و چهار نفر حاضر در جلسه هجدهم مجلس خبرگان قانون اساسی به تصویب آن پرداخت.
متأسفانه در خصوص این اصل به دلیل اجماع حاضران نسبت به ضروری بودن طرح آن، مباحث تحلیلی قابل توجهی در صحن عمومی مجلس صورت نگرفته است. با این وجود پذیرش اتصال انقلاب اسلامی به امت اسلامی اصلی مفروض در فرآیند تطور جمهوری اسلامی ایران در نظر گرفته شده است. مقام معظم رهبری در دیدار مورخ 24/7/1390 بیان میدارند: «من یک نکتهای را در اینجا عرض بکنم. یک زنجیرهی منطقی وجود دارد؛ پیشها این را گفتیم، بحث شده. حلقهی اول، انقلاب اسلامی است، بعد تشکیل نظام اسلامی است، بعد تشکیل دولت اسلامی است، بعد تشکیل جامعهی اسلامی است، بعد تشکیل امت اسلامی است؛ این یک زنجیرهی مستمری است که به هم مرتبط است.»
اصل (11) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در بیان نقش دولت جمهوری اسلامی ایران در ایجاد ائتلاف و همگرایی در جهان اسلام به هدف وحدت برای تشکیل نظام امت و امامت و نفی نظام سیاسی مبتنی بر ناسیونالیسم اشاره، و با استناد به آیه (92) سوره انبیاء مقرر میدارد: «به حکم آیه کریمه «إِنَ هذِه أُمَتُکمْ أُمَه وَاحِدَه وَ أَنَا رَبُکمْ فَاعْبُدُونِ» همه مسلمانان یک امتاند و دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است سیاست کلی خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی قرار دهد و کوشش پیگیر به عمل آورد تا وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد.»
در مجموع جهت مطالعه اصل (11) ابتدا باید کلید واژههای اصلی مربوط را تبیین کرده و سپس به بررسی مبانی و احکام موجود در این اصل پرداخت. در این راستا تحلیل کلیدواژههای «همه مسلمانان»، «ملل اسلامی»، «امت»، «جهان اسلام» یا همان «دارالاسلام» و «ارتباط برای وحدت» با توجه به مبانی فقهی – کلامی و درک نسبت این مفاهیم در قالب دارالاسلام نسبت به دارالکفر لازم است تا حکم مربوط به نظام سیاسی مطلوب اسلام، تعیین سیاست خارجی جمهوری اسلامی و اولویت این سیاست بنیادین در ارتباطات منطقهای و بینالمللی روشن گردد.
مفهوم نظامهای اجتماعی – سیاسی اسلامی در قالب دارالاسلام
در اصل (11) قانون اساسی با کلیدواژههای متعددی که مبین ایجاد و تمامیت نظامهای سیاسی – اجتماعی اسلامی هستند روبرو میشویم. در این مبحث بر آن هستیم تا مفهوم تمامی این کلیدواژهها را در قالبی مدون درآورده و مفهومی واحد در خصوص اعمال سیاست سیاسی اسلام مبتنی بر همگرایی و وحدت را ارائه دهیم.
