به گزارش خبرنگار پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، آیت الله مقتدایی، در جلسه شصت و نهمین درس خارج ولایت فقیه که چهارشنبه 13 بهمن 95 در مدرسه مبارکه دارالشفاء برگزار گردید، به بررسی گناهان کبیره در ارتباط با بحث عدالت پرداخت.
خلاصه درس گذشته
آیت الله مقتدایی در ادامه بررسی شرط عدالت گفت: از تعریف عدالت که هیئت راسخه در نفس است و موجب میشود انسان از گناهان کبیره اجتناب کند؛ استفاده میشود که گناه دو گونه است گناهان کبیره و گناهان صغیره و عادل کسی است که کبیره را مرتکب نمیشود و بر صغیره نیز اصرار ندارد.
وی افزود: در مقابل این تعریف قولی است که برخی از علماء گفته اند که گناه صغیره نداریم و همه معاصی کبیره است، برای آن هم به بعضی روایات استناد کرده اند که این قول اثر عملی نیز دارد یعنی اگر همه گناهان را کبیره بشماریم حتی انجام یک گناه ولو به ظاهر کوچک باعث خروج از عدالت است. البته آیات و روایاتی داریم که به کبیره و صغیره بودن گناهان تصریح دارد و با بررسی آیات و روایات مشخص می شود که غیر از کبائر گناهان دیگری هم به نام صغائر هست که در قرآن از آن به سیئات نام برده شده و البته روایاتی که میگویند هر گناهی کبیره است نمیتواند با صراحت آیه معارضه کند.
این استاد حوزه گفت: در مورد راه تشخیص گناهان کبیره از صغیره اختلاف دامنه داری بین علماء وجود دارد، برخی گفتهاند کبیره گناهی است که بر ارتکاب آن وعده آتش آمده باشد و بعضی میگویند گناهان کبیره گناهی است که عذاب هم برایش ذکر شده باشد. بنابراین اختلاف فراوان است و قابل جمع هم نیست و باید احتیاط کرد و تشخیص کبیره به این است که وعده عذاب داده شده یا آتش یا عذاب شدید باشد، و آن گناهانی که این عقوبت در آنها ذکر نشده، صغیره است.
خلاصه درس حاضر
آیت الله مقتدایی در ابتدای درس پیرامون بحث اخلاقی سبک زندگی گفت: بدترین عیب برای انسان این است که چیزهایی را که در دیگران باشد عیب تلقی میکند ولی اگر در خودش باشد عیب تلقی نمیکند و یا انجام عملی را که خودش قادر بر ترک آن نیست برای دیگران عیب تلقی کند.
وی در بررسی شرط عدالت پیرامون مبحث گناهان کبیره گفت: در مورد تعداد گناهان کبیره بین علماء اختلاف است که از 5 تا 70 عدد و نیز نقل شده تا 700 مورد شمرده اند و علامه بحرالعلوم در مصابیح الاحکام 34 گناه را کبیره دانسته که در قرآن وجود دارد و وعده آتش داده شده و 14 تای از اینها وعده آتش مستقیما داده شده است.
این استاد حوزه در مورد کلام علامه افزود: مرحوم صاحب جواهر ایرادی به علامه میگیرد که ایراد واردی هم هست و میگوید گناهانی هست که در این موارد نیامده مانند لواط و شرب خمر و ترک عمدی روزه ماه رمضان، و چگونه ممکن است لواط را گناه صغیره بدانیم و بگوییم کسی که بیّنه قائم شد که لواط کرده است بدون اینکه توبه کند عادل است و میتواند در محکمه شهادت دهد؟
آیت الله مقتدایی بیان داشت: صاحب جواهر می گوید اگر به جایی برسیم که 700 گناه کبیره بشماریم، اقرب است تا اینکه 70 عدد یا 40 عدد بگوییم. پس همان معنای لغوی آن را اخذ میکنیم یعنی هر چه را که مردم آن را بزرگ میدانند کبیره میگوییم و خودمان را محصور در عدد نمیکنیم و آن تعدادی که در آیات و روایات ذکر میشود، منظور اکبر الکبائر است.
