به گزارش خبرنگار پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، آیت الله مقتدایی، در جلسه هفتاد و ششمین درس خارج ولایت فقیه که چهارشنبه 27 بهمن 95 در مدرسه مبارکه دارالشفاء برگزار گردید، با توجه به آیات قرآن به اثبات شرط عدالت برای ولی فقیه پرداخت.
خلاصه درس گذشته
آیت الله مقتدایی در ادامه بحث عدالت برای ولی فقیه بعد از بیان آیاتی که دلالت بر لزوم شرطیت عدالت می کند گفت: با توجه به این آیات کسی که اطاعت از او جایز است نباید مرتکب اثم باشد و باید عادل باشد و جانشین امام و اولی الامر نمی تواند فاسق باشد و شرط عدالت لازم است.
وی افزود: خداوند در این سه آیه، پنج وظیفه را برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تعیین میکند و آن این است که در راه تبلیغ دین صبر پیشه کند و از گناهکاران که میخواهند مانع تبلیغ وی شوند پیروی نکند، همواره خدا را در نظر داشته باشد و به یاد خدا باشد تا آرامش پیدا کند، عبادات و سجده در شب و نوافل را مراقبت کند و علاوه بر سجده همواره در شب به ذکر خدا مشغول باشد.
این استاد حوزه بیان داشت: مسئولیت تبلیغ احکام بین مردم که با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود، بعد از آن بر عهده ائمه علیهم السلام است و بعد از ائمه علیهم السلام خطاب به علماء است و اگر این علماء این مسئولیت بعهدهشان باشد، آن پنج تکلیف هم بعهدهشان است. لذا علماء باید با حوصله به تبلیغ دین بپردازند و در تبلیغ صبر پیشه کنند و با حوصله نیازسنجی کنند و هر کجا دیدند نیاز هست باید برای تبلیغ بروند.
خلاصه درس حاضر
آیت الله مقتدایی در ادامه بحث سبک زندگی اسلامی به نحوه معاشرت اغنیاء با فقرا پرداخت و گفت: طبق روایت سعدان خداوند به فقراء مؤمنین مثل شخصی که میخواهد عذرخواهی کند نگاه میکند و میفرماید به عزت و جلالم قسم، من شما را بی حساب در دنیا فقیر نکردم بلکه امروز خواهید دید با شما چه خواهم کرد و چه مقامی به شما میدهم.
وی بعد از بیان آیه ای در اثبات شرط عدالت برای ولی فقیه گفت: قرآن میفرماید اگر دیدید کسی به یاد خدا نیست از او اطاعت نکنید. نتیجه یاد خدا این است که جرأت بر معصیت پیدا نمیکند و نتیجه غفلت، گناه است و انسانی که غافل است گناهکار است و ولی فقیه که اطاعت از او واجب است نباید غافل و گناهکار باشد بلکه باید عادل باشد.
این استاد حوزه در ادامه آیه ای دیگر بیان کرد و افزود: محل شاهد جمله آخر ﴿لا تُطِیعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِینَ﴾ است مُسرف یعنی گناهکار، گرچه نهی حضرت صالح به قومش هست ولی معلوم میشود که خداوند اینگونه میخواهد یعنی همگان نباید از گناهکار اطاعت کنیم و گنهکار فاسق است پس ولی فقیه نباید فاسق باشد.
تقریر درس
کیفیت معاشرت اغنیاء با فقرا
در بحث اخلاقی در مورد کیفیت معاشرت و سبک زندگی مسلمانان و برادران دینی سخن گفتیم و بیان شد مردم دو دستهاند؛ اغنیاء و فقراء.
کیفیت معاشرت اغنیاء با فقراء در اسلام یکی از مصادیق سبک زندگی است. معمولاً ثروتمند حالت غروری دارد و از طرفی هم فقیر حالت سرافکندگی دارد. روایات فراوانی در این مورد داریم که مرحوم کلینی در کافی بابی تحت عنوان «بَابُ فَضْلِ فُقَرَاءِ الْمُسْلِمِینَ» دارد یعنی میگوید گرچه این فقیر توان مالی ندارد اما در نزد خداوند احترام فوقالعادهای دارد. چند روایت از این باب را میخوانیم.
