به گزارش سرویس حقوق پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، اصطلاح حریم خصوصی در فقه بهکار نرفته و واژه جدیدی است که بهتازگی در ادبیات حقوق بشری مطرح شده است و امروزه بهمثابه یک حق مهم برای انسان تلقی میشود؛ اگرچه با انفجار رسانه و اطلاعات رسانهای و ممکن شدن دستیابی به وضعیتهای شخصی در فضای مجازی و رسانهای، تعریف یا حفظ این حریم بهنحوی به چالشهایی برخورده است؛ چالشهایی که موجب شده دیدگاههایی در ارتباط با آن و ضرورت بازتعریف این مفهوم یا حتی تزلزل این حق پدید آید، به همین جهت مصاحبه ای با حجت الاسلام والمسلمین احمد مبلغی؛ رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس شورای اسلامی انجام شده که متن آن در ذیل تقدیم می گردد.
سؤال این است آیا میتوانیم دیدگاه شریعت را نسبت به این حق که مصطلحی بهکار رفته در لسان شرع نیست، ارائه کنیم؟
در حقیقت در این راستا با سه سؤال مواجه هستیم:
در پاسخ باید گفت اصطلاح حریم خصوصی در شرع قابل پیگیری است؛ چراکه واضح است اگر شارع در زمینهای ادبیات آن را ارائه نکرده باشد، میتوان از احکام مرتبط به آن حوزه و مناطات آنها به حکم آن دست یافت.
بنابراین اگرچه شرع ادبیاتی در این زمینه ندارد، ولی با احکامی که در این حوزه دارد، میتوان به دیدگاهش دراینباره دست یافت. بهعبارتی با وجود جدید بودن این اصطلاح، طرح آن در فقه معقول و ممکن بهنظر میرسد. در حقیقت با مطالعه روشمند میتوان دیدگاه شریعت را در ارتباط با این موضوع ( با اصطلاح ویژه آن) بهدست آورد.
در مواجهه با نظرات اسلام در باب حقوق بشر میتوان گفت اسلام دو حق کلان برای انسان قائل است:
1.حقوقی که کیان شخص وابسته به رعایت آن است. بهعنوان نمونه حق حیات از این سنخ است؛ چراکه قوام شخص وابسته به رعایت این حق میباشد.
2.حقوقی که کیان شخصیتی فرد وابسته به رعایت آن است. حریم خصوصی بهمعنای حیات اختصاصی فرد است که برپادارنده شخصیت او میباشد. بنابراین این حق مربوط به شخصیت فرد است، نه شخص او. با نقض این حریم، کیان شخصیت او از بین میرود؛ چراکه شخصیت او منوط به داشتن اسرار و فضای شخصی میباشد.
بعد از پذیرش این تقسیم باید اضافه کرد که اسلام دو حیات دارد: حیات خصوصی و عمومی. هریک از ایندو دارای حقوقی است که رعایت آن در ارتباط تنگاتنگ با کیان شخصیت اوست. در حقیقت اسلام بهدنبال آن است که وقتی فرد وارد فضای اجتماعی شد، شخصیت او با این تدابیر حفظ گردد.
اهمیت حیات خصوصی:
بهنظر میرسد اسلام حیات عمومی فرد را متوقف بر وجود حیات اختصاصی و حریم خصوصی وی میبیند. بهعبارتی اسلام بر آن است که حیات عامه فرد بهصورت مطلوب شکل نمیگیرد، مگر اینکه حریم خصوصی وی در جامعه رعایت گردد. این توقف در احکام اسلام قابل پیگیری است.
افزون بر این، اسلام برای حریم خصوصی از حیث معنوی و تکامل معنوی اهمیت ویژهای قائل است. اصولاً اگر فرد دارای حریم خصوصی نباشد، فاقد زمینههای لازم برای تکامل تقربی و روحی و کمالی در جهت کسب معنویت خواهد بود. دلیل این مطلب هم آن است که تکامل انسان در درگاه خداوند موکول به اراده و عقل او و برخورداری از زمینه لازم برای اعمال اراده و بهکارگیری عقل است. این در حالی است که اگر انسان از حریم خصوصی برخوردار نباشد و عیان و پنهان زندگی وی یکی باشد، همه رفتارهای او براساس جبر اجتماعی شکل میگیرد و در این صورت فاقد زمینه لازم برای اعمال اراده در جهت تکامل خواهد بود. در حقیقت شخص در چنین وضعیتی مجبور و دستخوش وضعیتهای موجود جامعه است و نمیتواند ارتباط نهانی با خداوند برقرار کند.
