vasael.ir

کد خبر: ۶۴۰۷
تاریخ انتشار: ۱۵ مهر ۱۳۹۶ - ۱۲:۵۷ - 07 October 2017
خلاصه مقاله؛

درآمدی بر اندیشه سیاسی محقق سبزواری

وسائل ـ در نظر محقق سبزواری از آنجا که طبع انسان ها به تملک و تصرف حقوق دیگران گرایش دارد، صحنه بین الملل نیز محل نزاع و کشمکش است؛ در این زمینه چنین آورده است: باید دانست که بر طبع بنی‌آدم فساد و غلبه مستولی است و بسیاری از مردمان جابر متغلا را داعیهء آن است که آنچه در تحت تصرف دیگری ببینند به جور و تعدی بگیرند و اگر ملکی در تصرف کسی باشد، اگر دیگری زور و قوت و توانایی در خود یابد، طمع گرفتن آن ملک می نماید و به آن چه خود دارد قناعت نمی کند.

به گزارش سرویس سیاست پایگاه تخصصی وسائل، در میان قرون اسلامی قرن یازدهم هجری درخشندگی خاصی دارد. عالمان بزرگی چون میرداماد، شیخ بهایی، میرفندرسکی، صدرالمتالهین، محمدتقی مجلسی، فیض کاشانی، محقق سبزواری، محمدباقر مجلسی، محقق خوانساری و سیاست مدارانی چون شاه عباس اول، خلیفه سلطان، شیخ علی خان زنگنه، و... در این قرن می زیسته اند، آثار علمی و خدمات ارزش مندی که در این دوره به عالکم اسلام عرضه شد بر هیچ دانشور منصفی پوشیده نیست.

بسیاری از عالمان این قرن، در جوامع اسلامی و به ویژه شیعه شناخته شده اند و همواره از ثمرات علمی آنان بهره برده شده است، اما برخی از آنان، چنان که باید، به مردم و حتی به جوامع علمی، معرفی نشده اند؛ محقق سبزواری از دانش مندانی است که در چنین دوره ایمی زیسته و آثار گران قدری از خود به یادگار گذاشته است، اما متاسفانه تاکنون ناشناخته مانده و غیر از دو اثر فقهی وی که مورد استفادهء علمای بزرگ بوده است، بیش از بیست اثر دیگر وی هم چنان به صورت خطی باقی مانده است.

تولد، تحصیلات و منزلت علمی

محمدباقر سبزواری، معروف به محقق سبزواری، در سال 1017ه.ق. به دنیا آمد.1 وی فرزند محمدمومن خراسانی است که پس از وفات پدرش به اصفهان آمد و در آن جا سکناگزید2 و در اندک زمانی سرآمد علمای عصر خود شد ؛به گونه ایکه پس از چندی به درخواست شاه عباس دوم سمت امامت جمعه و جماعت و منصب شیخ الاسلامی را پذیرفت.3 محقق سبزواری نزد شاه عباس دوم و وزیر عالم او خلیفه سلطان بسیار عزیز و محترم بود، خلیفه سلطان او را بسیار دوست می داشت و وی را بر نزدیکان خویش مقدم می داشت.

به گونه ایکه تدریس در مدرسهء ملاعبدالله شوشتری از طرف وی به محقق سبزواری واگذارشد.4 محقق سبزواری در دوران تحصیل، از اساتید مشهوری استفاده کرده است؛ برخی از اساتید وی در علوم نقلی و ضبط حدیث و علوم عقلی و فلسفی، سرآمد دوران خود بوده اند. از اساتید وی در علوم نقلی می توان به اشخاص زیر اشاره کرد:

1. علامه محمدتقی مجلسی، معروف به مجلسی اول.(10701003ه.ق.)5 دارایآثاری چون: حدیقه المتقین، اجوبهء مسائل فقهی، مناسک حج و رضاعیه.6
2. ملاحسن علی شوشتری.(متوفای 1075ه.ق.)7 وی رساله ایدر حرمت نمازجمعه در زمان غیبت، و اثر دیگری به نام التبیان دارد.8
3. حیدرعلی اصفهانی.9
4. سیدحسین بن حیدر عاملی.10

محقق سبزواری از عالمانی چون: محمدتقی مجلسی، نورالدین علی بن حسین بن ابی الحسن عاملی (1068ه.ق.) برادر صاحب مدارک و معالم، میرشرف الدین علی بن حجت شولستانی ( زنده در 1062ه.ق.) و حسین بن حیدربن حیدر قمر کرکی، روایت می کرده است. همهء این ها از طبقهء شاگردان شیخ بهایی (1030 952ه.ق.) بوده اند.11 از اساتید وی در علوم عقلی می توان به اشخاص زیر اشاره کرد:

1. میرابوالقاسم فندرسکی، حکیم نامدار قرن یازدهم هجری. (1050 970ه.ق.)12
2. قاضی معز.13
در برخی متون قدیم و جدید، محقق سبزواری شاگرد شیخ بهائی معرفی گردیده و گفته شده که از وی اجازه روایت داشته است.14 این مطلب، با توجه به شواهد و قراین موجود، درست به نظر نمی رسد، زیرا محقق سبزواری در سال وفات شیخ بهائی (1030ه.ق.) سیزده ساله بوده است، نیز به طور دقیق بر ما روشن نیست که محقق سبزواری در آن ایام در اصفهان می زیسته است یا خیر. از میان شاگردان محقق سبزواری نام چند تن از آنان، که از درجهء علمی بالایی برخوردار بوده اند، در برخی متون آمده که در این جا به چند تن از آنان اشاره می کنیم:


