vasael.ir

کد خبر: ۷۱۶۸
تاریخ انتشار: ۲۸ آذر ۱۳۹۶ - ۱۷:۱۹ - 19 December 2017
بازخوانی یک مقاله/بخش اول

دلالت های امنیتی در انسان شناسی آیت الله جوادی آملی

وسائل- نجف لک زایی درباره موضوع «امنیت» آورده است حکمت متعالیه از ظرفیت خوبی برای ورود به عرصه علوم انسانی و امنیتی برخوردار می باشد. علوم و مطالعات امنیتی در سالهای اخیر در کشور ما از رونق خوبی بهره مند شده است اما تلاش قابل توجهی برای تبیین مباحث امنیتی با تکیه بر مبانی فلسفه اسلامی به ویژه حکمت متعالیه صورت نگرفته است

به گزارش سرویس مکتب دفاعی پایگاه اطلاع رسانی وسائل، بر اساس مبانی حکمت متعالیه و به ویژه مبانی انسان شناختی، که در این مقاله مورد بحث و بررسی است، باید از «علوم امنیتی» به جای «علم امنیت» سخن بگوییم، چون بر اساس هر مبنای انسان شناختی، علم امنیتی ویژه ای تولید می شود که می توان در یک تقسیم بندی کلان آن ها را این گونه دانست : متعالی، متعارف و متدانی. نجف لک­زایی در مقاله­ای با محوریت موضوع «گزارش مقاله دلالت های امنیتی انسان شناسی آیت الله جوادی آملی»، به ارائه دلالت ها و وجوه امنیتی انسان شناسی فقیه و حکیم متاله حکمت متعالیه آیت الله جوادی آملی پرداخته است. در ادامه گزارشی از این مقاله تقدیم می­گردد.

روش نگارنده در ارائه بحث های انسان شناسی توصیفی و در تحلیل کاربرد های امنیتی انسان شناسی، استنباطی است. دلیل انتخاب روش استنباطی از سوی نگارنده این است که آیت الله جوادی آملی به بررسی پیامد های امنیتی الگوی انسان شناسی خود نپرداخته است؛ بنابراین آن چه به عنوان پیامد ها و کاربرد های امنیتی انسان شناسی ایشان مطرح می گردد، استنباط نگارنده است.

چارچوب نظری

نگارنده در ابتدای نوشتار خویش به شرح و توضیح چارچوب نظری ای که از آن در نگارش این اثر بهره برده و همچنین کلیات و بحث های مقدماتی به شرح ذیل پرداخته است:

پرسش هایی که هر مکتب امنیتی ناگزیر باید به آن ها پاسخ دهد، عبارتند از: امنیت چیست؟ چگونه تولید می شود؟ چند نوع است؟ چه کسانی صلاحیت تولید یا حفظ آن را دارند؟ هدف از تولید امنیت چیست؟ نگارنده در ادامه محور هایی را که یک مکتب یا نظریه امنیتی پاسخ می دهد در یک نمودار نشان داده است؛ برخی از این محورها عبارتند از: مفهوم امنیت، ابعاد امنیتی، مرجع امنیت، سطوح امنیت، روش های تحصیل امنیت و... . به اعتقاد نگارنده مبانی فلسفی هر متفکر، هم در شیوه پاسخگویی و هم در نوع پاسخ اثر گذار است؛ برای نمونه، نگاه بد بینانه هابزی به انسان، باعث پدید آمدن مکتب امنیتی متفاوتی با مکتب امنیتی کانتی شده است که نگاهی خوش بینانه به انسان داشت.

