vasael.ir

کد خبر: ۶۷۸۹
تاریخ انتشار: ۲۶ آبان ۱۳۹۶ - ۲۱:۳۴ - 17 November 2017
خمس/ حجت‌الاسلام والمسلمین یعقوبی/ جلسه 61

نقش ولی فقیه و حاکم شرع در باب خمس

وسائل- حجت‌الاسلام والمسلمین یعقوبی گفت: خمس پشتوانه مالی و اقتصادی ولی فقیه و حاکم شرع بوده و از این جهت جایگاه بسیار مهمی دارد.

به گزارش سرویس مبانی پایگاه اطلاع‌رسانی وسائل، حجت‌الاسلام والمسلمین ابوالقاسم یعقوبی، نماینده ولی‌فقیه در استان خراسان شمالی و امام جمعه بجنورد، در جلسه شصت و یکم درس خارج فقه حوزه علمیه خراسان شمالی که نوزدهم فروردین‌ماه 96 با حضور طلاب و روحانیون سطح چهار حوزه علمیه استان در محل حسینیه شهدای مصلای امام خمینی (ره) بجنورد برگزار شد، به نقش ولی فقیه و حاکم شرع در باب خمس پرداخت.

حجت‌الاسلام والمسلمین یعقوبی در جلسه شصت و یکم درس خارج فقه حوزه علمیه خراسان شمالی، در ابتدای بحث خمس، با اشاره به ارتباط بین خمس و ولی فقیه، اظهار کرد: یکی از عرصه‌هایی که در فقه وجود دارد و بحث حاکم شرع و ولی فقیه در آن نقش دارد خمس است.

وی ادامه داد: خمس پشتوانه مالی و اقتصادی ولی فقیه و حاکم شرع است و از این جهت جایگاه بسیار مهمی دارد.

حجت‌الاسلام والمسلمین یعقوبی اضافه کرد: خداوند خمس را به جای زکات برای پیغمبر و آل پیغمبر ویژه ساخته است، همان‌گونه که زکات برای نیازمندان و فقرای غیر اهل بیت وضع شده خمس برای فقرا و یتیمان و نیازمندان از خانواده پیغمبر وضع شده است.

وی تصریح کرد: جایگاه خمس تبعیض نیست بلکه جایگاه ویژه‌ای برای تکریم اهل بیت است در مقابل حقی که سادات غیر بنی‌هاشم به زکات داده می‌شود به فقرای اهل بیت از این صندوق پرداخت می‌شود.

حجت‌الاسلام والمسلمین یعقوبی گفت: اگر کسی هم خمس خود را پرداخت نکند نسبت به یک‌پنجمی که معامله می‌کند غصب و ظلم کرده و اذن اهل بیت یا «من له الاذن» حتماً باید در کنارش باشد و اینجاست که نقش ولی فقیه و حاکم شرع در باب خمس خیلی نقش پررنگ و کلیدی است.

 

تقریر درس:

بعد از تعطیلات طولانی، آغازین روز درس را با نام خدا شروع می‌کنیم، موضوعی که در نظر گرفتیم تا بعد از مباحث گذشته مطرح شود موضوع خمس است؛ چون با بحث ولایت فقیه و حاکم شرع ارتباط دارد، عنوان این بحث «الولایة والخمس» است.

ارتباط موضوع ولایت فقیه و حاکمیت شرع با موضوع خمس ارتباط بسیار تنگاتنگ و مرتبطی است؛ به همین دلیل در ادامه بحث ولایت مبحث خمس را انتخاب کردیم؛ چون یکی از عرصه‌هایی که در فقه وجود دارد و بحث حاکم شرع و ولی فقیه در آن نقش دارد خمس است و موضوع خمس کتاب مهمی است.

به همین جهت هم از نگاه قرآن، روایات و انظار فقها باید موضوع خمس را مطرح کنیم تا آن مواردی که مستقیم به بحث ولایت فقیه و حاکم شرع مرتبط می‌شود در لابه‌لای بحث روشن شود.

