vasael.ir

کد خبر: ۶۹۷۸
تاریخ انتشار: ۱۱ آذر ۱۳۹۶ - ۱۹:۵۴ - 02 December 2017
درس خارج ولایت فقیه آیت الله مقتدایی/ جلسه 78

زعامت حاکم عادل سبب رحمت و مغفرت الهی است

وسائل ـ آیت الله مقتدایی در ادامه بررسی ادله روایی شرطیت عدالت برای ولی فقیه گفت: طبق معتبره حبیب سجستانی که امام باقر علیه السلام به عنوان حدیث قدسی نقل کرده اند نشان می دهد هر امتی از اسلام که تحت زعامت و امامت امام عادل قرار بگیرند، موجب گشایش در کار و عفو و بخشش آنان می‌شود.

به گزارش خبرنگار پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، آیت الله مقتدایی، در جلسه هفتاد و هشتمین درس خارج ولایت فقیه که دوشنبه 2 اسفند 95 در مدرسه مبارکه دارالشفاء برگزار گردید، به ادامه بررسی ادله روایی جهت اثبات شرط عدالت ولی فقیه پرداخت.

خلاصه درس گذشته

آیت الله مقتدایی در اثبات شرط عدالت برای ولی فقیه روایتی را بیان کرد و گفت: در این روایت امام علیه السلام می فرمایند کسی که صبح کند و امام ظاهر و عادلی نداشته باشد در حالت گمراهی است و اگر در این حالت بمیرد به حالت کفر و نفاق از دنیا رفته است. زمان روایت عام است و هر دو صورت یعنی حضور و غیبت را شامل می‌شود.

این استاد حوزه افزود: در این روایت دو وصف برای امام ذکر کرده یکی ظاهر یعنی دلیل ظاهر و روشنی برای امامتش داشته باشد که در زمان ائمه علیهم السلام منصوص است و در زمان غیبت با آن ادله‌ای که خواندیم ولی فقیه است و وصف دوم اینکه عادل باشد. پس در حال حاضر که امام معصوم غائب است؛ ولی فقیه بعنوان جانشین امام معصوم باید عادل باشد.

وی در ادامه روایت سدیر بن حکیم را بیان کرد و گفت: در این روایت آمده است که کسی برای امامت و رهبری صلاحیت ندارد مگر سه خصلت در او باشد؛ ورعی که او را از گناه حفظ کند؛ حلمی که او را از غضب حفظ کند و حسن ولایت داشته باشد یعنی در ولایتش، ولایت حسن داشته باشد و با خوبی و نیکی رفتار نماید. نکته در اینجاست که در صدر روایت فرمودند سه خصلت برای امامت شرط است ولی در بیان خصلت سوم به ولایت تعبیر می‌کند و این نشان می‌دهد که مراد از امامت همان حکومت و ولایت است. پس کسی که می‌خواهد ولایت داشته باشد باید این سه خصلت را داشته باشد و کسی که معصیت انجام می‌دهد نمی‌تواند ولی فقیه باشد.     

خلاصه درس حاضر

آیت الله مقتدایی در ادامه بررسی ادله روایی شرطیت عدالت برای ولی فقیه، معتبره حبیب سجستانی را بیان کرد و گفت: این روایت که امام باقر علیه السلام به عنوان حدیث قدسی نقل کرده اند نشان می دهد هر امتی از اسلام که تحت زعامت و امامت امام عادل قرار بگیرند اگر چه آن امت نسبت به اعمال خودشان ظالم هستند و معصیت می‌کنند ولی همین تحت زعامت بودن امام عادل باعث گشایش در کار و عفو و بخشش آنان می‌شود.

وی به روایت مرحوم صدوق در کتاب خصال اشاره کرد و افزود: طبق فرمایش امام صادق علیه السلام گناهان انواع زیادی دارد یکی از آن‌ موارد منافعی است که به دست شخصی از طرف ولات ظلمه برسد زیرا این والی، والی من الله نیست و آنچه که به دست می‌آورد حرام است.

وی در ادامه بیان داشت: خطبه ای از امیرالمؤمنین علیه السلام است که در آن حضرت برای شخصی که می‌خواهد ولایت امر را به دست بگیرد صفاتی را بیان کردند که از مجموع آن صفات مشخص میشود کسی که ولایت امر جامعه را به دست می‌گیرد باید عادل باشد. 

