به گزارش خبرنگار پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، آیت الله مقتدایی، در جلسه هفتاد و سومین درس خارج ولایت فقیه که سه شنبه 19 بهمن 95 در مدرسه مبارکه دارالشفاء برگزار گردید، به بحث منافیات مروّت در ضرر رساندن به عدالت پرداخت.
خلاصه درس گذشته
آیت الله مقتدایی در ادامه بحث شرطیت عدم ارتکاب صغائر گفت: دلیل دوم کسانیکه قائلند مجرد ارتکاب صغیره مضر به عدالت نیست این است که می گویند از قرآن و روایات استفاده میشود گناه صغیره معفوّ است و اگر کبیره انجام نشود صغیره خود به خود بخشوده است و دلالت میکند بر اینکه مضر به عدالت نیست، زیرا وقتی صغیره مورد عفو باشد کشف میشود که موجب فسق نیست و به عدالت ضرر نمیرساند.
این استاد حوزه بیان داشت: مناقشه ای بر دلیل دوم آنها وارد شده است که بیان میکند اولاً هیچ ملازمهای بین عفو و عدم فسق نیست که بگوییم چون آمرزیده شد پس فسق مرتکب نشده زیرا ارتکاب یک مطلب است و عفو مطلب دیگری است و میگوییم عفو با عدم فسق تلازم ندارد چون حتی بعد از کبیره هم اگر توبه کند عفو میشود و این هرگز دلیل نیست که با ارتکاب کبیره فاسق نمیشود و در فاسق شدن با گناه تفاوتی بین کبیره و صغیره نیست.
وی افزود: ثانیاً اینکه امام علیه السلام فرمودند اگر کسی گناه کبیره را مرتکب نشد از گناهان صغیره او عفو میشود و ما احراز نکردیم که در طول عمر مرتکب کبیره نشود لذا احراز عفو از صغائر نمیکنیم و میگوییم ارتکاب صغیره مضر عدالت است.
خلاصه درس حاضر
آیت الله مقتدایی در ادامه بررسی شرط عدالت گفت: در تعریف عدالت آمده بود که منافیات مروّت را مرتکب نشود و از آن اجتناب کند زیرا منافیات مروت سبب قدح عدالت است. مراد از منافی مروت یعنی اعمالی که کاشف از کمی عقل و سخیف بودن طبع است و بی توجهی به شؤون تلقی میشود. با ارتکاب آن اعمال در ضرر رساندن به عدالت اختلاف است و بعضی از بزرگان از جمله امام(ره) قائل به ضرر رساندن به عدالت نیستند و بعضی از علماء قائلند.
وی افزود: کسانی که میگویند منافی مروت مضر به عدالت است، گفتهاند مسلم است که حرام نیست و موجب فسق نیست چون حرام مرتکب نشده لکن امور مترتبه عدالت بر او بار نمیشود، چون عیوب در روایت ابن ابی یعفور جمع عیب است و شامل تمام عیوب شرعی و نیز عیوب عرفی میشود پس عادل باید از عیوب عرفی هم اجتناب کند. دلیل اول آنها مناقشه ای دارد و آن این است که مستشکلین می گویند قبول داریم کلمه «عیب» اطلاق دارد اما در همین روایت قرینه ای داریم که مراد از این عیب، عیب شرعی است، امام عیوب شرعی را میگوید نه عیوبی که در انظار مردم عیب باشد.
این استاد حوزه ادامه داد: دلیل دومشان این است که گفتهاند کسی که از مردم خجالت نمیکشد کشف میشود که از خدا نیز خجالت نمیکشد و پروائی از ارتکاب معصیت نیز ندارد پس نمیتوان به او اعتماد کرد. که در پاسخ به آن گفته اند بسا کسانی از بزرگان بودند به جهت اینکه توجه به مقامات معنوی داشتند و فناء فی الله بودن باعث میشد در برابر توجه به خداوند به امور عرفی اهمیتی ندهند و توجهی به مدح و ذم مردم نداشته باشند و در بین مردم منافیات عرف را انجام میدادند اما کشف از بی مبالاتی آنها نمیشود.
آیت الله مقتدایی در پایان گفت: البته اگر ارتکاب منافیات مروّت موجب هتک حرمت خود شخص شود حرام است و مسقط عدالت است و احتیاطی که مرحوم امام(ره) در مضر بودن میفرمایند به دلیل اقوالی است که وجود دارد و دلیل معتبری که بتوان به آن استناد کرد نداریم پس همان گونه که امام فرمودند اقوی این است که ارتکاب منافیات مروت مضر به عدالت نیست.
تقریر درس
شرطیت مروت در عدالت
یکی از عناوینی که در تعریف عدالت آمده بود این بود که منافیات مروت را مرتکب نشود و از آن اجتناب کند زیرا منافیات مروت سبب قدح عدالت است.