الف) بررسی مفهومی نظامهای اجتماعی – سیاسی اسلام در اصل (11)
به اختصار در تبیین کلیدواژههای اصل (11) تعریف و مفاهیم زیر قابل ارائه و تحلیل است که خود مجموعهای از سیاستها و ابزارها را در جهت تحقق اصل مذکور فراهم میآورد:
«همه مسلمانان» در واقع بیانگر آحاد مسلمین در تمامی جهان میباشد؛ به عبارت دیگر هر کس که بر مبنای قواعد فقهی معتقد به اسلام (خدای واحد، حضرت محمد (ص) به عنوان پیامبر خاتم، قرآن به عنوان کتاب مرجع و کعبه به عنوان قبله) باشد مشمول عنوان مسلمان قرار میگیرد. هم اکنون بر اساس آمار حاصل از 232 کشور توسط موسسه تحقیقاتی پیو، 23 % جمعیت جهان یعنی در حدود 1.57 میلیارد مسلمان در جهان وجود دارد که حدود هشتاد درصد آن سنی مذهب (حنفی، حنبلی، شافعی و مالکی) و بیش از 15 %آن شیعه (زیدی، اسماعیلیه، جعفری، اثنی عشری) و مابقی از سایر فرق کوچک (صوفیه، خارجیه و ...) میباشند. تأکید بر تعداد مسلمانان (حدود هشتصد میلیون نفر در زمان طرح موضوع در مشروح مذاکرات قانون اساسی) و تعهد آنها نسبت به یکدیگر و اجتماع واحد ایشان به استناد به آیه (103) سوره آل عمران: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ الّلَه جَمِیعًا وَال تَفَرَقُوا» در واقع بنیان مفهوم امت به عنوان عنصر جمعیت انسانی دولت اسلامی را تشکیل میدهد.
با این وجود لازم است معیار دقیقی در خصوص «اسلام» ارائه دهیم تا هم مبتنی بر قواعد فقهی واجد اوصاف لازم باشد و هم به واسطه تعلقات ناشی از صفات مذکور گرایش به همگرایی و وحدت جهت اعمال اصل (11) در وی استظهار گردد. بر اساس مجموع آیات قرآن، مسلمان عنوانی است متصف به یگانه پرستی چنانکه آیات 161 تا 163 سوره انعام، حضرت محمد (ص) را به واسطه صراط مستقیم و پرستش خدای یگانه اول مسلمان معرفی میکند «الَ شَرِیک لَه وَبِذَلِک أُمِرْتُ وَأَنَاْ أَوَلُ الْمُسْلِمِینَ»، همچنین آیات (89) تا (96) سوره نحل دلالت بر این دارد که اسلام در واقع به معنی تعهدی است که فرد در یکتاپرستی به خدا میدهد و باید به سوگندی که یاد میکند وفادار بماند. به این ترتیب و بر اساس مصرحات قرآن غیر از حضرت محمد (ص) سایر رسولان نیز مسلمان بودهاند. و عبارت «مسلم» به مفهوم «فرمانبردار» و «تسلیم شده» است. با این وجود ایشان مسلمان بودند چون تسلیم امر خدا شدند و امر خدا اطاعت از رسول خاتم و الاولی الامر میباشد. به این ترتیب مفهوم اسلام به نحو خاص و اصطلاحی فقه عبارت است از گرویدن به آیین آسمانی حضرت محمد (ص).
صاحب جواهر میفرماید: مراد از مسلم کسی است که متصف به اسرار باشد، و آن عبارت است از اقرار به شهادتین و موجبات کفر از او سر نزند. معنای کافر نیز به قرینه مقابله روشن میشود. کسانی که توحید، نبوت و قیامت را نپذیرفتهاند کافرند. بنابراین، کافر اعم است از ملحدانی که به هیچ یک از ادیان آسمانی عقیده ندارند، چه مکتب مادی را پذیرفته باشند و چه نپذیرفته باشند، و نیز کسانی که به یکی از ادیان آسمانی معتقدند. وهبه زحیلی در بحث جهاد درباره اینکه اسلام کافر چگونه معلوم میشود مینویسد: اعلان اسلام به گونه جرع به این است که شهادتین را بگوید و یا شهادت را همراه با تبری جستن از اعتقادات سابق (زمان کفر) اظهار کند. وی سپس از ابی مالک به نقل از پدرش گزارش میکند: «سمعت رسول الله (ص) یقول: من قال ال اله الا الله و کفر بما یعبدنی دون الله حرم ماله و دمه و حسابه علی الله» شنیدم رسول خدا میفرمود: هر کسی کلمه لا اله الا الله را بگوید و به آنچه غیر از خدا پرستش میشود کافر شود، مال و جانش حرام و حسابش با خداست.
