به گزارش خبرنگار پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، آیت الله مقتدایی، در جلسه شصت و هشتمین درس خارج ولایت فقیه که سه شنبه 12 بهمن 95 در مدرسه مبارکه دارالشفاء برگزار گردید، در ادامه بررسی شرط عدلت به تحلیل صغیره و کبیره بودن گناهان پرداخت.
خلاصه درس گذشته
آیت الله مقتدایی در ابتدای درس پیرامون شرط عدالت برای ولی فقیه گفت: نظر ما این است که در عدالت همان معنایی که مشهور گفتند مد نظر است که مراد ملکه حالتی نفسانیه است که انسان را بر ملازم بودن با تقوی برمیانگیزاند، بعضی برای تشخیص این حالت از راه علم وارد میشوند که این مشکل است و همانطور که صاحب جواهر میفرماید مستلزم این است که در عالم هیچ عادلی نداریم بنابراین می گوییم برای کشف آن ملکه، داشتن حسن ظاهر کفایت میکند.
وی برای کفایت حسن ظاهر بر تشخیص ملکه عدالت دلایلی روایی ذکر کرد و افزود: یکی از دلایل، صحیحه ابن ابی یعفور است که بیان شد. دلیل دیگر روایتی است که امام صادق علیه السلام فرمودند: اگر ظاهر کسی را ظاهر مأمون و موجّهی میبینید یعنی دنبال انحراف نیست، جایز است شهادت او را قبول کنید و یا در روایت دیگر فرمودند: اگر به چشم خویش ندیدی که شخصی مرتکب گناه شده باشد و یا دو نفر عادل هم بر گناهکار بودنش شهادت ندهند چنین شخصی اهل عدالت و حسن ظاهر است.
این استاد حوزه در پایان گفت: معنای عدالت همان ملکه است گرچه در لغت استقامت واقعی لازم است. بنابراین از معنای لغوی عدالت و همچنین از روایات استفاده کردیم که مراد از عدالت ملکه است و همان روایات گفتهاند که حسن ظاهر نشان دهنده همان ملکه عدالت است. پس هم عدالت را ملکه میدانیم و هم راه تشخیص عدالت علم نیست بلکه همان حسن ظاهر است.
خلاصه درس حاضر
آیت الله مقتدایی در ادامه بررسی شرط عدالت گفت: از تعریف عدالت که هیئت راسخه در نفس است و موجب میشود انسان از گناهان کبیره اجتناب کند؛ استفاده میشود که گناه دو گونه است گناهان کبیره و گناهان صغیره و عادل کسی است که کبیره را مرتکب نمیشود و بر صغیره نیز اصرار ندارد.
وی افزود: در مقابل این تعریف قولی است که برخی از علماء گفته اند که گناه صغیره نداریم و همه معاصی کبیره است، برای آن هم به بعضی روایات استناد کرده اند که این قول اثر عملی نیز دارد یعنی اگر همه گناهان را کبیره بشماریم حتی انجام یک گناه ولو به ظاهر کوچک باعث خروج از عدالت است. البته آیات و روایاتی داریم که به کبیره و صغیره بودن گناهان تصریح دارد و با بررسی آیات و روایات مشخص می شود که غیر از کبائر گناهان دیگری هم به نام صغائر هست که در قرآن از آن به سیئات نام برده شده و البته روایاتی که میگویند هر گناهی کبیره است نمیتواند با صراحت آیه معارضه کند.
این استاد حوزه گفت: در مورد راه تشخیص گناهان کبیره از صغیره اختلاف دامنه داری بین علماء وجود دارد، برخی گفتهاند کبیره گناهی است که بر ارتکاب آن وعده آتش آمده باشد و بعضی میگویند گناهان کبیره گناهی است که عذاب هم برایش ذکر شده باشد. بنابراین اختلاف فراوان است و قابل جمع هم نیست و باید احتیاط کرد و تشخیص کبیره به این است که وعده عذاب داده شده یا آتش یا عذاب شدید باشد، و آن گناهانی که این عقوبت در آنها ذکر نشده، صغیره است.
تقریر درس
بیان اقوال در معنای عدالت
در جلسه قبل گفتیم در تعریف عدالت قول اول این است که عدالت عبارت است از ملکه نفسانیه که راسخ در نفس است و باعث این میشود که انسان مرتکب گناه نشود. و بحث از آن گذشت.
در قول دیگر گفتهاند عدالت همان حسن ظاهر است و در ظاهر هر چه نگاه می کند، گناهی نمی بیند.