مرحوم صاحب جواهر نقل میکند که در ذخیره و کفایه مرحوم سبزواری ادعای شهرت کردند که مشهور بین علما این است که منافیات مروت مضر عدالت است.
مرحوم آیت الله خویی در کتاب شرح عروه میفرماید: «المعروف- على ما نسب إلیهم- أن ارتکاب خلاف المروّة مما یقدح فی العدالة» معروف بین فقهاء است و معمولا به همه فقهاء نسبت میدهند که آنان میگویند ارتکاب خلاف مروت به عدالت ضرر میزند.
البته خودشان این نظر را قبول ندارند و میفرمایند: «و الصحیح أن ارتکاب خلاف المروّة غیر مضر بالعدالة» قول صحیح این است که ارتکاب خلاف مروت مضر به عدالت نیست.
مرحوم سید در عروه در بحث شرائط امام جماعت که عدالت را معنی میکند میفرماید: «العدالة ملکة الاجتناب عن الکبائر و عن الإصرار على الصغائر، و عن منافیات المروّة الدالّة على عدم مبالاة مرتکبها بالدین» عدالت عبارت از ملکهای است که سه چیز در آن باشد:
1- اجتناب از کبائر
2- اجتناب از اصرار بر صغائر
3- اجتناب از منافیات مروت که نشان میدهد مرتکب این خلاف مروت توجه خاصی به دین ندارد.
امام(ره) میفرمایند: «و الأحوط اعتبار الاجتناب عن منافیات المروّة و إن کان الأقوى عدم اعتباره.»
مرحوم امام بعد از اینکه عدالت را به ملکه تعریف کردند میفرمایند احتیاط این است که از منافیات مروت هم اجتناب کند و اقوی این است که اگر مرتکب شد مضر به عدالت نیست.
مراد از منافیات مروت
در کتب فقهی مثل شرح لمعه، جواهر، شرح عروة مراد از منافیات مروت نوعاً این است که مثلاً عالمی بدون عبا و عمامه و یا بدون کفش در انظار ظاهر شود یا در قهوهخانهای که معمولاً ساز و آواز دارد بنشیند.
ایشان می فرماید البته در زمان و مکان اختلاف هست یعنی ممکن است در مکانی این کار از نظر عرف زشت باشد اما در مکان دیگری زشت نباشد، مثلاً سابق موتورسواری طلبه زشت بود ولی الآن سوار میشوند.
به هر حال چیزهایی که نوع مردم زشت میدانند اگر انجام دهد خلاف مروت است.
به طور مثال در شرح لمعه می گوید: اگر روحانی لباس سربازی بپوشد خلاف مروت است اما چنانچه گفتیم دواعی مختلف است روزی هم در جنگ مرحوم صدوقی و مرحوم دستغیب میرفتند جبهه و لباس سپاهی میپوشیدند. مقام معظم رهبری و آقای هاشمی رفسنجانی لباس سربازی میپوشیدند یا در دیگر جنگها بزرگان مجتهدین لباس سربازی میپوشیدند.
اما این موارد همه امور نیست بلکه بسیاری از حرکات وجود دارد که در عرفِ مردم، دون شأن برخی از اشخاص تلقی میشود که آن را خلاف مروت میگویند و لذا برخی از رفتارها ممکن است از شخصی سر زند زشت نباشد ولی همین رفتار اگر از دیگری سر زند زشت است. پس منافی مروت یعنی اعمالی که کاشف از کمی عقل و سخیف بودن طبع است و بی توجهی به شؤون تلقی میشود و میگوید مضر به عدالت است.
بیان دلیل
1-کسانی که میگویند منافی مروت مضر به عدالت است، گفتهاند مسلم است که حرام نیست و امری مباح است و فقط در انظار زشت است و موجب فسق نیست چون حرام مرتکب نشده لکن همانطور که امور مترتبه فسق بر او بار نمیشود امور مترتبه عدالت هم بر او بار نمیشود.
این غیر از ارتکاب گناه صغیره است چون ارتکاب صغیره موجب فسق بود اما ارتکاب خلاف مروت موجب فسق نیست.
چون در صحیحه ابن ابی یعفور آمده است که امام علیه السلام میفرمایند: «وَ الدَّلَالَةُ عَلَى ذَلِکَ کُلِّهِ أَنْ یَکُونَ سَاتِراً لِجَمِیعِ عُیُوبِهِ» من لا یحضره الفقیه، صدوق، ج3، ص38
امام علیه السلام فرمودند راه تشخیص عدالت این است که عیوبش را بپوشاند و به معنی این نیست که اصلا این عیب را ندارد و یا عیب دارد ولی میپوشاند. بلکه مراد این است که با این ساتر عیبی دیده نمیشود چه اینکه اصلاً عیبی نباشد و یا باشد و به خاطر ساتر دیده نشود.