وی افزود: البته در مورد صفات والی که حضرت فرمودند «وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّهُ لَا یَنْبَغِی» در اینجا معنای لغوی مراد است که هم در قرآن و هم در روایات آمده که به معنای «حتما» و «جدّاً» و «نباید» می‌باشد و معنای اصطلاحی در جایی استفاده می‌شود که مستحبات و مکروهات باشد.   

تقریر درس

دلیل اشتراط عدالت در ولی فقیه

برای اشتراط عدالت در ولی فقیه دو روایت بحث شد.

1-صحیحه

2-معتبره که هر دو دلالت واضح و روشن بر اشتراط عدالت داشت.

اکنون به بررسی روایت سوم می‌پردازیم:

3-معتبره حبیب سجستانی

«عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَأُعَذِّبَنَ‌ کُلَ‌ رَعِیَّةٍ فِی الْإِسْلَامِ دَانَتْ بِوَلَایَةِ کُلِّ إِمَامٍ جَائِرٍ لَیْسَ مِنَ اللَّهِ وَ إِنْ کَانَتِ الرَّعِیَّةُ فِی أَعْمَالِهَا بَرَّةً تَقِیَّةً وَ لَأَعْفُوَنَّ عَنْ کُلِّ رَعِیَّةٍ فِی الْإِسْلَامِ دَانَتْ بِوَلَایَةِ کُلِّ إِمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اللَّهِ وَ إِنْ کَانَتِ الرَّعِیَّةُ فِی أَنْفُسِهَا ظَالِمَةً مُسِیئَةً.» الکافی، کلینی، ج1، ص376، کتاب الحجة، ابواب «من دان الله عزوجل بغیر امام من الله جل جلاله»، باب86، ح4، اسلامیة

سجستان معرب سیستان است و عرب بدین شکل تلفظ می کند. این حدیث قدسی که حبیب سیستانی از حضرت امام باقر علیه السلام به عنوان حدیث قدسی نقل کرده است و با دو تاکید لام و نون تاکید با این اشاره که حتما و بدون شک انجام می‌شود.

خدای تعالی فرمود: عذاب می‌کنم هر امتی را که اعتقاد پیدا کند و تحت ولایت امام جائری( ائمه و ولات جور) که از طرف خداوند نیستند قرار بگیرند اگرچه خود این امت از نظر اعمال خودشان معصیت نمی‌کنند و اعمال نیک بجا می‌آورند اما همین که قبول می‌کنند تحت ولایت امام جائر قرار بگیرند همین خودش باعث عذاب است.

عکس این مطلب نیز صادق است یعنی حتماً عفو و گذشت می‌کنم از هر امتی از اسلام که تحت زعامت و امامت امام عادل قرار بگیرند اگرچه آن امت نسبت به اعمال خودشان ظالم هستند و معصیت می‌کنند ولی همین تحت زعامت بودن امام عادل باعث گشایش در کار و عفو و بخشش آنان می‌شود.

بنابراین اگر زعامت برای امام عادل و منصوب از طرف خداوند ولو به وسائط باشد آن امت مورد عفو قرار می‌گیرند.

4-روایت مرحوم صدوق در کتاب خصال در باب السته

« عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ قَالَ قَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ علیه السلام السُّحْتُ‌ أَنْوَاعٌ‌ کَثِیرَةٌ مِنْهَا مَا أُصِیبَ مِنْ أَعْمَالِ الْوُلَاةِ الظَّلَمَةِ وَ مِنْهَا أُجُورُ الْقُضَاةِ وَ أُجُورُ الْفَوَاجِرِ وَ ثَمَنُ الْخَمْرِ وَ النَّبِیذِ الْمُسْکِرِ وَ الرِّبَا بَعْدَ الْبَیِّنَةِ فَأَمَّا الرِّشَا یَا عَمَّارُ فِی الْأَحْکَامِ فَإِنَّ ذَلِکَ الْکُفْرُ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ وَ بِرَسُولِهِ.» الخصال، صدوق، ج1، ص329، ح26

به سند صحیح از عمار بن مروان نقل است که گفت امام صادق علیه السلام فرمودند: گناهان انواع زیادی دارد یکی از آن‌ موارد منافعی است که به دست شخصی از طرف ولات ظلمه برسد یعنی فردی کارمند ولات ظلمه شود و حقوق بگیرد و خدمتی کند و مزدی دریافت نماید زیرا این والی، والی من الله نیست و آنچه که به دست می‌آورد حرام است و آنچه به عنوان مزد و حقوق می‌دهد حرام است.