از دیدگاه نگارنده از آن جا که بحث چگونگی تولید امنیت، حفاظت از امنیت تولید شده، مرجع، موضوع، منابع، غایت، مولفه ها،کارگزاران امنیت و... در هر مبنای انسان شناختی به شکل ویژه ای پاسخ داده شده می شود، ضرورت دارد هر مکتب فکری از دو نظر به مباحث امنیتی بنگرد : الف) تامین امنیت و مواجهه با تهدیدات بر اساس همین چارچوب؛ ب) بررسی امنیت از منظر دیگران، تا بداند امنیت و تهدید در تعریف دیگران چه جایگاهی دارد؟

چارچوب نظری ای که نگارنده در بحث خود به کار گرفته، بر اساس علل اربعه است که بر گرفته از فلسفه اسلامی است؛ از این منظر هر گاه از فلسفه امنیت پرس و جو کنیم، این چهار پرسش مد نظر است: 1. علت مادی امنیت چیست؟ 2. علت صوری امنیت چیست؟ 3. علت فاعلی امنیت چیست؟ 4. علت غایی امنیت چیست؟

به اعتقاد نگارنده برای این که پرسش های فوق را، به ادبیات رایج در متون امنیتی نزدیک کنیم می توانیم این پرسش ها را به این شکل نیز مطرح کنیم: 1. مبانی و منابع تولید امنیت چیست؟ 2. انواع، سطوح و ابعاد امنیت چیست؟ 3. چه افراد، نهاد ها، کارگزاران و سازمان هایی شایستگی تولید و حفاظت از امنیت را دارند؟ هدف از تولید امنیت چیست؟ نگارنده در ادامه می افزاید با توجه به این که مبانی فلسفی این چارچوب را در مقاله دیگری توضیح داده است، بحث انسان شناسی آیت الله جوادی آملی و تبیین دلالت های امنیتی آن مقدم می شود.

راه شناخت انسان از منظر آیت الله جوادی آملی

به نظر آیت الله جوادی آملی، بهترین راه شناخت انسان، بهره گیری از قرآن است؛ زیرا معرفت قرآنی، بالاترین معارف است. از نظر معظم له در هستی شناسی الهی، موجودات چهار قسم اند: 1. ناقص هایی که با عوامل بیرونی کامل می شوند؛ 2. ناقص هایی که در مسیر تکامل از خود مایه می گذارند؛ 3. موجوداتی که کامل آفریده شده اند؛ 4. موجودی که هر کمالی را به شکل نامحدود داراست و کمبود موجودات دیگر را هم تامین می کند؛ اولی را ناقص، دومی را مکتفی یا مستکفی، سومی را تام و چهارمی را فوق التمام می نامند.

از نظر ایشان انسان ناقص است و خالق انسان که خداوند متعال باشد، فوق التمام است؛ علاوه بر این به نظر ایشان، مراتب چهارگانه مزبور در میان معرفت های داده شده و در اختیار انسان، نیز وجود دارد که می توانیم  معارف ناقص را به فوق التمام بر گردانیم. نگارنده در ادامه نوشتار خویش در طی یک جدول، این چهار دسته را با توجه به وجه امنیتی آن بررسی کرده است که در ادامه گزارش به آن ها اشاره می کنیم:

موجود فوق التمام: نمونه= فقط ذات اقدس الهی، وجه امنیتی= منبع اصلی امنیت بخش/ انواع معرفت= معرفت فوق التمام، نمونه معرفتی= اصل امتناع و ارتفاع نقیضین، وجه امنیتی= پایه معارف و علوم امنیتی؛ موجود تمام: نمونه= عقول مجرد، وجه امنیتی= خودکفا در تامین امنیت خود/ انواع معرفت= معرفت تام، نمونه معرفتی= بدیهیاتی نظیر «اجتماع ضدین محال است»، وجه امنیتی= معرفت امنیتی خودکفا؛ موجود مکتفی: نمونه= فرشتگان، وجه امنیتی= خود سامان و خود بسنده در تامین امنیت خود/ انواع معرفت= معرفت مکتفی، نمونه معرفتی= مطلبی مجهول که با بررسی خودش یا تنبیه و تذکری نسبت به آن دانسته می شود، وجه امنیتی= معارف امنیتی که صدق و کذبشان در خودشان نهفته است؛ موجود ناقص: نمونه= انسان، وجه امنیتی= نیازمند به خدا در تامین امنیت خود ( نفی اومانیسم)/ انواع معرفت= معرفت ناقص، نمونه معرفتی= مطلب نظری مجهول که باید بدیهیات را به کمک آن آورد، وجه امنیتی= علوم معرفتی نیازمند به معارف تمام و فوق تمام.