یکی از مباحثی که در اسلام جهت تکامل انسان مطرح است، فصل «رجعت و توبه» میباشد. انسان فاقد حریم خصوصی دستخوش وضعیت اجتماعی است و چون امکان توبه بهعنوان امر نهانی برای او فراهم نیست، نمیتواند از این فرصت نسبت به مواردی که جامعه به او فشاری وارد نمیکند، ولی شخص تحت تأثیر وجدان خود قرار میگیرد، استفاده نماید.
نقش حیات خصوصی در زندگی انسان:
با این بیان به این نتیجه میرسیم که حریم خصوصی از سوی اسلام دارای دو نقش است:
1.بستر مناسب جهت شرکت در فضای عمومی؛
2.حیث معنوی و تکاملی. حریم خصوصی براساس این نقش، بهترین فرصت را جهت تکامل و تقرب به خداوند در اختیار فرد قرار میدهد. این امر بهگونهای است که با حذف حریم خصوصی، انسان بهمثابه موجود منفعل اجتماعی میشود که هیچ ارادهای از خود ندارد.
بنابر آنچه گفته شد، حریم خصوصی اهمیت مضاعف مییابد و رعایت آن برای افراد بهعنوان اصل قرار میگیرد. این نکته در ارتباط با حریم خصوصی فراتر از آن چیزی است که دراینباره در حقوق بشر مطرح است.
یکی از نکات مهم مطرح در اسلام این است که باید براساس بیّنات و اَیمان قضاوت نمود؛ دلیل این امر، رعایت حریم خصوصی افراد است. بیّنات و اَیمان مبتنی بر یک امر آشکار اجتماعی است؛ یعنی آنچه از حریم خصوصی عبور کرده است. در حقیقت اسلام در اینجا دخالت قضایی و اجرایی میکند. پیش از این مرز، حریم اختصاصی افراد است که حرمت دارد.
به نظر میرسد ما میتوانیم فعل یا وضعیت یا فکر شخص را جزو حریم خصوصی وی درنظر بگیریم که ورود به این حریم یا افشای یکی از اینسه بهدلیل احترام این حریم روا نیست.
منتها اینکه این فعل یا وضعیت یا اندیشه چه زمانی جزو حریم خصوصی قرار میگیرد و چه زمانی جزو حریم عمومی بهشمار میرود و در واقع مرز این دو حریم چیست، باید بهلحاظ ظرف تحقق اینسه درنظر بگیریم. ظرف تحقق یا استقرار اینسه گاهی اجتماعی است و گاهی غیر اجتماعی.
ظرف اجتماعی به این معناست که اینسه در جامعه تحقق پیدا میکند یا ظهور دارد. منظور از ظرف تحقق غیر اجتماع نیز آن است که فعل یا وضعیت یا فکر شخص بهصورت فردی باشد؛ بهگونهای که هیچ کس غیر از خودش به آن دسترسی و آگاهی ندارد. صورت اخیر طبیعتاً جزو حریم خصوصی است.
فعل واقع از سوی شخص در ظرف اجتماع را میتوانیم به دو دسته تقسیم کنیم: یک بار بهگونهای است که جوانبی از فعل قابل مستور نگه داشته شدن است و صاحب فعل آن را مستور نگه میدارد. اگر کوشش شود جوانب مستور نگهداشتهشده افشا شود، این افشاگری تجاوز به حریم خصوصی است. مقصود از جوانب مستور نگهداشتهشده آن جوانبی است که شخص مایل به اخفای آن است، نه مکشوف شدن آن؛ بهویژه آنکه با افشای این جوانب صورت فعل در جامعه عوض گردد و شخصیت فرد لکهدار شود. در این صورت با وجود اینکه این فعل در ظرف جامعه رخ میدهد، باید آن را جزو حریم خصوصی بهحساب آورد؛ اگرچه وقتی فعل در ظرف جامعه رخ میدهد، بهمعنای آن است که بهصورت مکشوف در حال انجام است و پوشیده داشتن آن نسبت به جوانب و ابعادی است. گونه دوم موضوعی است که جوانب آن قابل پوشیده نگه داشتن نیست.
در کنار ایندو، افعالی وجود دارد که بهتنهایی مربوط به خود شخص نیست، بلکه مربوط به او و اطرافیان اوست، که مصداق بارز آن خانواده اوست. اگر محیط خانوادگی را امری بین وضعیت فردی محض و اجتماعی محض بگیریم، میتوان از آن به حالت نیمهاجتماعی تعبیر کرد. این وضعیت یا افعال مربوط به فضای خانوادگی دو صورت دارد: یکبار در محیط خانواده استقرار دارد. طبعاً محیط خانواده ظرف اجتماعی بهمعنای مکشوف برای افراد جامعه نیست. ورود به این وضعیت خانوادگی در صورتی که از سوی فرد پوشیده نگه داشته شده باشد، نوعی تجاوز به حریم خصوصی است. گاهی نیز این وضعیت خانوادگی مثل فعل فرد در ظرف جامعه رخ میدهد.