خُب، می‌دانید که مجموعه فقه ما بعضی از باب‌های آن عبادی است مثل کتاب الصوم والصلاة و الطهارت، بعضی از ابواب فقه اقتصادی و مالی است؛ به‌گونه‌ای که بسیاری از بحث‌های فقهی ما بحث اقتصاد و امور مالی مردم است مثل کتاب الحوالة، کتاب الضمان، کتاب الزکات و کتاب الخمس که در این‌ها امور مالی مدار شرع و فقه مورد بحث قرار می‌گیرد.

بعضی از ابواب فقه هم مالی و هم عبادی است مثل حج که هم عبادت مالی حساب می‌شود و هم عبادت عبادی است.

یکی از کتاب‌هایی که در فقه مطرح بوده و کتاب پر گفت‌وگویی هم هست کتاب الخمس است، امروز متن تحریرالوسیله که مورد بحث ما از تحریرالوسیله در کتاب الخمس خواهد بود را می‌خوانیم.

اصل وجوب خمس

یکی از واجب‌های شرع خمس است و اگر کسی منکر آن شود و انکار آن به انکار نبوت برگردد منکر ضروری دین حساب می‌شود.

حالا بحثی در منکر است که اگر انکار منکر به اصل نبوت برگردد این منکر ضروری دین شده و کافر محسوب می‌شود؛ مگر اینکه به منکر ضروری دین منجر نشود.

امام در تحریرالوسیله اصل مسأله خمس را این‌جوری عنوان کرده‌اند، نوشته‌اند که «و هو الذی جعله الله تعالی لمحمد (ص) و ذریته کثر الله نسلهم المبارک»[1]

خمس چیزی است که خداوند متعال آن را برای پیغمبر و ذریه اش قرار داده است که حالا بعد خواهیم گفت اینکه خمس برای پیغمبر و ذریه اش است برگشت آن به یک نکته مشترک هست؛ یعنی در اختیار حاکم اسلامی است. حالا در ادامه به آن می‌رسیم که خمس چیزی است که برای حاکم اسلامی وضع شده است که با استفاده از خمس از دین و آرمان‌های دینی حمایت کند.

بنابراین می‌توانیم بگوییم که خمس پشتوانه مالی و اقتصادی ولی فقیه و حاکم شرع است و از این جهت جایگاه بسیار مهمی دارد.

امام می‌فرماید: «کثر الله نسلهم المبارک»؛ خداوند نسل پاک پیغمبر را زیاد کند، بعد می‌فرماید: چرا خداوند خمس را به پیغمبر و آل پیغمبر ویژه ساخته است؟ «عوضا عن الزکات»؛ به جای زکات، همان‌گونه که زکات برای نیازمندان و فقرای غیر اهل بیت وضع شده خمس برای فقرا و یتیمان و نیازمندان از خانواده پیغمبر وضع شده است.

اجازه دهید اینجا و در اول کلام به بحثی اشاره کنم و آن این است که بعضی‌ها می‌خواهند از بحث خمس سوءاستفاده‌ای کرده و اشکالی به اسلام بگیرند که چرا اسلام آمده تبعیض قائل شده و خمس را برای سادات و خانواده پیغمبر قرار داده و حساب ویژه‌ای برای آنها باز کرده است؛ پس معلوم می‌شود این تبعیض در قوانین اسلام بوده و تبعیض امر مطلوبی نیست.

خلاصه جواب آن این است که هیچ تبعیضی نیست؛ چون اگر از خمس حسابی برای نسل پیغمبر و سادات در نظر گرفته از آن طرف آنها را از زکات محروم کرده است؛ یعنی سید فقیر حق زکات گرفتن ندارد البته بنی‌هاشم می‌توانند به همدیگر زکات بدهند؛ اما بنی‌هاشم نمی‌تواند از غیر بنی‌هاشم زکات دریافت کند، جایز نیست.

