به گزارش خبرنگار پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسایل، چندی پیش نشستی با عنوان «کودتای ۲۸ مرداد و تغییرات سیاسی بزرگ» با سخنرانی علیرضا ملایی توانی، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در محل سالن اندیشه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد که سخنرانی ملایی در این نشست تقدیم خوانندگان میشود.
پیامدهای کودتا متنوع متکثر و دارای تغییرات بزرگ است، در تاریخ کشور ما 4 کودتای شناخته شده وجود دارد که دو عدد آن در دوره قاجار صورت گرفت اولین آن کودتای محمدعلی شاه در تیرماه 1287 بود که مجلس اول را توپ بست و کودتای دوم در دیماه 1290 بود که در برابر اولتیماتوم روسیه به ایران صورت گرفته ومنجر به تعطیلی مجلس دوم شد، اما دو کودتای مهم دیگر که یکی مبنای انقراض سلسله قاجاریه شده و دیگری کودتای 28 مرداد بود در دوره پهلوی انجام شد.
اندیشههای مربوط به برگزاری کودتا در ایران بسیار متنوع و متکثر هستند در ادبیات سیاسی، تاریخی و خاطرهنگاری ما روایات زیادی درباره کودتای 28 مرداد وجود دارد، در فاصله پایان جنگ جهانی اول تا جنگ جهانی دوم یعنی از 1296 تا 1299 به واسطه بحرانهای اجتماعی اندیشه کودتا در جامعه ایران پرورش مییابد.
این چهار کودتا به لحاظ دستاورد و نتیجه هیچ شباهتی به یکدیگر ندارند بهویژه آن دو کودتای که در دوره مشروطه رخ داد اساساً با دو کودتای دوره پهلوی قابلمقایسه نیستند.
کودتای 28 مرداد تأثیرات زیادی در ساختارهای سیاسی، فرهنگی و فکری جامعه ایران ایجاد کرد؛ بنابراین از سنخ یک رویداد تاریخی متعارف نیست، بلکه رویدادی پیچیده با پیامدهای بلندمدت است که باید درباره آن تأملات عمیقی داشته باشیم، امروز هم درباره کودتا نوعی اشتیاق فراوان نسبت به تأمل و فکر درباره کودتا به وجود آمده که حادثه مبارکی است، مشروط به اینکه اهل علم آن را توسعه داده و به گفتمانهای تأثیرگذار تبدیل کنند.
پیامدهای کودتا در حیات سیاسی ایران؛
کودتای 28 مرداد رخداد بسیار مهمی است که چهار تغییر اساسی در ایران ایجاد کرد؛ نخست تغییر در ساختار و ماهیت نظام سیاسی ایران از توزیع منابع قدرت سیاسی به سوی تمرکز منابع قدرت سیاسی، دوم تغییر در ترکیب و ماهیت نیروهای اپوزسیون سیاسی، سوم تغییر در جهتگیری جامعه ایران از تجدد به سنت، چهارم تغییر در آرمانهای سیاسی جامعه ایران یعنی عبور از مشروطهخواهی به اسلام سیاسی و حکومت دینی.
بزرگترین دستاورد انقلاب مشروطه این بود که قدرت مطلقه پادشاه را به قدرت مقید و مشروطه تبدیل کرد، که شاه بخشی اندک از قدرت را در اختیار داشت، شاه بهعنوان انسان فوقبشری فراتر از عرف، قانون و حتی شریعت تبدیل به یک انسان عادی میشود که باید سلطنت کند، این دستاورد بزرگی بود که مشروطیت آن را به ما هدیه کرد.
پس از فروریختن قدرت متمرکز و متکثر پادشاه بخشی از آن در دست کابینه، بخشی در دست مجلس، بخشی در دست احزاب سیاسی و بخشی هم در اختیار مطبوعات قرار گرفت، درواقع قدرت بین نهادهای متعدد مدنی توزیع شد، این تغییر بسیار بزرگ در ایران پایدار نماند در مجلس اول و دوم کودتا رخ میدهد در مجلس سوم به علت جنگ جهانی ازهمپاشیده شده و طومار مشروطهخواهی درهمپیچیده میشود.
کار مهمی که رضاشاه انجام داد منابع توزیع شده قدرت را در وجود خود جمع کرد یعنی خود را یک پادشاه فراقدرتی و فراقانونی قرار داد، کابینه، مجلس نمایشی شدند، آزادیهای مدنی و دموکراتیک از میان رفت، با فروپاشی قدرت رضاشاه قدرت متمرکز در درون نهادها مجدد توزیع شد.