1. حسین بن جمال الدین محمد خوانساری،معروف به محقق خوانساری.(1099 1019ه.ق.)
15 2. سید عبدالحسین حسینی خاتونآبادی. (1105 1039ه.ق.)16 وی به گفته خودش چهل سال اکثر اوقات خود را در کنار محقق سبزواری گذرانده و در برخی سفرها همراه وی بوده است.
3.
محمدبن عبدالفتاح تنکابنی، معروف به سراب. (م 1124ه.ق.)17
4. محمد شفیع بن فرج گیلانی. (زنده در 1087ه.ق.)18
5. محمد صالح بیابانکی.
6.
عبدالله اردبیلی.19

شخصیت و موقعیت علمی اخلاقی محقق سبزواری اگرچه بلند است، تاکنون آن گونه که باید و شاید در همهء ابعاد مورد توجه قرار نگرفته است طرفه آن که برای برخی کسان با شنیدن نام ایشان، مرحوم حاج ملا هادی سبزواری(ره) تداعی می شود و البته برخی نیز وی را با مرحوم آخوند خراسانی، صاحب کفایه الاصول اشتباه می گیرند.

محقق سبزواری تاکنون فقط از جنبهء فقهی و به عنوان فقیهی صاحب نظر مورد توجه بوده است به لحاظ این که دو اثر فقهی وی یعنی کفایه الاحکام و ذخیره المعاد فی شرح الارشاد مورد استفاده و استناد علما بوده است؛ به عنوان مثال شیخ مرتضی انصاری در جایجای مکاسب از کتاب کفایه الاحکام سبزواری استفاده کرده است؛ عالمان و دانشوران هر یک با تعابیر و اصطلاحات مختلف به مقام و جایگاه علمی محقق سبزواری اشاره کرده اند، صاحب جواهر،محمد حسن بن محمد باقر نجفی، از فیض، سبزواری و صاحب مدارک به اتباع المقدس تعبیر می کند.20

لازم به ذکر است که محقق سبزواری و چند تن دیگر از عالمان هم عصر وی، نظیر فیض کاشانی پیرو مکتب مقدس اردبیلی (متوفای 993ه.ق.) بوده اند، ویژگی این مکتب و شخص مقدس اردبیلی، اتکا بر فکر و اجتهاد تحلیلی و تدقیقی، بدون توجه به آرا و انظار پیشینیان بود.21

از این روست که شاگرد وی سید عبدالحسین حسینی خاتون آبادی در معرفی کتاب کفایه الاحکام سبزواری می گوید: کتابی است بسیار نافع، مشتمل بر مسائل نافعهء ضروریه که در متون کتب مشهوره نیست و مسائل غیر ضروریهء نادره که در کتب مشهوره هست، در آن جا نیست.22 البته این خود علاوه بر این که روش وی را در فقه می نمایاند به نکته ای دیگر نیز اشارت دارد و آن توجه محقق سبزواری به مسائل مورد نیاز جامعه و حذف مسائل غیر ضرور و نادرالوقوع از بحث های فقهی است و درک این مطلب که باید به مشکلات و نیازهای روز جامعه توجه و به آن ها پاسخ داده شود.

استاد سید جلال الدین آشتیانی در توصیف شخصیت محقق سبزواری می نویسد: سبزواری با آن که از محققان در علوم نقلی محسوب می شود و به واسطهء مسلمیت او در اجتهاد و معروفیت او در مقام زعامت دینی و تدریس فقه و اصول، اوقات او مستغرق بود و به حق از اکابر فقها و اصولیون در دوران تشیع محسوب می شود.

با این وصف، در انواع فنون عقلی به خصوص حکمت الهی، از مدرسان عالی مقام عصر خود به شمار می رود و به تدریس حکمت و فلسفه و تفکر در مسائل حکمی رغبت و اشتیاق زیاد داشته است و این خود دلیل است بر این که جامعیت در علوم عقلی و نقلی از خواص علمای دوران صفویه است.23 در ادامه می‌آورد: این دانشمند، بسیار با ذوق و خوش محضر و متخلق به اخلاق و صفات ملکوتی بود. به ادبیات فارسی احاطهء کامل داشته است و به فارسی بسیار زیبا مطلب می نوشته است.

در فنون ریاضی ماهر و دارای طبع شعری روان بود.24 محقق سبزواری علاوه بر تسلط بر زبان عربی و تالیف کتاب ها و رساله هایی به این زبان، به فارسی روان و زیبا مطلب می نوشته است، روضه الانوار، اثر گران سنگ وی، به زبان فارسی نوشته شده است که از استحکام قابل تحسین و شایسته ای برخوردار است.

در جامع الروات دربارهء شخصیت محقق سبزواری می خوانیم: العلامه المحقق المدقق، الرضی الزکی، جلیل القدر، عظیم الشان، رفیع المنزله، عالم فاضل، کامل صالح، متبحر فی العلوم العقلیه والنقلیه، وحید عصره، فرید دهره، لاتحصی مناقبه وفضائله، له تالیفات حسنه125

محقق سبزواری پس از گذشت یک عمر تلاش و سازندگی روحی و علمی، در سن هفتاد و سه سالگی، در هشتم ربیع الاول سال 1090ه.ق. در اصفهان دیده از جهان فروبست و به دیار باقی شتافت.26 جنازهء وی از اصفهان به مشهد مقدس منتقل و در جوار ثامن الحجج، امام رضا(ع)، در مدرسهء میرزاجعفر دفن گردید؛ از عالمان دیگری که در آنجا مدفون‌اند، می توان به شیخ حر عاملی، ملامیرزای شیروانی و شیخ علی، سبط شهید ثانی اشاره کرد، محقق سبزواری، با توجه به مقام و موقعیت علمی خود، آثار و تالیفات فراوان و با ارزشی از خود به یادگار گذاشته است.

علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی، در الذریعه به بیش از بیست اثر از تالیفات ایشان اشاره می‌کند؛ تنوع آثار وی موضوعاتی چون فقه، اصول، اخلاق، سیاست، فلسفه و ادب را در بر می گیرد ،تألیفات محقق سبزواری به دو زبان فارسی و عربی نگاشته شده اند. از مجموع آن ها، آثار فقهی وی از اقبال بیش تری برخوردار بوده و همواره مورد استفادهء فقیهان و عالمان بوده است.

کفایه الاحکام و ذخیره المعاد فی شرح الارشاد مهم ترین آثار فقهی محقق سبزواری هستند.27 مفاتیح النجات عباسی، جامع الزیارات عباسی، خلافیه، رساله عملیه، شرح توحید صدوق، رساله در نماز جمعه، مناسک حج، روضه الانوار عباسی، کفایه الاحکام، ذخیره المعاد فی شرح الارشاد، رساله در تحریم غنا، حاشیه بر شرح اشارات، حاشیه بر الهیات شفا. شرح حدیث برالوالدین، شرح زبده الاصول، رد بر رسالهء شبهه استلزام، رساله در مقدمه واجب، رساله فی تحدید النهار الشرعی، از مهم ترین تالیفات محقق سبزواری به حساب می‌آیند.

اندیشه سیاسی محقق سبزواری

محقق سبزواری معاصر چهار تن از شاهان سلسله صفویه بوده است:
1.
شاه عباس اول (1038 996ه.ق.)
2. شاه صفی اول (1052 1038ه.ق.)
3. شاه عباس دوم (1077 1052ه.ق.)
4. شاه سلیمان اول ، شاه صفی دوم (1105 1077ه.ق.)

اما عمده فعالیت های سیاسی سبزواری دردوره سلطنت عباس دوم وصفی دوم شکل گرفته است.
همان گونه که پیش از این گفته شد، در دورهء عباس دوم منصب شیخ الاسلامی و امامت جمعه را پذیرفت. هم چنان که در برخی از سفرهای شاه نیز وی را همراهی می کرد؛ در دورهء سلیمان اول، به هنگامی که شاه برایبار دوم تاج گذاری کرد و نامش را به صفی دوم تغییر داد.

به گمان این که بنا بر ادعای منجمان از درد و رنج و بیماری آسوده خواهد گشت، این محقق سبزواری بود که در مراسم تاج گذاری شرکت داشت و پس از آن به مسجد رفت و تاج گذاری شاه را به اطلاع عموم رساند،28 مهم ترین اقدام محقق سبزواری در دورهء شاه عباس دوم تالیف کتاب های متعدد، در جهت اصلاح اخلاق و رفتار شخصی شاه و بهبود مملکت داری اوست؛ یکی از مهم ترین این کتاب ها، روضه الانوار عباسی است که اگر نگوییم مهم ترین سیاست نامهء شیعی است دست کم می توان گفت مهم ترین سیاست نامهء دورهء صفویه است.

زندگی سیاسی محقق سبزواری را در رسالهء جداگانه ای که در تحلیل اندیشه سیاسی وی در دست نگارش است، به تفصیل خواهیم آورد، در این جا تلاش خواهیم کرد؛ به اجمال نگاهی به روضه الانوار عباسی بیفکنیم. تالیف کتاب به درخواست شاه عباس دوم بوده است و به همین جهت این کتاب موسوم شد به روضه الانوار عباسی.

اگرچه محقق اظهار می دارد که خود او از سال ها پیش به دنبال دست آویزی برای ترتیب و تالیف چنین کتابی بوده است: گاهی به خاطر می رسید که کتابی تالیف نماید مشتمل بر آن چه پادشاهان را در کار باشد به حسب نجات و رستگاری اخروی و آنچه ایشان را نافع باشد به حسب تدبیر و مصلحت ملکی لیکن بی اشارهء اعلی اقدام به این امر نمی نمود تا آن که قاید توفیق مساعدت نموده، مبشر عینی بشارت قدسی رسانید و از جانب اعلی اشاره اشرف به امر مذکور عز صدور یافت، تاریخ تالیف مطابق آن چه در پایان کتاب آمده، سال 1073ه.ق. است.

یعنی چهار سال پیش از مرگ عباس دوم و پس از بیست سال از سلطنت وی، از محتوای مطالب کتاب به نظر می رسد که وی انحطاط دولت صفویه را پیش از آن که اتفاق افتد، مشاهده می کرده است؛ به این عبارت توجه کنید: و در این کتاب آمده است تفصیل بعضی از اسباب زوال و اختلال ملک، تا مباشر امور سلطنت، اسباب بقا و ثبات دولت را ملتزم باشد و از دواعی زوال احتراز لازم داند.

و بلافاصله در صفحه های آغازین کتاب، فصلی با عنوان عوامل زوال دولت گشوده و پانزده عامل را در این جهت برشمرده است: ظلم پادشاه، ظلم عمال و امرایپادشاه، بسیاری اشتغال پادشاه به شرب و لهو و لذات و غفلت از امور ملک، تفویض امور به امرا و وزرا، تندخویی و درشت گویی پادشاه، خرج ها و بخشش های بیجا، خرابی مملکت و بی سرانجامی و تفرق رعیت، کمی لشکر که از مقدار حاجت کم تر باشد، خصومت و عداوت و منازعه میان امرا و خواص پادشاه، تفویض کارها به جماعتی که اهل آن کار نباشند و غرور و خودبینی.

وی از نظر شیوهء نگارش، تلاش می کند تا از عبارت های بی تکلف استفاده نماید بر وجهی که مضامین آن به اسهل وجه، مفهوم جمهور خواص و عوام تواندشد و نیز از طرح مطالب بی فایده یا آن چه در نقل آن ها پرفایده نیست به شدت احتراز می کند.