در ادامه می‌فرماید: و از این موارد گناه است مزد قضات جور و دیگر موارد مانند اجرت زنان زناکارکه شاهد سخن ما نیست.

در رژیم سابق بعضی که در دستگاه قضایی بودند می‌آمدند از مراجع اجازه می‌گرفتند که سحت نباشد. البته این‌ها از باب ولایتی که در این بخش از مال داشتند اجازه می‌دادند به صورت عام اجازه نمی‌دادند به اشخاص خاص اجازه می‌دادند که به عنوان نفوذی عمل می‌کنند و می‌دانند که غیر از اینکه در آن‌جاست کمک دیگری به دستگاه ظلمه نمی‌کند. نظیر اجازه هایی که حضرات معصومین علیهم السلام به امثال علی بن یقطین صادر می فرمودند.

به هر حال برای آن مقدار مالی که به دست آورده است اجازه می‌دادند حتی ممکن است در برخی موارد اصل کار برای آن‌ها حرام و معصیت باشد اما نسبت به این پول به دست آمده اجازه می‌دهند.

5-کلام حضرت امیرمومنان علیه السلام

کلام امیرالمومنین علیه السلام کلام مفصلی است و خیلی مفید در نهج البلاغه خطبه 130 مرحوم سید رضی بعد از ثبت خطبه می‌فرماید: «و فیه یبین سبب طلبه الحکم و یصف الامام الحق»دو چیز در این خطبه بیان شده است:

یکی اینکه چرا امیرالمومنین علیه السلام حکومت را پذیرفت و دیگر اینکه کسی که می‌خواهد ولایت امر را به دست بگیرد چه صفاتی باید داشته باشد؟

بررسی جهت اول

اینکه چرا امیرالمؤمنین علیه السلام حکومت را در پنج سال آخر عمر پذیرفت: «اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ یَکُنِ الَّذِی کَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِی‌ سُلْطَانٍ‌ وَ لَا الْتِمَاسَ شَیْ‌ءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ وَ لَکِنْ لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِینِکَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِی بِلَادِکَ فَیَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِکَ وَ تُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِکَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَوَّلُ مَنْ أَنَابَ وَ سَمِعَ وَ أَجَابَ لَمْ یَسْبِقْنِی إِلَّا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم بِالصَّلَاةِ» نهج البلاغه خطبه130

خدایا! تو می‌دانی آنچه که از ما صادر شد و حکومت را قبول کردیم، این قبول حکومت برای اینکه به ریاست و سلطنتی برسیم نبوده و نیز به طمع مال نبوده است لکن برای این بود که آن نشانه‌های دین که از بین رفته بود را احیا کنیم و صلح و سلامت را در بین مردم ظاهر و رایج کنیم که در نتیجه بندگان مظلومت در امن و امان زندگی کنند و حدودی که معطل شده و اجرا نمی‌شود را اجرا کنیم. خدایا! تو می‌دانی که من اولین شخص هستم که به تو توجه کردم شنیدم و اطاعت کردم و هیچ شخصی به جزء پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم قبل از من نماز نخواند و من در کنار پیامبر به نماز ایستادم.

بررسی جهت دوم

در مورد صفات والی فرمود: «وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّهُ لَا یَنْبَغِی أَنْ یَکُونَ الْوَالِی عَلَى الْفُرُوجِ وَ الدِّمَاءِ وَ الْمَغَانِمِ وَ الْأَحْکَامِ وَ إِمَامَةِ الْمُسْلِمِینَ الْبَخِیلُ فَتَکُونَ فِی أَمْوَالِهِمْ نَهْمَتُهُ وَ لَا الْجَاهِلُ فَیُضِلَّهُمْ بِجَهْلِهِ وَ لَا الْجَافِی فَیَقْطَعَهُمْ بِجَفَائِهِ وَ لَا الْحَائِفُ لِلدُّوَلِ فَیَتَّخِذَ قَوْماً دُونَ قَوْمٍ وَ لَا الْمُرْتَشِی فِی الْحُکْمِ فَیَذْهَبَ بِالْحُقُوقِ وَ یَقِفَ بِهَا دُونَ الْمَقَاطِعِ وَ لَا الْمُعَطِّلُ لِلسُّنَّةِ فَیُهْلِکَ الْأُمَّة» نهج البلاغه، خطبه130

