به گزارش خبرنگار سرویس اقتصاد پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل حجت الاسلام محسن ملکی ابرده در جلسات سوم و چهارم درس گفتار فقه بانکداری اسلامی که در تاریخ 20 و 21 شهریور ماه 1396 برگزار شد ادوار بانکداری اسلامی و مفهوم اقتصاد اسلامی را تشریح نمود.
مدرس حوزه علمیه مشهد در ابتدا ادوار هفت گانه بانک داری را بیان نمود.
وی در ادامه افزود: سه نوع نظام اقتصادی داریم یکی سوسیالیستی که پول در اختیار مردم و جامعه است و دیگر کاپیتولاسیون که مروج نظام سرمایه داری است و دیگری که نظام اسلامی می باشد اما اسلام علم الاقتصاد ندارد. علم اقتصاد زاییده فکر بشر است.
وی در پایان رئوس ثمانیه هر علم و پس از آن علم اقتصاد را بررسی نمود.
تقریر این دروس در ادامه می آید:
بشر هفت دوره را بانک داری گذرانده است.
دوره بابل قبل از یونان
دوره یونان قدیم
دوره ساسانیان که دوره سلاطین ایرانی بوده است از سال 224 تا 651 میلادی که موسس این دوره هم اردشیر بابکان بوده است و آخرین آنها هم یزدگرد سوم بوده است
دوره چهارم دوره قرون وسطی
دوره پنجم:
ششم: قاجاریه
هفتم: دوره کنونی
مقدمه سوم: اسلام علم الاقتصاد ندارد. علم اقتصاد زاییده فکر بشر است.
برخی قائل هستند که علم اسلامی ما نداریم ولی نظام اسلامی داریم.
سه نوع نظام اقتصادی داریم یکی سوسیالیستی که پول در اختیار مردم و جامعه است و دیگر کاپیتولاسیون که مروج نظام سرمایه داری است و دیگری که نظام اسلامی می باشد.
هر علمی باید رووس ثمانیه داشته باشد که می توان آن ها را در «اتمام فغر» رمز گذاری کرد.
علوم اسلامی از حیطه معرفتی همه اسلامی است از این باب که هدف از خلقت معرفت است و معرفت گرایی اوجش در اسلام است هر کس با این انگیزه علم را کسب کند این علم اسلامی می شود.
اسلام نسبت به هر پدیده ای نظر دارد حال یا تاسیسی است یا امضایی است که در هر دو صورت اسلامی می شود.
بر این اساس ما علم الاقتصاد نداریم ولی سیستم اقتصاد داریم. در امور مالی هم تاسیس است و هم امضاء.
ما سه نظام در جهان در بحث اقتصاد داریم: راس المالی (این نظریه مارکسیسم ها هست که قائل هستند بر این که افراد مالکیت برایشان مطرح نیست)، شیوعی (این نظریه کالپیتولاسیون است که قائل به مالکیت خصوصی و نظام سرمایه داری) و اسلامی
مقدمه 4: تکامل انسان دارای دو قسمت است
چیزهایی که ارتباط به فکر و ذهن و تشخیص رابطه بین اشیاء دارند خود این حقیقتی را به ما نمایش می دهد به اسم نظم . نظم در هستی از علم نظری تولید می شود. علم در مقام نظر وقتی روابط اشیاء را می سنجد می بیند که بین موجودات نظم است.
دومین امر امری است که توسط احساسات داخلی انسان پدید می شود. احساسات در روابط اشیاء با یکدیگر با صغرویت نظمی که گفته شد به جایی می رسد که می گوید فلان چیز حسن است که منجر به عدالت می شود عدالت یعنی وضع الاشیاء فی موضعه که این با نظم بالا فرق می کند در اینجا اسباب به وجود آورنده نظم یک چیز و اسباب به وجود آورنده عدالت چیز دیگر است در مورد اول از مصادیق علم نظری و در دومی از مصادیق علم عملی است.
در این تقسیم کلی نتیجه این تقسم یک صغری و کبری در نظام اجتماعی است یعنی یک نظام سالم واجد یک صغری و کبری در فضای جامعه شناسی است صغری نظم و کبری عدل را بشناسیم که این دو موجد نظام هستند که ما الان در صدد بیان نظام اقتصادی هستیم.
323/907/ع