صاحب جواهر فرمود جمعی از بزرگان قائل به این قول هستند، ولی ظاهراً این قول درست نیست زیرا حسن ظاهر کاشف از عدالت است نه اینکه خودش عدالت باشد بلکه یک حالت نفسانی در انسان وجود دارد که نشانه آن این است که حسن ظاهر پیدا میکند و نه مطابق با معنای لغوی و نه مطابق با معنی اصطلاحی است.
ملکه سبب شد که حسن ظاهر پیدا کند و حسن ظاهر مسبب میشود وقتی سبب آمد مسبب هم دنبال آن است و قابل تفکیک نیست.
قول سوم نظر آیت الله خویی است که میفرمایند معنی عدالت همان استقامت است یعنی در جاده شرع قدم بردارد و منحرف نشود و کاری به آن حالت نفسانی ندارد.
مناقشه در قول سوم
اشکال این است که چه بسا ممکن است کسی حیلهگری بکند و با اینکه آن ایمان و حالت نفسانی در او نیست سعی میکند که کاملاً طبق میزان شرع راه برود ولی در حال ظاهر سازی و حیلهگری است و اگر اراده کرد کاملاً عوض میشود.
ولی این حالت ملکه نیست بلکه ملکه بازدارنده است و آن هیئت راسخه در نفس است و چنانچه گفتیم همین حسن ظاهر کشف از ملکه میکند.
نظر استاد
قول حق همان قول اول است که گفتیم و استدلال کردیم معنی لغوی عدالت استقامت است و در واقع باید اینگونه باشد و ملکه در او موجود باشد و حسن ظاهر کاشف از ملکه است.
اکنون چند بحث باقی میماند که بدان می پردازیم.
1-از این تعریف که هیئت راسخه در نفس موجب میشود انسان از گناهان کبیره اجتناب کند؛ استفاده میشود که گناه دو گونه است گناهان کبیره و گناهان صغیره و عادل کسی است که کبیره را مرتکب نمیشود و بر صغیره نیز اصرار ندارد.
در مقابل قولی است که میگوید همه معاصی کبیره است و گناه صغیره نداریم.
2-بر فرض که گناهان تقسیم شود به کبیره و صغیره تشخیص آن از چه راهی است؟
3-بر فرض که تقسیم شود و راه تشخیص بیان شود آیا هر دو مضر به عدالت است یا فقط کبیره مضر به عدالت است؟
مرحوم سید میفرماید: «العدالة ملکة الاجتناب عن الکبائر و عن الإصرار على الصغائر، و عن منافیات المروّة الدالّة على عدم مبالاة مرتکبها بالدین، و یکفی حسن الظاهر الکاشف ظنّاً عن تلک الملکة.»
عدالت یک ملکه اجتناب از کبائر و اجتناب از اصرار بر صغائر و اجتناب از منافیات مروت است که دلالت میکند مرتکب آن نسبت به دین بی مبالات است و برای به دست آمدن عدالت حسن ظاهری که کاشف ظنی از ملکه باشد کافی است.
ظاهر فرمایش سید این است که مجرد صغیره که اصرار نباشد مضر به عدالت نیست.
برخلاف کلام سید یزدی امام (ره) میفرمایند:
«العدالة و هی حالة نفسانیة باعثة علی ملازمة التقوی مانعة عن ارتکاب الکبائر و الصغائر علی الأقوی فضلاً عن الاصرار علیها الذی عد من الکبائر»
عدالت حالت نفسانی است که باعث ملازمت بر تقوی میشود و علی الأقوی مانع ارتکاب کبائر و صغائر هم میشود چه رسد به اصرار بر صغائر که کبیره میشود.
علی الاقوی باید از کبیره و صغیره اجتناب نماید حتی مجرد صغیره بودن اصرار هم باعث سلب عدالت است.
بررسی تفصیلی مطالب سه گانه
در اینکه آیا گناه تقسیم به دو قسم میشود یا خیر؟ برخی گفتهاند گناه صغیره نداریم و کل گناهان کبیره است و صاحب جواهر میفرماید: «انه معروف بین الاصحاب»
مرحوم طبرسی در تفسیر مجمع البیان میفرماید: «قالوا المعاصی کلها کبیرة من حیث کانت قبائح لکن بعضها اکبر من بعض و لیس فی الذنوب صغیرة و انما یکون صغیرا بالإضافة إلى ما هو أکبر منه و یستحق العقاب علیه أکثر و القولان متقاربان»
اصحاب گفتهاند تمام معاصی کبیره است لکن بعضی نسبت به کبیره دیگر صغیره است ولی خودش در اصل کبیره است مثلاً شخصی به انسانی سیلی میزند و دیگری نیز انسانی را میکشد که مسلم است گناه قتل از سیلی زدن شدیدتر است اما خود سیلی زدن هم گناه سنگینی است و گرچه شدید است اما در مقایسه با قتل شدت کمتری دارد یا مثلاً نگاه به نامحرم گناه کبیره است ولی زنا کردن اکبر است.