تقریر درس
دیدن و بررسی عیب خود به جای دیدن عیب دیگران
در بحث اخلاقی راجع به سبک زندگی اسلامی صحبت میکردیم و اینکه رفتار انسان در معاشرت با دیگران شرعا باید چگونه باشد؟
این مطلب بسیار مهم است و میتواند برای انسان مفید واقع شود که در زندگی اگر رعایت کرد میتواند صفات بد را از خود دور کند و خودش را به فضائل اخلاقی آراسته کند.
انسان در برخورد با دیگران به عیوبی پی میبرد که در افراد وجود دارد مثلاً میفهمد که خشن یا بخیل است و یا دیگر صفات رذیله را دارد و بالاخره افراد نیز بدون عیب نیستند. وقتی متوجه شد این شخص عیبی دارد باید برای خودش درسی باشد و فکر کند که آیا همین عیب در خودش وجود دارد یا خیر که از چند حالت بیرون نیست.
گاهی بدتر از این عیب در خودش هست و گاهی مانند همان عیب در خودش هست و گاهی هم کمتر در او وجود دارد اما عیوب دیگری دارد که باید به آنها بپردازد و برای رفع آن اقدام کند.
پس اگر انسان عیوب دیگران را ملاحظه کرد روی آن عیب متمرکز نشود بلکه خودش را ملاحظه نماید.
شکی نیست که انسان هیچ موقع به این نتیجه نمیرسد که خودش بی عیب است و اگر اینگونه فکر کند خود اینگونه فکر کردن بالاترین عیبها است. به هر حال اگر اینگونه فکر کند ناشی از جهالت اوست.
حضرت یوسف علیه السلام فرمودند: ﴿وَ مَا أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّی إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَحِیمٌ﴾ سوره مبارکه یوسف آیه 53
من نفس خود را تبرئه نمیکنم زیرا نفس انسان، انسان را به کارهای سوء وادار میکند. که این آیه اشاره به همان داستان بی گناهی او و خروج از زندان دارد. پادشاه زن ها را جمع کرد و همه اقرار کردند ما هیچ بدی از یوسف ندیدیم و هر چه گفته شده تهمت است. حضرت یوسف فرمودند من هیچگاه نفس خویش را تبرئه نمی کنم.
پس اگر من عیوب نفس خودم را دیدم می توانم راه علاجی برای آن در نظر بگیرم.
بیان روایت
«عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: إِنَّ أَسْرَعَ الْخَیْرِ ثَوَاباً الْبِرُّ وَ إِنَّ أَسْرَعَ الشَّرِّ عُقُوبَةً الْبَغْیُ وَ کَفَى بِالْمَرْءِ عَیْباً أَنْ یُبْصِرَ مِنَ النَّاسِ مَا یَعْمَى عَنْهُ مِنْ نَفْسِهِ أَوْ یُعَیِّرَ النَّاسَ بِمَا لَا یَسْتَطِیعُ تَرْکَهُ أَوْ یُؤْذِیَ جَلِیسَهُ بِمَا لَا یَعْنِیهِ.» الکافی، کلینی، ج2، ص460، اسلامیة
ابوحمزه ثمالی از حضرت امام باقر علیه السلام نقل کرده است که فرمودند: کار خیری که سریعتر از همه پاداشش میرسد و حتی در دنیا ممکن است پاداش آن را بگیرد نیکی کردن به دیگران است. در مقابل آن شری که عقوبت آن سریعتر از هر چیزی به او میرسد ظلم است و اگر انسانی هیچ عیبی نداشته باشد همین عیب برای او کافی است که عیوب دیگران را ببیند و فکر کند که این عیب در خودش نیست در حالی که در خودش نیز هست ولی متوجه نیست، حتی در مقامی برمیآید تا به کسانی که این عیوب را دارند تذکر دهد و نهی کند اما خودش نمیتواند آن عیب را ترک کند.
بدترین عیب برای انسان این است که چیزهایی را که در دیگران باشد عیب تلقی میکند ولی اگر در خودش باشد عیب تلقی نمیکند و یا انجام عملی را که خودش قادر بر ترک آن نیست برای دیگران عیب تلقی کند و یا بر خلاف انتظار همنشین خود به او آزار برساند.
به هر حال اگر انسان هیچ عیبی نداشته باشد همین عیب که عیوب دیگران را میبیند و عیب خودش را نمیبیند و دیگران را از چیزی که انجام میدهد و نمیتواند ترک کند دیگران را نهی میکند اینها بدترین عیب او است.