تغییر مهمی که با کودتای 28 مرداد در ایران رخ داد منابع پراکنده و توزیع قدرت سیاسی برآمده از نهاد مشروطیت مجدداً در وجود پادشاه متمرکز شد که با تغییرات دهه 40 و 50 به حکمرانی پرداخت.
مجلس ایران یکی از نیرومندترین مجلسهای دنیا بود قدرت، اختیارات آن و حوزه عملکرد آن حتی از مجلس انگلستان هم قویتر بود یکی از نیرومندترین و دموکراتیکترین مجلسها بود به همین علت وقتی مجلس فعالیت میکرد سایر نهادها در سایه او قرار میگرفتند.
یعنی مجلس به کانون اصلی رخدادهای ایران تبدیل میشد، جایگاه حقوقی مجلس طوری طراحیشده بود که بهعنوان کانون همبستگی ملی در برابر فشارهای متزاید داخلی و خارجی ایستادگی کند و از اصل دموکراسی در ایران دفاع کند به همین علت وقتی مجلس فعال بود که دولتها ناپایدار میشدند چراکه همواره دخالت و نظارت داشت، اما در دورهای که مجلس فرمایشی میشود دولتها قوی میشوند، محمدرضا بعد از کودتای 28 مرداد جایگاه مجلس را به مجلس فرمایشی تنزل داد.
زمانی که امکان مشارکت و فعالیت آزادانه در عرصه سیاست بود احزاب سیاسی در ایران فعالیت عمیقی داشتند که در مجلس دوم مشروطه آن را داریم، اما بعد از کودتای 28 مرداد تمام احزاب دموکراتیک سیاسی و مدنی ازمیانرفته و احزاب دولتی جایگزین آن شدند، احزاب ملیون، مردم، ایران نوین و رستاخیز همه دولتی و فرمایشی بودند، آزادی اجتماعات، قلم و مطبوعات هم به پایان میرسد.
یک تغییر سیاسی بزرگ بعد از کودتای 28 مرداد رخ داد که از نظام مشروطه مجلسی دموکراتیک به سمت یک نظام مطلقه پیش رفته و یک حرکت قهقرایی به وجود آمد، تغییر مهم دیگر کودتای 28 مرداد در ایران تغییر ترکیب اپوزسیون در ایران است.
در دولت دکتر مصدق مجموعه جریانهای ایران خواه در واحدی به نام جبهه ملی ادغامشده و آرایش سیاسی پیدا میکنند، حزب توده در تاریخ ایران بعد بحران آذربایجان و کردستان بدنام شده و بهتدریج از صحنه سیاست حذف و غیرقانونی شد، زمان مصدق مجدد فعالیت خود را آغاز کرد اما به علت انشعاب بین نیروهای خود، وابستگی به اتحاد شوری و کارشکنی درروند منافع ملی ایران نتوانست بهعنوان اپوزسیون نیرومند درصحنه سیاسی ایران به بقای خود ادامه دهد.
در دهه 20 و 30 آنچه اپوزسیون ایران را معنا میکرد همین نیروهای لیبرال دموکراتیک بودند که در جبهه ملی ائتلاف پیداکرده بودند از فدائیان اسلام تا جریان فروهر همه داخل جبهه ملی بودند این جبهه نیرومندترین و جریانی بود که بهعنوان اپوزسیون فعالیت داشت، شاه آنها را به رسمیت نمیشناخت اما به عنوانی نیروی اثرگذار غیرمستقیم آنها را تائید میکرد.
بعد از کودتای 28 مرداد تغییر مهم در گروه مخالف ایران رخ داد، جبهه ملی فروپاشیده سران آن دستگیر، ترجمانهای آنها بسته و مطبوعات آنها توقیف شد، بازماندگان خود را در نهضت مقاومت ملی بازتولید کردند دراین نهضت تغییر مهمی رخ میدهد که تا سال 57 ادامه مییابد یعنی نیروهای مذهبی دست بالا را پیدا میکنند.
در این فضا جبهه ملی دومی شروع به احیا خود میکند و بهمرور نیروهای مذهبی از آن جدا میشوند طیف نهضت آزادی تا بقیه نیروهای دیگری که گرایشهای دینی داشتند بدنه اصلی جبهه ملی اعتقاد داشت که اینها مبارزه سیاسی را به انحراف میبرند، دکتر مصدق هر چه تلاش کرد که اینها را به یکدیگر پیوند دهد و جبهه را بهعنوان اپوزسیون نیرومند اثرگذار در تاریخ ایران سرپا نگه دارد اما موفق نشد با فروپاشی جبهه دوم تفکر لیبرال دموکراسی در ایران به انزوا رفت.