ایشان به روایتی استناد میکند که امام باقر علیه السلام فرمودند: «کل معصیةٍ شدیدة»
و در روایت دیگر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خطاب به ابوذر فرمودند: «لا تنظر الی ما عَصیت بل انظر الی مَن عَصیت» مستدرک الوسائل، نوری، ج11، ص330، کتاب الجهاد، ابواب جهاد النفس، باب40، ح16، ط آل البیت
نگاه نکن به گناهی که انجام دادی بلکه نگاه کن معصیت چه کسی را انجام دادی؟ یعنی مخالفت خداوند را انجام دادی که از گناهان کبیره است.
روایات متعدد داریم که هیچ گناهی را کوچک نشمارید و شاید همین کوچک شمردن گناه موجب غضب خداوند شود.
در مقابل جمعی میگویند گناه به صغیره و کبیره تقسیم میشود و صاحب جواهر بعد از نقل این قول میفرماید:
«هو المشهور بل فی مفتاح الکرامة نسبته الی المتاخرین قاطبة»؛ مشهور این نظر را پذیرفته اند و در مفتاح الکرامه به متاخرین نسبت داده است.
پس متاخرین بالاتفاق گناهان را به دو قسم تقسیم کردند: «بل عن مجمع البرهان نسبتُهُ الی العلماء مشعراً بدعوی الاجماع علیه»
بلکه از مقدس اردبیلی نقل است که به طور عام این قول را نسبت به علماء داده است و این نشان میدهد ایشان مدعی است مسأله اجماعی است.
ادعای شهرت و اجماع شده و به اصحاب نسبت داده شده و خود مرحوم صاحب جواهر نیز این قول مشهور را قبول میکند.
ادله تقسیم گناه به صغیره و کبیره
دلالت قرآن
1. ﴿إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلاً کَریماً﴾ سوره مبارکه نساء آیه 31
اگر شما از کبائر اجتناب کردید ما سیئات شما را عفو میکنیم و شما را در منطقه افراد با شخصیت قرار میدهیم.
در مقابل کبیره، سیئة آمده است و این نشان میدهد که گناه به دو قسم کبیره و سیئة یعنی صغیره تقسیم میشود و بدیهی است آنچه که عِدل کبیره است صغیره نام دارد پس مراد از سیئة همان صغیره است بنابراین بر اساس این آیه شریفه گناه به دو قسم صغیره و کبیره تقسیم میشود.
2. ﴿وَ وُضِعَ الْکِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمینَ مُشْفِقینَ مِمَّا فیهِ وَ یَقُولُونَ یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغیرَةً وَ لا کَبیرَةً إِلاَّ أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً﴾ سوره مبارکه کهف آیه 49
در آیه به صغیره و کبیره تصریح مینماید و دو قسم تقسیم میکند. در قیامت کتابی که نامه عمل همه انسانهاست عرضه میشود در آنجا گنهکاران را میبینی که نسبت به آنچه که در نامه عمل آنهاست ترسان و هراسان میگویند ای وای بر ما این چه کتابی است که همه اعمال کوچک و بزرگ ما را برشمرده و ثبت کرده است و این در حالی است که همه اعمال خود را حاضر میبینند و پروردگارت به هیچ کس ستم نمیکند.
نتیجه
دو دسته گناهِ کبیره و صغیره داریم و البته روایاتی که میگویند هر گناهی کبیره است نمیتواند با صراحت آیه معارضه کند.
غیر از این دو آیه روایات هم داریم که دلالت بر تقسیم گناهان به کبیره و صغیره میکند.
نکته
بحث حاضر با توجه به فتوای فقها است که بعضی میگویند صغیره نداریم و همه را کبیره میدانند و صاحب جواهر نیز میفرماید: قول به تقسیم به صغیره و کبیره بین فقهاء معروف است که گناه به دو قسم کبیره و صغیره تقسیم میشود.
این دو قول اثر عملی نیز دارد یعنی اگر همه گناهان را کبیره بشماریم حتی انجام یک گناه ولو به ظاهر کوچک باعث خروج از عدالت است ولی اگر دو قسم شود فقط در صورت ارتکاب کبیره و یا اصرار بر صغیره از عدالت خارج است. ولی در مورد بازگشت عدالت در هر صورت بعد از توبه عدالت بر میگردد و برخی هم میگویند باید کمی صبر شود تا عدالت برگردد و آن حالت فسق رفع شود.
