به گزارش سرویس مکتب دفاعی پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل؛ کزایی فارغالتحصیل دکترای علوم سیاسی از دانشگاه امام صادق(ع) و دارای تحصیلات حوزوی تا سطح اجتهاد است. او هماکنون رییس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و عضو هیات علمی دانشگاه باقرالعلوم در گروه علوم سیاسی است.
حوزه پژوهشی و مطالعاتی لکزایی بهطور عام اندیشه سیاسی است که در این زمینه تالیفات زیادی مانند تحولات سیاسی اجتماعی ایران معاصر، سیر تطور تفکر سیاسی امام خمینی(ره)، چالش سیاست دینی و نظم سلطانی، اندیشه سیاسی صدرالمتألهین، زمینههای انقلاب اسلامی ایران و... منتشر کرده است. اما حوزه پژوهشی خاص او که در آن به نوشتن مقالات متعددی دست زده حوزه «نظریه امنیت» است که مقالاتی مانند گونهشناسی امنیتپژوهی در علوم اسلامی، امنیت سیاسی افراد و مرجع آن در فقه امامیه، بررسی ابعاد اخلاقی امنیت بینالملل از منظر آیتالله جوادی آملی، نسبت امنیت سیاسی و آزادی در اندیشه علامه طباطبایی، امنیت فرهنگی از منظر فقه شیعه، امنیت متعالیه و... را در این حوزه در نشریههای گوناگون علمی و پژوهشی به چاپ رسانده است.
او در مقاله «امنیت متعالیه» چارچوب کلی نظریه امنیت متعالیه را بهمثابه یک نظریه اسلامی امنیت ترسیم کرده است و مولفههای این مکتب امنیتی را در هفت محور مفهوم امنیت، ابعاد امنیت، مرجع امنیت، سطح امنیت، دوست و دشمن، روشهای تحصیل امنیت و راهکارهای استراتژیک امنیتی تبیین کرده است. او در این مقاله با روش استنباطی-استنادی درصدد پاسخ گفتن به این سؤال است که «نظریه امنیت اسلامی چیست؟» و میخواهد با تکیه بر ادبیات نظری تولید شده براساس فلسفه سیاسی ملاصدرا دست به نظریهپردازی در این حوزه بزند.
لکزایی ابتدا چارچوب نظری و مفهومی خود را توضیح میدهد. مهمترین مفهومی که لکزایی آن را بهمثابه مبنایی برای نظریه امنیت متعالیه منظور میکند، نظریه «دو فطرت» است که توسط امام خمینی ؟ره؟ مطرح شده است. طبق تقریری که لکزایی از این نظریه ارائه میدهد امام خمینی(ره) این نظریه را بر مبنای حدیث جنود عقل و جهل امام صادق(ع)و همچنین حکمت متعالیه ملاصدرا بنا نهاده است. بر اساس این نظریه انسان دارای دو فطرت است؛ فطرت مخموره و فطرت محجوبه. اولی به عقل بازمیگردد و دومی به جهل. فطرت مخموره متوجه عالم غیب است و منجر به خداخواهی، قیام لله و اجتناب از جهل و شیطان میشود و فطرت محجوبه که شامل شهوت، غضب و شیطنت (وهم) است به قدرتها و معشوقها و دانشهای کاذب گرایش دارد. لکزایی از امام خمینی(ره) نقل میکند: «حیث شرّ و جهل زمـانی صـدق میکند که وجه دنـیایی انـسان اصالت پیدا کند، یعنی قوای انسان بهجای خدمت به عقل، به بعد طبیعی انسان خدمت کنند.»
استفادهای که لکزایی از این نظریه و مفهوم کلیدی در بحث امنیت میکند این است: «از نظریه دو فطرت، نظریه یگانگی ذاتی تمام انسانها و در نتیجه اختیار و قـابلیت تربیت انسان و برنامهریزی برای تحقق خواستههای الهی یا غیرالهی قابل استنباط است. اگر انسان با تکیه بر فطرت مخموره رو به آسمان داشته باشد و از باند زمین پرواز کند، از همه محدودیتها رها میشود و چـون مـحدودیتی نیست جنگی هم نخواهد بود؛ جنگ ریشه در توجه به دنیا دارد، زیرا خواستههای بشر نامحدود و امکانات مادی محدود است، لذا باعث نزاع و کشمکش میشود... از اینرو تربیت و عمل بر اساس فطرت ثانویه، یعنی فطرت محجوبه، بنیاد همه تهدیدهاست.»
