به گزارش سرویس سیاست پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، این کتاب در نه فصل نگاشته شده است که هر کدام از این فصل ها به گفتارهایی تقسیم شده اند؛ نگارنده در مقدمه این کتاب به مساله چارچوب و الگوی تحلیل پرداخته است و پس از اشاره به رویکردهای مختلف مانند چارچوب های دانش محور، موضوع محور، توسعه محور، نیرو محور و شکاف محور برای تحلیل تاریخ معاصر ایران چارچوبی تلفیقی را برگزیده است.
موضوع اثر حاضر تحلیل و بررسی تحولات سیاسی - اجتماعی ایران معاصر است، دوره معاصر برای هر جامعه ای از زمانی شروع میشود که رویداد سرنوشت سازی برای آن جامعه در آن مقطع اتفاق افتاده و هنوز کلاف آن رویداد در حال باز شدن باشد؛ برای ایران این رویداد عصر صفویه است، زیرا دولت ایران شیعی در این اثر تأسیس شد و تاکنون همین کلاف در حال باز شدن است.
انقلاب اسلامی نیز محصول تداوم اندیشه سیاسی تشیع است، البته نویسنده اثر حاضر منکر این مطلب نیست که در عصر قاجاریه تحولات مهمی اتفاق افتاده و آنها هم برای ایران و سرنوشت ایران مهم است و از جمله این تحولات مهم انقلاب ناتمام مشروطه است، با همه این اوصاف در اثر حاضر نه مشروطه نقطه آغاز تاریخ معاصر به حساب آمده است و نه آغاز قاجاریه، که برخی به دلیل مقارن بودن آن با انقلاب 1789 فرانسه آنرا نقطه شروع تاریخ معاصر دانسته اند.
بخش های اصلی این کتاب عبارتند از:
فصل اول: مفاهیم و چارچوب نظری
فصل دوم: نظام سیاسی و دولت در ایران معاصر
فصل سوم: علما، نیروهای مذهبی و دغدغه حفظ دین
فصل چهارم: زمینه های اندیشه ای تحولات سیاسی ایران معاصر
فصل پنجم: عقب ماندگی و توسعه؛ ارزیابی تکاپوها
فصل ششم: شکاف های ساختاری، هویت و احزاب در ایران
فصل هفتم: روشنفکری، سکولاریسم و سکولاریزاسیون
فصل هشتم: اقتصاد سیاسی ایران معاصر
فصل نهم: بیگانگان و تحولات ایران معاصر
برجستگی اثر نسبت به آثار مشابه
1. اثر حاضر دارای چارچوب نظری روشن، کارآمد و معتبر و متقنی است. از این رو اثر حاضر به لحاظ دارا بودن دیدگاه روشن در حوزه فلسفه تاریخ، از دیگر آثار مربوط به این موضوع جدا می شود.
2. رهیافت اندیشه محور است. با توجه به نکته اول، رهیافت حاکم بر اثر حاضر در این اثر تعمدا از رویکرد وقایع محور فاصله گرفته شده است. دلیل عمده این امر مربوط به مخاطبان اثر حاضر است. فرض این بوده است که دانشجویان مخاطب این اثر با اصل رویدادها آشنایی دارند.
3.در اثر حاضر سهم هیچ یک از نیروهای درگیر در تحولات سیاسی اجتماعی نادیده گرفته نشده و از سوی دیگر سعی بر این بوده است که پیش داوری ها در قضاوت نسبت به کارنامه هر جریان تأثیر گذار نباشد.
4. ویژگی آموزشی بودن از دیگر نقاط مورد توجه اثر حاضر است. از این رو سعی شده است مباحث به شکل طبقه بندی شده، با ادبیات روشن و بدون پیچیدگی ارائه شود. تاجایی که امکان داشته، نویسنده از ورود به بحث های شاذ خودداری کرده است.
روش تحقیق و شیوه ارائه مطالب
باتوجه به رویکرد حاکم بر اثر حاضر و لزوم توجه به مباحث اندیشه ای، تاریخی و جامعه شناختی، بر اثر حاضر تکثرگرایی روش شناختی حاکم است. به لحاظ تاریخی، از روش های تاریخ تحلیلی بهره برده شده است. به لحاظ جامعه شناختی، از جامعه شناسی سیاسی پویا استفاده شده و به لحاظ اندیشه ای، رویکرد حل بحران مدنظر بوده است. شیوه ارائه مطالب تلفیقی از چارچوب نیرو محور، مبتنی بر نظریه اثرگذاری نخبگان با محوریت موضوع عقب ماندگی و توسعه و چارچوب موضوع محور، مبتنی بر موضوعات مهم و شایسته توجه می باشد.
نتیجه اثر
نگاه رایج در بررسى تحولات سیاسى - اجتماعى ایران معاصر، غالباً بر تاریخ نقلى مبتنى بوده است، اما در این اثر، نگارنده سعى کرده، براساس رویکرد اندیشهاى و به شکل روشمند به تجزیه و تحلیل این تحولات بپردازد. از الزامات بررسى روشمند و اندیشهاى، موضع گیرى روشن در حوزه مباحث فلسفه نظرى تاریخ است.
بر این اساس، در آغاز پژوهش درباره یکى از دیدگاههاى مطرح شده درباب فلسفه نظرى تاریخ بحث شده است. در «نظریه محتواى باطنى انسان»، که پشتوانه نظرى این پژوهش قرار گرفت، عنصر تعیینکننده تحولات اجتماعى، محتواىِ باطنى انسان است. این نظریه برگرفته از آیه شریفه «إِنَّ اللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» مىباشد.