چنان که در تمامی ابواب سعی بلیغ دارد تا شاه را به رفتار درست رهنمون سازد و اگر جایی مطلب به گونه ایباشد که ممکن است واکنش ناصوابی بر آن مترتب شود از زبان تمثیل و حکایت استفاده می کند؛ چنان که به دیگران نیز اکیدا سفارش می کند که حقایق را به گوش پادشاه برسانند.

حقیقت هر چیز به قدر امکان، کسی را که میسر باشد، به عرض پادشاه باید رسانید، هرچند مضمون آن تلخ و ناگوار باشد و اگر بعضی را صریح نتوان گفت در لباس تمثیل و حکایت و اشاره اظهار باید نمود و مهمتر از همه این که به کاربرد فرازمانی کتاب توجه دارد و اظهار امیدواری می کند که: سال‌های دراز طبقات ملوک و سلاطین و غیرهم را از آن کتاب روضه الانوار انتفاع عظیم حاصل شود، با توضیحاتی که آمد اکنون به مبانی تفکر سیاسی محقق سبزواری اشاره می کنیم.

الف. معرفت شناسی
قرآن، احادیث نبوی و ائمه معصومین(ع)، سخنان حکما و فلاسفه، تاریخ و مشاهدات شخصی از منابع و مآخذ عمدهء سبزواری در این کتاب هستند، او خود نوشته است که: و اهتمام دارد که در هر باب به قدر میسور استشهاد به آیات بینات قرآنیه و احادیث شریفهء نبویه، امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیهم افضل السلام والتحیه و آرای حکمای سابقین و سخنان ملوک ماضین مذکور باشد و در هر باب حکایات مناسب مقام، بی تطویل کلام، ایرادشود و یا در جای دیگری می نویسد: چه عقل و نقل و تجربه شاهدند بر آن که از میان منابع سیاسی به آثار خواجه نظام الملک طوسی و خواجه نصیرالدین طوسی عنایت خاصی دارد.

ب. هستی شناسی
به اعتقاد محقق سبزواری خداوند، که خالق انسان است، دو جهان آفریده است:
1.
جهان ممات، که جهانی است که اکنون در آن زندگی می کنیم
2. جهان حیات، که جهان آخرت است.
دنیا پلی است برایرفتن به سوی آخرت. غرض از آمدن آدمی به این جهان آن است که تحصیل زاد آخرت نماید و توشهء آن جهان را از این جهان بردارد.
بنابراین در این دنیا نباید بیش از مقدار حلال تحصیل لذات نمود.
چنان که هیچ سیئه ایرا در اکتساب حسنه نمی توان سرمایه ساخت. خداوند، بر اساس عدل و حکمت خویش، پیامبران را فرستاده است تا باعث انتظام مصالح جمهور و ارتباط مفاصل امور شوند و با ابلاغ قانون الهی آن ها رادررسیدن به جهان آخرت هادی باشند.

ج. انسان شناسی
از نظر محقق سبزواری، اگر انسان ها به نواهی شرع و زواجر عقل منزجر نشوند، فساد عظیم در جامعه پدید خواهد آمد:
و باید دانست که نفوس و طبایع نوع انسان در اول خلقت و بدایت فطرت به سبب تنوع خصوصیات و اختلاف استعدادات، مختلف افتاده. و همکم و دواعی همگی مصروف بریک وجه نیست و مقاصد واغراض ایشان مختلف است و تباین دراقوال وافعال و اخلاق و اغراض همه ظاهر است و صفات ذمیمه واخلاق ردیه چون جور و ظلم و بغض و عدوان و حقدوحسدوبخل درجبلت ایشان هست.واگر به نواهی شرع و زواجرعقل منزجرنشوند، آن صفات قوت گیرد و به فساد عظیم منتهی شود.

و بسیاری از ایشان را امر و نهی شرعی و تنبیه و سرزنش عقلی کافی نباشد، بلکه ایشان را در قبول صلاح و حصول اصلاح، حاجت به تادیبات و سیاسات ملکی و ملکی بوده باشد؛ پس حکمت ذات متعالیهء ربانی اقتضای آن کرد که در میان بشرحاکمی عادل و مصلحی کامل باشد و می گوید که اگر امربه معروف و نهی از منکر ترک گردد طبایع بهایم و سباع در میان بنی نوع انسان شایع گردد.

و درجایی دیگر آورده است که: ملائکه همین ملاحظه نموده اند که بر طبع بشر قوت های شهوانی و غضبی و دواعی نفسانی، که مفضی به فساد و سفک دما می تواند شد، غالب است و بر جهان دیگر مطلع نشده اند. و از اسرار و انوار نفوس بشری و درجات رفیعه که انسان را حاصل می تواندشد، خبری ندارند. وی طبقات مردمان را پنج گروه می داند.

1. کسانی که به طبع، خیر باشند و خیر از ایشان به غیر تعدی کند، چون علما، حکما، فقها، عرفا و امثال ایشان. اینان خلاصه عباد و غایت ایجاد و نزدیک ترین گروه به پادشاه هستند و لذا روسای باقی خلایق باید باشند.
2.
کسانی که به طبع، خیر باشند ولی خیر ایشان متعدی به غیر نباشد.
3.
کسانی که به طبع نه خیر باشند و نه شریر.این ها را باید ایمن داشت و حمایت کرد و به خیرات تحریض نمود.
4.
کسانی که شریر باشند اما شر ایشان به غیر تعدی نکند. این جماعت را از افعال ذمیمه تحدیر باید فرمود تا طبع خود باز گذارند و به جانب خوبی گردآیند.
5.
گروهی که به طبع شریر باشند و شر ایشان متعدی به غیر باشد. و این طایفه بدترین خلق اند و ضد اولی.