بنابراین سه سنخ ظرف و محل ظهور یا تحقق برای فعل درنظر گرفتیم: فردی محض، اجتماعی محض و خانوادگی که حالت نیمهاجتماعی دارد. از مؤلفههای یک امر مربوط به حریم خصوصی نیز این نکته دانسته شد که فرد خواهان مستور نگه داشتن آن فعل یا وضعیت است، حال همه یا ابعادی از آن.
در اینجا سؤالی پیش میآید و آن اینکه، اگر احراز نکنیم فرد خواهان مخفی نگه داشتن امری است یا نه، آیا مکشوف کردن آن یا رفتن به سمت کشف آن تجاوز به حریم خصوصی تلقی میشود یا خیر؟
در جواب باید گفت هر امر پوشیده نگهداشتهشدهای بهصورت نوعی حاکی از علاقه شخص به مستور بودن آن که یک امر عقلایی و عرفی است، میباشد. بههمین دلیل نباید به دنبال احراز آن بود. با این بیان، معیاری برای حریم خصوصی پیدا میشود و آن اینکه، نفس رصد کردن و رفتن به سمت امور نامکشوف، تجاوز به حریم خصوصی تلقی میشود؛ چون فرد را در معرض مسائلی قرار میدهد که مستور نگه داشتن آن برای صاحب حریم، مطلوب و مورد درخواست و علاقه است.
آیا حریم خصوصی نسبی است؟
سؤال دیگری که پیش میآید آن است که آیا حریم خصوصی نسبی داریم یا خیر؟ مقصود از حریم خصوصی نسبی امور مربوط به یک فرد است که به دلایلی برای افرادی از جامعه مکشوف شده است. آیا کوشش برای فهم این مسائل و کشف آنها که طبعاً به این معناست که به دامنه آگاهان به یک وضعیت خصوصی میافزاید، تجاوز به حریم خصوصی است یا خیر؟
پاسخ این است که اصولاً مکشوف شدن امور مربوط به حریم خصوصی برای عدهای نمیتواند مجوز تجاوز به این حریم باشد؛ چون این تجاوز شما را از یک وضعیتی مطلع میکند که فرد خواهان مستور نگهداشتن آن است و طبعاً اگر هم برای عدهای مکشوف شده باشد، وی خواهان آن است که دامنه این انکشاف بیشتر نشود. ازاینرو در اینجا تجاوز به حریم خصوصی صدق میکند.
حریم خصوصی مطلق بهمعنای نامکشوف، یعنی کاملاً خصوصی است؛ بهعبارتی وضعیت عینیاش خصوصی است. اگر هم برای عدهای مکشوف شد، از حالت خصوصی بودن خارج شده است، ولی برای شما که به سمت آن میروید، همچنان حریم خصوصی است؛ چون معیار خصوصی بودن نسبت به شما صادق است. از این جهت میتوانیم آن را حریم خصوصی نسبی به حساب آوریم. این در صورتی است که ما معنای خصوصی را بهگونهای درنظر بگیریم که بهنحوی در مقابل انکشاف قرار بگیرد؛ یعنی خصوص او اطلاع دارد. ازاینرو اگر انکشاف یافت، از حالت خصوصی خارج شده است.
اما اگر خصوصی را به معنای دیگری بگیریم، یعنی مختص او یا مربوط به شخصیت اوست، به مثال مورد بحث نباید حریم خصوصی اطلاق کرد؛ چون خصوصی در مقابل انکشاف نیست، بلکه به این معناست که اختصاص به او دارد و او حق اطلاعیابی از آن را بهصورت انحصاری یا مستور نگه داشتن آن را دارد.
در هر حال کوشش برای دستیابی به امور داخل در حریم خصوصی، تجاوز به این حریم است؛ چه برای برخی افراد انکشاف پیدا کرده یا نکرده باشد. بهعبارتی حرمت تجاوز به حریم خصوصی براساس ادله خاص خود ثابت است و بههیچ وجه نمیتوان از آن عبور کرد.
ممکن است خصوصی را صفت حریم بگیریم؛ یعنی حریم بهمعنای دامنه یا محدودهای باشد که خصوصی اوست. طبعاً در این دامنه یا محدوده، افعال و وضعیتها و اندیشههایی قرار میگیرد که اختصاصی اوست. اگر خصوصی را وصف حریم گرفتیم، معیار نسبت دادن و وصف قرار دادن خصوصی برای حریم، همان مختص بودن افعال یا افکار یا وضعیتها به شخص است؛ چون درون این حریم افعال، اوضاع یا اوصافی وجود دارد که اختصاصی اوست یا میتواند اختصاصی او باشد./102/ف