پس می‌توانیم بگوییم اسلام دو تا صندوق در نظر گرفته است؛ یک صندوق برای سادات فقیر و یک صندوق برای بقیه فقرا، نه آنها می‌توانند از این استفاده کنند و نه این‌ها می‌توانند از آن صندوق استفاده کنند؛ بنابراین دو تا صندوق و حساب جداگانه است، امتیاز وقتی است که یک صندوق را ببندند یکی دیگر را باز کنند اما اگر گفته به فقرای غیر سادات زکات دهید و به فقرای سادات خمس بدهید، کجای این تبعیض است؟ دو تا صندوق، دو تا حساب و دو تا هم مصرف است، این پاسخ اجمالی بود که بعد آن را مفصل توضیح می‌دهیم.

یک نکته‌ای هم هست که گفته‌اند زکات «أو ساخ الناس» است، امام در همین جا فرموده‌اند، «اوساخ» و «وسخ» اصل آن به معنای چرک است؛ یعنی یک چیزی که شاید مردم آن را از ته دل پرداخت نکنند لذا اهل بیت «یطهرکم تطهیرا» هستند؛ دامن آنها از این چیزها پاک است، برای این گرفتار «اوساخ الناس» نشوند صندوق جداگانه‌ای به احترام پیغمبر باز شده که مؤسس اسلام است.

اجمالاً تبعیض نیست، این به قول امروزی ویژه خواری نیست، این‌جوری نیست که پیغمبر برای خود و ذریه اش حساب ویژه و تبعیض‌گونه‌ای باز کرده باشد و امتیازی باشد، خیر از آن طرف آن صندوق را بسته‌اند و از این طرف صندوق را باز کرده‌اند.

اینجا می‌فرماید: «عوضا عن الزکات»؛ یعنی خمس که واجب شده پرداخت شود این به جای زکاتی است که «آلتی هی من اوساخ ایدی الناس» محصول آن دست رنج مردم است.

حالا چرا این به جای آن آمده و گفته به سادات فقیر خمس دهید؟ «اکراماً لهم»؛ این یک نوع احترام و تعظیم سادات است که وصل به پیغمبر هستند، این خانواده که این همه برای اسلام زحمت کشیده‌اند.

خُب، پس اصلش این است، زکات برای یک عده و خمس برای عده‌ای دیگر تعیین شده و هر دو هم باید نیازمند باشند.

«ومن منع منه درهما کان من الظالمین لهم والغاصبین لحقهم» [2]؛ کسی یک درهم از خمس را نپردازد جزء کسانی است که به پیغمبر و آل پیغمبر ظلم کرده‌اند و حق پیغمبر و ذریه او را غصب کرده‌اند.

پس همه غاصب‌ها غاصب سیاسی نیستند، غاصب اقتصادی هم نوعی غصب به شمار می‌آید «والغاصبین لحقهم».

بعد که امام اصل مسأله را در تحریرالوسیله عنوان کردند می‌فرمایند علت اینکه خمس واجب شده که باید به اهل بیت (ع) پرداخت شود روایاتی است که ما داریم؛ البته آیه هم داریم که بعد به آن می‌رسیم. حالا امروز برای تیمم و تبرک چند روایت که امام هم به این‌ها اشاره کرده‌اند را عرض می‌کنیم.

«إِنَّ اللَّهَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَمَّا حَرَّمَ عَلَینَا الصَّدَقَةَ أَنْزَلَ لَنَا الْخُمُسَ فَالصَّدَقَةُ عَلَینَا حَرَامٌ وَ الْخُمُسُ لَنَا فَرِیضَةٌ وَ الْکرَامَةُ لَنَا حَلَالٌ» [3]؛ خدای یگانه به دلیل آن که صدقه را بر ما حرام کرده است-صدقه در اینجا شامل زکات هم می‌شود- به جای آن خمس را برای ما واجب کرده است، صدقه و زکات بر ما اهل بیت حرام است، خمس دادن به ما اهل بیت بر شیعیان ما واجب است، خمس نوعی کرامت و احترام بوده و برای ما حلال است.