2-1- مفهوم امت
امت در لغت عربی ناظر به مفهوم «دین» و «شریعت» است. و در قرآن به مفهوم «زمان» (س 12، آیه 45)، «جماعت» (س 2 ،آیه 134)، «طریق دین» و «ملت» به کار رفته است. (جالب آنکه ریشه امت و امامت هر دو از ام است.) در آیه (89) سوره مبارکه نحل مفهوم امت دقیقاً به مطلق مفهوم دین دلالت دارد؛ چرا که مسلمانان را یکی از انواع تابعان دین اسلام آورده است: «وَیوْمَ نَبْعَثُ فِی کُلِ أُمَه شَهیدًا عَلَیهم مِنْ أَنفُسِهمْ وَجِئْنَا بِک شَهیدًا عَلَی هؤُالء وَنَزَلْنَا عَلَیک الْکِتَابَ تِبْیانًا لِکُلِ شَیءٍ وَهدًی وَرَحْمَه وَبُشْرَی لِلْمُسْلِمِینَ». در ادامه آیه (93) سوره نحل نیز بیان میدارد: «وَلَوْ شَاء اللّه لَجَعَلَکُمْ أُمَه وَاحِدَه وَلکِن یضِلُ مَن یشَاءُ وَیهدِی مَن یشَاءُ وَلَتُسْئلُنَ عَمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ».
اُمّه در قاموس قرآن عبارت است از: «جماعتی که وجه مشترک دارند، اُمّ در لغت به معنی قصد است گویند: «اَمَه: ای قَصَدَه» [مائده:2]، یعنی قاصدان خانه خدا. بنابراین امت به کسانی گفته میشود که قصد مشترک و نظر مشترک دارند، راغب گوید: اُمّت هر جماعتی است که یک چیز مثل دین یا زبان و یا مکان آنها را جمع کند. مثلاً در آیهی 38 سوره اعراف، منظور اشتراک در کفر و شرک است، در آیه 120 سوره نحل، حضرت ابراهیم به تنهائی یک امّت شمرده شده، گفتهاند: او امتّی بود که فقط یک فرد داشت زیرا که آن روز او مُوَحِد بود. راغب بیان میدارد: یعنی او در عبادت خدا در مقام یک جماعت بود گویند: فالنی به تنهائی یک قبیله است. ابن اثیر در نهآیه نقل میکند: دربارهی قُسّ بن ساعده آمده: «یبعث یوم القیمه اُمَه واحده». در آیهی 45 سوره یوسف، امّت را مدّت معنی کردهاند یعنی آنکه از دو نفر زندانی نجات یافته بود و بعد از مدتی یوسف را یاد آورد، گفت: الخ. شاید از جهت یکنواخت بودن روزها و سالهای گذشته، به آنها اُمَت اطلاق شده است راغب گوید: «وَ ادَکَرَ بَعْدَ اُمَه» یعنی بعد از گذشتن اهل یک زمان یا اهل یک دین، یوسف را یاد آورد، این معنی به نظر قوی میآید.» بر این اساس امت به جمعیتی میگویند که مقصد خاص و مقصود و اَمام معینی را دنبال میکند و وصف تأکیدی «وَاحِدَه» در «کانَ النَاسُ أُمَه واحِدَه» نشانگر آن است که مردم در فطرت اولیه خویش، سمت و سوی واحدی را دنبال میکردند و هیچگونه اختلاف و مشاجره فتنه انگیزی در بین آنان نبوده مگر آنکه در پرتو فطرت توحیدی و نصایح انبیاء پیشین حل میشد.
به هر صورت در فقه سیاسی اسلام، منظور از امت جماعتی دارای وحدت فکری – اعتقادی است و عنصر جمعیت یا گروه انسانی دولت اسلامی را همین امت تشکیل میدهند که دارای رابطهی اعتقادی مبتنی بر اسلام هستند. بنابراین اسلام در تشکیل امت، رابطه تابعیت، عضویت و اقامت در کشور را – آن چنان که در دولتها مرسوم است- به رسمیت نمیشناسد. چرا که اینگونه اعتبارات مانع مبنای «جهانی بودن اسلام» و فراگیری آن است. دولت اسلامی دارای یک رسالت فکری با عنوان اسلام است و «اسلام دارای دعوت عمومی انسانها است.