لکزایی سپس به تبیین نظریه در هفت مؤلفه میپردازد که شامل مفهوم امنیت، ابعاد امنیت، مرجع امنیت، سطح امنیت، دوست و دشمن، روشهای تحصیل امنیت و راهکارهای استراتژیک امنیتی است. او در توضیح مفهوم امنیت در نظریه امنیت متعالیه قائل است که این مفهوم سه وجهی است؛ یعنی میگوییم «الف» از تعرّض «ب» مصونیت دارد تا به وضعیت «ج» برسد یا در وضعیت «ج» قرار بگیرد. حال، این سـؤال مـطرح میشود که چگونه از تعرّض «ب» مصونیت داشـته باشد؟ او بر اساس نظریه دو فطرت اینگونه پاسخ میدهد: «دو وضـعیت قابل تصور است: یک) جـنبه ایجابی: با انجام برخی فعالیتها یا با آراسته شدن به برخی ویژگیها یا با اعـتقاد و بـاور به برخی از ارزشها.
دو) جنبه سلبی: بـا تـرک بـرخی کـارها، بـا پرهیز از برخی از رذائل و طـرد بـرخی از اعتقادات. ما مـفهوم امـنیت را بـا بقای ابدی پیوند میزنیم، یعنی تقدیم ارزشهای الهـی بـر ارزشهای مـادی.»
او درباره ابعاد امنیت پس از نقد دو مکتب رئالیستی و مکتب کپنهاک، میگوید: «در هر دو دیدگاه، ابعاد ترسیم شده برای امنیت، ایـنجهانی و دنـیایی است؛ درحالیکه از دیدگاه اسـلام، ابـعاد امنیت، تعالی یافته است... تزکیه، تـعلیم و بـرقراری عدالت هم در این راستا قرار دارد. تربیت دینی باعث میشود عدالت توسط مردم برقرار شود: «لیقوم الناس بالقسط». (حدید، آیه2)»
مرجع امنیت سومین محوری است که لکزایی امنیت متعالیه را درباره آن توضیح میدهد. او مرجع امنیت را «اسلام» میداند و در یک سلسله طولی به ترتیب امنیت اقتصادی، جان مسلمانان، سرزمین اسلامی و جان امام و اصل اسلام را بهعنوان مراجع امنیت برمیشمارد.
به اعتقاد لکزایی امنیت سه سطح دارد؛ یک) سطح فـکری، اعـتقادی، فلسفی و کلامی امنیت که از آن با عـنوان حـوزه مـبانی، بـاور و بـینشهای امنیتی یاد مـیکنیم.
دو) سـطح قلبی ـ اخلاقی امنیت که از آن با عنوان حوزه تربیت، انگیزه وگرایشهای امنیتی یاد میکنیم.
سه) سطح ظاهری، فـقهی، دنـیایی و مـادی امنیت که از آن با عنوان حوزه رفتارها و کـنشهای امـنیتی یـاد مـیشود.
او در محور دوست و دشمن به موضوع خودی و غیرخودی و مفاهیمی مانند «الله»، «طاغوت»، «مؤمن»، «کافر» و... اشاره میکند و تاکید میکند که باید این خودی و غیرخودی علاوهبر بعد اجتماعی در هیات درونی و نفسانی افراد نیز منظور شود.
لکزایی در بحث روشهای تحصیل امنیت مهمترین روش و ابزار تولید و حفاظت از امنیت را «ایمان» به اضافه پرهیز از ظلم و نیز دعوت دیگران به این امر میداند. او درباره این مؤلفه میگوید: «انسان از سه لایه وجودی برخوردار است: لایه عقلی، لایه قلبی و لایه ظاهری. لایه عقلی، نظام باورها را شکل میدهد؛ لایه قلبی، نظام گرایشهای انسان را دربردارد و لایـه ظـاهری، ظرف ظهور رفتارهاست.» او سپس برای هر یک از این لایهها روشهایی را جهت تولید امنیت تشریح میکند. مثلاً در لایه عقلی میگوید: «اصلاحِ نظامِ باورهای ملت ایران از سوی امام خمینی به معنای عمل به آیاتی از قبیل «لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا» هیچگـاه خـداوند راهى براى پیروزى و تسلط کافران بر مسلمانان قرار نداده است.» یکی دیگر از مسائلی که لکزایی در این بخش توضیح میدهد نقش جهاد و عدالت در تولید امنیت است.
او در نهایت راهکار استراتژیک امنیتی را تقدیم ارزشهای الهـی و مـعنوی بر ارزشهای مادی و دنیوی ، چه در حفظ وضع مـوجود و چه در تـغییر وضع موجود، چه در جنگ و چه در صلح میداند.
120/908/د