پس ببینید کلمه کرامت خودش پیام دارد؛ یعنی یک نوع تکریم اهل بیت است نه تبعیض اهل بیت، یک نوع احترام است نه اینکه چیز اضافی گیر این‌ها بیاید.

البته چیزی هم در بین عوام‌الناس هست که اگر حتی نعل اسب یک سید هم از طلا باشد باز هم می‌شود به او پول داد، این‌ها خرافات است، این‌ها چیزهایی است که به خمس بسته‌اند، این‌جور چیزها نیست، باید خمس را به سید فقیری که خرج سالیانه خود را ندارد داد نه اینکه کسی که میلیاردر است چون سید است باید خمس بگیرد، این‌جور چیزی در اسلام را نداریم.

خُب، این یک روایت که امام صادق (ع) فرمودند خمس یک نوع کرامتی است که به ما شده است؛ چون از آن طرف ممنوعیتی هم برای ما صادر شده است «فَالصَّدَقَةُ عَلَینَا حَرَامٌ»، یک در را بسته‌اند و یک در دیگر را باز کرده‌اند، گر ببندد راه یک پستان بر او/ می‌گشاید راه صد بستان بر او. وقتی خداوند بچه را از شیر مادر باز می‌دارد از آن طرف راه‌های دیگری را برای تغذیه او در عالم هستی پیش‌بینی کرده است. کار خدا همین است «یقبض و یبسط» می‌بندد و می‌گشاید، قابض است و باسط هست.

روایت عنه «لَا یعْذَرُ عَبْدٌ اشْتَرَی مِنَ الْخُمُسِ شَیئاً أَنْ یقُولَ یا رَبِّ اشْتَرَیتُهُ بِمَالِی حَتَّی یأْذَنَ لَهُ أَهْلُ الْخُمُسِ» [4] بنده و مسلمانی که از پول متعلق خمس چیزی را می‌خرد معذور نیست؛ یعنی اگر کسی خمس خود را پرداخت نکند و چیزی را بخرد و معامله کند مدیون است، عذرش این باشد که بگوید خدایا من خلاف نکرده‌ام بلکه از پول و درآمد خودم چیزی را معامله کرده‌ام، نه معذور نیست مگر اینکه اهل خمس و کسانی که خمس به آنها واجب می‌شود به او اجازه بدهند. اجازه مجتهد باشد، اجازه امام معصوم باشد که شرایط زمانی این‌ها فرق می‌کند.

پس این روایت به نکته دیگری اشاره می‌کند که اگر کسی خمس مال خود را پرداخت نکند و بدون اجازه از «من له الحکم و من له الاذن» این معامله او اشکال دارد، در آن بخشی که خمس به آن تعلق گرفته است.

این دو روایت که در اهمیت و جایگاه خمس خواندیم، روایت سوم از امام باقر (ع) است «لَا یَحِلُّ لِأَحَدٍ أَنْ یَشْتَرِیَ مِنَ الْخُمُسِ شَیْئاً حَتَّی یَصِلَ إِلَیْنَا حَقَّنَا»[5]؛ اگر مال کسی متعلق به خمس شده حق ندارد چیزی بخرد تا اینکه حق ما را به ما پرداخت کند و برساند؛ یعنی معامله در آن یک‌پنجم نافذ و جاری نیست.

یک روایت هست که آن را می‌خوانیم و به آیه‌ای که بعد می‌خوانیم ارتباط مستقیم پیدا می‌کند، مضمون روایت این است که البته خمس دادن کار سختی است؛ چون گاهی آدم جان می‌دهد اما مال نمی‌دهد، حالا بعد خواهیم گفت، در آیه هم پیدا می‌شود که خدا در آیه خمس به مجاهدان می‌گوید: ای کسانی که رفتید و جنگیدید و غنائم گیرتان آمده است باید یک‌پنجم آن را برای خدا و پیغمبر و فقیر و فقرا بدهید «إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ» معلوم می‌شود ایمانی که جنگ می‌کنید با ایمانی که خمس می‌دهید فرق می‌کند، آن جهاد اصغر است این جهاد اکبر.