حضرت محمد (ص) برای همه بشریت در تمام قرون و سرزمینها با صرفنظر از ویژگیهای قومی، سرزمینی و غیره مبعوث شده است.» به همین دلیل در مقدمه قانون اساسی ذیل عنوان «شیوه حکومت در اسلام» آورده شده است: «قانون اساسی با توجه به محتوای اسلامی انقلاب ایران که حرکتی برای پیروزی تمامی مستضعفین بر مستکبرین بود زمینه تداوم این انقلاب را در داخل و خارج کشور فراهم میکند به ویژه در گسترش روابط بینالمللی، با دیگر جنبشهای اسلامی و مردمی میکوشد تا راه تشکیل امت واحد جهانی را هموار کند (انَ هذِه اُمَتکُمْ اُمَه وَاحدَه وَ اَنا رَبُکُمْ فَاعْبُدُونِ) و استمرار مبارزه در نجات ملل محروم و تحت ستم در تمامی جهان قوام یابد.»
2-2- دلالت آیه (92) سوره انبیاء
در اصل (11) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با بیان کامل آیه (92) سوره انبیاء عنصر جمعیت دولت اسلامی ترسیم، و وظیفه تحول و کوشش جهت تطور از ملیگرایی به عنوان یک واقعیت مذموم به امتگرایی به عنوان یک هدف آرمانی مورد تصریح قرار میگیرد. آیه (92) سوره انبیاء با تقریر «إِنَ هذِه أُمَتُکُمْ أُمَه وَ حِدَه وَأَنَاْ رَبُکُمْ فَاعْبُدُونِ» بر اصل توحید اجتماعی و عبادی تأکید میکند، چنانکه آیه بعد نیز بر پرهیز از تفرقه و توحید فطری دلالت میکند: «وَتَقَطَعُواْ أَمْرَهم بَینَهمْ کُلٌ إِلَینَا رَجِعُون». این ترکیب آیات همانند آیات (52) و (53) سوره مومنون میباشد. واعظ زاده خراسانی در تبیین این آیه بر سه نکته قابل توجه دست گذاشته و بیان میدارد که (1) وحدت امت در ردیف توحید قرار دارد و به تعبیر دیگر وحدت یکی از ارکان اسلام است؛ (2) به همان نسبت که مسلمانان بر اساس توحید موظفند خدا را عبادت کنند، وظیفه دارند در تحصیل وحدت بکوشند؛ (3) با توجه به طرح مقدم وحدت امت، عبادت خدای یکتا متفرع بر وحدت امت و وحدت رب است و این دو در عرض هم پایه عبادت توحیدی خدا هستند. علامه شیخ محمد حسین کاشف الغطاء (رضی) نیز در تبیین وحدت امت بیان میکند: «بنی الاسلام علی کلمتین: کلمه التوحید و توحید الکلمه» یعنی اسلام بر روی دو اصل و دو فکر بنا شده است: یکی اصل پرستش خدای یگانه است، دیگر اصل اتفاق و اتحاد جامعه اسلامی است.
بر اساس اندیشه اسلامی، امت، تشکیل شده از انسانهای همفکر و هم عقیدهای است که بر اساس عقیده و آرمان مشترک، سازمان سیاسی و نظام مشترکی را پذیرفتهاند. اتحاد و یکپارچگی از عناصر تشکیل دهنده امت و خصلتی تفکیک ناپذیر از مفهوم امت است. در همین مورد اسلام پارا فراتر گذارده و به ائتلاف و اتحاد مسلمانان شکل برداری و عاطفی داده و همبستگی جامعه اسلامی و یکپارچگی جهان اسلام را به صورت بدیع و نوظهور مطرح کرده است: «اِنّما المومِنون اخوه». به عبارت دیگر امت اسلامی مجموعه اشخاصی هستند که بر محور عقیده واحد و اخلاقیات واحد اجتماع کردهاند و اتباع ذاتی دارالاسلام که قلمرو حاکمیت سیاسی – حقوقی اسلام است میباشند.