اینجا بود که تغییر سیاسی بزرگ دوم در ایران رخ داد یعنی نیروهای مذهبی اپوزسیون اصلی حکومت شدند، نیروهای مذهبی به رهبری امام خمینی(ره) بهعنوان جریان اصلی مخالف حکومت قد علم کرده و ایستاد که با این موضع و تهاجمی که امام خمینی داشتند بهتدریج اپوزسیون ملی، دموکراتیک و مشروطهخواه که به مبارزات مسالمتآمیز در چهارچوب قانون اعتقاد داشت جای خود را به جریان اسلامگرای، رادیکال و انقلابی داد که خواستار برانداختن نظم سیاسی موجود و قرار دادن نظم سیاسی مبتنی بر آرمانهای دینی بود، این حرکت بهگونهای پیش رفت که جبهه ملی دیگر نتوانست با آنها هماهنگ شود، شعارهایی که نیروهای مذهبی میدادند سبب شد که جبهه ملی در حاشیه باقیمانده و ضعیف شوند و از ایفای نقش تاریخی بازماندند دومین تغییر بزرگ سیاسی در ایران رخ داد که کمتر مطالعه شده است و باید درباره آن تأملکنیم.
سومین تغییر سیاسی که در ایران رخ میدهد جهتگیری فرهنگی و فکری جامعه ایران از تجدد بهسوی سنت بود که در ایران بهعنوان اولین کشور رخ داد که در هیچ جای دنیا نمونه نداشته است معمولاً کشورهایی که در معرض مدرنیته قرار گرفتند همواره آمیختگی بیشتری با مظاهر مدرن پیداکرده و به جامعه مدرن تبدیل میشدند اما در ایران یک حرکت کاملاً متفاوت بود که اگر ما حاصل ایدههای روشنفکران پیش از مشروطه، اصحاب قلم را ببینم در انقلاب مشروطه خود را بازنمایی میکند.
بعد از 28 مرداد جامعه ایران بهتدریج حرکت خود را تغییر داده و به سمت سنت پیش میرود در عرصه سیاسی ایران کاملاً ضد غرب میشود، البته این ضدیت ریشه تاریخی دارد که بخشی بهنظام دوقطبی آن زمان و بخشی به ادبیات تند جریانهای مارکسیستی برمیگشت؛ در ایران این جریان مبارزه خواهی و تحولخواهی رویکردها و رفتارهای جامعه ایران را از تجدد به سمت سنت برد؛ کودتای 28 مرداد در بروز این رخداد فوقالعاده اهمیت داشت، نیروهای ملیگرا و دموکراتیک نتوانستند به آرمانها و خواستههای جامعه ایران پاسخ دهند بنابراین جامعه ایران به ضدیت با مدرنیته و غرب روی آورد که در انقلاب اسلامی خود را نشان داد.
مداخلات قدرتهای سلطهگر از انگلیس و روسیه تا آمریکا در کودتای 28 مرداد، کاپیتولاسیون، ماجرای فراماسونری سبب شکل گیری نگاه توطئه محور در جامعه ایران شد که الان هم مردم اعتقاد دارند که قدرت در دست کسانی است که جهان را به حرکت درمیآورند و ما بازیگران دست آنها هستیم.
تغییر در آرمانهای سیاسی جامعه ایران
عبور از مشروطهخواهی بهسوی حکومت دینی از ثمرات کودتای 28 مرداد و تجربیات پسازآن است، از پیروزی مشروطه در 1285 تا 28 مرداد 32 تمام تلاش ایرانیان اعم از نخبگان و روشنفکران و دردمندان آن این بود که آرمانهای مشروطه احیا شود، تمام تلاش اپوزسیون هم احیای مشروطیت و زنده نگهداشتن آرمانهای آن بود اما بعد از 28 مرداد هم جریان اپوزسیون ضعیف شد و هم در تولید فکر و تئوری ناکام ماند، هم این که نتوانست همپای تغییرات و دگرگونیهایی که به لحاظ فکری و فرهنگی صورت گرفت خود را هماهنگ کند.
بنابراین سررشته کار از دست نیروهای دموکراتیک ملی خالیشده و به دست نیروهای مذهبی افتاد که جهت نظام سیاسی ایران را به سمت انقلاب دینی پیش بردند که انبوهی از روشنفکران دینی مثل شریعتی، طالقانی و مطهری هم در این فضا مؤثر بودند و خود بازرگان هم به سمت حاکمیت دینی در ایران پیش رفت، این هم از تغییراتی بود که پس از کودتای 28 مرداد رخ داد./102/م