این حدیث تقریباً همین مضمون را دارد «حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ مُوسَی عَنْ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَرَأْتُ عَلَیْهِ آیَةَ الْخُمُسِ فَقَالَ مَا کَانَ لِلَّهِ فَهُوَ لِرَسُولِهِ وَ مَا کَانَ لِرَسُولِهِ فَهُوَ لَنَا ثُمَّ قَالَ لَقَدْ یَسَّرَ اللَّهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ أَنَّهُ رَزَقَهُمْ خَمْسَةَ دَرَاهِمَ وَ جَعَلُوا لِرَبِّهِمْ وَاحِداً وَ أَکَلُوا أَرْبَعَةً حَلَالًا ثُمَّ قَالَ هَذَا مِنْ حَدِیثِنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا یَعْمَلُ بِهِ وَ لَا یَصْبِرُ عَلَیْهِ إِلَّا مُمْتَحَنٌ قَلْبُهُ لِلْإِیمَانِ» [6]

آنچه مال خداوند است به پیغمبر منتقل می‌شود، آن هم که سهم پیغمبر می‌شود برای ما اهل بیت است؛ پس بنابراین الآن در عصر غیبت نیمی از خمس متعلق به اهل بیت و امامان معصوم است، بعد امام فرمود: خداوند زندگی مردم را آسان کرده و رزق و روزی آنها را فراهم کرده و گفته آگه پنج درهم درآمد داشتید چهار درهم مال شما و یکی برای من، یعنی این‌جوری زندگی را آسان کرده و به عکس نگفته است اگر می‌گفت چهارپنجم درآمد خود را بدهید یک‌پنجم مال شما است چه کسی می‌خواست جلوی او را بگیرد؟ خداوند آسان گرفته است، خداوند گفته مردم یک‌پنجم از درآمد خود را برای خدا قرار دهند که این را بعد توضیح می‌دهیم و چهار قسمت آن را به‌صورت حلال بخورند.

نکته مهم اینجاست که در ادامه موسی بن جعفر (ع) فرمود: این از آن سخنان ما است که پذیرش آن آسان نیست کسی به این حدیث ما عمل نمی‌کند و بر اجرای آن صبر و مقاومت نمی‌کند مگر کسی که قلب او را خداوند با ایمان امتحان کرده باشد، یعنی امتحان پس داده‌ها، مسلمان‌های حسابی زیر بار این فریضه می‌روند، این هم جایگاه خمس.

خُب، تیمنا و تبرکا بحث را شروع کردیم، عرض کردیم که جایگاه خمس اولاً تبعیض نیست بلکه جایگاه ویژه‌ای برای تکریم اهل بیت است در مقابل حقی که سادات غیر بنی‌هاشم به زکات داده می‌شود به فقرای اهل بیت از این صندوق پرداخت می‌شود و اگر کسی هم خمس خود را پرداخت نکند نسبت به یک‌پنجمی که معامله می‌کند غصب و ظلم کرده و اذن اهل بیت یا «من له الاذن» حتماً باید در کنارش باشد و اینجاست که نقش ولی فقیه و حاکم شرع در باب خمس خیلی نقش پررنگ و کلیدی است./236/

مقرر: هادی رحیمی کوهستان

منابع:

[1]. تحریرالوسیله، امام خمینی، ج 1، ص 351، دارالعلم.

[2]. همان.

[3]. وسائل الشیعة، حرعاملی، ج 9، ص 483، ابواب ما یجب فیه الخمس، باب 1، ح 2، ط آل‌البیت.

[4]. وسائل الشیعة، ج 9، ص 542.

[5]. مستدرک، جلد 7، ص 278.

[6]. وسائل، جلد 9، ص 585، باب یک، حدیث 6.

323/906/ع

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۱ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۴۳:۳۶
طلوع افتاب
۰۶:۱۶:۴۰
اذان ظهر
۱۳:۰۴:۰۹
غروب آفتاب
۱۹:۵۰:۵۸
اذان مغرب
۲۰:۰۸:۵۸