نظیر همین روایت را ابی حمزه از امام باقر علیه السلام نقل میکند «عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ إِنَّ أَسْرَعَ الْخَیْرِ ثَوَاباً الْبِرُّ وَ إِنَّ أَسْرَعَ الشَّرِّ عُقُوبَةً الْبَغْیُ وَ کَفَى بِالْمَرْءِ عَیْباً أَنْ یُبْصِرَ مِنَ النَّاسِ مَا یَعْمَى عَنْهُ مِنْ نَفْسِهِ أَوْ یُعَیِّرَ النَّاسَ بِمَا لَا یَسْتَطِیعُ تَرْکَهُ أَوْ یُؤْذِیَ جَلِیسَهُ بِمَا لَا یَعْنِیهِ» مرآة العقول، علامه مجلسی، ج11، ص380، اسلامیة
ابوحمزه ثمالی در یک روایت دیگر از امام باقر علیه السلام نقل کرده است که امام باقر علیه السلام فرمودند نیکوکاری از خیراتی است که پاداش آن به سرعت میرسد و ظلم از کارهایی است که عقوبت آن به سرعت میرسد. برای انسان از نظر عیب دار بودن همین بس که عیب را در دیگران ببیند اما از خودش چشم پوشی کند که این عیب را دارد یا عیب میگیرد از دیگران به آن چیزی که در خودش نیز هست و نتوانسته ترک کند.
عدالت و گناه کبیره
در جلسه گذشته بیان شد که گناه کبیره چیست و بین علماء اختلاف است که از 5 تا 70 عدد نیز شمرده اند.
از ابن عباس نقل شد که «إنها سبعة مأة أقرب» میگوید تا 700 مورد نیز شمرده اند و بیان شد که متعدد بودن نیز ثمره دارد.
اگر از گناه کبیره اجتناب کند صغیره بدون توبه نیز آمرزیده میشود و برخی گفتهاند اگر گناه کبیره نداشت گناه صغیرهاش مضر به عدالت نیست.
صاحب جواهر از علامه بحرالعلوم صاحب مصابیح نقل میکند که علامه فرمود: «ان الکبائر هی المعاصی التی توعّد الله سبحانه علیها النار مستندا الی جملة من الأخبار»
در ادامه میفرماید: علامه تعمیم قائل شد که وعده آتش یا صریحاً و یا ضمناً که اگر گفت «اولئک هم الکافرون» این صریحاً وعده نار ندارد ولی اهل جهنم است لذا مانند همان است که وعده آتش داده شد.
علامه میفرماید: «حصر الوارد فی الکتاب باربع و ثلاثین منها اربعة عشر مما صرح فیها بخصوصها بالوعید بالنار: الأول الکفر بالله العظیم لقوله تعالی ﴿وَ الَّذینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ﴾»
یا در مورد ظلم فرمود: ﴿إِنَّا أَعْتَدْنا لِلظَّالِمینَ ناراً﴾ سوره مبارکه کهف آیه 29
مرحوم علامه در ادامه میفرماید: «اما المعاصی التی وقع التصریح فیها بالعذاب دون النار فهی اربع عشرة»
برای مثال آیه شریفه ﴿لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ﴾ سوره مبارکه بقره آیه 174
مرحوم علامه در ادامه میفرماید: «و اما المعاصی التی یستفاد من الکتاب العزیز وعید النار علیها ضمنا و لزوما فهی ستة»
خلاصه کلام علامه در مصابیح الاحکام این است که گناه کبیرهای که در قرآن وعده آتش برای آن داده شده و مستند به اخبار هست یا صریحا یا ضمناً گناه کبیره شمرده میشود و تصریح کرده به 34 گناه که در قرآن وجود دارد که وعده آتش داده شده و 14 تای از اینها وعده آتش مستقیما داده شده است.