به نظر ایشان، تکیه بر علوم بشری در شناخت انسان راه به جایی نمی برد، زیرا تاثیر تحول علوم متنوع در کیفیت تفسیر انسان یکسان نیست. البته باید توجه داشته باشیم که همچنان که شناخت کنه انسان، بلکه شناخت کنه هر چیزی ممتنع است، و این معرفت، مختص ذات اقدس الهی است.

انسان شناسی و علوم امنیتی

از منظر پژوهش مورد گزارش، نقش آفرینی انسان شناسی در علوم، موجب اهمیت آن شده است، از این رو تفسیر انسان بر تامین سعادت او مقدم است. برخی پیش از تفسیر محققانه از انسان به فکر تغییر آن به منظور تامین رفاه افتاده اند؛ چنان که پیش از تفسیر صحیح از جهان، در اندیشه تغییر و اصلاح آن بوده اند. راز تقدیم تفسیر بر تغییر، آن است که با تفسیر انسان یا جهان، معلوم می شود که آیا تغییر پذیر است یا نه؟ و در صورت تغییر پذیری راه آن چیست؟ و به کدام قسمت می توان آن را تغییر داد؟ و نیز تغییر آن به کدام سو صواب است؟

از منظر نگارنده، نقش آفرینی انسان شناسی در علوم، از جمله در علوم امنیتی از چند جهت قابل بررسی است: 1. موضوع علوم انسانی؛ 2. غایات همه علوم. از نظر موضوع، علوم دو بخش است: علوم انسانی و غیر آن (علوم تجربی و ریاضی). موضوع اصلی قسم نخست انسان است و تامین آن به عنوان اصل موضوعی برای همه علوم انسانی با همه شعب گسترده آن بر عهده علم انسان شناسی است.

به نظر آیت الله جوادی آملی، حقیقت انسان روح اوست، از این رو بدون شناخت روح، شناسایی انسان ناممکن است. روح نیز مجرد است و مجرد قسمی از هستی است؛ بنابراین روح بشر بدون هستی شناسی و معرفت به انقسام آن به دو قسم مجرد و مادی و شناخت معنای وجود مجرد، هرگز شناخته نمی شود؛ زیرا در بحث هستی شناسی، این دو نوع وجود و احکام و لوازم هر کدام شناخته می شود. هستی شناسی، وابسته به جهان بینی الهی است، چون در جهان بینی الهی دانسته می شود که در نظام هستی، خدا موجود واجب است و سایر موجودها، فیض نشئت گرفته از او هستند. پس مسیر شناخت انسان از جهان بینی الهی به هستی شناسی و از آن به انسان شناسی است و این شناخت، اصل موضوعی و پیش فرض همه علوم انسانی است.

از منظر غایت، هدف کانونی علوم انسانی، رشد انسان است؛ هر چند انسان مستقیما در موضوع، محمول یا مورد مسائل و قضایای علوم تجربی حضور ندارد، اما کارآیی و کار آمدی این علوم نیز در حوزه انسانی است؛ از این رو به انسان شناسی متکی است، زیرا شناسنده و به کار گیرنده آن ها انسان و مورد بهره وری آن ها قلمروی انسانیت است.