بررسی روایات
1. «عَنْ أَبِی جَمِیلَةَ عَنِ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ علیه السلام فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلًا کَرِیماً﴾ قَالَ الْکَبَائِرُ الَّتِی أَوْجَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهَا النَّارَ.» الکافی، حر عاملی، ج2، ص276، ح1، ط اسلامیة
حلبی گوید امام صادق علیه السلام بعد از قرائت آیه شریفه «اگر از گناهان بزرگی که خداوند از آنها نهی کرده است دوری کنید ما گناهان شما را میبخشیم و شما را در منطقه عناصر با شخصیت قرار میدهیم» فرمودند: گناهان کبیره همان گناهانی هستند که خداوند به خاطر آنها وعده آتش جهنم را بر انسان داده است.
2. «عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ علیه السلام قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ ﴿وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً﴾ قَالَ مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ وَ اجْتِنَابُ الْکَبَائِرِ الَّتِی أَوْجَبَ اللَّهُ عَلَیْهَا النَّارَ.» وسائل الشیعة، حر عاملی، ج15، ص315، کتاب الجهاد، ابواب جهاد النفس، باب45، ح1/ سوره مبارکه بقره آیه 269
ابوبصیر گوید شنیدم از امام صادق علیه السلام بعد از قرائت آیه شریفه «به هرکس حکمت عنایت شد خیر کثیر دریافت کرده است» میفرمودند: امام شناسی و دوری از گناهان کبیرهای که خداوند بر انجام آنها وعده آتش جهنم داده است مصداق حکمت و خیر کثیر است.
ملاحظه میفرمایید وقتی قید کبیره میآید نشان میدهد که گناهانی هم هستند که صغیره هستند.
3. «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ علیه السلام قَالَ: الْکَبَائِرُ سَبْعٌ قَتْلُ الْمُؤْمِنِ مُتَعَمِّداً وَ قَذْفُ الْمُحْصَنَةِ وَ الْفِرَارُ مِنَ الزَّحْفِ وَ التَّعَرُّبُ بَعْدَ الْهِجْرَةِ وَ أَکْلُ مَالِ الْیَتِیمِ ظُلْماً وَ أَکْلُ الرِّبَا بَعْدَ الْبَیِّنَةِ وَ کُلُّ مَا أَوْجَبَ اللَّهُ عَلَیْهِ النَّارَ.» وسائل الشیعة، حر عاملی، ج15، ص322، کتاب الجهاد، ابواب جهاد النفس، باب46، ح4
محمد بن مسلم گوید از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمودند: گناهان کبیره هفت تا است: 1-کشتن مؤمن عمدا 2-نسبت زنا به زن شوهردار دادن 3-فرار از جنگ 4-تعصب عربی بعد از هجرت 5-به ناروا خوردن مال یتیم 6-ربا خواری با علم به ربا بودن 7-هر گناهی که خداوند بر ارتکاب آن وعده آتش جهنم داده است.
بنابراین شمارش گناهانی به عنوان گناهان کبیره نشان میدهد گناهانی هم هستند که عنوان گناهان صغیره دارند.
4. «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ قَالَ: قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام مَنِ اجْتَنَبَ الْکَبَائِرَ یَغْفِرُ اللَّهُ جَمِیعَ ذُنُوبِهِ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلًا کَرِیماً﴾ وسائل الشیعة، حر عاملی، ج15، ص316، کتاب الجهاد، ابواب جهاد النفس، باب45، ح4
حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: کسی که از گناهان کبیره دوری کند خداوند همه گناهانش را میبخشد و این به خاطر آیه شریفه است که فرمود: «اگر از گناهان کبیرهای که خداوند شما را از آن نهی کرده است دوری کنید همه گناهان شما را میبخشیم و جایگاه اشخاص کریم به شما عنایت میشود.» بدیهی است در برابر گناه کبیره، صغیره وجود دارد که بخشیده میشود و روایت صریح است.