1-«عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْعَلَاءِ عَنِ ابْنِ أَبِی یَعْفُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ فُقَرَاءَ الْمُسْلِمِینَ یَتَقَلَّبُونَ فِی رِیَاضِ الْجَنَّةِ قَبْلَ أَغْنِیَائِهِمْ بِأَرْبَعِینَ خَرِیفاً» الکافی، کلینی، ج2، ص260، اسلامیة
ابن ابی یعفور گوید امام صادق علیه السلام فرمودند فردای قیامت فقراء مسلمان چهل خریف زودتر از ثروتمندان وارد بهشت میشوند و به گشت و گذار در مناطق بهشت مشغول میشوند و هر کجا بخواهند میروند و هرگونه تصرفی میکنند. چهل خریف کنایه از سال است چنانچه میگوییم فلانی چهل بهار از عمرش گذشته است. البته هر یک از سال های قیامت مساوی هزار سال دنیاست یعنی فقراء چهل هزار سال زودتر از اغنیاء وارد بهشت میشوند در حالی که اغنیاء هنوز در محشر مشغول حساب و کتاب هستند و این هم در صورتی است که اغنیاء بعد از حساب بهشتی باشند که چهل هزار سال دیرتر از فقراء به بهشت میرسند وگرنه اصلاً به بهشت نمیرسند.
«... ثُمَّ قَالَ سَأَضْرِبُ لَکَ مَثَلَ ذَلِکَ إِنَّمَا مَثَلُ ذَلِکَ مَثَلُ سَفِینَتَیْنِ مُرَّ بِهِمَا عَلَى عَاشِرٍ فَنَظَرَ فِی إِحْدَاهُمَا فَلَمْ یَرَ فِیهَا شَیْئاً فَقَالَ أَسْرِبُوهَا وَ نَظَرَ فِی الْأُخْرَى فَإِذَا هِیَ مَوْقُورَةٌ فَقَالَ احْبِسُوهَا.» الکافی، کلینی، ج2، ص260، اسلامیة
(عاشر یعنی عشر بگیر که آن زمانها ده یک میگرفتند و لذا مأمور مالیات عاشر نام داشت.)
امام صادق علیه السلام در ادامه فرمودند بگذار با مثالی جریان معطل شدن اغنیاء و جلوتر رفتن فقراء را بیان کنیم.
مرحوم مجلسی میگوید مثال زیبایی است که امام بیان کردند و فرمودند:
«جریان اغنیاء و فقراء همانند دو کشتی است که یکی خالی است و دیگری پر از کالاست و در دریا به مالیات بگیر برخورد میکنند مأمورین مالیات کشتی خالی را که بازرسی میکنند میبینند خالی است و بدهی مالیاتی پیدا نمیکند دستور میدهند این کشتی را رها کنید برود و به راه ادامه دهد و کشتی دیگر را که بازرسی میکنند میبینند پر از کالاست دستور میدهند این کشتی را نگه دارید تا کل کالا کنترل شود و لذا آن قدر معطل میماند تا کار مأمورین تمام شود.»
فقیر مانند کشتی خالی است که همان صبح قیامت میفرستند برود بهشت اما ثروتمند کشتی پر است که نگه میدارند تا حسابرسی شود.