د. دولت
از نظر محقق سبزواری منشا تشکیل اجتماع، نیازهای اقتصادی است.
وی آورده است که انسان در معاش محتاج است به اجتماع و این اجتماع را در عرف علما و حکما تمدن گویند. اما منشا ضرورت تشکیل دولت را ایجاد امنیت و جلوگیری از پایمال شدن حقوق هم نوعان توسط همنوعان می داند.

به جهت اهمیت این بحث ناگزیریم که متن آن را، گرچه اندکی هم طولانی است، بیاوریم: چون داعیه های مردمان مختلف است و همهء نفوس طلب منفعت خود می کنند و هر نفسی از پی غرضی می رود، بعضی را میل به شهوات بوده و بعضی را میل به مال و بعضی را میل به غلبه و استقلال، اگر ایشان را به طبایع ایشان گذارند هریک آن چه دیگری دارد خواهد و کار به خصومت و نزاع انجامد و به اضرار و اهلاک یکدیگر مشغول شوند و هریک از شغلی که در معاونت یکدیگر دارند بازمانند و فایدهء جمعیت و معاونت باطل شود.

پس بالضروره نوعی از تدبیر باید که هریک را به حدی، که مستحق آن باشد، قانع گرداند و به حق خویش برساند و دست هریک از تعدی و تصرف در حقوق دیگران کوتاه گرداند و به شغلی که تعلق به او دارد، مشغول گرداند و این تدبیر محتاج است به صاحب شریعت یعنی پیغمبر تا احکام، از جانب خدایعزوجل به خلق برساند و آن قانون عظمای شریعت است و چون همهء خلق، به طوع و رغبت، انقیاد شرع و فرمان برداری احکام الهی نکنند، ایشان را حاکمی عادل باشد که به لطف و عنف، خلق را بر طاعت و انقیاد احکام الهی بدارد.

وی چگونگی تشکیل دولت را این گونه توضیح داده است: و بباید دانست که مبادی حصول دولت ها آن باشد که جماعتی آرایایشان موافق افتد و در معاونت و مظاهرت یک شخص اتفاق کنند و در موافقت دل و اتحاد رای به منزلهء یک شخص باشند و در مساعدت و در معاونت به منزلهء اعضای یک بدن.

وجه آن که مبدأ حصول دولت، اتفاق است، آن است که هر شخصی از اشخاص انسانی را قوتی باشد به حدی معین و اندازهء معین، و چون اشخاص بسیار جمع شوند، قوت مجموع بر نسبت عدد اشخاص مضاعف شود. محقق سبزواری دولت ها را در دو گروه طبقه بندی می کند:


1 سلطنت فاضله:
که بنای سیر و اطوار ملک بر قواعد عقل و مناهج شرع بوده،از سلوک منهج توسط و اعتدال، که موافق میزان عدل است، قدم بیرون نگذارد. و غرض از آن تکمیل نفس خود و دیگران باشد پادشاهی که بر منهج اول باشد، تمسک به عدالت کند و رعایا را به جای دوستان و اصدقا دارد و بلد را از خیرات عامه مملو سازد و عنان شهوات خود را به دست عقل دهد و مالک خود باشد و مراد به خیرات عامه امن بود و سکون و آرام و مودت و دوستی با یکدیگر و عدل و عفاف و لطف و احسان و وفا و امثال آن.


2 سلطنت ناقصه:
که آن را سلطنت تغلبی خوانند.
و غرض از آن، آن باشد که به جور و تعدی و پیروی هوا و هوس و دواعی نفسانی و تحریکات شیطانی خلق را در تحت بندگی خود درآورده، قوی و آلات ایشان را در مصارف آرزوهای شهوانی و غضبی خود صرف نمایند و در جور و تعدی و ستم بر خلق بی باک باشند کسانی که به این راه روند، ملک ایشان را نظامی و دولت ایشان را دوامی نباشد و به اندک زمانی به نکبت دنیوی و شقاوت اخروی مبتلاگرداند.

چنین دولتی بلاد را پر از شرور عام کند و خود، بندهء شهوت باشد و اطاعت احکام شرع و عقل ننماید و مراد به شرور عامه خوف بود و اضطراب و تنازع و خصومت و جدال و جور و حرص و اسراف و عنف و غدر و خیانت و ناراستی و مسخرگی و بی حیایی و غیبت و امثال آن.

سیاست در نظر محقق سبزواری، یعنی تدبیر و قانون صحیح و تدبیر حفظ دولت به دو چیز می شود: تالیف اولیا و تنازع اعدا. اولیا از نظر وی چهار طبقه هستند: اهل قلم، اهل شمشیر، ارباب معاملات و اهل زراعت.

ه . جنگ و صلح
در نظر محقق سبزواری از آن جا که طبع انسان ها به تملک و تصرف حقوق دیگران گرایش دارد، صحنه بین الملل نیز محل نزاع و کشمکش است؛ در این زمینه چنین آورده است: باید دانست که بر طبع بنی‌آدم فساد و غلبه مستولی است و بسیاری از مردمان جابر متغلا را داعیهء آن است که آنچه در تحت تصرف دیگری ببینند به جور و تعدی بگیرند و اگر ملکی در تصرف کسی باشد، اگر دیگری زور و قوت و توانایی در خود یابد، طمع گرفتن آن ملک می نماید و به آن چه خود دارد قناعت نمی کند. ایشان به حاکمان توصیه می کند که اول تدبیر است، آنگاه شمشیر.
مجموع تدبیرهایی که ایشان برای پیش گیری وقوع جنگ در روابط بین الملل لازم می داند می توان به این ترتیب برشمرد:

1.
نیروی نظامی قوی
وی در این مورد مطالب بسیار مهمی دارد، در این جا برخی از مهم ترین بخش های استراتژی نظامی وی رامیآوریم و از خداوند می خواهیم که در فرصت دیگری توفیق دهد تا مجموعهء دیدگاههای نظامی ایشان را یک جا استخراج کرده در اختیار علاقه مندان به این مباحث قراردهیم: و دفع آفت متغلبان و طامعان شمشیر بکند.