امام صادق (ع) میفرمایند: إِنَمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَه، بنو أب و أم؛ و إذا ضرب علی رجل منهم عرق، سهر له الاخرون. یعنی مؤمنان با هم برادرند، فرزندان یک پدر و یک مادر؛ چون یکی از آنان به دردی دچار گردد، دیگران نیز درد او را حس میکنند. و همچنین ابوبصیر از ایشان نقل میکند: سمعت أبا عبد اللَه «ع» یقول: المؤمن أخو المؤمن کالجسد الواحد، إن اشتکی شیئا منه وجد ألم ذلک فی سائر جسده. یعنی مؤمن برادر مؤمن است، همچون تن واحد، که اگر جایی از آن به درد آید، همه تن دردمند گردد.
«ملل» اسلامی به عنوان جمع ملت در اصل (11) قانون اساسی آیا به مفهوم اصطلاحی عنصر جمعیت در نظام دولت – ملت، حاصل معاهده وستفالیا (1968) است؟ و یا با توجه به سیاق اصل مفهوم دیگری مورد نظر قانونگذار اساسی بوده است؟
کلمه «ملّت» کلمهای عربی است و به معنی راه و روش است. در قرآن نیز این کلمه بیش از پانزده بار به همین معنا آمده است. و تعبیر قرآن از ملت طریقهای است که از طرف رهبر الهی برای هدایت فردی و اجتماعی مردم عرضه شده است، چنانکه آیه (282) سوره بقره با آوردن کلمه املال (هم ریشه ملت) بیان میدارد: «فَّلْیمّْلِلْ وَلِیه بِالْعَدْل» یعنی ولی از روی عدالت املاء میکند. راغب نیز علت اینکه طریقه الهی ملت نامیده میشود را دیکته شدن از طرف خدا دانسته است. در واژگان قرآن نیز ملت به معنی «دین» و «جماعت» (یوسف: 37: انی ترکتُ مله قومٍ الیومنون بالله) آمده است. علیهذا این مفهوم تقارب زیادی با نظام دولت – ملت دارد.
در اصطلاح امروز فارسی کلمه ملت به واسطه تحولات قانون اساسیخواهی مشروطه و ورود نظریه دولت ملی در واقع «به واحدی اجتماعی گفته میشود که دارای سابقه تاریخی واحد، قانون واحد، حکومت واحد و احیاناً آمال و آرمانهای مشترک و واحد میباشند. چنانچه امروز به جای مردم آلمان و انگلستان و فرانسه و غیره، ملت آلمان، ملت انگلستان و ملت فرانسه میگوییم.» در این معنا لغت عرب از واژه «قوم» یا «شعب» استفاده میکند. به این ترتیب آنچه که متأثر از نظام دولت ملی اصطلاحاً در حقوق و علوم سیاسی ملت گفته میشود حاصل دگردیسی یک واژه برای مفهومی وارداتی، غیر از مفهوم ذاتی خود شده است.