2- «عَنْ سَعْدَانَ قَالَ قَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ علیه السلام إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَلْتَفِتُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلَى فُقَرَاءِ الْمُؤْمِنِینَ شَبِیهاً بِالْمُعْتَذِرِ إِلَیْهِمْ فَیَقُولُ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی مَا أَفْقَرْتُکُمْ فِی الدُّنْیَا مِنْ هَوَانٍ بِکُمْ عَلَیَّ وَ لَتَرَوُنَّ مَا أَصْنَعُ بِکُمُ الْیَوْمَ فَمَنْ زَوَّدَ أَحَداً مِنْکُمْ فِی دَارِ الدُّنْیَا مَعْرُوفاً فَخُذُوا بِیَدِهِ فَأَدْخِلُوهُ الْجَنَّةَ قَالَ فَیَقُولُ رَجُلٌ مِنْهُمْ یَا رَبِّ إِنَّ أَهْلَ الدُّنْیَا تَنَافَسُوا فِی دُنْیَاهُمْ فَنَکَحُوا النِّسَاءَ وَ لَبِسُوا الثِّیَابَ اللَّیِّنَةَ وَ أَکَلُوا الطَّعَامَ وَ سَکَنُوا الدُّورَ وَ رَکِبُوا الْمَشْهُورَ مِنَ الدَّوَابِ فَأَعْطِنِی مِثْلَ مَا أَعْطَیْتَهُمْ فَیَقُولُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَکَ وَ لِکُلِّ عَبْدٍ مِنْکُمْ مِثْلُ مَا أَعْطَیْتُ أَهْلَ الدُّنْیَا مُنْذُ کَانَتِ الدُّنْیَا إِلَى أَنِ انْقَضَتِ الدُّنْیَا سَبْعُونَ ضِعْفاً.» الکافی، کلینی، ج2، ص261، اسلامیة
سعدان گوید حضرت امام صادق علیه السلام به من فرمودند خداوند نگاه میکند به فقراء مؤمنین مثل شخصی که میخواهد عذرخواهی کند و میفرماید به عزت و جلالم قسم، من شما را بی حساب در دنیا فقیر نکردم بلکه امروز خواهید دید با شما چه خواهم کرد و چه مقامی به شما میدهم.
مقام شما این است که به جای سختی فقری که در دنیا با آن سرافکندگی داشتید حالا بر در محشر پای حساب هرشخصی در دنیا به شما کمک کرده است همین الان دست او را بگیرید و بگویید حساب او با من است و به بهشت ببرید.
امام فرمودند وقتی این توجه به فقراء در قیامت میشود یکی از فقراء پاسخ میدهد خدایا میدانی در دنیا چه مقدار صدمه دیدیم و آن سرمایهداران به راحتی با زنان بسیار ازدواج کردند و لباس نرم پوشیدند و غذای خوب خوردند و در خانه شیک ساکن شدند و بر مرکبهای خوب سوار شدند و تو میدانی آنان چه مقدار در دنیا خوشگذرانی کردند؛ حالا عذرخواهی میکنی! خدایا همان طور که در دنیا هرچه میخواستند به آنها میدادی به ما هم در اینجا عنایت کن.
خداوند میفرماید تو و هرکس که این سخن را بیان می کند به اندازه آن چه که آن اشخاص از اول دنیا تا آخر دنیا اگر زنده بود و زندگی میکرد و کسب میکرد 70 برابر به شما اعطا می کنم.
پس اگر میبینید افرادی در دنیا مقداری در تنگنا هستند این روایات برایشان مفید است.
3- «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ کَثِیرٍ الْخَزَّازِ عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ علیه السلام قَالَ: قَالَ لِی أَ مَا تَدْخُلُ السُّوقَ أَ مَا تَرَى الْفَاکِهَةَ تُبَاعُ وَ الشَّیْءَ مِمَّا تَشْتَهِیهِ فَقُلْتُ بَلَى فَقَالَ أَمَا إِنَّ لَکَ بِکُلِّ مَا تَرَاهُ فَلَا تَقْدِرُ عَلَى شِرَائِهِ حَسَنَةً.» الکافی، کلینی، ج2، ص264، اسلامیة
محمد بن حسین بن کثیر خزاز (که گویا از فقیران بود) می گوید حضرت امام صادق علیه السلام خطاب به من فرمودند: آیا وارد بازار میشوی و آن میوهها که میفروشند و دیگر چیزهایی که هرکس ببیند میل دارد تهیه کند را میبینی؟
گفتم آری میبینم (ولی نمیتوانم بخرم)
حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: هرچه را دیدی و نمیتوانی بخری به همان اندازه حسنه در نامه عملت نوشته میشود.
ادله اثبات شرط عدالت در ولی فقیه
در مورد دلیل بر عدالت در ولی فقیه چند آیه خواندیم. و در ادامه برخی دیگر از آیات را بررسی میکنیم.