معاصی که عذاب شدید دارند 14 عدد هستند نظیر ﴿إِنَّ الَّذینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْکِتابِ وَ یَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَلیلاً أُولئِکَ ما یَأْکُلُونَ فی بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ وَ لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ﴾
یک سری نیز هستند که به آتش وعید داده که به صورت ضمنی 6 عدد هستند؛ ﴿وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْکافِرُونَ﴾ سوره مبارکه مائده آیه 34
مناقشه در کلام علامه
مرحوم صاحب جواهر ایرادی به علامه میگیرد که ایراد واردی هم هست و میگوید شما 34 عدد شمردی و فرمودی اینها گناهان کبیره است و بس و بنابر حصر کبائر در این عدد میبینیم گناهانی هست که در این موارد نیامده مانند لواط و شرب خمر و ترک عمدی روزه ماه رمضان، پس باید معتقد شویم که گناه صغیره باشد و مضر به عدالت نباشد.
صاحب جواهر در ادامه میگوید: «کیف یمکن الحکم بعدالة شخص قامت البینة علی أنه لاط بغلام فی زمان قبل زمان أداء الشهادة»
چگونه ممکن است لواط را گناه صغیره بدانیم و بگوییم کسی که بینه قائم شد که لواط کرده است بدون اینکه توبه کند عادل است و میتواند در محکمه شهادت دهد.
خودشان میفرمایند از آیات و روایات که بررسی کردم به 40 مورد رسیدم و چهل مورد را نقل میکند: ««أ» الکفر بالله، «ب» إنکار ما أنزل اللّه تعالى «ج» الیأس من روح اللّه تعالى «د» الأمن من مکر اللّه «ه« الکذب على اللّه و على رسوله و على الأوصیاء صلوات اللّه علیهم، و عن روایة مطلق الکذب «و» المحاربة لأولیاء اللّه «ز» قتل النفس التی حرم اللّه «ح» معونة الظالمین «ط» الکبر «ی» عقوق الوالدین «یا» قطیعة الرحم «یب» الفرار من الزحف «یج» التعرب بعد الهجرة «ید» السحر «یه» شهادة الزور «یو» کتمان الشهادة «یز» الیمین الغموس «یح» نقض العهد «یط» تبدیل الوصیة «ک» أکل مال الیتیم ظلما «کا» أکل الربا بعد البینة «کب» أکل المیتة و الدم و لحم الخنزیر و ما أهل به لغیر اللّه «کج» أکل السحت «کد» الخیانة «که» الغلول و عن روایة مطلق السرقة «کو» البخس فی المکیال و المیزان «کز» حبس الحقوق من غیر عسر «کح» الإسراف و التبذیر «کط» الاشتغال بالملاهی «ل» القمار «لا» شرب الخمر «لب» الغناء «لج» الزنا «لد» اللواط «له» قذف المحصنات «لو» ترک الصلاة «لز» منع الزکاة «لح» الاستخفاف بالحج «لط» ترک شیء مما فرض اللّه «م» الإصرار على الذنوب»
البته ابتدا مرحوم صاحب جواهر به این نتیجه رسیده است که گناهان کبیره چهل عدد است ولی خودش در واقع بیشتر از اینهاست و اگر کسی فعلی را انجام بدهد یا ترک کند در نظر مردم بد است و مردم متنفر میشوند و عظیم میدانند و در قرآن و روایات نیز نیامده است مثلا اگر شخصی فقط یک پیراهن دارد و دزد همین پیراهن را بدزدد مردم این گناه را عظیم میدانند که این چه قساوتی است که حتی به یک عدد پیراهن این انسان نیز رحم نکرده است در حالی که در قرآن یا روایات نامی از این گناه به عنوان گناه عظیم نیامده است.
بنابراین میفرماید اگر به جایی برسیم که 700 گناه کبیره بشماریم اقرب است تا اینکه 70 عدد یا 40 عدد بگوییم. پس همان معنای لغوی آن را اخذ میکنیم یعنی هر چه را که مردم آن را بزرگ میدانند کبیره میگوییم و خودمان را محصور در عدد نمیکنیم و آن مقداری را که در آیات و روایات ذکر میکند منظور اکبر الکبائر است البته مراد عظیم بودن در نزد مردم عموم است و حساب نمیشود منطقهای و در همه کشورهای اسلامی آن را کبیره بدانند.
تذکر
مطالب ذکر شده در مورد تعداد گناهان کبیره خلاصهای از کتاب «مصابیح الاحکام» نسخه خطی است که صاحب جواهر به تفصیل آن را در کتاب «جواهر الکلام» صفحه 320 آورده است و مناسب است مراجعه فرموده و استفاده کنید.
تقریر: محسن جوادی صدر