درخصوص اینکه ابتناء ملت بر نژاد و خون است یا تعلقات عرفی – فرهنگی، نظریات بسیاری ارائه شده است، ولی به هر حال ملت ظاهراً ممزوجی از هر دو است که امروزه وجه اول آن به نحو خلأص قابل کشف نیست و وجه دوم به جهت فرآیند جهانیشدن و تقابلات فرهنگی (صدور، تقلید و برخورد) پایداری یکسانی ندارد. به علاوه آنکه ملیت از خانواده خودخواهی است که از حدود فرد و قبیله تجاوز کرده و در مقیاس ملی تبلور یافته است. گرچه اسلام احساسات مثبت ناسیونالیستی را محکوم نمیکند. ولی در دین اسلام، ملیت و قومیت به معنایی که امروز میان مردم رایج است هیچ اعتباری ندارد، بلکه این دین به همه ملتها و اقوام مختلف جهان با یک چشم نگاه میکند و از آغاز نیز دعوت اسلامی به ملت و قوم خاصی تعلق نداشته است، بلکه این دین همیشه میکوشیده است که به وسایل مختلف ریشه ملت پرستی و تفاخرات قومی را از بیخ و بن برکند. به این ترتیب اول اینکه اسلام (انترناسیونالیسم اسلامی) از آغاز ظهور خویش داعیه جهانی داشته است و دوم اینکه مقیاسهای اسلامی مقیاسهای جهانی است نه ملی و قومی و نژادی.
پس از جنگ جهانی دوم این نگرش در میان شماری از انقلابیون و فعالان جنبشهای استقلال طلبی جهان سوم و جهان اسلام به وجود آمد که تنها با تکیه بر «ناسیونالیسم» (ملی گرایی) میتوان مستقل شد و مستقل ماند. ناسیونالیسم در ایران همزمان با هجوم اندیشهها و مکاتب غربی، مطرح گردید و با برخی اصول اساسی اسلام ناهمخوان بود. بر مبنای این ایدئولوژی، ایرانیها دارای یک احساس مشترک و وجدان و شعوری مجزا هستند که یک واحد سیاسی تحت نام ایران با ملت ایران را میسازد. این نگرش در درجه اول مرزهای دارالاسلام را میشکند؛ به گونهای که حتی ممکن است به جنگهای درون جوامع اسلامی منتهی گردد. موضوعی که متاسفانه کماکان جهان اسلام را آزار داده و مانع شکل گیری یک تفکر وحدت بخش میان آنها شده است. این ایدئولوژی برای ایران هم بسیار خطرناک است؛ چرا که ممکن است به تقسیمات درونی بینجامد. ایران جامعهای متنوع و متشکل از گروههای قومی، زبانی و فرهنگهای مختلف است و اغلب کسانی که در تلاشند تا به این مملکت آسیب بزنند، شکافهای فرهنگی، قومی و زبانی را مطرح میکنند.
گریز از نظریه «دولت - مّلّت»، به عنوان یک نظریه منحط و رو به زوال، آنچنان مورد توجه کشورهای اروپایی قرار گرفته که تحولات سریع اتحادیه اروپا مبین این گریز از ملتگرایی به جامعهای بزرگتر در قالب منطقهگرایی و فراتر از آن جهانیگرایی است. تا جایی که تحولات قوانین اساسی از مفهوم ناسیونالیسم در کشورهایی همانند فرانسه که به شدت مبتنی بر ملیگرایی و تعلقات فرانکوپن است دور شده و فصلی تحت عنوان «اتحادیه اروپا» مبتنی بر معاهده لیسبون و منطقهگرایی اروپایی ذیل مواد 1-88 تا 7-88 باز شده است.
با توجه به مبحثی که درخصوص امت آورده شد، در اصل (11) هم میتوان گفت منظور از ملل اسلامی هم میتواند ناظر به فرق اسلامی (یعنی روش) باشد و هم ناظر به عنصر جمعیت از مفهوم کشور باشد. به هر طریق کلیت اصل دلالت بر مفهوم «تقریب مذاهب» دارد؛ چرا که ملت به معنی عنصر جمعیت منحصر به فضای جغرافیایی است و تمام تأکید قانونگذار قانون اساسی «پیوستگی و یگانگی» همه مسلمین تحت نظام سیاسی واحد به عنوان «امت» است. به علاوه آنکه امروزه بستری مساعد از بیش از 51 کشور دارای جمعیت اکثریت (بیش از 50 %) مسلمان در جهان وجود دارد./ف