پس بر پادشاه از همه چیز لازم تر نسق و تربیت سپاه است چه سپاهیان حاملان ملک و ملت اند و حارسان بیضهء اسلام و دافعان آفات ظالمان و متغلبانند. و فی الحقیقه امر پادشاهی به وجود سپاه قائم است، پس بر پادشاه لازم است که سپاه، به قدری که در حفظ مملکت او ضرور است، مقرر دارد، بلکه کوشش می نموده باشد که روزبه روز عدد سپاه او زیاد می شده باشد و شرط عقل نیست که اگر وقتی چند جهان ساکن باشد و از هیچ طرفی شورشی و فتنه ای نباشد ملک غافل گردد و در تنظیم امور سپاه و اعداد آن، جهت وقت حاجت نکوشد و چه این خیال، وهمی است ضعیف و موافق قانون حکمت و عقل نیست.

زیرا که آرمیدگی طبیعی، مزاج این جهان نیست و بنای مزاج عالم کون و فساد بر تغییر و انقلاب و اضطراب است و هیچ کس و هیچ چیز بر یک حال باقی نمی ماند و بیش تر کسی خبردار نمی شود که از فلان ناحیه دشمنی قوی به حرکت درخواهد آمد مانند بیماری که پیش تر از حدوث آن خبر به کسی نمی رسد پس بر پادشاه لازم است که پیش از وقوع وقایع و حدوث حوادث سرانجام لشکرها بنماید و لشکر همیشه مهیا و مستعد و حاضر داشته باشد.

پس تدبیر امر لشکر از معظمات مهمات امور ملک است. باید که ملک در این باب از خود به تغافل و اهمال راضی نشود و آن قدر که ممکن باشد از خرج های خود کم کند و بر لشکر افزاید.

2.
توسعهء تجارت بین المللی
برخی از تئوریهای هم گرایی که در صحنهء روابط بین الملل، موفقیت قابل ملاحظه ای پیداکرده آن دسته از تئوریهاست که بر هم گرایی از طریق اقتصادی تاکید دارند؛ به نظر می رسد محقق سبزواری به نحو بسیاری شدیدی بر این دیدگاه تاکید داشته باشد. البته برای تامین این مقصود شرایطی را لازم می داند که تحقق بیابد.

وفاداری به تعهدات، تامین امنیت برای تجار بیگانه ولو غیرمسلمان باشند و انتصاب نیروهای کاردان و قوی در مناصب اداری و به ویژه سرحدات از مهم ترین این شرایط است.

شرط تدبیر تجار آن است که پادشاه نسبت به ایشان طریقهء معدلت و احسان و نیکوکاری معمول دارد و در اموال و مقرراتی که از ایشان گرفته می شود نهایت تخفیف به جا آورد و آن چه بدعت و بد باشد زایل گرداند و چنان کند که حسن سلوک پادشاه و عمال دیوان و حکام نسبت به ایشان معروف و مشهور گردد و در ضمن این چندین فایده است:
الف) تحصیل رضای الهی
ب) تحصیل ثواب و خلاصی از عقاب
ج) دوام نعمت و بقای دولت
د) تحصیل دعای خیر
ه ) تحصیل ذکرجمیل و نام نیکو
و) جلا سرمایه های خارجی و هم گرایی بین المللی هرگاه سلوک پادشاه و اتباع او با مترددان بر وجه نیکو باشد، تردد مردم از اطراف و جوانب زیاد می شود و مردم بسیاری در ملک آن پادشاه متوطن می شوند و باعث زیادتی معموری ملک می گردد و اخبار بیگانگان و دشمنان معلوم و مفهوم می گردد و پادشاهانی که دشمن اند دوست می شوند و از دشمنی درمی گذرند.

پادشاهان دیگر را نیز رغبت به سلوک این مسلک می شود و راه ها امن می شود، و رفاهیت تمام خلق را حاصل می شود. رعایت مقدماتی که مذکور شد نسبت به غربا و مردم بلاد دیگر بیش تر ضرور است، بلکه نسبت به اهل ذمه و کفار و مخالفان مذهب نیز مراعات این امور لازم است.

در این باب تعدیل عمال و اصلاح حال ایشان قویترین اسباب است، چه هرگاه ایشان ظلم کنند و بی وقوف باشند و کاردان نباشند، ملک رو به خرابی کند و مرتبه مرتبه خرابی از خرابی متولد شود.


3. کاستن پادشاه و هیئت حاکمه از اوقات فراغت و التذاذ خود
4. داشتن سیستم اطلاعاتی قوی و حفاظت از اسرار خود

در این مورد آورده است که: و باید که دائما از جانب ملک، منهیان و جاسوسان به تفحص امور پوشیده و پنهان، خصوصا احوال دشمنان مشغول باشند و از صادرات افعال و از داب احوال دشمنان و خصوم، استکشاف رایهای ایشان نماید. چه بزرگ ترین سلاحی در مقاومت اضداد و خصوم، وقوف بود بر انواع تدبیرات ایشان و اطلاع بر حوادث ایشان.

و طریق استنباط رای و استکشاف عزمت بزرگان، آن بود که در احوال و افعال ظاهر ایشان تامل کنند و از آن استنباط امور باطن و غایب بنمایند؛ بلکه در این باب بذل اموال باید کرد و کسان در ملک خصمان مقرر باید داشت و بعضی از مردم آن ولایت را تطمیعات باید کرد که اخبار آن جا را اعلام نمایند و از وظایف امور ملک آن است که اسرار خود پوشیده دارد، تا بر اجالت رایو فکر قادر باشد و از آفت مناقصت محفوظ و بالجمله هر امر خلاف عادت که از خصمان و منازعان ملک و خواص و نزدیکان و امرا و محافظان سرحدهای ایشان دیده شود، در آن تامل و تفکر تمام باید نمود، که در ضمن آن غرض خواهد بود.