5. «عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ﴾ قَالَ مَنِ اجْتَنَبَ الْکَبَائِرَ مَا أَوْعَدَ اللَّهُ عَلَیْهِ النَّارَ إِذَا کَانَ مُؤْمِناً کَفَّرَ اللَّهُ عَنْهُ سَیِّئَاتِهِ.» وسائل الشیعة، حر عاملی، ج15، ص316، کتاب الجهاد، ابواب جهاد النفس، باب45، ح5/ سوره مبارکه نساء آیه 31
محمد بن فضل از حضرت امام کاظم علیه السلام نقل کرد که در مورد کلام خدای تعالی که فرمود: «اگر از گناهان کبیره که خدا از آن نهی کرده است دوری کنید خداوند سیئات شما را میبخشد» فرمودند کسی که از گناهانی که وعده آتش بر آنها داده شد دوری کند در صورتی که مؤمن باشد خداوند دیگر گناهانش را میبخشد.
این نشان میدهد که غیر از کبائر گناهان دیگری هم به نام صغائر هست که در قرآن از آن به سیئات نام برده شد.
6. «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم إِنَّمَا شَفَاعَتِی لِأَهْلِ الْکَبَائِرِ مِنْ أُمَّتِی.» وسائل الشیعة، حر عاملی، ج15، ص334، کتاب الجهاد، ابواب جهاد النفس، باب47، ح4
در قیامت شفاعتم رابرای اهل کبائر گذاشتم و انما حصر است پس باید دو قسم باشد که حصر شود یعنی صغائر بخشیده خواهد شد.
7. «قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام شَفَاعَتُنَا لِأَهْلِ الْکَبَائِرِ مِنْ شِیعَتِنَا فَأَمَّا التَّائِبُونَ فَإِنَّ اللَّهَ یَقُولُ ﴿ما عَلَى الْمُحْسِنِینَ مِنْ سَبِیلٍ﴾ » وسائل الشیعة، حر عاملی، ج15، ص334، کتاب الجهاد، ابواب جهاد النفس، باب47، ح5
امام صادق علیه السلام فرمودند شفاعت ما برای اهل کبائر از شیعیان است و اما آنها که توبه کردند خداوند میفرماید نیکوکاران مجازات نمیشوند. که نشان میدهد گناه دو قسم است یک قسم که صغیره است که با توبه بخشوده میشود و قسم دیگر که کبیره است نیاز به شفاعت دارد.
نتیجه
از قرآن و روایات استفاده میشود که گناهان دو دسته هستند و قول به یک دسته بودن گناهان درست نیست.
نظر استاد
قول حق قول مطابق مشهور است که میگوید گناه دو قسم است و برای آن قول که می گوید تمام گناهان کبیره است وجهی نیست.
راه تشخیص کبیره و صغیره
اگر گفتیم گناه دو قسم است پرسش این است که راه تشخیص کبیره و صغیره چیست؟
اختلاف دامنه داری بین علماء وجود دارد که میگویند کبیره گناهانی است که خداوند برای ارتکاب آن صریحاً وعده آتش داده است در این مورد نیز اختلاف است که برخی تعداد آن را از هفت عدد تا هفتاد و بالاتر شمرده اند.
1-برخی گفتهاند کبیره گناهی است که بر ارتکاب آن وعده آتش آمده باشد برای نمونه در قرآن آمده است:
﴿إِنَّ الَّذینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْکِتابِ وَ یَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَلیلاً أُولئِکَ ما یَأْکُلُونَ فی بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ وَ لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ﴾ سوره مبارکه بقره آیه174
و غیر آنها که حدود چهارده گناه است.
2-بعضی میگویند گناهان کبیره گناهی است که عذاب هم برایش ذکر شده باشد کبیره محسوب میشود. برای نمونه در قرآن کریم آمده است:
﴿إِنَّ الَّذینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهینا﴾ سوره مبارکه احزاب آیه 57
که در این صورت تعداد کبائر بیشتر میشود.
به هر حال جهات دیگری نیز گفتهاند که بر اساس مبانی ذکر شده تا 70 مورد می توان کبائر را ذکر کرد.
بنابراین اختلاف فراوان است و قابل جمع هم نیست و باید احتیاط کرد و تشخیص کبیره به این است که وعده عذاب داده شده یا آتش یا عذاب شدید باشد بنابراین میگوییم میزان در اینکه بگوییم گناه کبیره است این مطلبی است که بیان شد و آن گناهانی که این عقوبت در آنها ذکر نشده صغیره است.
در مورد اینکه آیا فقط ارتکاب کبیره مضر به عدالت است یا ارتکاب صغیره هم مضر به عدالت است؛ گفتیم ظاهر کلام مرحوم سید این است که صغیره به عدالت مضرنیست مگر اینکه اصرار بر آن داشته باشد و مرحوم امام این قول را قبول ندارد و میفرمایند فقط کبائر به عدالت مضراست که در جلسه آتی بدان می پردازیم.
تقریر: محسن جوادی صدر