شما یا در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دانستید و یا چون بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دیدید خلفای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چگونه بر خلاف پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم عمل می‌کردند لذا دانستید که سزاوار نیست والی این صفات را داشته باشد. شخصی که ولایت بر خون و نوامیس، ثروت‌ها، غنائم، احکام و قوانین مربوط به اداره مردم را دارد و ولایت بر مسلمین بر عهده دارد نمی‌تواند بخیل باشد زیرا این شخص بخیل اموال مردم را برای خودش غنیمت می‌داند و نیز نباید جاهل باشد؛ زیرا به جهت جهل خویش مردم را به گمراهی می‌کشاند.

حاکم نباید انسان جفاکار باشد؛ زیرا به سبب جفا مردم را پراکنده می‌کند.

حاکم نباید حیف کننده و تلف کننده اموال نباشد؛ زیرا بیت‌المال را حیف و میل می‌کند و قومی را به قومی دیگر برتری می‌دهد و تبعیض قائل می‌شود.

حاکم مردم نباید رشوه بگیرد؛ زیرا رشوه گیر حقوق را پایمال می‌کند و در رساندن حق به صاحب حق کوتاهی می‌شود.

حاکم نباید کسی باشد که سنت الهی و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را تعطیل نماید زیرا در این صورت مردم هلاک می‌شوند.

کیفیت استدلال

 از مجموع این موارد که در وجه دوم ذکر شد به دست می‌آید شخصی که ولایت امر جامعه را به دست می‌گیرد باید عادل باشد. البته در ابتدای بحث که حضرت فرمودند «وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّهُ لَا یَنْبَغِی» ما حکم قطعی می‌فهمیم اینجا می‌گوییم گاهی معنای لغوی و گاهی اصطلاحی مراد است و معنای اصطلاحی در جایی استفاده می‌شود که مستحبات و مکروهات باشد.   

ولی تعبیر «لَا یَنْبَغِی» در اینجا معنای لغوی مراد است که هم در قرآن و هم در روایات آمده که به معنای «حتما» و «جدّاً» و «نباید» می‌باشد که در قرآن می‌فرماید:

﴿قالُوا سُبْحانَکَ‌ ما کانَ یَنْبَغی‌ لَنا أَنْ نَتَّخِذَ مِنْ دُونِکَ مِنْ أَوْلِیاءَ وَ لکِنْ مَتَّعْتَهُمْ وَ آباءَهُمْ حَتَّى نَسُوا الذِّکْرَ وَ کانُوا قَوْماً بُوراً﴾ سوره مبارکه فرقان آیه 18

در قیامت کفار محشور می‌شوند و معبودهایشان را می‌آورند و به آن معبودها خطاب می‌شود که ﴿أَ أَنْتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبادی هؤُلاءِ أَمْ هُمْ ضَلُّوا السَّبیلَ﴾ سوره مبارکه فرقان آیه 17

 آیا شما اینان را به پرستش امر کردید و گمراه کردید؟

آن معبودها که شاید معبودهای انسانی مثل عیسی یا جنّ را خدا دانستند مراد باشد اما برخی از مفسران گفته‌اند اعم است هم معبودهایی را شامل می‌شود که قابل خطاب هستند و هم معبودهایی چون بت‌ها که در دنیا قابل خطاب نیستند را شامل می‌شود.

به هر حال آنان در پاسخ می‌گویند پناه می‌بریم به تو که غیر تو را خدا بدانیم و امر به پرستش نماییم.

در اینجا «ینبغی» به معنای هرگز و حتماً و نفی جدی و قطعی است.

و در روایت نیز خواندیم:

«لَیْسَ یَنْبَغِی لَکَ أَنْ تَنْقُضَ‌ الْیَقِینَ‌ بِالشَّکِّ أَبَداً» تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج1، ص422

همان روایت مشهور صحیحه زراره در باب استصحاب است که می‌فرماید نباید یقین خود را با شک نقض کنی و در اینجا هم «ینبغی» به معنای حتما و جدی می‌باشد نه اینکه سزاوار نیست.

                                                                                                تقریر: محسن جوادی صدر

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۰ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۱:۵۳
طلوع افتاب
۰۶:۰۸:۰۰
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۶
غروب آفتاب
۱۹:۵۸:۰۸
اذان مغرب
۲۰:۱۶:۳۳