و عیوب در روایت جمع عیب است و شامل تمام عیوب شرعی و نیز عیوب عرفی میشود و روایت علی الاطلاق جمیع عیوب را ذکر کرد پس امور منافی مروت که نزد عرف عیب است را باید بپوشاند. پس عادل باید از عیوب عرفی هم اجتناب کند.
مناقشه در دلیل اول
این قابل دفع است و می توان پاسخ داد به اینکه قبول داریم عیب اطلاق دارد اما در همین روایت قرینه متصله به اعتبار مناسبت حکم و موضوع داریم که مراد از این عیب، عیب شرعی است. زیرا این کلام امام صادق علیه السلام است که بیان کننده حکم شرع است و امام وقتی عیب را میگوید عیوب شرعی را میگوید نه عیوبی که در انظار مردم عیب باشد. اگر بگویید همین امام صادق علیه السلام مکروهات را هم بیان میکنند و این مکروهات منافی مروت است میگوییم امری که کراهت شرعی دارد را نمیتوان با منافیات مروت مطابق دانست. بنابراین منافی مروت عیب شرعی نیست
2- گفتهاند کسی که در او حیا نیست و از مردم خجالت نمیکشد و امور خلاف عادت مردم را انجام میدهد کشف میشود که از خدا نیز خجالت نمیکشد و انسانی که چنین چیزی از او کشف شد معلوم میشود که پروائی از ارتکاب معصیت نیز ندارد پس نمیتوان به او اعتماد کرد.
مناقشه در دلیل دوم
استدلال دوم را نیز میشود پاسخ داد به اینکه اهداف متفاوت است ممکن است کسی در بین مردم منافیات عرف را انجام میدهد اما کشف از بی مبالاتی او نمیکند. بسا کسانی از بزرگانی هم بودند به جهت اینکه فانی فی الله بودند و توجهی به مدح و ذم مردم نداشتند و لذا چیزی که حرام نباشد و یا مکروه نباشد و نهی از شرع نرسیده باشد را مرتکب میشود. حتی شخص رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم حمار سوار میشدند و پشت سرشان نیز شخصی را سوار میکردند و حتی گاهی وقتی طرف مسجد میآمدند چیزی دستشان بود و میخوردند و این به جهت این بود که توجه به مقام بالاتر داشتند و خوش آمدن یا نیامدن مردم برایش اهمیتی نداشت. روی زمین مینشست و با فقرا غذا میخورد.
البته اینگونه اعمال بی مبالاتی و بی توجهی به مردم نیست بلکه از باب این است که توجه به مقامات معنوی داشتند و فناء فی الله بودن باعث میشد در برابر توجه به خداوند به امور عرفی اهمیتی ندهند.
امیرالمؤمنین علیه السلام میفرمایند: این قدر پیراهن را وصله زدم و پوشیدم که خجالت میکشم مجددا به نزد آن پینه دوز ببرم و وصله بزنم. گویا جایی برای وصله زدن نمانده است در حالی که در شأن فردی نظیر امیرالمؤمنین علیه السلام این است که همواره لباس نو بپوشد در حالی که در اوج توجه به خداوند بود.
بنابراین ارتکاب منافیات مروت دائماً از بی مبالاتی کشف نمیکند.
بیان مورد استثناء
اگر ارتکاب منافیات مروت موجب هتک حرمت خود شخص شود و هتک نیز انسان را از اعتبار ساقط میکند و این کار را میگوییم حرام است زیرا هتک حرام است همان طور که هتک دیگری حرام است هتک خودش هم از باب اینکه هتک حرمت مؤمنی شده است حرام است.
همان مثالی که آقای خویی میفرمایند عالمی در قهوهخانهای برود که ساز و آواز دارد و بنشیند این موجب هتک شخصیت خود این بزرگوار است البته نه از این جهت که میگوییم از منافیات مروت است بلکه از باب اینکه هتک در آن است و مسقط عدالت است.
به روایات دیگری نیز بعضی تمسک میکنند، نظیر روایاتی که سه امر باعث مروت سفر است و یا سه امر باعث مروت در حضر است که غیر این مروتی است که ما بحث میکنیم بلکه مربوط به جوانمردی است و ارتباطی به بحث ما ندارد.
نظر استاد
احتیاطی که مرحوم امام در مضر بودن میفرمایند به دلیل اقوالی است که وجود دارد و دلیل معتبری که بتوان به آن استناد کرد نداریم و عمده دلیل آنها «ساتراً لعیوبه» بود که پاسخ دادیم و دلیل دوم را نیز پاسخ دادیم. پس همان گونه که امام فرمودند اقوی این است که ارتکاب منافیات مروت مضر به عدالت نیست.
تقریر: محسن جوادی صدر