5. داشتن دیپلماسی قوی
در این مورد معتقد است که:اصلآن است که تا ممکن و مقدور شود دشمن انگیزی نکنی.اوصاف ایلچی و سفیر را از این قرار برمی شمارد: مرد عاقل، دانا، فصیح، سخندان، حاضرجواب، شجاع، حمیده خصال، قاعده دان، عارف رسوم و قواعد مجالس ملوک باشد و سفر بسیار کرده باشد و از دانش بهره یافته باشد و پیش بین و عاقبت اندیش و قد و قامت و منظر نیکو داشته باشد و اگر مردی پیر و عالم باشد نیکو باشد و نرمی و درشتی در موضع خود به کار برد. در ازمنهء سابق چنین معمول و مستمر بوده که به غیر از افاضل و دانشمندان کسی را به رسالت نمی فرستاده اند.

در این عبارت تعریضی دارد به وضعیت سیاست خارجی عصر خویش که مورد پسند وی نبوده است؛ از نظر وی دیپلمات ها، در اصل، به دنبال اهداف و منافع ملی هستند و نه آن چه در ظاهر وانمود می کنند و بباید دانست که پادشاهان که به یکدیگر رسول می فرستند، نه مقصود همان باشد که در نامه و پیغام مذکور می‌شود.

بلکه غرض افتاده که به قدر امکان برکماهی حالات آن پادشاه و ملک او اطلاع حاصل شود و بداند که لشکر آن پادشاه و آلت و عدت او به چه اندازه و کیفیت است و در خوان و مجلس چگونه است و ترتیب درگاه و بارگاه و نشست و برخواست و چوگان و شکار و خلق و سیرت و بخشش و کوشش و دیدار و کردار چگونه است؟ ظالم است یا عادل؟ پیر است یا جوان؟ ولایتش آباد است یا خراب؟ لشکر از او خشنودند یا نه؟ لشکر او همه بر دین اویند یا نه؟ سیرت او محمود با سپاه و رعیت است یا نه؟ لشکرش توانگرند یا درویش؟ بخیل است یا سخی؟ در کار بیدار و هوشیار است یا غافل؟

وزیرش صاحب عقل و کفایت و دیانت و حسن سیرت است یا نه؟ سپه سالاران اش شجاع و کاردیده و کارآزموده اند یا نه؟ مصاحبانش و ندمایش عاقل و شایسته و امین و قابلند یا نه؟ در کار و امر دین و ترویج مذهب خود صلب است یا نه؟ با رحمت و شفقت است یا صاحب قساوت؟ میل او بیش تر به هزل است یا جد؟ در لهو و لعب بسیار می کوشد یا نه؟ خزاین و اموالش وافر است یا نه؟ رعایا در دوستی او ثابت اند یا نه؟ صحبت او بیش تر با اهل عقل و فضل و عفت است و شجاعت یا با جاهلان و کم خردان؟

پادشاهان اطراف ملک او در چه مقام اند و خصوصیات احوال ایشان چگونه است؟ منازعان در ملک دارد یا نه؟ آزارکردن و کشتن رسولان به هیچ وجه مجوز نیست و متیمن نیست و هرگاه واقع شده فتنه های عظیم بر آن مترتب شده، چنان چه از کتب تواریخ و اخبار معلوم می شود.

و معتقد است که فریب صلح طلبی دشمن را نباید بخوریم و لذا لازم است همیشه مهیاباشیم و باید دانست که به تملق و چاپلوسی دشمنان نباید فریب خورد و غره نباید گردید و هرگاه از راه صلح درآیند و صلح کنند، ترک حزم و احتیاط نباید کرد و تدبیر حزم و عاقبت بینی را به دستور ایام جنگ مرعی باید داشت.

و بسیار بوده که پادشاهان رسولان فرستاده اند و مراسم دوستی و خلت تمهید نموده اند و هنوز رسول ایشان رجوع نکرده عساکر روان نموده اند و در نزاع و جدال گشوده اند. از این غافل نباید بود که یکی از تدبیرات ملوک است که در وقت تمهید حروب، دشمنان را به اظهار دوستی و مهربانی در خواب نمایند.

و اگر با این تدبیرات از وقوع جنگ نتواند جلوگیری کند باید آخرین تلاش ها را جهت صلح انجام دهد. و باید که پادشاه در استمالت اعدا و طلب موافقت ایشان مساعی جمیله مبذول دارد و در این باب به اقصی الغایه بکوشد.

و به انواع ملاطفات و نیکوکاری‌ها و سخن‌ها، به رفق و مدارا، ایشان را از عداوت درگذراند. و تا ممکن باشد نحوی کند که مهم به محاربه و مجادله نینجامد. و اگر از جنگ ناگزیر شد، یا شروع کننده است یا دفاع کننده.
اگر شروع کننده است باید اهداف زیر را مدنظر داشته باشد.
الف. غرض او خیر محض وطلب دین و اعلای لوایحق باشد و از غرض تفوق و تقلا و استیلا محترز باشد.
ب. دیگر آن که شرایط جزم و احتیاط و سوء ظن ملحوظ دارد و تا وثوق و اعتماد به ظفر نباشد بر محاربه اقدام ننماید.
و اگر دفاع کننده است:
الف. یا طاقت مقاومت دارد
ب. یا ندارد.
اگر طاقت مقاومت دارد، اکولالی آن است که به هر نوع از انواع، ابتدا به تدبیری که ممکن باشد او را از مقام دشمنی باید دفع کرد و اگر این صورت ندهد شرایط جنگ رعایت باید نمود. و اگر طاقت مقاومت نیست، جاسوس و دیده بان در کار باید کرد و در محافظت راه ها و بندها و استحکام قلعه ها و ذخیره نهادن، تقصیر نباید نمود و در طلب صلح، بذل اموال و استعمال حیل و مکاید ضرور است.