در این آیه سرنوشت هر جامعه، متغیر وابسته محتواى باطنى مردم آن دانسته شده است، البته نباید تصور کنیم که در نظریه مذکور، نقش عوامل و علل، که جنس غیر اندیشهاى دارند، نادیده گرفته شده، بلکه آنها مىتوانند نقش تسهیلکننده یا تسریعکننده و حتى گاهى کندکننده، ایفا کنند. بهنظر نگارنده، جایگاه و نقش علل و عوامل تا سطح ایجاد مانع نیز مىتواند گسترش یابد.
با توجه به همین مطلب، نگارنده سعى کرده است به تبیین تحولات سیاسى - اجتماعى ایران معاصر ذیل سه مفهوم «دلیل»، «عامل» و «علت» بپردازد؛ بدین صورت که مباحث اندیشهاى مطرح شده در این اثر، بیانکننده دلایل تحولات، به مثابه محتواى باطنى است؛ بحثهاى مربوط به افراد، نهادها، سازمانها و ساختارها، بیانکننده عوامل تحولات، به مثابه عناصر تسهیلکننده، تسریعکننده، کندکننده و حتى گاهى مانع مىباشد و تأثیر عناصر تکوینى در تحولات، مثل نفت، نشاندهنده نقش علل است.
چارچوب مذکور موجب شد تا در سطح اندیشهاى، به نقش مذهب و افکارِ همسو یا متعارض با آن، پرداخته شود؛ از اینرو، به نیروى دین و روشنفکرى، بهمثابه حاملان اندیشه، توجه گردید و افکار آنها بحث و بررسى شد. نیروى دولت و بیگانگان نیز از عوامل مهم و مؤثر بر تحولات ایران معاصر بودهاند؛ بنابراین، برخى فصول هم به مباحث مربوط به آنها اختصاص یافت. ارتباط نیروهاى چهارگانه، یعنى دین، دولت، روشنفکرى و بیگانگان، صحنههایى از همگرایىها و واگرایىهاى شدید، متوسط و ضعیفِ تاریخ معاصر ایران را بهدنبال داشته است که در این متن تا اندازهاى به این موارد نیز توجه شد.
خروج از انحطاط و عقبماندگى، و توسعه همهجانبه ایران در ابعاد سیاسى، اقتصادى و فرهنگى، بهمثابه مهمترین دغدغه نیروهاى مؤثر بر تحولات ایران، یکى از دیگر از مباحثى بود که در این کتاب به آن توجه گردید.
روشن است که سازوکارها و روشهایى که هر یک از رهبران و فعالان مؤثر و صاحب نقش در تحولات ایران ارائه کردند، با محتواى باطنى و افکار تولید شده آنان تناسب داشت. کارنامه و دستآوردهاى هر یک از جریانها و نیروها، ملاک مهمى براى داورى درباره کارآیى و کارآمدى آنان بهشمار مىآید.
در حالى که دفاع از استقلال و تمامیت ارضى و مبارزه با دخالت بیگانگان در امور داخلى ایران نقطه شروع اغلب رشادتها و مجاهدتهاى نیروهاى مذهبى به رهبرى علما و مراجع تقلید محسوب مىشود، همراهى با بیگانگان، را باید آغاز نقشآفرینى برخى نیروها در تحولات ایران معاصر دانست. از جنگهاى ایران و روس تا ماجراى گریبایدوف، از قیام بر ضد امتیازهاى استقلال برانداز، چون رویتر تا ماجراى تنباکو و از نهضت ملى نفت تا انقلاب اسلامى، همه نقاط برجستهاى هستند که رویارویى این نیروها و عملکرد و کارنامه هرکدام را مىتوان در آنها مشاهده کرد. مبارزه با استبداد و دفاع از مردم در برابر ستم پادشاهان و حاکمان نیز یکى دیگر از محورهاى نفشآفرینى نیروهاى مذهبى بوده که نهضت مشروطه نقطه عطف این مدعاست.
انقلاب اسلامى، با هدف نفى استبداد، استعمار، عقبماندگى و انحطاط، از طریق ایجاد جمهورى اسلامى، نقطه اوج و صحنهاى است که تلاشها و کارنامه همه نیروهاى تأثیرگذار و نقشآفرین در تحولات ایران معاصر را مىتوان در آن مشاهده کرد. شعار «استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى»، شعار کامل و جامعى بود که همه محورهاى مبارزاتى جنبشهاى پیشین ملت ایران را در خود داشت. مهمترین دستاورد اثر حاضر ارائه چارچوب جدید، به شرح مذکور، برای تحلیل تحولات ایران معاصر است.
مباحث اصلی اثر
چارچوبها و الگوهاى تحلیل تحولات ایران در مقدمه بحث شده است. مفاهیم و چارچوب نظرى در فصل اول ، نظام سیاسى و دولت در ایران معاصر در فصل دوم، علما، نیروهاى مذهبى در فصل سوم، زمینههاى اندیشهاى تحولات سیاسى ایران معاصر در فصل چهارم، ارزیابى تکاپوهای انجام شده برای توسعه ایران در فصل پنجم، شکافهاى ساختارى، هویت و احزاب در فصل ششم، روشنفکرى، سکولاریسم و سکولاریزاسیون در فصل هفتم، اقتصاد سیاسى ایران معاصر در فصل هشتم و نقش بیگانگان در تحولات ایران معاصر در فصل پایانی به بحث گذاشته شده است. نتیجهگیرى پایان بخش مباحث است./102/م