از این رو است که به نظر علامه جوادی آملی، انسان شناسی تاثیر مستقیم بر امنیت انسان و جامعه انسانی می گذارد؛ زیرا اگر انسان، جهان را بشناسد، ولی خویشتن و پیوندش با جهان، آینده و خدا را نشناسد به جای این که جهان را در خدمت بشر بگیرد، بشر را به استخدام طبیعت دنیایی در می آورد؛ چنان که متاسفانه جنگ جهانی اول و دوم و جنگ های ویرانگر منطقه ای و محلی، نشان می دهد که بشر عادی بر اثر نشناختن حقیقت انسانیت، جز از آثار تخریبی دانش تجربی و ریاضی بهره ای نمی برد؛ پس برای جامعه بشری، هیچ امری ضروری تر از شناخت حقیقت انسان نیست.

حقیقت انسان از دیدگاه قرآن

قرآن کریم، کتاب وجودی انسان را در دو مقام تدوین کرده است: در مقام اول از هویت انسان سخن می گوید و او را بر خلاف تعریف رایج که وی را حیوان ناطق می دانند، «حی متأله»، یعنی موجود زنده ای دانسته است که حیات او در تأله او است و تأله همان ذوب شدن در ظهور الهیت است. این هویت انسان، قابل تبدیل نیست.

در مقام دوم، قرآن چگونگی باروری و شکوفایی گوهر ملکوتی انسان را که حیات و تأله او است و نیز راه رسیدن وی به کمالات وجودی را بیان می کند. قرآن، انسان را موجودی برخوردار از فطرت توحیدی و امانت دار الهی و دارای عقل و درک دانسته است که باید گوهر وجودی خود را شکوفا کند و سعادت او در شکوفایی گوهر وجودی اوست و این گوهر وجودی با ارائه برنامه از طریق انسان شناس واقعی، یعنی خداوند شکوفا می شود و این برنامه همان دین الهی است که با تحت پوشش قرار دادن ابعاد وجودی انسان و چگونکی ارتباطات او تحقق می یابد.

آیت الله جوادی آملی معتقد است که انسان ها نیز همچون آیات قرآن، محکم و متشابه دارند. انسان ها در نخستین تقسیم یا مرده اند یا زنده. کفر پیشگان فطرت انسانی خویش را زیر لایه های متراکم و کدر جهل و خرافات مدفون کرده اند و مردگانی بیش نیستند. برخی از اینان مانند جسمی یخ زده ساکت، بی حرکت و بی تاثیرند و ذلت و خواری را به جان خریده اند و می خواهند جان مرده شان را در امان نگاه دارند که کافران ذمّی نام دارند و بعضی نیز اجساد بد بویی هستند که دنیایی را به تعفن می کشند که کافران حربی نام دارند. اینان، جنگ با اسلام را پیشه خود ساخته اند.

آنان که از ظلمت مرگبار کفر رهیده اند، زنده اند. برخی از همین زندگان به خواب فرو رفته و از دین و ایمان و انسانیت خود در غفلت هستند و بعضی، بیدار و متوجه؛ انسان های بیدار و هوشیار نیز یا بیمارند یا سالم و این بیماران روحی، مرضشان یا سطحی است یا مزمن. انسان های زنده و بیدار و سالم نیز یا ناقص اند یا کامل و در میان انسان های کامل نیز برخی کامل تر و در بین ایشان نیز بعضی کامل ترین هستند.

همه اقسام یاد شده متشابه اند جز دو قسم آخر؛ یعنی انسان های کامل و اکمل که محکمات جامعه انسانی به شمار می آیند و انبیا و اولیا، «محکم بالاصاله» و علمای عامل، «محکم بالمحکم» هستند. گروه نخست اکمل و دسته دوم کامل اند. انسان های کامل باید همیشه خود را به اکمل عرضه کنند و خویش را با میزان محکمات اصیل بسنجند، تا بتوانند مرجع و مقتدای متشابهات باشند. انسان های متشابه نیز باید به محکمات رجوع و از آنان تقلید کنند و راه انسانیت را پا به پای آنان بپیمایند.

ادامه دارد.......

120/205/د

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۸ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۲:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۰۱:۴۷
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۶
غروب آفتاب
۲۰:۰۴:۱۹
اذان مغرب
۲۰:۲۳:۰۶