آیه اول
﴿وَ لَاتُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِکْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَئهُ وَ کاَنَ أَمْرُهُ فُرُطًا﴾ سوره مبارکه کهف آیه 28
و از کسانی که قلبشان را از ذکر خودمان غافل کردیم و از یاد بردیم پیروی نکن. همانها که به واسطه کفران نعمتی که میکنند و متابعت هوای نفس میکنند و در کارهایش با افراط عمل میکنند.
مراد از ﴿أَغْفَلْنَا﴾ یعنی به جبران کارهایی که میکند یاد خدا از ذهنش برداشته میشود چنین کسی از هیچ معصیتی پروایی ندارد چون نتیجه یاد خدا این است که جرأت بر معصیت پیدا نمیکند قرآن میفرماید اگر دیدید کسی به یاد خدا نیست از او اطاعت نکنید.
وصیت امیرمومنان علیه السلام به فرزندشان امام مجتبی علیه السلام در لحظه های آخر این بود که هیچ گاه از یاد خدا غافل نشو و همواره به یاد خدا باش..
طبق روایات معتبره کسانی که همواره به یاد خدا هستند اعلی درجات بهشت متعلق به آنان است.
پس نتیجه غفلت گناه است و این انسانی که غافل است گناهکار است و ولی فقیه که اطاعت از او واجب است نباید غافل و گناهکار باشد بلکه باید عادل باشد. گرچه نهی خطاب به پیامبر است اما وجه عدم اطاعت فاسق بودن طرف مقابل است و هیچ کس نباید از فاسق اطاعت کند.
آیه دوم
﴿وَ لَا تُطِیعُواْ أَمْرَ الْمُسْرِفِینَ الَّذِینَ یُفْسِدُونَ فىِ الْأَرْضِ وَ لَا یُصْلِحُونَ﴾ سوره مبارکه شعرا آیه 151و 152
نقل از حضرت صالح علیه السلام در داستان قوم ثمود است؛ که قوم مرفهی بودند و خداوند نعمت فراوانی به آنها داده بود، قدرت جسمی بالایی داشتند و در داخل کوه، کوه را میتراشیدند و برای خودشان منزل درست میکردند حضرت آنان را نصیحت میکرد و میفرمود ﴿أَ تُتْرَکُونَ فِی ما هاهُنا آمِنِینَ﴾ سوره مبارکه شعرا آیه 146
فکر میکنید رها میشوید و در همین نعمتی که هستید میمانید.
﴿فِی جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ وَ زُرُوعٍ وَ نَخْلٍ طَلْعُها هَضِیمٌ﴾ سوره مبارکه شعرا آیه 147 و 148
فکر میکنید در این باغها و چشمهها و زراعتها و نخلهایی که میوه شیرین دارد همواره در امان هستید.
﴿وَ تَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُیُوتاً فارِهِینَ﴾ سوره شعرا آیه 149
و از کوهها برای خود منزل میتراشید و در آسایش هستید. اینها همیشه اینگونه نیستند ﴿فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُونِ وَ لا تُطِیعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِینَ﴾ سوره مبارکه شعرا آیه 150
خدا ترس باشید و از من اطاعت کنید و از مسرفین یعنی گنهکاران و کسانی که در زمین فساد میکنند و به دنبال اصلاح نیستند اطاعت نکنید.
محل شاهد جمله آخر ﴿لا تُطِیعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِینَ﴾ است.
مسرف یعنی گناهکار، در قرآن ﴿یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ ﴾ یعنی کسانی که گناه کردید از رحمت خداوند نا امید نشوید. (سوره مبارکه زمر آیه 53)
گرچه نهی حضرت صالح به قومش هست ولی معلوم میشود که خداوند اینگونه میخواهد یعنی همگان نباید از گناهکار اطاعت کنیم و گنهکار فاسق است پس ولی فقیه نباید فاسق باشد.
بحث توبه متفاوت با بحث ماست اما می گوییم که زمامدار مسلمین نباید فاسق باشد و روایاتی در این زمینه وجود دارد که بعداً بدان می پردازیم.
تقریر: محسن جوادی صدر