 و اگر دشمن صلح کند از صلح ابا نباید نمود و اصلا ستیزه و لجاج پیش نبایدگرفت چه لجاج مذموم است و طالب صلح به آخر مظفر و منصور گردد، بحث های دیگری که در این اثر به آن ها توجه شده مشورت، امربه معروف و نهی ازمنکر، مسائل اخلاق فردی و اجتماعی و سیاسی است که در این جا فرصت پرداختن به آن ها را نداریم و خواننده محترم را به اصل کتاب ارجاع می دهیم.


پی‌نوشت‌ها:

1.
سید عبدالحسین حسینی خاتونآبادی، وقایع السنین والاعوام، ص501 و 535 محمد علی معلم حبیبآبادی، مکارم الاثار، 3، ص823 محمدبن علی اردبیلی غروی حائری، جامع الروات، ج2، ص79 آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، ج5، ص71.
2.
محمدباقر موسوی خوانساری، روضات الجنات، ج2، ص68.
در این منبع می خوانیم: قد ورد العراق بعد فوت والده المذکور وسکن اصفهان. که منظور عراق عجم است که اصفهان نیز جزء آن به حساب میآید. در کتاب دین و سیاست در دورهء صفوی، در صفحهء 202 می خوانیم: مدتی را در عراق گذرانده و پس از آن در اصفهان می زیسته است. که مولف مزبور ماخذ خود را ذکر نکرده است اگر منبع ایشان مطلب روضات الجنات باشد، چنین مطلبی (مدتی را در عراق گذرانده) از آن استنباط نمی شود.
3.
محمد باقر موسوی خوانساری، همان، ج2، ص68 محمدعلی مدرسی تبریزی، ریحانه الادب، ج5، ص242 شیخ عباس قمی، هدیه الاحباب، ص254.
4.
موسوی خوانساری، همان، ج2، ص69 مدرسی تبریزی، همان، ج5، ص242 شیخ عباس قمی، همان،ص254.
5.
آقابزرگ تهرانی، همان، ج5، ص71 مدرسی تبریزی، همان، ج5، ص242.
6.
سیدحسین مدرسی طباطبائی، مقدمه ایبر فقه شیعه، ص238237.
7.
محمدطاهر نصرآبادی، تذکرهء نصرآبادی، ص152 مدرسی تبریزی، همان، ج5، ص244.
8.
حسین مدرسی طباطبائی، همان، ص239.
9.
تذکرهء نصرآبادی، ص152 آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، ج5، ص71.
10.
محمدباقر موسوی خراسانی، همان، ج2، ص69 محمد رازی،مشاهیردانشمندان اسلام،ص192.
11.
آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، ج5، ص71.
12.
طاهر نصرآبادی، همان، ص152 وقایع السنین والاعوام، ص514 ریحانه الادب،ج5، ص242.
13.
تذکرهء نصرآبادی، ص152 طبقات اعلام الشیعه، ج5، ص71.
14.
روضات الجنات، ج2، ص69 ریحانه الادب، ج5، ص242 قصص العلما، ص386 شیخ عباس قمی، فوایدالرضویه، ص426 رسول جعفریان، دین و سیاست در دورهء صفوی، ص202.
15.
محمدباقر موسوی خراسانی، همان، ج2، ص69 محمدعلی مدرسی تبریزی، همان، ج5،ص242 شیخ عباس قمی، فوایدالرضویه، ص426.
16.
عبدالحسین خاتونآبادی، همان، ص502 و 534.
17.
آقابزرگ تهرانی، همان، ج5، ص71 محمدباقر موسوی خراسانی، همان، ج2، ص69.
18.
آقابزرگ تهرانی، همان، ج5، ص72 آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ج3، ص55.
19.
همان، ص72.
20.
سیدحسین مدرسی طباطبائی، همان، ص57.
21.
همان، ص5657.
22.
سید عبدالحسین خاتونآبادی، همان، ص535.
23.
سید جلال الدین آشتیانی، منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران، ص490491.
24.
همان، ص491.
25.
محمدبن علی اردبیلی غروی حائری، جامع الروات، ج2، ص79.
26.
در وقایع السنین والاعوام، ص534، آمده است: در سالی که بیماری بسیار بود و جمعی کثیر از هر طایفه فوت شدند. در این منبع ذکرنشده که وفات محقق سبزواری به علت آن بیماری فراگیر بوده است یا خیر.
27.
متاسفانه این دو اثر نیز مانند دیگر آثار نفیس آن عالم فرزانه، به گونه ایدر خور، تصحیح و چاپ نشده اند. گفتنی است موسسهء آل البیت، چند سال پیش از این، کتاب ذخیره المعاد فی شرح الارشاد را، به صورت افست از روی چاپ سنگی، بدون تنقیح و تصحیح به چاپ رسانده است، تنها جنبهء مثبت آن فهرستی است که در پایان کتاب آمده است و نیز صفحه گذاری مسلسل آن.
28.
سیدعبدالحسین خاتونآبادی، همان،ص529530.
برادرم آقای شریف لک زایی در تهیه این مقاله همکاری خوبی داشته اند از ایشان تشکر می کنم./102/م

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۵ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۸:۱۳
طلوع افتاب
۰۶:۱۲:۳۷
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۴۴
غروب آفتاب
۱۹:۵۴:۱۰
اذان مغرب
۲۰:۱۲:۲۱